📚 فارسی پرند است و دیگر زبانها پلاس!
✍️ دکتر مریم موسوی
📌
اظهارات فاشیستی میر جلالالدین کزازی، معتقد به ترویج فارسی سره، در مراسم شب تاجیکستان:
«زبان فارسی در سنجش با زبانهای دیگر، به پرند میماند که بافتهای است ابریشمین. به نرمی، به نغزی، به زیباییِ پرند. زبانهای دیگر در سنجش با این زبان، به پلاس میمانند که بافتهای است ستبر، درشت، دلآزار»
📌 این اظهارات
قومگرایانه و
پانفارسی کزازی، فاقد مبنی علمی و زبانشناسی است. زیبایی یک صفت کیفی است و امر کیفی قابل اندازهگیری و قیاس نیست. هر زبانی برای متکلمان خودش زیباست. با هیچ معیار و متری نمیتوان زیبایی یک زبان را سنجید و با دیگر زبانها مقایسه کرد.
📌 بارها گفتهایم که ما در ایران برخلاف دنیا با فاشیسم روشنفکری مواجه هستیم. سابقه ندارد و تا به حال دیده نشده است که فاشیسم از دانشگاه و ارگانهای فرهنگی برخاسته باشد. فاشیسم در آلمان، ایتالیا، اسپانیا و... عموما در خیابانها و کوچههای تنگ و تاریک، توسط گروه یا افرادی شکل گرفته است که طبقه و موقعیت اجتماعی ندارند. سربازان بیکار، بیخانمانها، لاتهای خیابانی، قشر تحصیل کرده بیکار و کم استعداد، مستعد تفکر فاشیستی هستند.
📌 ولی فاشیسم در ایران سیری معکوس دارد و از بالا به پایین است. آنچه در خیابانها و کوچهها رواج دارد، مردمی است که غرق در زندگی خود هستند و هیچگاه در قدرت و دولت سهیم نبودهاند. بنابراین برای آنها موضوعیت نداشته و ندارد که چه کسی یا چه گروهی حق حکومت دارد. آنها هیچ چیزی از فاشیسم و شکلهای حکومت و دولت نمیدانند. فاشیسم در ایران در طبقه بالا مسکن گزیده و فرامین تبعیض از آنجا صادر میشود. شاخه تولید فکر، تفسیر و توجیه فاشیسم را روشنفکرانی برعهده دارند که حلقه واسط طبقه حاکم با طبقات پایین جامعه هستند. آنها هستند که ایده ساخت گروههای فشار را به دولت میدهند ولی در جامعه طوری رفتار میکنند که گویا مستقل از قدرت و سلطهاند.
📌 مشکلات قومی در ایران ریشه مردمی نداشته است. یعنی اینگونه نیست که اقوام مختلف ایران در طول تاریخ با هم مشکل داشتند و بعد، جریان تئوری و سیاسی دگرستیزانه توسط نخبگانشان پایه گذاری شد. قضیه کاملا عکس آن است. متفکرانی که قصد دولت - ملت سازی در ایران داشتند، آن را فاشیستی - پانفارسیستی از آب درآوردند که به تبع آن، تبلیغات ضد ترکی و ضد عربی را شروع و قسمتی از مردم عامی را آلوده به این افکار کردند. سیری که منجر به عکسالعمل طبیعی اقوام غیر فارس شده است.
📌 در روزگاری که خودآگاهی هویتی در میان اقوام غیر فارس رو به رشد است و
به مطالبه حقوق برابر میانجامد، روشنفکران فارس بجای ترویج پلورالیسم (تکثرگرایی)، همزیستی و حرکت به سوی داشتن چند زبان رسمی، همچنان بر طبل نژادپرستی و فارسیسالاری میکوبند. ادامه این روند باعث میشود که جوامع ترک، فارس، کرد و... در ایران بجای دیدن خود در یک کشتی، هر یک در دنیای خویش سیر کرده و اهداف و آمال خود را تعریف و دنبال کند. ادامه این روند باعث عدم تفاهم مردم در به رسمیت شناختن حقوق یکدیگر و تعمیق شکاف اتنیکی (قومی) در ایران خواهد شد.
📌 متاسفانه، نسل ترکستیز فارسیزبان در ایران در اثر ادامه تبلیغات پانفارسی کماکان
در حال باز تولید است. اغلب رسانههای فارسی در این سالها نه تنها سواد تکثرگرایی و احترام متقابل را به جامعه فارسیزبان نیفزودهاند بلکه در آتش شوونیسم دمیده و میدمند. حال اینکه جوانان ترک مدام به دنبال راه خلاصی از این وضعیت گشته و حتی تعداد زبانهای رسمی کشورهای مختلف را ازبرند! نبایست کار به جایی برسد که این دو طیف حتی حرف هم را نفهمند و
هر یک در دنیا خود سیر کنند.
📌 جامعه ترک ایران در حال بازیابی خود از آذربایجان تا خراسان و شیراز و... است. بلوغ این بازیابی و ایمان به نیروی جمعی تبع آن، منجر به
پارادایم شیفت این حرکت از "عکسالعمل" به "عمل" خواهد شد و بازی را به دست خواهد گرفت. سوال اینکه، آیا میانگین جامعه فارسیزبان در زمان مقتضی، درکی از پلورالیسم خواهد داشت که با جامعه ترک به توافق برسد یا آتشفشان اتنیکی ایران که هر از گاهی دود میکند، فوران خواهد کرد؟
📌 جلالالدین کزازی، ایران و تاجیکستان را دو کشور نماینده فرهنگ ایرانی معرفی میکند. باری منظور این شخص از ایران و ایرانی، فارسستان و فارس است که در نوشته "
تعاریف ایران و ایرانیت" بدان پرداختهایم. اینکه افرادی به
جغرافیای فرهنگی زبان فارسی علاقه دارند هیچ اشکالی ندارد. سوال این است که اگر سخن از جغرافیای فرهنگی زبان ترکی بشود عکسالعمل این افراد چه خواهد بود؟ به طریق مشابه، آیا امکان برگزاری نشستی با محوریت زبان ترکی با عنوان "شب آذربایجان" با مشارکت کشورهای ایران، آذربایجان و ترکیه وجود دارد؟ چرا به نشست تکریم مولانا فضولی در اربعین حمله کردند؟
🆔 @anti_panfarsism