🔴 امکان انحلال مجلس؛ واقعیت موجود، وضع مطلوب
🖋 محمود پوررضائی فشخامی
✅ به دلیل پرهیز از سوء برداشت قصد نداشتم درست پس از رأی عدم اعتماد به یک وزیر درباره انحلال مجلس بنویسم؛ ولی پرسش برخی دوستان، همچنین وقوع چند رخداد دیگر مرتبط با نمایندگان، افزون بر استیضاح، نظرم را تغییر داد.
📌 در این یادداشت میکوشم به سه پرسش پاسخ دهم:
نخست: قانوناً امکان انحلال مجلس وجود دارد؟
دوم: راهکاری برای جلوگیری از تصمیمگیری مجلس بدون انحلال آن وجود دارد؟
سوم: امکانپذیر بودن یا نبودن انحلال مجلس خوب است یا بد؟
دو پرسش نخست، بحث روز است؛ ولی پرسش سوم از اهمیت بیشتری برخوردار و هدف اصلی نگارش این یادداشت است.
📌 برای کسانی که حوصله خواندن متنهای طولانی را ندارند، پاسخهای خلاصه این است:
انحلال مجلس قانوناً امکانپذیر نیست.
راهکاری برای جلوگیری از تصمیمگیری مجلس بدون انحلال آن وجود دارد.
غیر قابل انحلال بودن مجلس یک کشور، در نظامهای غیرریاستی (نظام پارلمانی یا نیمهریاستی) نهتنها مایه فخر و نشانه دموکراتیک بودن نیست، بلکه نشاندهنده طراحی و معماری اشتباه در قانون اساسی است که سبب بر هم خوردن تعادل میان قوای مجریه و مقننه و کجکارکردی آنها میشود.
📌 حالا برویم سراغ پاسخهای تفصیلی:
1- چرا انحلال مجلس در نظام جمهوری اسلامی ایران ممکن نیست؟
1-1- اصل 63 قانون اساسی مقرر کرده است هر دوره مجلس چهار سال (نه کمتر و نه بیشتر) باشد و پیش از پایان هر دوره، انتخابات دوره بعدی برگزار شود، به طوری که «کشور در هیچ زمان بدون مجلس نماند.».
تدوین کنندگان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با این عبارتپردازی در نظر داشتند از بروز دورههای فَترَت، یعنی دورههای بیمجلسی که در نظام پیش از انقلاب مستند به ماده 48 متمم قانون اساسی مشروطه مرسوم بود و با «فرمان همایونی» یک یا هر دو مجلس شورای ملی و سنا منحل میشد، جلوگیری کنند.
2-1- بیمجلس نماندن آنقدر برای تدوینکنندگان قانون اساسی مهم بود که
در اصل 68 پیشبینی کردند اگر به دلیل جنگ یا اشغال نظامی امکان برگزاری انتخابات و تشکیل دوره بعدی مجلس نباشد، تا زمان فراهم شدن امکان برگزاری انتخابات، مجلس سابق به کار خود ادامه دهد.
تا اینجا کار مشخص شد که هیچ مقامی از خارج مجلس صلاحیت منحل کردن پارلمان را ندارد یا نمیتواند از طریق برگزار نکردن انتخابات کشور را وارد مرحله بیمجلسی (دوره فترت) کند.
2- آیا خود نمایندگان میتوانند از طریق استعفا زمینه انحلال مجلس را فراهم کنند؟
1-2- طبق اصل 65 قانون اساسی، شرط رسمیتیافتن جلسات مجلس حضور دوسوم مجموع نمایندگان است؛ بنابراین اگر استعفاها باعث شود دوسوم کرسیهای مجلس خالی بماند، عملاً زمینه انحلال مجلس فراهم میشود.
2-2- ولی ماده 93 قانون آییننامه داخلی مجلس این راه را سد کرده است. بر اساس این ماده اگر استعفای نمایندگان منجر به از رسمیت افتاد جلسات پارلمان شود، قابل طرح در مجلس نیست.
3- اگر حادثهای منجر به کاهش تعداد نمایندگان از حد نصاب رسمیت جلسات مجلس شود، تکلیف چیست؟
1-3- فرض کنید انفجاری مانند آنچه دهه شصت در حزب جمهوری اسلامی رخ داد، اتفاق بیفتد یا پس از شیوع یک بیماری همهگیر، تعداد نمایندگان مجلس به کمتر از حد نصاب تشکیل جلسات برسد؛ در این صورت، از آنجا که تعداد نمایندگان به کمتر از چهارپنجم مجموع نمایندگان رسیده است، مطابق با تبصره 1 ماده 4 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی، وزارت کشور موظف است ظرف چهار ماه انتخابات میاندورهای برگزار کند. بنابراین فقط به مدت چند ماه تشکیل جلسات مجلس به تعویق میافتد.
2-3- برگزاری انتخابات میاندورهای به این معناست که نمایندگان انتخابشده در چنین انتخاباتی فقط تا باقیمانده همان دوره نماینده خواهند بود و زمانبندی چهارساله دورهها به هم نمیخورد.
4- حالا که امکان انحلال و تجدید دوره مجلس از طریق انتخابات زودهنگام وجود ندارد، آیا راهی برای جلوگیری از اقدامات مجلس وجود دارد؟
از خارج مجلس راهی وجود ندارد؛ ولی چنانچه یکسوم مجموع نمایندگان به اضافه یک نماینده دیگر در جلسات شرکت نکنند، مستند به اصل 65 قانون اساسی، مجلس امکان برگزاری جلسه رسمی نخواهد داشت و در نتیجه، نه میتواند قانون تصویب کند و نه آن بخش از اقدامات نظارتی که در صحن علنی مجلس باید دنبال شود، مانند برگزاری جلسه استیضاح میتواند انجام شود.
به از حد نصاب انداختن جلسات مجلس از سوی نمایندگان اقلیت به منظور جلوگیری از تصمیمگیریهای اکثریت، اصطلاحاً «آبستراکسیون» یا «نصابشکنی» گفته میشود.
5- حالا برسیم به مهمترین سؤال: آیا غیر قابل انحلال بودن مجلس ایران، مزیت قانون اساسی ما و نشانه پیشرفته بودن آن است؟
🔗 ادامه این یادداشت را از
اینجا بخوانید.
@hokumateqanun
🆔@Azimhasanzadeh