Your trial period has ended!
For full access to functionality, please pay for a premium subscription
NE
زیر سقف آسمان
https://t.me/newhasanmohaddesi
Channel age
Created
Language
Farsi
5.78%
ER (week)
6.49%
ERR (week)

زیر سقف آسمان مقام یک جست‌وجوگر است.

آرشیو تأملات و پژوهش های دکتر حسن محدثی

جامعه شناس و استاد دانشگاه

Messages Statistics
Reposts and citations
Publication networks
Satellites
Contacts
History
Top categories
Main categories of messages will appear here.
Top mentions
The most frequent mentions of people, organizations and places appear here.
Found 519 results
Repost
7
255
♦️فوری و ضروری


سلام و درود برشما
جناب دکتر محدثی عزیز

نظر به حس انسان‌دوستی که در شما سراغ دارم، احساس می‌کنم که وظیفه دارم مشکل دردناک یک همنوع افغانستانی را خدمت شما طرح کنم و از شما و همه‌ی دوستانی که امکان و تمایل به کمک دارند، تقاضای همکاری نمایم۔

یک دختر هجده ساله و نوعروس افغانی بدلیل فشار خون بالا در هنگام وضع حمل به اجبار در یک بیمارستان دولتی در کرج بستری شده و بعد از عمل جراحی کودکش فوت و خودش بستری است. اکنون با بهبود وضعیت عمومی برای ترخیص هزینه درخواستی بیمارستان حدود هفتاد میلیون تومان است که این خانواده که بسیار انسان‌های شریف و زحمت‌کشی هستند، با سختی و مرارت و با فروش طلای اندک عروس و،،، فقط توانسته اند سی میلیون فراهم کنند. اصرار بیمارستان به پرداخت بقیه‌‌ی پول و ناتوانی این خانواده از تهیه آن، آن‌ها را مستاصل و در وضعیت بدی قرار داده است.

لذا از جناب‌عالی تقاضا می‌کنم برای نجات این خانواده پیامی در پیج خود نشر دهید شاید فرجی حاصل شود و این خانواده کارگر که حتی چند روز است از تامین اندک غذا برای خود نیز عاجز شده است، از این مشکل رهایی یابند
ارادتمند

🔻شماره‌ی کارت:
۶۰۳۷
۹۹۸۲
۹۱۴۸
۱۴۳۹
محمدالله علیزهی

برای اطمینان و اگر نیاز به تحقیق و کسب اطلاعات بیشتر است شماره تلفن ایشان  هم می‌آورم
۰۹۰۲۷۱۱۷۵۸۲
توفیق یارتان

#خیر
@NewHasanMohaddesi
04/25/2025, 12:26
t.me/newhasanmohaddesi/12522
    اینها کلمات وجملات دم دست زبان های وارداتی از زبانهای دیگر که فارسی راتشکیل میدهند با کمک از تمام لهجه های محلی مانند کردی مازندرانی،لری،گیلانی وغیره. است.
04/25/2025, 11:31
t.me/newhasanmohaddesi/12521
🔸🔸🔸مطلب وارده🔸🔸🔸



♦️زبان اردو= زبان فارسی

✍دکتر سید عبدالمجید الهامی

  زبان فارسی و بنیان آن با نگاه به منشا، باید گفت: بعد از آنکه محمود غزنوی لشکرگاه خود در آن سوی قندهار به سمت مرز پاکستان ایجاد نمود تا حملات خود را آغاز کند در دوران ۲۵ سال پادشاهی وی ۱۷ بار به قصد گسترش دین اسلام به هندوستان لشکر کشید و هر بار بنام استقرار دین به فتح سرزمین ها متعدد و معابد دین هندی پرداخت؛ از جمله معبد سومنات و آوردن خزاین فراوان به دربار خود غزنی از جمله پیامدهای این حملات بود.

  اما نکته‌ی مهم این حملات که هیچ وقت تاریخ‌نگاری خارجی هدایت شده و کپی برداران وطنی با سکوت و تعمد هیچ‌گونه اشاره و یاد و تحقیق و کنکاشی در آن نشده و از آن گذشته اند. ظهور گویشی محلی بنام فارسی که در این دوره از ملتقا و ادغام سه زبان مطرح آن‌ زمان در آن منطقه شکل گرفت. یعنی اول به‌عنوان قاعده هرم این گویش، زبان عربی که بیش از ۸۰ درصد از کلمات عربی تشکیل شده.

   بعد از آمدن زبان عربی به سرزمین ایران و به دلیل گسترش زبان عربی به نوعی کلیه مردم این سرزمین به زبان عربی تکلم کرده و زبان قدیم هم کم‌کم فراموش شد. حتی زبان رسمی و علمی عربی گردید که خیل عظیمی از دانشمندان وعلما ونویسندگان نوشتار وزبانشان عربی گردید. دلیل گسترش زبان عربی در سرزمین ایران علاوه بر مسلمان شدن مردم فارس، زبان عربی زبان مسلمانان حامل اسلام بود. زیربنای زبان وخط مردم فارس قبل از بر آمدن اسلام در بین النهرین عربی و آرامی بوده در آن سوی زاگرس و سرزمین عیلام زیر بنای زبان آرامی بوده و قرابت این دو زبان به گسترش و استحکام زبان عربی در هفت قرن اولیه هجری قمری یاری نمود.

   همین پایه ای بودن زبان عربی و برخورد آن با زبان ترکی که بوسیله ترکان مسلمان شده در محدوده سرزمین ایران آن زمان و سلسله های موجود ومهاجرت شدید ترکان به آن سوی سیحون وجیحون وماوراءالنهر واسارت و به بردگی در آمدن ترکان ونفوذ آنان به درون حاکمیت خلفا عربی باعث گردید که یک دوگانه گویشی در بین ترکان در این سرزمین پیش بیاید که در وهله ای اول ادغام زبان عربی و زبان ترکی بود که فقط برای ترکان قابل فهم می بود. اما وجود این گویش در بین سربازان ترک و حضور آنها در حملات محمود غزنوی و هجوم های بعدی ترکان سلاجقه، تراکمه، خوارزمشاهی و بعد مغول و تغییر فضای گویشی تغییرات عمده ای در زبان وخط پیش آورد، که سرمنشأ آن همان گویش اردوگاه ترکان در منطقه آن‌زمان و افغانستان فعلی است که معروف به گویش اردوگاه گردید.

    این زبان جدید منشاء آن زبان عربی و ترکی بود. حضور این سربازان با این لهجه ادغامی وبرخورد انها با سربازان هندی زبان بهاراتای یا سانسکریت بینان زبانی را بوجود آورد که از ادغام این زبان همزمان با همدیگر وتداخل کلمات، به ایجاد یک ساختار زبانی ویژه منجر و فارسی از آن بدرآمد. در همان ابتدا خلق این گویش ادغامی در حدود جغرافیای منطقه شمال هند تا افغانستان  اردو گفته شد که تا بامروز هم  زبان رسمی پاکستان است و در  هند وافغانستان هم تکلم می شود که هر کدام با سیلابها و اسلوب خاص آن کلمات وحروف وجملات را ادا می کنند.

    به عبارتی بنیان زبان عربی واضافه شدن کلمات ولهجه ترکی وادغام آن با هندی زبانی را پایه گذاشت که بعدها به آن اردو گفته شد و در نهایت با برخورد وتصادم با گویشهای متفاوت در ناحیه ایران تا اناطولی وخط سیر ترکان از ماورالنهر تا رود هالیس وانقره ترویج ومتداول شد که به زبان فارسی معروف وبعدها با حمله مغول وحاکمیت مغول ایلخانی در رقابت با دنیای اطراف، یعنی ممالیک واعمام خود مغولان چینی وجغتای واردوگاه زرین تثبیت کننده گویش اردو در میان مردم گردید که در طول ۵۰۰سال بعدی به زبان فارسی مشهور گردید و در عهدصفویه و قاجار این زبان رایج شده وبعدها درعهد رضاشاه رسمیت یافته و بوسیله فرهنگستان ادب پالیده وبه اختراع ومعادل سازی کلمات وجملات جدید دست زده شد و فارسی که معروف به لهجه  تهرانی است بوجود آمد.

در این زبان البته بعضی کلمات وجملات یونانی، رومی، روسی، لاتین بر بنیان آن سه‌گانه ها اضافه گردید که امروزه درتمامی گویش فارسی موجود میباشد. در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره می‌ شود: 

   کلمات وجملات عربی که بنیان این زبان است مانند،سلام،جمله،جواب،سوال،تنب عمل،بنیان،مبنا،بنا،شرکت،میدان،امان،مهلت،کثیر،صبح،ظهر،وجملات فراوان دیگر
زبان ترکی ،اقا،داداش،قارداش،الاغ،اشیا
زبان مغولی،پرچم،تومان،نویان
زبان هندی پست با کسر پ،ت مرده، نامرد، مرد،
زبان یونانی.سپوزیا (سپاس) آرش، آرشه، فرائیتس،گوترز،میترائیس،
زبان رومی، یکه،دوه،مرده،کیه،بله،
زبان روسی، گوزن، پردوم (پر) سپاسیوم (مصدر سپاس)
انگلیسی، پدر، مادر، برادر،
فرانسوی، مرسی، سوژه،
04/25/2025, 11:31
t.me/newhasanmohaddesi/12520
4
4
390
♦️۵۸۵ ق‌م: تک‌نگاشتهای مادپژوهی / اثری از دکتر مهرداد ملکزاده

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی
۴ اردی‌بهشت ۱۴۰۴

هرگز تصور نمی‌کردم که روزی جلوی یک باستان‌شناس بنشینم و با او گفت‌وگو کنم و از او بسیار بیاموزم. امروز در خدمت باستان‌شناس برجسته‌ی کشور دکتر مهرداد ملکزاده بودم و از گفت‌وگوی با ایشان لذت و بسیار بهره بردم.

تصویری که می‌بینید کتاب ارزش‌مندی از این استاد عزیز است که از ایشان هدیه گرفته ام. من در مطالعه‌ی تاریخ ایران باستان به اهمیت رشته‌ی باستان‌شناسی پی بردم و امروز توفیق پیدا کردم که در محضر یک باستان‌شناس برجسته‌ی ایرانی باشم.

دکتر مهرداد ملکزاده صاحب‌نظری متخصص و دانش‌مند، خوش‌سخن و خوش‌فکر، و بسیار شیرین و دوست داشتنی هستند.

امیدوار ام دانش‌جویان جامعه‌شناسی آثار این باستان‌شناس برجسته‌ی کشور را که در سطح جهانی شناخته شده هستند، دنبال کنند و نوشته‌های‌شان را بخوانند!


🔻مشخصات کتاب:

۵۸۵ ق‌م
نویسنده: مهرداد ملکزاده
ناشر: پژوهشکده‌ی میراث فرهنگی و گردشگری
سال نشر: ۱۳۹۶
تعداد صفحه: ۲۳۴

#تاریخ
#باستان‌شناسی
#مهرداد_ملکزاده
@NewHasanMohaddesi
04/24/2025, 21:13
t.me/newhasanmohaddesi/12519
♦️فرق احساس و واقعیت در باره‌ی زبان فارسی در بیان دکتر ادیب سلطانی
۴ اردی‌بهشت ۱۴۰۴


"احساس ما این است که زبان فارسی بالقوه از نظر پیشوندها و پسوندها بسیار غنی است، ... ولی متاسفانه بالفعل چندان توانگر نیست.".
04/24/2025, 10:16
t.me/newhasanmohaddesi/12518
19
15
729
♦️فرق احساس و واقعیت در باره‌ی زبان فارسی در بیان دکتر شمس‌الدین ادیب سلطانی
۴ اردی‌بهشت ۱۴۰۴


"احساس ما این است که زبان فارسی بالقوه از نظر پیشوندها و پسوندها بسیار غنی است، ... ولی متاسفانه بالفعل چندان توانگر نیست.".

🔻منبع:
https://www.instagram.com/p/DIzr4IisOno/?igsh=bjBsZmFpNnFjNmF6


#زبان
#ملی‌گرایی
#اکبر_جباری
#زبان_فارسی
#ادیب_سلطانی
#زبان_به_مثابه_سرمایه
#عقیم_بودن_بالفعل_زبان

@NewHasanMohaddesi
04/24/2025, 10:14
t.me/newhasanmohaddesi/12517
1
18
581
♦️مشکل زبانی ما

✍داریوش آشوری
بازنشر: ۴ اردی‌بهشت ۱۴۰۴

#زبان
#ملی‌گرایی
#زبان_فارسی
#داریوش_آشوری
#زبان_به_مثابه_سرمایه
#عقیم_بودن_بالفعل_زبان

@NewHasanMohaddesi
04/24/2025, 10:04
t.me/newhasanmohaddesi/12516
11
17
674
♦️مشکل زبانی ما
ص۶

✍داریوش آشوری
بازنشر: ۳ اردی‌بهشت ۱۴۰۴

با دو مفهومِ «اقتصادِ زباني» و «تكنولوژيِ زباني» مي‌توان به مسأله‌يِ زبان‌هايِ توسعه‌يافته و زبان‌هايِ توسعه‌نيافته نزديك شد و شكاف‌هايِ اساسي ميانِ آن‌ها، اختلافِ «سطحِ زندگي» در آن‌ها، و تفاوت‌هايِ اساسيِ توانايي‌ها و ناتواني‌هاشان را ديد. يعني، مي‌توان ديد كه هريك با چه سرمايه‌يِ زباني يا واژگاني، با چه گستره‌يِ معنايي، به ميدان مي‌آيد و با كدام تكنولوژي و امكاناتِ توسعه‌پذيري به نيازهايِ خود پاسخ مي‌گويد.

برايِ آن كه علوم بتوانند چنين دست‌آوردهايى داشته باشند، زبان مي‌بايد خود را در اين جهت و برايِ اين هدف ساخته و پرداخته باشد. به عبارتِ ديگر، رهيافتِ تكنولوژيك به زبان نيز شرطِ ضروريِ پيشرفتِ علم و تكنولوژيِ مدرن است. رهيافتِ تكنولوژيك به زبان است كه به زبانمايه‌يِ علمي امكان مي‌دهد راهبندهايِ دستوري و واژگانيِ زبانِ طبيعي را دور بزند و از اين راه تواناييِ سازمان‌يابيِ فنّي و قدرتِ توليديِ بي‌كران بيابد؛ قدرتى كه بي آن رشد و پيشرفتِ علوم و تكنولوژيِ مدرن ناممكن مي‌بود. اقتصاد و تكنولوژيِ زبان‌هايِ مدرن- كه مي‌توان نمودِ بساويدنيِ آن را در اصطلاحاتِ «برنامه‌ريزيِ زبان» (language planning) و «مهندسيِ زباني» (language engineering) ديد- امروزه در زيرِ چنگالِ قدرتِ كُره‌گيرِ خود اقتصادِ زبانيِ زبان‌هايِ جامعه‌هايِ واپس‌مانده را به چالش طلبيده و ناگزير آن‌ها را وادار به پذيرش‌ِ توسعه  و ورود به «اقتصادِ» و «بازارِ آزادِ» جهانيِ  زبان مي‌كند يا محكوم به نابودي.
با دو مفهومِ «اقتصادِ زباني» و «تكنولوژيِ زباني» مي‌توان به مسأله‌يِ زبان‌هايِ توسعه‌يافته و زبان‌هايِ توسعه‌نيافته نزديك شد و شكاف‌هايِ اساسي ميانِ آن‌ها، اختلافِ «سطحِ زندگي» در آن‌ها، و تفاوت‌هايِ اساسيِ توانايي‌ها و ناتواني‌هاشان را ديد. يعني، مي‌توان ديد كه هريك با چه سرمايه‌يِ زباني يا واژگاني، با چه گستره‌يِ معنايي، به ميدان مي‌آيد و با كدام تكنولوژي و امكاناتِ توسعه‌پذيري به نيازهايِ خود پاسخ مي‌گويد.

تفاوت‌هايِ اساسيِ رفتاري در اين دو فضا چي‌ست؟ زبان‌هايِ توسعه‌يافته به كدام «منابعِ طبيعيِ» زباني دسترس دارند و با كدام تكنولوژي آن‌ منابع را به كار مي‌گيرند و به «كالا»يِ ساخته و پرداخته‌يِ زباني، با استانداردهايِ  ساخت و منطقِ دقيقِ كاربرد تبديل مي‌كنند؟ در برابر، جامعه‌هايِ توسعه‌نيافته‌يِ زباني چرا از نظرِ «منابعِ طبيعي» و تكنولوژيِ زباني در فقر غوطه مي‌خورند و دست-به-دهان اند.
جامعه‌يِ زبانيِ مدرن يك «جامعه‌يِ فراخ‌زيست» (affluent society) است، و جامعه‌يِِ زبانيِ توسعه‌نيافته‌،  جامعه‌يِ تنگ‌زيستی که همه‌يِ نشانه‌هايِ اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، و روان‌شناسيك و رفتاريِ جامعه‌هايِ واپس‌مانده، يا، به برداشتى ديگر، جامعه‌هايِ «در حالِ توسعه» را دارد.
اين پژوهش مي‌خواهد نشان دهد كه ناهمترازي يا اختلافِ سطحِ زندگي ميانِ جامعه‌هاي‌ِ توسعه‌يافته و توسعه‌نيافته، بر اثرِ اختلافِ سطحِ توانايي‌هايِ علمي و فنّي، و، در نتيجه، اختلاف‌ِ سطح‌‌‌‌‌‌‌‌ِ تواناييِ توليد و امكاناتِ مصرف، ناگزير در زبانِ‌شان نيز بازتاب دارد. چنان که پيش از اين نيز گفته ام،  از اين نظر باز فرق است ميانِ جامعه‌هايى كه  پيشگامِ پرورش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ِ فرهنگ و فلسفه و علمِ مدرن بوده اند با آن‌هايى كه با دنباله‌روي از آن جامعه‌هايِ پيشرو به درجاتى از آن فرهنگ يا كم-و-بيش تنها به علمِ كاربردي و ابزارها و تكنيك‌هايِ توليدِ صنعتي دست مي‌يابند. دنباله‌روان هيچگاه به پايِ پيشگامانِ اصيل نمي‌رسند. آن نيرويِ سرشارِ آفريننده و بسيج‌كننده‌اى كه از دلِ شورِ اصيل در يك فرهنگ و فضايِ انساني برون مي‌جوشد، در جايِ ديگر به همان شكل و همان ميزان تكرار شدني نيست. به همين دليل، زبان‌هايِ اصلي‌اى كه روحِ جهانِ مدرن و مايه‌يِ انديشيده و پرورده‌يِ فرهنگِ آن را شكل داده و بازنموده اند، همچنان زبان‌هايِ پيشروِ انديشه و علمِ مدرن اند، يعني انگليسي و فرانسه و آلماني، و ديگر زبان‌ها ناگزير ريزه‌خوار و جيره‌خوارِ آن‌ها هستند.
باري، باريك‌انديشي در كارِ رابطه‌يِ زبان و مدرنيّت راه‌گشاي‌ِ فهمِ بسيارى نكته‌ها و پاسخ‌گويي به پرسش‌هاي‌ِ دشوارى ست كه دنيايِ «در حالِ توسعه» با آن‌ها رو به رو ست. در بحثِ روياروييِ «سنّت» و «مدرنيّت» نيز انديشه در كارِ زبان نكته‌هاي‌ِ اساسي‌اى را روشن تواند كرد، به‌ويژه در جامعه‌اى همچون ايرانِ كنوني كه بحثِ سنّت و مدرنيّت در آن به صورتِ وسواسِ فكريِ روشنفكران درآمده، از روشنفكرانِ ديني تا روشنفكرانِ لائيك.

پایان


🔻منبع:
https://daryoushashouri.com/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86/%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84%D9%90-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%8A%D9%90-%D9%85%D8%A7/

#زبان
#ملی‌گرایی
#زبان_فارسی
#زبان_به_مثابه_سرمایه
#عقیم_بودن_بالفعل_زبان

@NewHasanMohaddesi
04/23/2025, 10:50
t.me/newhasanmohaddesi/12515
7
11
581
♦️مشکل زبانی ما
ص۵

✍داریوش آشوری
بازنشر: ۳ اردی‌بهشت ۱۴۰۴

توسعه‌يِ ناگزيرِ اين زبان‌ها با شكلِ توسعه‌‌يِ  اقتصادي و اجتماعي و فرهنگيِ آن جامعه‌ها تناسبى ضروري دارد. فرقِ اساسيِ زبان‌هايِ باز و زبان‌هايِ بسته را مي‌توان در اين فرمول خلاصه كرد كه زبان‌هايِ بسته كم-و-بيش در چارچوبِ محدوديّت‌هايِ طبيعي و تاريخيِ خود، در زيستِ ناخودآگاهِ خود، در ترس از دگرگوني، فرومانده اند، حال آنكه زبان‌هايِ باز با برداشتنِ مرزهايِ محدوديّت‌هايِ طبيعي و تاريخيِ خود، با ياريِ علوم و تكنولوژيِ زباني، راهِ توسعه‌يِ بي‌نهايتِ خود را گشوده اند.
 
مدرنيّت و زبانِ آن
در جهانِ مدرن رابطه‌يِ چيرگي و قدرتِ زباني بيش از هر زمانِ ديگر در تاريخِ بشر پديدار است. همان گونه كه چيرگيِ بشر بر پهنه‌يِ طبيعت پس از انقلابِ صنعتي، و دستكاريِ دايميِ انسان در آن به سودِ خود، بخشِ بزرگى از  گونه‌هايِ گياهي و جانوري را نابود كرده يا در خطرِ نابودي قرار داده است، در عالمِ زباني نيز فرادستيِ زبان‌هايِ توانمندِ مدرن زبان‌هايِ بسيار را از ميان برده يا با خطرِ نابودي رويارو كرده است. همان گونه كه در زيرِ فشارِ كُره‌گير شدنِ (globalization) اقتصاد و تكنولوژيِ مدرن، امروزه ساختارهايِ اقتصادي و اجتماعي و فرهنگيِ تماميِ جامعه‌هايِ بشري، در  سراسرِ كره‌يِ زمين، در حالِ گذراندنِ دگرگوني‌هايِ بنيادي ست، زبان‌ها نيز در زيرِ فشارِ زبان‌هايِ مدرن- و امروزه در زيرِ فشارِ كُره‌گيرترين زبان، يعني زبانِ انگليسي- در حالِ پوست انداختن و دگرگوني اند يا بسياري‌شان محكوم به نابودي. چالش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ِ عظيمى كه امروزه در سراسرِ كره‌يِ زمين ميانِ «سنّت» و «مدرنيّت» بر پا ست، بي‌هيچ جايِ ترديد، ژرف‌تر و بحراني‌تر از هر جايِ ديگر، امّا حس‌ناشدني‌تر و دشوار-فهم‌تر، در ميدانِ روياروييِ زبان‌ها جريان دارد.
شكافی كه تمدّنِ مدرنِ غربي را از ديگر قلمروهايِ فرهنگي و تمدّني جدا مي‌كند- قلمروهايي كه مي‌توان آن‌ها را در كلّ پيش‌مدرن ناميد-، يك شكافِ تكنولوژيك است. اين شكاف همان است كه خود را، در يك سو، به صورتِ تواناييِ شگرفِ آدميان در ساختنِ كالاها و ابزارها نشان مي‌دهد و، در سويِ ديگر، ناتواني و درماندگي در اين كار و حسرت‌زدگي برايِ آن. شكافِ تكنولوژيك را اگر به عنوانِ نمايان‌ترين وجهِ جداگانگيِ دنيايِ مدرن و پيش‌مدرن يا ’توسعه‌يافته‘ و ’توسعه‌نيافته‘ بگيريم و دنبال كنيم، به اين نكته‌يِ اساسي مي‌رسيم كه اين شكاف اگر چه خود را به صورتِ شكاف در تواناييِ صنعتيِ توليدِ كالاها و ابزارها و ساختارهايِ مادّي نمايان مي‌كند، دارايِ زيرساخت‌هايِ ناپيدايِ ذهني و اجتماعي و تاريخيِ پيچيده‌اي ست كه برايِ ذهن بيگانه با آن‌ها بسيار دير و دشوار كشف و فهم مي‌شود. يكى پايه‌اي‌ترين زيرساخت‌هايِ آن زيرساختِ زباني ست.
تكنولوژيِ مدرن به علومِ مدرن تكيه دارد كه خود به تكنولوژيِ تحليلِ منطقي يا روش مجهّز است. ذهنِ علمي پرورشِ منطقي‌اى دارد كه مي‌تواند توانِ عقليِ انسان را در قالبى سامان‌يافته و پيش‌رونده به كار گيرد. امّا تماميِ كاركردها و دست‌آوردهايِ ايده‌ايِ علم بر لايه‌يِ زباني يا زبانمايه‌يِ ويژه‌اى تكيه دارد. از راهِ اين بسترِ زباني و بر پايه‌يِ آن است كه علم مي‌تواند اُبژه‌هايِ شناختِ خود را مرزبندي كند، روش‌هايِ خود را به كار بندد، و حاصلِ شناختِ خود را در ظرفِ نظريّه‌ها و فرمول‌ها و شرح‌ها و تحليل‌ها بريزد.
برايِ آن كه علوم بتوانند چنين دست‌آوردهايى داشته باشند، زبان مي‌بايد خود را در اين جهت و برايِ اين هدف ساخته و پرداخته باشد. به عبارتِ ديگر، رهيافتِ تكنولوژيك به زبان نيز شرطِ ضروريِ پيشرفتِ علم و تكنولوژيِ مدرن است. رهيافتِ تكنولوژيك به زبان است كه به زبانمايه‌يِ علمي امكان مي‌دهد راهبندهايِ دستوري و واژگانيِ زبانِ طبيعي را دور بزند و از اين راه تواناييِ سازمان‌يابيِ فنّي و قدرتِ توليديِ بي‌كران بيابد؛ قدرتى كه بي آن رشد و پيشرفتِ علوم و تكنولوژيِ مدرن ناممكن مي‌بود. اقتصاد و تكنولوژيِ زبان‌هايِ مدرن- كه مي‌توان نمودِ بساويدنيِ آن را در اصطلاحاتِ «برنامه‌ريزيِ زبان» (language planning) و «مهندسيِ زباني» (language engineering) ديد- امروزه در زيرِ چنگالِ قدرتِ كُره‌گيرِ خود اقتصادِ زبانيِ زبان‌هايِ جامعه‌هايِ واپس‌مانده را به چالش طلبيده و ناگزير آن‌ها را وادار به پذيرش‌ِ توسعه  و ورود به «اقتصادِ» و «بازارِ آزادِ» جهانيِ  زبان مي‌كند يا محكوم به نابودي.



👇👇👇


#زبان
#ملی‌گرایی
#زبان_فارسی
#صالح_سجادی
#محمدرضا_باطنی
#زبان_به_مثابه_سرمایه
#عقیم_بودن_بالفعل_زبان

@NewHasanMohaddesi
04/23/2025, 10:50
t.me/newhasanmohaddesi/12514
6
9
418
♦️مشکل زبانی ما
ص۴

✍داریوش آشوری
بازنشر: ۳ اردی‌بهشت ۱۴۰۴

زبان، چنان که اشاره کرديم،‌ در خود فروبسته نيست، بلکه گشوده است به رویِ فرهنگ. آنچه در باره‌يِ فروبستگيِ زبان در جامعه‌يِ پيش‌مدرن گفتيم، بسيار نسبي ست. به عبارتِ ديگر، فروبستگيِ زبان‌ها به نسبتِ فروبستگيِ فرهنگ‌هايِ وابسته به آن‌ها ست. ‌در كلّ، مي‌توان گفت كه همان گونه كه در طبيعت با فرايندِ جُدايش‌پذيري (differentiation) اندام‌ها با كاركردهايِ گوناگون از درونِ  تخمه‌يِ  موجودِ زنده پديدار مي‌شوند، زبان‌ها نيز، همراه با رشدِ فرهنگ و دگرگوني‌هايِ شكلِ زندگانيِ انساني، از درون جدايش مي‌پذيرند و «اندام»ها و لايه‌هايِ گوناگون، با ارزش‌ها و كاركردهايِ گوناگون، از درون‌شان پديد مي‌آيد. زبانِ پيش‌نوشتاري «طبيعي‌تر» از زبانِ نوشتاري ست. زيرا در زبانِ پيش‌نوشتاري، که همان زبانِ گفتاري ست، به دليلِ طبيعتِ خود‑به‑خودِ گفتار، دستكاريِ آگاهانه يا گزينشِ آگاهانه بسيار كمتر است. امّا، در زبان‌هايِ پيش‌نوشتاري نيز قريحه‌يِ شاعرانه‌يِ انسان و حسّى كه در درازنايِ زمان در او نسبت به امرِ قدسي و ساحتِ «آسمانيِ» هستي پديد مي‌آيد، سبب مي‌شود كه با آفرينشِ شاعرانه رفته-رفته ساحتِ ويژه‌اى از زبان پديد آيد كه در آن ارزش‌هايِ استتيكِ زبان، به صورتِ وزن و قافيه و واج‌آرايي، در سرودهايِ ديني و حماسي، يا، در كل، در ادبيّاتِ فولكلوريك نمايان شود. ادبيّاتِ ديني، همچون سروده‌هايِ وداها يا گاتاها، يا سروده‌هايِ حماسيِ قومي، همچون ايلياد و اوديسه سده‌هايِ دراز سينه به سينه نقل شده اند تا آن كه به صورتِ ادبيّاتِ رسمي نوشته شوند. اين گونه پديده‌هاي زباني، كه سپس نامِ «ادبيّات» به خود مي‌گيرند، ساحتِ عالي‌ترى از زبان را، با نمودار كردنِ  ارزش‌هايِ استتيكِ آن،  در خاطره‌يِ قومي مي‌نشانند كه زبانِ خدايي يا زبانِ قدسي شناخته مي‌شود. اين ميراثِ قومي آن‌چنان نيرومند است كه مي‌تواند، به رغمِ دگرگوني‌هايِ اساسي در ساختارِ آوايي و دستوري و واژگانيِ زبان، به نامِ ميراثِ مقدّس، همچنان به صورتِ ديرينه سده‌ها در خاطره‌ها نگاه داشته شود.

زبانِ نوشتاري بر اساسِ زبانِ گفتاري شكل مي‌گيرد، كه همان زبانِ «طبيعي» به شمار مي‌آيد. امّا، بر اثرِ رشدِ فرهنگ و نظامِ سياسي و اقتصادي در درونِ جامعه‌ها، نياز به نوشتار نيز پديد مي‌آيد. نوشتار، از همان آغاز، چه با كاربردهايِ خود در زمينه‌يِ كسب-و-كار و تجارت، چه امورِ كشورداري و مالياتي و سپاه‌داري، چه ثبتِ ادبيّاتِ ديني و جز-ديني، لايه‌هايِ گوناگونِ زبانمايه‌هايِ رشته‌كارانه (تخصّصي) را بر بسترِ زبانِ پايه‌ايِ طبيعي مي‌نشاند.
با پيدايشِ زبان‌نگاره (خط)ها و قشرِ اجتماعيِ ممتازى كه اين فن را مي‌شناسد، سيرِ جُدايش‌پذيري در زبان‌ها شتاب مي‌گيرد. اهلِ نوشتار (دبيران، كاهنان) كه در تمدن‌هايِ ديرينه از جايگاهى ويژه، تا حـّدِ يك كاستِ جداگانه، برخوردار بوده اند، رفته-‌رفته لايه‌هايِ ويژه‌يِ زبانيِ خويش را در دلِ زبانِ بومي رشد مي‌دهند كه خواندن و فهميدنِ آن‌ها نيازمندِ آموزشِ خاص است، حتّا تعلق به لايه‌يِ اجتماعي يا كاستِ خاص. نوشتار، بنا به طبيعتِ خود، محافظه‌كارتر از گفتار است و با تثبيتِ واج‌ها، دستورِ زبان، و واژگانِ آن در صورتِ معيّنى- كه همان صورتِ «درستِ» زبان دانسته مي‌شود- بسيار ديرتر و كندتر پذيرايِ تغيير مي‌شود، تا به جايى كه زبان‌هايى كه در گفتار از ميان رفته اند، مي‌توانند سده‌ها و هزاره‌ها در زبانِ نوشتار «زنده» بمانند. نمونه‌يِ آن زبان‌هايِ لاتيني و سانسكريت است. اهلِ نوشتار، برايِ نگاه‌داشتِ امتيازهايِ ويژه‌يِ خود مي‌توانند زبانِ نوشتار را چنان دستكاري كنند و از رابطه با زبانِ  طبيعي خارج كنند كه ”نااهل“ نتواند از آن سر درآورد. نمونه‌يِ آن زبان و زبان‌نگاره‌يِ پهلوي در دستِ دبيرانِ آرامي ست. نويسندگانِ نثرِ «مصنوع» و منشيانِ ديواني در دوران‌ِ سپسينِ تاريخِ ايران هم، با تبديلِ زبانِ طبيعي به زبانى يكسره ساختگي،  همين كار را  مي‌كرده اند.
اگر زبانِ طبيعي را زبانى بدانيم كه تأثيرِ اراده‌يِ آگاهانه‌يِ بشري در آن اندک است، با رشدِ فرهنگ و اقتصاد و فن‌آوري و لايه‌بنديِ طبقاتيِ جامعه‌يِ بشري، و نياز به توليدِ گفتمان‌هايى درخورِ نيازهايِ آن‌ها، خواسته‌ها و نيازهايِ آگاهانه و ناآگاهانه‌يِ بشري از جهت‌هايِ گوناگون در زبان اثر مي‌گذارند و برايِ سازگار كردنِ آن با خود بدان دست‌يازي مي‌كنند.



👇👇👇


#زبان
#ملی‌گرایی
#زبان_فارسی
#صالح_سجادی
#محمدرضا_باطنی
#زبان_به_مثابه_سرمایه
#عقیم_بودن_بالفعل_زبان

@NewHasanMohaddesi
04/23/2025, 10:50
t.me/newhasanmohaddesi/12513
6
13
351
♦️مشکل زبانی ما
ص۱

✍داریوش آشوری
بازنشر: ۳ اردی‌بهشت ۱۴۰۴

آشنايان با کار-و-بارِ فرهنگي و قلميِ من مي‌دانند که من چهل سال است با مسائلِ زبانِ فارسي در رابطه با علومِ انساني و فلسفه‌يِ مدرن سر-و-کلّه مي‌زنم. من اين جا نه يک مسأله‌يِ دشوار که دشوارترين مسأله را در کارِ انتقالِ فکر و فرهنگِ مدرن به فضايِ معنويِ زيستيِ خودمان مي‌بينم و در اين راه به اندازه‌يِ توانِ خود برايِ روشن کردنِ مسأله و بازگفتنِ آن و همچنين برايِ گره‌گشايي، برايِ توليدِ  مايه و سرمايه‌يِ زباني، کوشيده ام. برايِ منی با چنين حسّاسيتِ بي‌نهايت به کارِ زبان، آنچه بسيار دردناک و غم‌انگيز است آن است که، به رغمِ جنب-و-جوشی که در اين سال‌ها در فضايِ زبانِ فارسي هست و نوشته‌هايِ به‌نسبت بهتری که با قلم‌هايِ روان‌تر و تواناتر و سالم‌تر و نوآورتر مي‌بينم، هنوز، اي بسا، دستِ بالا با قلم‌هايِ ناپخته، زبان‌هايِ بي‌در-و-پيکر، کژ-و-کوژ‌نويسي‌هايِ ذهن‌هايِ واپسمانده است؛ ذهن‌هايی که نه از دستور و منطقِ زبان خبر دارند نه از منطق و روشِ انديشه. اين‌همه ترجمه‌ها و مقاله‌ها و «تأليف»هايِ بي‌سر-و-ته و گنگ، تا سرحدِ بي‌معنايِ مطلق، برايِ اين است که ما با مسأله‌يِ زبان بسيار ساده‌انگارانه رو به رو شده ايم و هرگز آن را چنان که بايد طرح نکرده ايم. هنوز به وجهِ تاريخي و فرهنگيِ زبان نينديشيده ايم. هنوز نپرسيده ايم که بازبردنِ ايده‌ها و مفهوم‌ها و انديشه‌هايِ مدرن با آن درازا و پهنايِ شگفت‌انگيز، از زبان‌هايی با آن توانايي و کارامدي، به زبانی که هنوز در قرونِ وسطايِ خود دست-و-پا مي‌زند، و در نوشتار گرفتارِ بيماري‌هايِ ديرينه‌يِ خويش است، چه گونه ممکن است.  اين «مدرنيته» و «پست‌مدرنيته» را چه گونه مي‌شود به چنين زبانی  فهميد و فهماند، اگر بنا ست که به‌راستي بفهميم و بفهمانيم و ادايِ فهم در نياوريم؟

[متن پی‌دی‌اف «مشکل زبانی ما» را از اين‌جا پياده کنيد.]
کارِ زبانِ ما هنوز در دستِ اديبان است، با آن خوي و پسندِ بسيار محافظه‌کارانه‌يِ سنّتي که خوب با آن آشناييم. زبان‌شناسانِ ما، همچون ديگر دانش‌آموختگانِ ما در علومِ انساني، هنوز پاي‌شان را چندان از تکرارِ نظرياتِ پايه‌گذارانِ علمی که تدريس می‌کنند آن طرف‌تر نگذاشته اند و به مسأله‌يِ زبانيِ ما از ديدگاهی تازيخي و فرهنگي نزديک نشده اند. زبان‌شناسي، چه از ديدِ علمي چه فلسفي، با همه حرف‌هايی که از دوسوسور و چامسکي يا ويتگنشتاين و هايدگر و دريدا، يا هر دانشور و فيلسوفِ ديگر، نقل و قرقره مي کنيم، هنوز از آنِ ما نشده است، زيرا نتوانسته ايم در پرتوِ آن‌ها مسأله‌يِ خود را ببينيم.  اين مسأله‌ها هنوزِ مسأله‌هايِ آن از-ما-بهتران است که ما، مثلِ همه‌يِ مسأله‌هايِ ديگر، از سرِ تقليد، از سرِ نمايش، يا برايِ خوردنِ يک لقمه نان مي‌بايد قرقره و تکرار کنيم، آن‌هم چه بسا به زبانِ گنگ، به زبانی شکسته-بسته‌.
دليلِ آن شايد اين باشد که زبان از رگِ گردن به ما نزديک‌تر است. درگير شدن با زبان، از اين ديدگاه، يعني درگير شدن با خود، با تماميِ عادت‌هايِ به ميراث برده، با تاريخ و فرهنگِ خود؛ يعني در برابرِ چشم‌غرّه‌ها جرأت-و-جسارت به خرج دادن؛ يعني پيهِ بسياری چيزها را به تن ماليدن؛ يعني با تماميِ رسوبِ تنبلي‌ها و آسان‌گيري‌هايِ صوفيانه‌ای که «پشت‌قباله»‌يِ تاريخيِ ما و ارث-و-ميراثِ «گران‌بها»يِ نياکانِ ما ست، درافتادن (که سخت‌ترين جايِ کار چه‌بسا همين جا باشد)؛ و «يعني»‌هايِ ديگر هم…. باري، من دل‌ام به هم مي‌خورد و گاهی سخت به خود مي‌پيچم وقتی که در مجلّه‌ها و کتاب‌هامان از قلم‌هايی با آن عنوان‌هايِ دکتري و پروفسوري هذيان‌نامه‌‌هايی به نامِ مقاله‌ يا کتابِ «علمي» و «فلسفي» مي‌بينم. (البته، همچنان که مقاله‌ها و کتاب‌هايِ خوب و درست، دست‌پختِ ذهن‌هايِ فرهيخته، و وجدان‌هايِ بيدار، که شمارشان بسيار کم‌تر است، مرا خوشحال مي‌کند.) گذشته از ديگر عواملِ اجتماعي و فرهنگي،  آنچه چنين ذهن‌هايی را «تربيت» مي‌کند فقر و بي‌در-و-پيکريِ زبانِ ما ست. ساليانی در فرنگ بودن و با مدرکِ دکتري برگشتن هم به خوديِ خود در کلّه‌هايی که با چنين زبانی و عادت‌هايِ زباني‌ای بزرگ شده اند و هرگز به تنگناها و گيرهايِ آن  نينديشيده اند، هيچ چيزی را عوض نمي‌کند.
همه‌مان مي‌دانيم که کار از يک جايِ عميق و ريشه‌دار خراب است، امّا از کجا؟ اگر نخواهيم با پاسخ‌هايِ سطحي گرفتاري‌هامان را از سر باز مي‌کنيم، مي‌خواهم خدمتِ سرورانِ عزيز‑ام عرض کنم که جدي‌ترين پرسشِ علمي و نيز «فلسفي» که ما دانشوران و «فيلسوفانِ» جهانِ سوّمي با آن رو به رو توانيم شد، همين است که «کارِ ما از کجا خراب است؟» من رويِ زبان انگشت مي‌گذارم و مي‌گويم که يک بخشِ اساسيِ خرابي در خانه‌ي فرهنگِ ما اين جاست.



👇👇👇


#زبان
#ملی‌گرایی
#زبان_فارسی
#صالح_سجادی
#محمدرضا_باطنی
#زبان_به_مثابه_سرمایه
#عقیم_بودن_بالفعل_زبان

@NewHasanMohaddesi
04/23/2025, 10:50
t.me/newhasanmohaddesi/12510
7
9
371
♦️مشکل زبانی ما
ص۳

✍داریوش آشوری
بازنشر: ۳ اردی‌بهشت ۱۴۰۴

اين نكته‌يِ اساسي كه مدرنيّت و دست‌آوردهايِ عظيمِ آن بدونِ يك بسترِ زبانيِ كارامد و توسعه‌پذير، و بي‌نهايت توسعه‌پذير، بدونِ يك زبانِ باز، نمي‌توانست به آنچه رسيده است  برسد، مي‌بايد ما را به درنگى جدّي در بابِ فرق‌هايِ اساسيِ زبان‌هايِ باز و زبان‌هايِ «بسته» برساند. مرادِ من از زبانِ بسته همان چيزى ست كه در اصطلاح به آن «زبانِ طبيعي» مي گويند. درنگى در بابِ زبانِ طبيعي و چه‌گونگيِ  كاركردِ آن برايِ بحثى كه در آن ايم، ضروري ست.
زبانِ طبيعي چي‌ست؟ زبانِ طبيعي واسطه‌يِ ارتباطي در يك جامعه‌يِ طبيعي ست. جامعه‌يِ طبيعي جامعه‌اى ست پايدار در يك محيطِ جغرافياييِ خاص كه خود را با زادآوري (توليدِ مثل) در زمان دوام مي‌بخشد. جامعه‌يِ طبيعي جامعه‌اى ست دارايِ تاريخ و حافظه‌يِ تاريخي – خواه اساطيري يا مدرن- كه با زبانى، كه زبانِ ويژه‌يِ آن است، جهانِ فرهنگي و زندگانيِ مادّي و معنويِ خود را شكل مي‌دهد و خود را به نامى مي‌نامد كه آن را در برابرِ جامعه‌هايِ ديگر هويّت مي‌بخشد. در اين جا مجالِ ورود به بحث در باره‌يِ پيچيدگي‌هايِ جامعه‌يِ طبيعي از نظرِ ساختاري و لايه‌بندي و نيز پيچيدگي‌هايِ درونيِ زبانيِ آن در رابطه با آن ساختار و لايه‌بندي‌ها نيست.

برايِ بحثى كه در آن ايم مي‌بايد به ساده‌ترين طرح از آن بسنده كرد. برايِ مثال، زبانِ فارسي را در يك بُرشِ زماني و يك محدوده‌يِ مكاني به عنوانِ زبانِ طبيعيِ جامعه‌يِ طبيعيِ فارسي‌زبان در نظر مي‌گيريم.
هر زبانِ طبيعي خودجوش از دلِ يك زندگانيِ قومي برامده و ساختارهايِ واجي، واژگاني، و دستوريِ ويژه‌اى دارد كه آن را از زبان‌هايِ ديگر جدا مي‌كند. زبان‌هايِ طبيعي، بنا به طبيعي بودن‌شان، يعني بودشِ خود به خود و ناخودآگاه‌شان، از ساختارهايِ واجي، واژگاني، و دستوري‌ خود شكل مي‌گيرند، و همین شکل‌گيري بر آن‌ها حد نيز مي‌گذارد. مايه‌يِ واژگانيِ هر زبان و امكاناتِ معنايي و بيانيِ آن‌ها، در عينِ حال، وابسته به بسترِ فرهنگي‌اى ست كه زبان در آن قرار دارد. در نتيجه‌، به‌خلافِ سخنِ رايج، هر چيزى را به هر زبانى نمي‌توان گفت.
تا پيش از پيدايشِ جهانِ مدرن و دست‌يازيِ بي‌حدّ-و-‌مرزِ آن به طبيعت، جهان‌هايِ زباني–فرهنگيِ بشري در يك بستر كمابيش طبيعي به سر مي‌بردند، با دست‌يازيِ محدود يا بسيار محدود به طبيعت بر پايه‌يِ  تكنولوژي‌اى ابتدايي در قالبِ فنونِ كشاورزي و معماري و صنعتگريِ سنّتي. بدين سان، زبان‌هايِ جامعه‌هايِ طبيعي را «زبان‌هايِ بسته» مي‌توانيم بناميم كه، از سويي، از قالب‌هايِ طبيعيِ خود و، از سويِ ديگر، از سنّت‌هايِ فرهنگِ وابسته به خود پيرويِ بي‌چون-و-چرا مي‌كنند. در گمانِ مردمانِ جامعه‌هايِ سنّتي صورتِ ديگرى از زندگيِ اجتماعي و رفتارِ زباني نمي‌گنجد. به همين دليل، تا پيش از جهانگير شدنِ مدرنيّت، دگرگوني در صورتِ زندگيِ اجتماعي و ساختارهايِ زباني‌ بسيار كند و ناخودآگاه بوده است. با علومِ انسانيِ مدرن است كه بشر به ساحتِ خودآگاهيِ اجتماعي و تاريخي و نيز زباني پا نهاده و با اصلِ تغييرپذيريِ آن‌ها آشنا شده  است.
زبان در جامعه‌هايِ بسته، همچون همه‌يِ وجه‌هايِ زندگي در آن‌ها، وابسته به عادت‌ها و سنّت‌هايى ست كه در نظرِ مردمان تقدّس يافته اند. درنتيجه، در چنان جامعه‌هايی صورت‌هايِ كنونيِ نهادها و سنّت‌ها، از جمله زبان، همخوان با يك صورتِ ازلي انگاشته مي‌شود كه سرپيچي از آن گناهی ست كه سببِ كيفرِ اجتماعي يا الاهي مي‌شود. با اين همه، به‌خلافِ اين گمان، در واقعيّت، عادت‌هايِ زباني، همچون همه‌يِ عادت‌هايِ ديگر، ثابت و هميشگي نيستند و با گذر زمان دگرگون مي‌شوند. يعني، اهلِ زبان دگرگوني‌ها را رفته–رفته مي‌پذيرند و عادت‌هايِ تازه پيدا مي‌كنند. به همين دليل است كه زبان‌هايِ طبيعي، همچون هر چيزِ طبيعيِ ديگر، تاريخ دارند و تاريخ‌شان حكايت از دگرگوني‌هايِ بنيادي در ساختارِ آوايي، واژگاني، و دستوري و معنايي‌شان دارد.
 

👇👇👇


#زبان
#ملی‌گرایی
#زبان_فارسی
#صالح_سجادی
#محمدرضا_باطنی
#زبان_به_مثابه_سرمایه
#عقیم_بودن_بالفعل_زبان

@NewHasanMohaddesi
04/23/2025, 10:50
t.me/newhasanmohaddesi/12512
6
9
341
♦️مشکل زبانی ما
ص۲

✍داریوش آشوری
بازنشر: ۳ اردی‌بهشت ۱۴۰۴

چه گونه مي‌شود با اين زبانِ نوشتاريِ تُنُک‌مايه و لنگ و بيمار علم و فلسفه و فرهنگِ مدرن را در کل فهميد و فهماند؟ ما در روزگاری هستيم که همه‌يِ روزنامه‌هايِ ما نيز، از هر رنگ و هر بي‌رنگي و نيرنگی- استثناها به کنار- اغلب با همين زبان هر روز صفحه‌هايِ انديشه و هنر و ادبيات و نقد دارند که خواندنِ بسياری از مقاله‌ها‌شان، به دليلِ همين مشکلِ زباني،  سرگيجه‌آور و گاه، از شدتِ پريشاني و بي‌معنايي، تهوع‌آور است. زبانِ گنگ و بي‌سر-و-سامان گيجي و گولي و حماقت هم با خود مي‌آورد. اين خانه‌يِ کهنه‌يِ ويرانه را چه گونه مي‌توان بازسازي کرد که بشود به عنوانِ آدمِ قرنِ بيست و يکمي در آن زندگي کرد؟ خرابي‌هايِ آن از کجا ست؟ (برايِ پاسخ‌هايِ من به اين پرسش مي‌توانيد نگاه کنيد به کتابِ من، بازانديشيِ زبانِ فارسي.)
باري، ما بايد به اين مشکل بينديشيم، اگر بنا ست که از اين چاله يا چاهِ واپس‌ماندگيِ ذهني و زباني به در آييم. من به اندازه‌يِ توانِ انديشگي و علمي‌ام به آن مي‌انديشم و هنوز در پيِ فهمِ ژرف‌ترِ مسأله و چاره‌جويي برايِ آن ام. زيرا که به‌راستي مسأله‌يِ من است و گريبان‌ام را رها نمي‌کند. مقاله‌ای که در دنبال مي‌آيد تکّه‌ای ست از کارِ تازه‌ای که در اين زمينه در دست دارم. اين را برايِ آن پنجاه‑شصت نفری در اين وبلاگ مي‌گذارم که هر روز يا گاهگاهي به آن سر مي‌زنند. اگرچه شمارشان اندک است، اما شک ندارم که  ذهن‌هايِ جوان و جوينده و فرهيخته، آن‌هايی که سرشان برايِ مسائلِ مشکل درد مي‌کند، در ميان‌شان دستِ بالا را دارند. کسانی که به خود زحمتِ سرزدن به اين گوشه و خواندنِ اين حرف‌هايِ خشک و سنگين و چه‌بسا ملال‌آور را مي‌دهند، مثلِ من مشکل و مسأله‌ای دارند و در پيِ آگاهي به مسأله‌شان اند. پس قدم‌شان به سرِ اين سفره‌‌ مبارک!
فراسويِ زبانِ طبيعي
اين پرسش كه جهانِ مدرن توانايي‌هايِ زبانيِ خود و مايه‌يِ عظيمِ واژگانيِ خود و امكاناتِ توسعه‌يِ بي‌پايانِ زبانيِ خود را چه‌گونه و از كجا فراهم آورده است، ناگزير مي‌بايد ما را به پرسش از ماهيّتِ مدرنيّت و شيوه‌يِ نگرش و رفتارِ آن، از سويى نسبت به طبيعت و، از سويِ ديگر، نسبت به زبان برساند. زيرا اين دو مسأله با يكديگر ارتباطِ جدايي‌ناپذير دارند. اين جا باز با همان مسأله‌اى رو به رو هستيم كه جامعه‌شناسي به عنوانِ روياروييِ «جامعه‌يِ سنّتي» و «جامعه‌يِ مدرن» پيش كشيده است. تماميِ ويژگي‌هايى كه جامعه‌يِ مدرن را به عنوانِ جامعه‌يِ صنعتي از ’جامعه‌يِ سنّتي‘ جدا مي‌كند، در كار‌‌ِ زبان نيز بي چون‑و‑چرا بازتاب دارد. جامعه‌يِ صنعتي نسبت به طبيعت رهيافتى چيرگي‌خواه دارد و مي‌كوشد با ياريِ شناختِ علمي و دستكاريِ تكنولوژيك آن را در خدمتِ خود درآورد. امّا بنيادِ اين رهيافت بر آن انقلابى در نگرش به طبيعت قرار دارد كه از طبيعت جادوزدايي كرده و هاله‌هايِ رمز-و-رازِ متافيزيكي را از آن سترده و آن را عريان در  اختيار ِ انسان قرار داده است.
امّا، هر کشورِ صنعتي که علمِ كاربردي و تكنولوژي را از كشورهايِ مادرِ مدرنيّت و صنعت آموخته و به بازارِ جهانيِ توليد و فروشِ كالاهايِ صنعتي وارد شده باشد، به معنايِ دقيق و كاملِ كلمه مدرن نيست. جامعه‌هايِ دستِ دوّمِ صنعتي همواره دنبال‌روِ جامعه‌هايِ مادر اند. آن‌ها نه تنها از نظرِ علوم و تكنولوژي كه از نظرِ زباني نيز ناگزير دنباله‌رو و وام‌گيرنده اند. زبان‌هايِ اين جامعه‌ها، چه در قلمروِ علومِ انساني و ادبيات و هنر، چه در گستره‌يِ علومِ طبيعي و تكنولوژي،  ناگزير وام‌گيرنده اند و نمي‌توانند در پهنه‌هايِ بنياديِ نظري با زبان‌هايِ اصلي رقابت كنند.



👇👇👇


#زبان
#ملی‌گرایی
#زبان_فارسی
#صالح_سجادی
#محمدرضا_باطنی
#زبان_به_مثابه_سرمایه
#عقیم_بودن_بالفعل_زبان

@NewHasanMohaddesi
04/23/2025, 10:50
t.me/newhasanmohaddesi/12511
5
8
391
♦️مشکل زبانی ما

✍داریوش آشوری
بازنشر: ۳ اردی‌بهشت ۱۴۰۴


🔻از متن: "زبان فارسی در قرون وسطای خود دست-و-پا می‌زند".

👇👇👇


#زبان
#ملی‌گرایی
#زبان_فارسی
#صالح_سجادی
#محمدرضا_باطنی
#زبان_به_مثابه_سرمایه
#عقیم_بودن_بالفعل_زبان

@NewHasanMohaddesi
04/23/2025, 10:48
t.me/newhasanmohaddesi/12509
18
14
617
🔸🔸🔸بازخورد🔸🔸🔸



♦️آیا زیان فارسی واقعا زبانی عقیم‌ است؟
ص۳

✍صالح سجادی
شاعر و پژوهش‌گر ادبی
۳ اردی‌بهشت ۱۴۰۴


نتیجه: زبان فارسی، در وضع فعلی برای برآوردن نیازهای روزمرهً مردم با مشکلی مواجه نیست، ولی برای واژه سازی علمی از زایایی لازم برخوردار نیست و نمی تواند یک زبان علمی باشد، مگر اینکه برای کاستی های آن چاره ای اندیشیده شود.

https://t.me/salehsajadi/2509

https://t.me/salehsajadi/2510

#زبان
#ملی‌گرایی
#زبان_فارسی
#صالح_سجادی
#محمدرضا_باطنی
#زبان_به_مثابه_سرمایه
#عقیم_بودن_بالفعل_زبان

@NewHasanMohaddesi
04/23/2025, 08:48
t.me/newhasanmohaddesi/12508
18
14
613
🔸🔸🔸بازخورد🔸🔸🔸



♦️آیا زیان فارسی واقعا زبانی عقیم‌ است؟
ص۲

✍صالح سجادی
شاعر و پژوهش‌گر ادبی
۳ اردی‌بهشت ۱۴۰۴

در قياس فارسي و عربي علامه محقق مير سيد شريف جرجاني (۸۱۶-۷۴۰) در كتاب ترجمان القرآن که شامل لغات قران کريم با معادل فارسي آنهاست با دقت هرچه بيشتر برشته تحرير کشيده تا پيروان فارسي زبان مکتب محمدي را با معاني فارسي قرآن کريم آشنا کند.

کتاب ترجمان نشان ميدهد که در قرن نهم نيز بيان مفهوم اوليه و حتي نسبي يک چهارم از الفاظ عرب مضبوط در قران نيازمند جمله کوتاه و بلند فارسي است تا مفهوم شود. ولي ضبط و توضيح لغات تا قرن نهم طول کشيده و از آنروست که تا پيش ازآن زبان فارسي قدرت و تحمل و تحليل زبان عرب را نداشته و در بسياري موارد آنچه را مير شريف جرجاني آورده حدسياتي است که در معاني واژه هاي قرآن متصور بوده، نه قدرت و اقتدار واقعي آن. پس از ظهور اسلام شعر فارسي با وام بسيار به اوزان عروضي و کلام و لغت عرب هم نتوانست زبان و جلوه و جلاي کلام دوران جاهليت عرب و بکارت او را در يابد (ص۷۱ تامل در کتاب دوم پور پيرار).

آقاي محمد حسين روحاني نوشته اند: "در حال حاضر ما با چند صد هزار واژه علمي و صنعتي بزبانهاي فرنگي سرو کار داريم که عينا و بصورت روز افزون بزبان فارسي سرازير شده و ميشوند ولي عربها ، واژگان خالص و ناب و سره در فرهنگستان زبان خود ساخته اند که از آن ميان ۸۰ هزار واژه کليدي در علم شيمي است. ايشان در ادامه نوشته‌اند زبان فارسي از گزند واژگان بيگانه منحط‌ترين، بدبخت‌ترين، پوچ ترين و داغون ترين زبان جهان شده و دستگاه واژه سازي، باروري و زايندگي زبان فارسي فلج گشته است (بينات شماره ۱ ص ۱۴۷) و اين در حالي است که فرهنگستان زبان فارسي از هفتاد سال پيش داير و اقدام به اصلاح ساختاري زبان و تهيه لغت هايي معادل نموده، اما همان کاستي پابرجاست و طبيعتا براي جا افتادن و پذيرش لغات وضع شده زمان استعمال لازم است تاکلمات دخيل بتوانند ميدان مانور يافته و جواز ورود به گفتار و محاورات مردم بيابند يا دفع شوند، مثلا بسياري از واژه هاي پيشنهادي احمد کسروي مورد قبول و اقبال زبان و ادب فارسي قرار نگرفت و کسی سبک نوشتاری او را پیروی نکرده است. منظور اینست که فارسی سره بی حضور لغات عربی خشک و بیروح است و طراوتی نمایان ندارد.

در زمان سامانيان دانشمنداني از قبيل رازي و ابن سينا و بيروني كتابهاي علمي خود را بزبان عرب نوشته و زبان فارسي را براي بيان مطالب علمي عليل دانسته اند. چنانكه از (۱۳۱) اثر مسلم ابن سينا فقط دانشنامه علائي را به فارسي نوشته است و ابن سينارا براي رفع ناتواني علا’الدوله كاكويه در خواندن مطالب جدي بزبان عرب، مجبور كردند به فارسي بنويسد. گفته اند علاءالدوله حتي از آن متن فارسي نيز به علت وفور لغت عرب چيزي در نيافت (درست مثل ترجمه فارسي كتاب قانون ابن سينا (وسيله هژار) كه بدليل زياد بودن كلمات عربي رسا و مفهوم نيست).

غیر از این در میان اشخاص قدیمی‌ترین و صریح‌ترین اعتراف به ضعف زبان فارسی اتفاقا برمی‌گردد به "سید احمد کسروی تبریزی" که از بزرگترین دشمنان زبان ترکی بود. ایشان در (ص19) کتاب جنجالی خودش "اذری یا زبان باستان آذربایجان" می‌نویسد:

"با آنكه زبان كنوني فارسي بسيار نارساست و بسياري از معنيهايي كه بتركي توان فهمانيد اين زبان بفهمانيدن آنها توانا نيست و از هر باره بر يك آذربايجاني سخت است كه با اين زبان سخن راند ، با اينهمه در آذربايجان آرزوي رواج فارسي در ميان خاندانها ازسالها روان است. "و در پاورقی این مطلب می‌نویسد:
"در تركي آذربايجان، گذشته (ماضي) بر چهارده گونه و اكنون (مضارع) بر چهار گونه است ولي در فارسي كنوني گذشته بيش از چهار گونه و اكنون بيش از يك گونه ندارد و اين نمونه رسايي آن و نارسايي اين ميباشد".

دکتر محمد رضا باطنی در مقاله‌ای تحت عنوان: "زبان فارسی زبانی عقیم" در  نشریه آدینه (فروردین 1368) مینویسد:
در فارسی فقط فعل های ساده یا بسیط هستند که زایایی دارند، یعنی می توان از آنها مشتق به دست آورد.

در فارسی امروز دیگر فعل ساده ساخته نمی شود، یعنی نمی توان به طور عادی از اسم یا صفت فعل ساخت.

شمار فعل های ساده ای که زایایی دارند و از گذشته به ما رسیده اند بسیار اندک است.

از این شمار اندک نیز بسیاری در حال از بین رفتن و متروک شدن هستند، و جای خود را به فعل های مرکب می دهند. ولی فعل های مرکب عقیم هستند و نمی توان از آنها مشتق به دست آورد.

از “مصدرهای جعلی” فارسی، چه آنها که از اسم های فارسی ساخته شده اند و چه آنها که از واژه های عربی ساخته شده اند، مشتق به دست نمی آید. به بیان دیگر، مصدرهای جعلی زایایی ندارند.

👇👇👇

#زبان
#ملی‌گرایی
#زبان_فارسی
#صالح_سجادی
#محمدرضا_باطنی
#زبان_به_مثابه_سرمایه
#عقیم_بودن_بالفعل_زبان

@NewHasanMohaddesi
04/23/2025, 08:43
t.me/newhasanmohaddesi/12507
19
13
697
🔸🔸🔸بازخورد🔸🔸🔸



♦️آیا زیان فارسی واقعا زبانی عقیم‌ است؟
ص۱

✍صالح سجادی
شاعر و پژوهش‌گر ادبی
۳ اردی‌بهشت ۱۴۰۴

این روزها دوباره بحث زبان فارسی و توانایی ها و ناتوانی های آن بالا گرفته و اظهار نظرات موافق و مخالف فراوانی راجع عقیم بودن یا پویایی آن مطرح است. بنده این زبان را به خوبی می‌شناسم و هر کس مرا می‌شناسد می‌داند که سالهایی از عمر جوانی من در عشق‌ورزی، مطالعه و شاعری  در این زبان گذشته و چند مجموعه‌ی شعر به زبان فارسی دارم و روزگاری جزو سردستگان جریانی در غزل فارسی بودم که به نامهای مختلفی از جمله غزل فرم، غزل پیشرو، غزل مدرن و... موسوم بود لذا حداقل امروز اگر بخواهم در باره‌ی این زبان سخنی بگویم یا قضاوتی بکنم خواهند پذیرفت که این قضاوت از روی عناد و دشمنی نمیتواند باشد. هرچند که سالهاست دریگر در وادی زبان فارسی نیستم. لیکن در این مطلب سعی نموده‌ام جز نقل سخنان موثق از بزرگان همین زبان و حتی از دشمنان زبان ترکی و طرفداران سرسخت زبان فارسی سخنی دیگر نگویم. باری به نظر میرسد اسناد و مدارک تاریخی به ما میگویند  اولین نمونه ای که در آن به عقیم بودن(گنگ بودن) زبان فارسی اشاره شده قرآن کریم است. در سوره‌ی مبارکه(نحل آیه 103)می خوانیم:
"وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ "
"و به خوبى مى‏دانيم كه ايشان مى‏گويند همانا بشرى او را آموزش مى‏دهد [حاشا، چرا كه‏] زبان كسى كه اينان كژانديشانه ادعا مى‏كنند، گنگ و بيگانه است و اين زبان [زبان قرآن‏] عربى [شيوا و] روشن است"‏.

الهی قمشه‌ای این آیه را چنین تفسیز کرده:"و ما کاملا آگاهیم که کافران (معاند) می‌گویند: آن کس که مطالب این قرآن را به رسول می‌آموزد بشری است، (مقصودشان بلعام ترسا یا عایش یا یعیش یا غلام رومی یا سلمان فارسی بود) در صورتی که زبان آن کس که این قرآن را به او نسبت می‌دهند اعجمی (غیر فصیح) است و این قرآن به زبان عربی فصیح و روشن است."

همچنین مکارم شیرازی مینویسد:"ما ميدانيم آنها مي‏گويند اين آيات را بشري به او تعليم مي‏دهد، در حالي كه زبان كسي كه اينها را به او نسبت مي‏دهند عجمي است ولي اين (قرآن) زبان عربي آشكار است."

در سایت دانشنامه اسلامی نیز این آیه چنین معنی شده:"و ما کاملا آگاهیم که کافران (معاند) می‌گویند: آن کس که مطالب این قرآن را به رسول می‌آموزد بشری است، (مقصودشان بلعام ترسا یا عایش یا یعیش یا غلام رومی یا سلمان فارسی بود) در صورتی که زبان آن کس که این قرآن را به او نسبت می‌دهند اعجمی (غیر فصیح) است و این قرآن به زبان عربی فصیح و روشن است."

همچنین در همان سایت در نقل تفاسیر بزرگان وفقها بر این آیه از زبان شخصی به نام "ضحاک" چنین آمده است:"ضحاک گوید: غلام مزبور سلمان فارسى بوده است. شیخ بزرگوار ما نیز بدون ذکر عنوان شأن و نزول در این باره اشاره مختصرى در تفسیر خود نموده است." چنانکه میبینید یکی از گمانهای موجود در باره آن "زبان گنگ"همین"زبان فارسی" و آن شخص"سلمان فارسی" میباشد.

موارد دیگر را بدون هیچ توضیحی عینا نقل میکنم:
مؤلف فرهنگ نظام گوید: «زبان فارسی مقرّر عام ادبی اکنون یکی است که در اوایل اسلام پیدا شده خطش خطّ عربی است و خود زبان مرکّب از زبان پهلوی و عربی و ترکی و قدری از روسی و فرانسوی و انگلیسی و دیگر السنه‌ی فرنگی. در این زبان کتب نثر و نظم بسیار است. ایران قدیم ما از حیث خطّ مایه‌ی افتخاری ندارد چه خطّ پهلوی از آشوری گرفته شده (فرهنگ نظام- ص 9- 8/ جلد1).

ابوریحان بیرونی در باره‌ی زبان فارسی و نداشتن قابلیّت علمی این زبان چنین گوید:"من ملامت شدن به زبان عربی را به تمجید شدن به زبان فارسی را ترجیح می‌‌دهم. درستی سخن مرا کسی در می‌یاید که کتابی علمی به زبان فارسی بخواند آنگاه خواهد دید که چگونه رونق و روشنی آن علم از بین رفته،‌ رخسار آن تیره گشته و فایده‌ی آن زایل شده است. زیرا که زبان فارسی جز برای بیان داستانهای شاهانه و قصّه‌های شبانه مناسب نیست. (منبع: الصیدنه فی الطب. فصل 5-4، طبع عبّاس زریاب خویی. تهران. مرکز نشر دانشگاه. ص14). ناگفته نماند این شخن ابوریحان در نشرهای اخیر حذف و سانسور گردیده‌اند.

ابن اثير جوزي مولف كتاب ”المثل السائر في ادب الكاتب و الشاعر” زبان عربي را دريا و فارسي را قطره خوانده است (ص ۶۹ كتاب تامل در بنيان تاريخ ايران– ناصر پور پيرار) و علت آنهم اين عنوان کرده كه كلمات فارسي فصاحت واژه‌هاي عرب را ندارند.


👇👇👇

#ملی‌گرایی
#زبان_فارسی
#صالح_سجادی
#محمدرضا_باطنی

@NewHasanMohaddesi
04/23/2025, 08:39
t.me/newhasanmohaddesi/12506
10
3
510
♦️آیا زبان فارسی واقعا زبانی عقیم است؟

✍صالح سجادی
شاعر و پژوهش‌گر ادبی
۳ اردی‌بهشت ۱۴۰۴

👇👇👇

#زبان
#ملی‌گرایی
#زبان_فارسی
#صالح_سجادی
#محمدرضا_باطنی
#زبان_به_مثابه_سرمایه
#عقیم_بودن_بالفعل_زبان

@NewHasanMohaddesi
04/23/2025, 08:30
t.me/newhasanmohaddesi/12505
47
40
987
♦️درباره‌ی بیانیه نژادپرستانه و متولیانه‌ی هشتصد تن از شاغلین حوزه‌ی فرهنگ و هنر و ادبیات
ص۴

✍ دکتر بهزاد باغی‌دوست
[مدرس جامعه‌شناسی‌ی سیاسی]
۲ اردی‌بهشت ۱۴۰۴

چرا از انسان مغرور و مستقل متنفرید؟ چرا مردم ایران را ذلیل و حقیر و مطیع و بنده می‌خواهید؟ چرا تا این درجه نفرت درون شما خانه کرده؟ این همه شهوت سلطه بر دیگری از کجا می‌آید؟ چرا این همه از شادیِ دیگری بی‌زارید؟ چرا همه‌ی وجود خود را بسته‌اید که با «برهان» ثابت کنید دیگران ناچیز و پلاس‌اند؟ چرا اینقدر با انسان همین‌جا و همین زمان اجنبی هستید؟ که حتی گریه‌تان و اندوهتان را بر قبر کسی که در سرزمین دیگری و هزار سال پیش بیشتر مرده است می‌برید؛ ولی این همه رنج و بیچارگی و شادی و غم و هیجان و لحن و موسیقی و خنده و گریه‌ی همین مردم را همین‌جا ندیده‌اید؟

این نوشته را خطاب به همه‌ی دوستانم، در همه جای این سرزمین عزیز، دوستانی که با آن‌ها خندیده‌ام، گریسته‌ام، عشق ورزیده‌ام، جنگیده‌ام و با رنج‌هایشان و دردهایشان عمیقا آشنا هستم تمام می‌کنم.

روشنفکران پیشین نتوانستند به‌روشنی این خطر بزرگ را ببینند. جلال این را ندید. او باید این را می‌دید تا غربزدگی او معنایی عمیق‌تر و جدی‌تر بیابد. غربزگی جلال را باید ذیل "تهران زدگی" خواند تا جریان روشنفکری ایرانی منتقد احیا شود و معنایی جدی‌تر بیابد؛ وگرنه تا روشنفکری ایران، متمرکز و وابسته به مفهوم تهران است؛ خود نیرویی مستعمره و پس‌رونده و مرتجع و نازا خواهد ماند. الطهران و ما الطهران و ما ادراک ما الطهران.

زبان فارسی به خودشیفتگی، به شوونیسم این گروه و قبیله‌ی خون‌ریز و مرتجع و تاریک‌اندیش و پلید آلوده شده. زبان فارسی را که می‌توانست و هنوز می‌تواند به یکی از عالی‌ترین امکانات معنوی و معرفتی انسان خلّاق فردا و پس‌فردای ایرانی بدل شود، به زبانی برای برده‌گیری و سلطه در دوره‌ی جدید تبدیل کرده‌اند و بنابراین، جاهلانه آن را به مانعی برای ایران شدن ایران درآورده‌اند. به واسطه‌ی این زبان، تاریخ را تحریف می‌کنند و از آن روایتی فاشیستی و سلطه‌طلبانه ارائه می‌دهند؛ فرهنگ‌های به واقع موجود ایرانی را که سرشار از غنای معنوی و لطافت انسانی است سرکوب می‌کنند. انسان ایرانی را که باید مغرور و سربلند و عزیز و عالی در جامعه‌ی ایرانی زندگی کند، عشق بورزد و با کرامت و عزت و بزرگی نفس بکشد؛ به این دلیل که با معیارهای یک شهر مزخرفِ بی‌اصولِ فروپاشیده از نظر اخلاقی و انسانی نمی‌سازد، تحقیر می‌کنند، آن هم کسانی را که حتی زبان دفاع از خود را ندارند. این فرقه بزرگترین لطمه ممکن را به زبان فارسی و به زبان‌های دیگر ایرانی و فرهنگ آن زده‌اند. ایرانی که نه به واسطه‌ی این یا آن زبان، یا فرهنگ یا مذهب، بلکه به واسطه‌ی احساس تعلق به این تنوع و غنای معنوی و باغ‌گونگی فرهنگی که خاک فرهنگی و معنوی، آن را مستعد رویش زبان‌ها و ادراک و فهم مختلف و متنوع، موسیقی، و هنر و فهم و مذهب کرده است؛ ایران شده است و درست لحظه‌ای که این یا آن فرهنگ، مذهب و زبان بر دیگری ترجیح داده شده و سلطه یافته، خاک فرهنگی آن سترون شده. این درک معنوی و احساسی و انسانی که در آن عدالت و برابری و احساس معنوی، بنیاد آن را شکل می‌دهد؛ ایران و ایرانیت و انسان ایرانی را معنی می‌بخشد. حقیقتا همّت شما برای نجات زبان فارسی از شرّ این فرقه‌ی شرور ضروری‌ترین اقدام انسانی تاریخ صدساله‌ی اخیر است. بلایی که بنیادگرایان مذهبی کله‌خشک بر سر اسلام و تشیع که می‌توانست (و می‌تواند) منبع الهام عالی‌ترین مفاهیم انسانی و معنوی در دنیای جدید -دنیایی که انسان گم‌شده و اندوهگین در انتظار خداست که بازگردد- آوردند، این فرقه‌ی پلیدِ نژادپرستِ تاریک‌اندیشِ نافرهیخته دارند بر سر زبان فارسی و فرهنگ ایرانی و به واسطه‌ی آن مردم عزیز ایران می‌آورند. نجات این زبان، تعهد انسانی و معنوی روشنفکر راستین امروز ایرانی است. نجات این زبان از شرّ "تهران‌زدگی"، از شرّ این قبیله‌ی بی‌اصول کوته‌بین و از خطر سقوط معنوی و انسانی است.

سکوت در برابر این فرقه جایز نیست. سکوت ما اکنون، سقوط ارزش‌های انسانی بسیاری است. ممکن است تاریخ فردا و پس‌فردا، جنایت فرهنگی این قبیله‌ی بدوی را فراموش کند؛ اما سکوت ما را نخواهد بخشید. خاموشی شما قلب انسان را می‌شکند.

پایان



🔻بیانیه هشت‌صد نفر:
https://ensafnews.com/586509/%d9%87%d8%b4%d8%af%d8%a7%d8%b1-%db%b8%db%b0%db%b0-%da%86%d9%87%d8%b1%d9%87-%d8%b9%d9%84%d9%85%d8%8c-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af-%d9%88-%d9%87%d9%86%d8%b1-%d9%86%d8%b3%d8%a8%d8%aa-%d8%a8%d9%87/

#اتنیک
#ملی‌گرایی
#زبان_فارسی
#شهوت_سلطه
#بهزاد_باغی‌دوست
#بیانیه_نژادپرستانه
#سرکوب_ایده‌ئولوژیک
@NewHasanMohaddesi
04/22/2025, 21:19
t.me/newhasanmohaddesi/12504
31
30
895
♦️درباره‌ی بیانیه نژادپرستانه و متولیانه‌ی هشتصد تن از شاغلین حوزه‌ی فرهنگ و هنر و ادبیات
ص۳

✍ دکتر بهزاد باغی‌دوست
[مدرس جامعه‌شناسی‌ی سیاسی]
۲ اردی‌بهشت ۱۴۰۴

زبان، چون هر مقوله‌ی اجتماعی دیگر، بازنمایی تمامیت جامعه نیست. چنانکه موسیقی یا مذهب یا دانش یا نظام‌های معرفتی. زبان همواره از جامعه عقب است و نمی‌تواند تمامیت جامعه را نمایندگی کند و بازنماید. انسان از زبان و از هر مقوله‌ی دیگری بالاتر است. انسان خلاق است و هر لحظه ممکن است امکانی از خود بروز دهد که مقولات اجتماعی را تغییر و یا معنی آنها را استعلا و ارتقا دهد. زبان (چون هر مقوله‌ی دیگر) لال است و در بهترین حالت امکانی است درون امکانات انسانی که ممکن است به جهت خصلت خلاقانه‌ی انسانی و عاملیت او به هر سرنوشتی درآید. زبان، خود حاوی چیزی نیست. زبان، خود حاوی هیچ معنایی نیست؛ مگر آن‌که انسانِ خلاقِ عاملِ ناطق آن را به سخن درآورد. در این لحظه، در طی بیش از صد سال فرقه‌ی بی‌استعدادِ به غایت فاشیستی ایران باستان‌گرا و تهران‌زده از زبان، چون یک ابزار پلید و بیمار در جهت سلطه‌‌ی لخت و عریان سیاسی استفاده کرده‌اند و آن را آلوده‌ی شهوت سلطه و قدرت کرده‌اند. "تهران زدگی" از وبا، از طاعون، از هر آلودگی و بیماری و بلا آلوده‌تر و بلاتر است. خشونتی که در این واژه و مفهوم نهفته است، در هیچ مفهوم دیگری مثل غرب‌زدگی نیست.

بلایی که این دروغ‌گوهای عمدتا ادبیات‌چی بر سر زبان فارسی آورده‌اند -و به واسطه‌ی آن بر سر فرهنگ عزیز این مردم- حتی دشمنانش هم نمی‌توانستند چنین کنند. بی‌دلیل نیست که این هشتصد نفر «فرهیخته» ناگهان به آجودان‌ها و آژان‌های امنیتی تبدیل می‌شوند؛ حکم صادر می‌کنند و فتوا؛ و مردم این سرزمین را، مردم واقعی این سرزمین را، به این دلیل که شبیه این جماعت چکمه‌پوش بی‌عقل نیستند، مثل آن‌ها نمی‌خندند، گریه نمی‌کنند و نمی‌رقصند و نمی‌پوشند و جشن نمی‌گیرند و حرف نمی‌زنند از دایره‌ی «ملت ایران» و ایرانیان بیرون می‌کنند.

مردمان این سرزمین عزیز و بلادیده هزاره‌ها با هم زندگی کرده و راه گفت‌وگو با هم را نیز پیدا کرده‌اند. این مردم، همانند همه‌ی مردم دنیا به قدر کافی باهوشند و به اندازه‌ی کافی انسانی تا بدانند «انسان» از خاک و زبان و نژاد برتر است. و اگر کرامت‌اش، حرمت‌اش، خصلت‌هایش، فرهنگ، موسیقی و مذهب‌اش به غارت برود؛ انسانیت او نابود شده است. شما به واسطه‌ی تبختر متعفن‌تان همه‌ی اخلاق را، همه‌ی انسانیت را قربانی بزدلی خود کرده‌اید؛ قربانی تبختر و فدای وجود رایگان و کودن خود کرده‌اید. شما به‌واسطه‌ی فاشیسم و شوونیسم حقیری که دچار آن شده اید، تا انتهای تاریکی سقوط کرده‌اید. زانو بزنید و به تمام وجود از مردم عذر بخواهید.

این است که من از دوستانم، دوستان فارسم و همه‌ی دوستانم در همه‌ی ایران که عاشقانه دوستشان دارم -که هرگز فرصت آن را نداشته‌ام که بگویم چقدر دوستشان دارم- چون عده‌ای غارتگر دزد و وقیح مانند امضاکنندگان این بیانیه‌ی ننگین، این فرصت را همچون دیگر فرصت‌ها از من و تو گرفته‌اند -می‌خواهم زبان عزیز فارسی را از شرّ این جماعت بی‌ربط و کودن و دزد نجات دهند. این فرقه‌ی پلید، کمترین ربطی با تو و رنج‌های مدام تو ندارند و از دردهای تو بیگانه‌اند. نجات زبانتان -زبانمان- از دست این قبیله‌ی بی‌وجود زالوی نفتی بی‌عقل، نجات زبان‌ها و فرهنگ‌های دیگر و نجات ایران است. من، بنا به تجربه و بنا به مطالعاتم، این فرقه را ضد ایرانی‌ترین مردمی می‌دانم که در کولونی "تهران" نشسته‌اند و به مادران عاشق ایرانی در سراسر ایران دستور می‌دهند که چگونه شادی کنند؛ چگونه بگریند، احساسات و خیال خود را تجربه کنند و چگونه و به چه زبان و لهجه‌ای سخن بگویند. و اگر کسی در این ایران عزیز به یکی از لهجه‌ها و زبان‌های غیر از تهران سخن گفت، گریست یا خندید یا شادی کرد، خُرد و قبیله‌ای عمل کرده است: شما باید تهرانی بخندید، تهرانی بگریید، بپوشید، رفتار کنید و سخن بگویید؛ وگرنه ایرانی نیستید. این‌ها ایرانیت را در ما کشته‌اند. خنده و شادی را در وجود مردمان این سرزمین به افسردگی و احساس حقارت تبدیل کرده اند و ابلهانه در رثای طفل گم شده‌ی شادی شعر می‌گویند. خود می‌کشید و خود عزاداری می‌کنید؟ چقدر ریاکارید! چقدر دروغگویید!

در تمام دوره‌ی عمر خود من و نسل من، این همه رنج و بلا بر جان مردم بزرگ ایران ریخته شده؛ هشتصد نفر که حتی هشت نفر از اینها با هم، بیانیه‌ای درباره‌ی رنج و درد این مردم ننوشته‌اند. هرگز با مردم و رنج‌هایشان نبوده‌اند. اصلا با رنج‌های عینی و واقعی آن‌ها آشنا نبوده‌اند نه تنها، خود بر رنج این مردم افزوده‌اند. اینها از مردم واقعی ایران و از بود و نبودشان بغایت بیگانه‌اند.

ادامه دارد👇👇👇

#اتنیک
#ملی‌گرایی
#زبان_فارسی
#شهوت_سلطه
#بهزاد_باغی‌دوست
#بیانیه_نژادپرستانه
#سرکوب_ایده‌ئولوژیک
@NewHasanMohaddesi
04/22/2025, 21:19
t.me/newhasanmohaddesi/12503
33
34
880
به نام خدا

♦️درباره‌ی بیانیه نژادپرستانه و متولیانه‌ی هشتصد تن از شاغلین حوزه‌ی فرهنگ و هنر و ادبیات
ص۱

✍ دکتر بهزاد باغی‌دوست
[مدرس جامعه‌شناسی‌ی سیاسی]
۲ اردی‌بهشت ۱۴۰۴

اوژن یونسکو در اثر درخشان‌اش کرگدن، وضعیتی را ترسیم می‌کند که در آن مردمان شهری ناگهان، به طور دسته‌جمعی و گروهی به کرگدن تبدیل می‌شوند. پوست‌شان تغییر می‌کند و رفتارهایشان توده‌وار، خشن و بی‌شعور می‌شود. معیارهای زیبایی و اخلاق تغییر می‌کند و انسان‌ها نه تنها کرگدن می‌شوند، بلکه «کرگدنیت» را با "عالی‌ترین" دلایل ممکن فلسفی و علمی و زیبایی‌شناختی توضیح می‌دهند و توجیه می‌کنند. آن‌ها کرگدنیت را عالی‌تر از انسانیت می‌دانند و چنان توده‌وار آن را امضا می‌کنند و چنان نیرویی در جامعه‌ی کرگدن‌ها تولید می‌کنند که هر آن‌که هنوز کرگدن نشده است، از بودن‌اش و از نوع بودن‌اش، لحن و لهجه و زبان‌اش، رنگش و اندام‌اش می‌ترسد، خجل و بی‌زار می‌شود و احساس شرم می‌کند.

اینجا مسئله، فردی نیست. موضوع این نیست که یک یا چند نفر در یک جامعه‌ی انسانی اخلاقا و قانونا دچار خطا شده‌اند؛ که می‌شود با ارزش‌ها و معیارهای اخلاقی و انسانی و یا بحث فلسفی و حقوقی، آنان را متوجه خطایشان کرد و به وجدان انسانی و اخلاقی بازگرداند. اینجا تغییر توده‌وار/ گله‌وار همگانی است که مسئله است که در آن اساسا همه‌ی بنیان‌های انسانی تغییر یافته و در شرّ و تاریکی سقوط کرده است.

بیانیه‌ای نژادپرستانه، غیراخلاقی و غیر انسانی، شرورانه، فرمایشی و درباریِ عده‌ای که جسارت آن را دارند که خود را اصحاب علم و فرهنگ و هنر نامیده‌اند، در سطح وسیعی به بهانه‌ی اتفاقاتی در یکی از شهرهای استان‌های غربی کشور، منتشر شده است. این بیانیه را بیش از هشت‌صد نفر امضا کرده‌اند. آن‌ها استاد دانشگاه، موسیقی‌دان، جامعه‌شناس، نویسنده و سیاست‌پیشه‌اند. بیانیه به قدری سخیف و متولیانه و گنده دماغانه است که آرام اندیشیدن و سخن گفتن در این باره را ناممکن می‌کند و ننگین‌تر و گستاخانه‌تر از آن است که وجدان انسان در برابر آن آرام بماند و سکوت کند. نژادپرستی حقیر «تهران» در برابر مردم ایران، با این نامه به درجه‌ای از وقاحت رسیده و چنان سطحی از جریان فاشیستی و سلطه‌طلب موجود را آشکار کرده که سابقه ندارد. اگر نامه تاریخ نداشت، گمان می‌کردم آن را افسران و آجودان‌های امنیتی احزاب نازی دهه‌ی بیست و سی چون سومکا نوشته و منتشر کرده‌اند. در واقع با این بیانیه، «خودآگاهی فاشیستی» این فرقه به اوج خود رسیده و بیان شده. این خودآگاهی شرورانه، ادامه‌ی ضروری و منطقی ایده‌های ایرانشهری و ایرانِ باستان‌گراییِ تاریخ‌زده است که سالها منتظر آن بوده‌ایم. این خودآگاهی مستبدانه و تهران‌زده، نوعی «بایدِ» تاریخی بود که می‌بایست ظاهر می‌شد. و چه خوب. هر شرّی، اگر درست و متعالی و اخلاقی و انسانی باشی، به خیر خواهد انجامید. این درست فرصتی است که در برابر آن، «خودآگاهی» آزادی‌خواهان و رنج‌دیدگان، آنان که تمنای برابری و زندگی انسانی دارند؛ و برای آن تقلا می‌کنند، بیان می‌شود. این می‌تواند آغاز شعوری انسانی و اخلاقی باشد که نویسندگان این بیانیه‌ی هولناک از آن بی‌بهره‌اند و حتی آشکارا علیه آنند.

بیش از صد سال است که با توهم تاًسیس دولت جدید، چکمه‌پوش‌های مستبد کودتاچی و طبقه‌ی درس‌خوانده‌ی وابسته‌ی درباری، همه‌ی منابع مردم بی‌گناه این سرزمین را به لش گستاخ و آلوده‌ی یک شهر بسته‌اند تا یک زبان، یک فرهنگ (که هرگز هیچکس توضیح نداده چیست) و یک شهر بادکرده‌ی متعفن نفتی را بر فرهنگ عزیز و متنوع و غنی مردمان این سرزمینِ بلادیده سوار کنند. و این بار زبان فارسی را ابزار این سلطه کرده‌اند. زبانی را که می‌توانست، و هنوز می‌تواند، به واسطه‌ی انسان‌های آزاد و رها و خلاق و متعالی، زبانی برای رهایی انسان دوره‌ی جدید -که بیش از هر زمان دیگری آشکار است که در آشفتگی و ابتلای دوره‌ی جدید گم شده- باشد، به زبانی برای تحقیر و توهین و کریت و کوریت مزمن و سمج و نفهمی تبدیل‌اش کرده‌اند، به زبانی برای تولید ناآگاهی و ناخودآگاهی نو، برای سیاست‌نامه نویسی برای مستبدان ایرانشهری و زبانی بیگانه از شرایط عینی انسانی و تهی از ارزش‌های اخلاقی متعالی، برابری و برادری، تهی از ارزش‌های انسانی برای تاریخ فردا و پس‌فردا، زبان ارتجاع و پس‌رفت تبدیل کرده‌اند.

ادامه دارد👇👇👇


#اتنیک
#ملی‌گرایی
#زبان_فارسی
#شهوت_سلطه
#بهزاد_باغی‌دوست
#بیانیه_نژادپرستانه
#سرکوب_ایده‌ئولوژیک
@NewHasanMohaddesi
04/22/2025, 21:19
t.me/newhasanmohaddesi/12501
32
30
787
♦️درباره‌ی بیانیه نژادپرستانه و متولیانه‌ی هشتصد تن از شاغلین حوزه‌ی فرهنگ و هنر و ادبیات
ص۲

یکی از امضاکنندگان این بیانیه، که اکنون به دعوت یکی از بازوهای این فرقه در خارج از ایران و از طریق یکی از دانشگاه‌های امریکا، آنجاست؛ نویسنده و فعال فمینیست دیگری را به صرف این که گفته بود: «برخی مردمان این سرزمین/ عرب‌ها/ ممکن است جشن‌های دیگری غیر از نوروز را در سال جشن بگیرند، تهدید به «اخراج از دایره‌ی ایرانیت و ملت ایران» کرده بود. وقاحت را به جایی رسانده‌اند که یکی از آنها اخیرا گفت زبان‌های دیگر در برابر زبان فارسی پلاسند. و گفت این را با برهان و مقایسه می‌گوید. بلاهت این فرقه‌ی فسیل تمامی ندارد.

در این میان هر صدایی از هر انسان آزادی‌خواهی بلند شده، که از حق مردم ایران، به واقع مردم ایران، دفاعی کرده باشد؛ به شنیع‌ترین و زشت‌ترین شیوه‌ها طرد شده، تهدید شده و از حیثیت انسانی‌اش خلع شده.

مردم ایران، مردم ایران‌اند و هر آنچه که ایرانی است به همین مردم ساکن دره‌ها و دشت‌ها و بیابان‌ها و کوهستان‌ها تعلق دارد؛ نه به توی متوهم مزخرف توخالی که از مردمیت هیچ اثری در تو نیست. تکبر نفتی غلیظ و توخالی تو مردم ایران را از هم پراکنده؛ سرتاسر تاریخ را و فرهنگ را به دشنامی تبدیل کرده‌اید که وجود نازنین این مردم را روز و شب آزار می‌دهد. فرهنگ را چنان آلوده کرده‌اید، چنان محدود و تاریک و تنگ کرده‌اید که اگر کسی به نژادپرستانه‌ترین خزعبلات شما هم معترض باشد، به او تجزیه‌طلب خواهید گفت. مردم ایران، مردم ایرانند و تجزیه‌طلب شما هستید. امروز، من ضدایرانی‌تر و تجزیه‌طلب‌تر از شما بین این مردم نمی‌بینم. تجزیه‌طلب شمایید. شما فرقه‌ی باریک‌چشم و خرد، به واسطه‌ی نگاه تنگ و حقیرتان به انسان ایرانی، ایرانی را از هم پراکنده‌اید.

تجزیه‌طلب شمایید. شما "تهران" را از ایران جدا کرده‌اید و مفت‌خورانه به واسطه‌ی لوله‌ی نفتی که از جنوب مستقیما به این «شهر» تیره و آلوده و عمیقا غیرانسانی کشیده‌اید، به حیات زالووار خود ادامه می‌دهید. شما ایران را از ایرانی و زبان عزیز فارسی را از شیراز و اصفهان و کرمان و مشهد و همه جا دزدیده‌اید و در کارخانه‌های فاشیستی یکسان‌سازی تهران به سلاحی برای سرکوب و تحقیر و نژادپرستی و سلطه و مفت‌خوری تبدیل کرده‌اید.

"تهران‌زدگی" مهم‌ترین و هولناک‌ترین بیماری صدساله‌ی اخیر است که تمام ایران را گرفتار کرده و تمام لایه‌های وجودی و معرفتی این مردم را آلوده کرده است. خطر این بیماری از هر چه که پیش از این بوده بیشتر و عمیق‌تر است. وجودش را در معماری، اقتصاد، روابط شهری، مذهب، زبان و ادبیات وخیم فارسی تهرانی متبلور و مادی کرده است و بنابراین به مانع اصلی در برابر توسعه ایران و فرهنگ ایرانی بدل شده. تهران، تنها شهری است که من اثری از «روح ایرانی» و «روح ملی» در آن نمیبینم. تهران، روح این ملت را زندانی هوس و ولع مادی و خودخواهی پلید خود کرده است. ایده‌های فاشیستی سلطه‌طلبانه، تاریخ‌گرایی مرتجع و پس‌رونده، خشونت‌طلب و سلطنت‌طلب ایرانشهری، زاده‌ی «طبیعی» و منطقی و ضروری چنین شهری است. انسان «تهرانی» چنین است.

از بزرگ‌جوانمردان یاد گرفته‌ام که دماغ گنده‌دماغانِ متبختر را باید به خاک مالید. تردید ندارم مردم ایران، معلمان و کارگران و بازاری‌ها و شاعران و نویسندگانی که هنوز وجدان بیداری برایشان مانده است، و مردمانی که من هنوز نمی‌شناسم، این کار را خواهند کرد. در این سرزمین، بسیاری هنوز بیدارند. شما نخواهید توانست این پروژه‌ی پلیدِ از هم گسستن و پراکندنِ این مردم را به انجام رسانید. خنده و گریه و رقص و شادی و شعر و قصه و لحن و لهجه و رنگ و پوشش و کار و بود و نبود این مردم شما را شکست خواهد داد. اما، مردمی را خسته خواهید کرد. مردم خسته‌ای را خسته‌تر خواهید کرد.

نشستن بر سرِ لوله‌های نفت و مفت خوردن و باد کردن و دماغ بالا گرفتن و فرهنگ عینی و واقعی این مردم را تحقیر کردن، ننگ غلیظی است که از صورت و روح شما پاک نخواهد شد؛ و بخشیده نخواهد شد. شما احساس تعلق به مردم و به ایران را در نسل‌های ایرانی کشته‌اید؛ همان احساسی را که خود از آن بی‌بهره‌اید. مسئله‌ی شما البته که زبان فارسی، زبان ما و زبان همه‌ی مردمان دنیا تا آنجا که معنایی انسانی تولید کرده است -برابر با همه‌ی زبان‌های دنیا- نیست. مسئله شما سلطه است. به مقصود خود نخواهید رسید. در برابر تفرعن شما، در هر کوچه ای در ایران شاعری زاده که شعرش چون انسانی است، چون سرشار از عشق و رهایی و تعالی است شما را شکست خواهد داد. در هر خانه ای هر خنده ای از مرگ برای شما بدتر است. شما چنان کرده اید که خنده و گریه و رقص و شادی مردمان اینجا و همه جا را دشمن خود کرده اید. شما ترحم برانگیزید.

ادامه دارد👇👇👇

#اتنیک
#ملی‌گرایی
#بهزاد_باغی‌دوست
#بیانیه_نژادپرستانه
#سرکوب_ایده‌ئولوژیک
@NewHasanMohaddesi
04/22/2025, 21:19
t.me/newhasanmohaddesi/12502
Repost
23
28
698
🌀 هشت درس از زندگی درخت

برای من، درخت یکی از زیباترین استعاره‌های زندگی‌ست.
درخت از بسیاری جهات، شبیه یک انسان خردمند، شکوفا و مهربان است. درخت هم‌زمان می‌روید، مقاومت می‌کند، و مهر می‌ورزد.
من از تماشای زندگی درخت، هشت درس ماندگار آموخته‌ام:

۱. رویش همیشگی
درخت همیشه در حال رشد است، از لحظه‌ای که جوانه می‌زند تا آخرین دم زندگی‌. برای درخت، رشد و رویش، بخشی از زندگی نیست؛ خودِ زندگی‌ست.

۲. پالایش و خودسازی
درخت قدرت تصفیه و خودپالایی دارد. می‌داند چه چیز به سود اوست و چه چیز به زیانش. بالاتر از آن، او می‌داند چگونه تلخ‌ها را به شیرین و رنج‌ها را به میوه‌ تبدیل کند. آب گل‌آلود را می‌گیرد و از آن شکوفه و میوه‌ی پاک می‌سازد. برگ‌ها و پوست‌های کهنه و آفت‌زده را می‌ریزد و شاخ و برگ‌ نو می‌رویاند.

۳. انعطاف و گشودگی
درخت، استوانه‌ای‌ست بی‌پشت و رو. نمی‌توان گفت کدام سویش پشت است و کدام رو. از همه‌سو نور می‌گیرد و از همه سو نسیم را بر تنش می‌پذیرد.

۴. تعالی در عین ریشه‌مندی
درخت ریشه در خاک دارد، تن در هوا و سر بر آسمان. او از زمین تغذیه می‌کند، اما در زمین نمی‌ماند. زمین برایش تکیه‌گاه است، نه مقصد؛ او رو به آسمان دارد. درختان حتی در روز مرگ، ایستاده می‌میرند.

۵. تکامل در عین تعادل
بدن درخت به رنگ خاک است؛ جایی که از آنجا آمده. اما گل‌ها و برگ‌هایش به رنگ زندگی و بالندگی‌ست. درخت هم‌زمان خاکی‌ست، سبز است و آسمانی است.

۶. مهرورزی و سخاوت
درخت به هیچ‌کس پشت نمی‌کند. میوه و سایه‌اش را از کسی دریغ نمی‌دارد؛ چه خوب، چه بد، چه زشت و چه زیبا، هر که به او نزدیک شود، بهره‌مند می‌شود.

۷. خودپذیری و نقص‌های زیبا
درخت یک استوانه‌ی صاف و بی‌نقص نیست. تنش پر از انحنا، شیار و گاهی جای زخم تبر است. اما همین‌هاست که وجود او را زیبا می‌کند؛ یادگاران زمستان‌های سخت، طوفان‌های زندگی و سال‌های ایستادگی.

۸. زندگی پربار
همه‌ی هستی درخت، نیکی و سودمندی است؛ از سایه و شاخه و چوب تا میوه، صمغ، و هوای تازه‌ای که به دنیا نثار می‌کند.

🔹 زندگی درخت، یک کتاب است، کتابی پرمعنا و خواندنی، داستانی از ریشه‌مندی، بالندگی، سخاوت و ایستادگی.

🔹 شاید بی‌دلیل نیست که ‌برگ کتاب‌ها از جنس درخت است؛ درخت حتی تن و جانش را به ما ارزانی می‌کند تا از آن کاغذ بسازیم، بر آن بنویسیم، بخوانیم و بیاموزیم، و مانند او ببالیم و رشد کنیم.

t.me/sasanhabibvand
04/22/2025, 09:23
t.me/newhasanmohaddesi/12500
7
9
874
♦️از کوچه‌ی اندوه به میدان سرور
ص۲

✍ دکتر علی‌رضا معینی
۱ اردی‌بهشت ۱۴۰۴


از منظر نظریه کنش ارتباطی هابرماس، چنین فضاهایی «عرصه عمومی» سالمی برای گفت وگوی بینافرهنگی میسازند.

نقش وزیر فرهنگ در حل بحران
سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، با رایزنی مستقیم با وزیر کشور و نهادهای امنیتی، تلاش کرد تا مجوز برگزاری فستیوال ۱۴۰۴ را احیا کند. این اقدام از چند جهت حائز اهمیت است:

۱. پاسداری از تنوع فرهنگی: طبق ماده ۲۷ اعلامیه جهانی حقوق بشر، دولت ها موظف به حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس هستند. پیگیری وزیر فرهنگ، اجرای تعهدات ایران در کنوانسیون ۲۰۰۳ یونسکو را نشان میدهد.

۲. تقویت گفتمان اعتدال: این تصمیم در تقابل با رویکردهای امنیت محور صرف، الگویی از مدیریت فرهنگی مبتنی بر دیالوگ ارائه میدهد.

۳. حمایت از اقتصاد خلاق: با توجه به جذب سالانه ۳ میلیارد تومان درآمد گردشگری، این فستیوال به‌عنوان موتور محرکه اقتصاد محلی عمل می کند.

از منظر دینی، این اقدام مصداق «امر به معروف» در سطح کلان است، چراکه طبق روایات اسلامی، شادی های حلال مانند عروسی های عمومی همواره مورد تأیید بودهاند. ابن خلدون در مقدمه خود بر اهمیت اجتماعات هنری در پیشگیری از «انحطاط تمدنی» تأکید کرده است.

جمع بندی و چشم انداز آینده
فستیوال کوچه بوشهر آینه ای از تنش های فرهنگی جامعه ایران معاصر است. درحالیکه مخالفان با تفسیری مضیق از شریعت، به محدودسازی فضاهای عمومی میپردازند، حامیان با استناد به روان شناسی مثبت گرا و حقوق فرهنگی، بر ضرورت چنین رویدادهایی پافشاری میکنند. نقش وزارت فرهنگ در این میان، ایجاد تعادل بین حفظ ارزشهای اخلاقی و حمایت از خلاقیت های هنری است.

پیشنهاد میشود با تشکیل کارگروههای مشترک بین نهادهای مذهبی، روانشناسان اجتماعی و سازمان میراث فرهنگی، چارچوبی حقوقی برای ساماندهی چنین رویدادهایی تدوین گردد. همچنین استفاده از ظرفیتهای دیپلماسی فرهنگی برای معرفی این فستیوال در سطح بین المللی، میتواند گامی در جهت تقویت تصویر ایران به عنوان خاستگاه تمدنی چندفرهنگی باشد.


#بوشهر
#علیرضا_معینی
#فستیوال_بوشهر
@NewHasanMohaddesi
04/21/2025, 21:15
t.me/newhasanmohaddesi/12499
6
8
777
🔸🔸🔸مطلب وارده🔸🔸🔸




در شعر مشهوری كه برخی بزرگان به امام علی (علیه السلام) نسبت داده‌اند می‌خوانیم: «ما فاتَ مَضی وَ ما سیأتیكَ فَاَیْنَ؟ قُمْ فَاغْتَنِم الفُرصَةَ بَینَ العَدَمَین». «آنچه گذشت، از دست رفت و آنچه می‌آید كجاست؟ برخیز و فرصت میانِ دو نیستی را دریاب.»


از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامده‌ ست فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
 
فستیوال کوچه بوشهر: تحلیل چندوجهی یک پدیده فرهنگی-اجتماعی
فستیوال کوچه بوشهر به‌عنوان یکی از جذابترین رویدادهای فرهنگی جنوب ایران، در سالهای اخیر به کانون توجهات ملی و منطقه‌ای تبدیل شده است. این رویداد که ترکیبی از موسیقی محلی، خیام خوانی، رقصهای بومی و گردهماییهای اجتماعی است، نه تنها به احیای میراث فرهنگی بوشهر کمک کرده، بلکه به‌عنوان محملی برای بررسی مسائل جامعه‌شناختی، روانشناختی و حتی چالشهای سیاسی-مذهبی عمل میکند. در سال ۱۴۰۴، این فستیوال با چالشهای بی‌سابقه‌ای از جمله مخالفت‌های مذهبی و لغو مجوز مواجه شد، اما پیگیریهای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نشان‌دهنده اهمیت این رویداد در تقویت هویت فرهنگی و انسجام اجتماعی است.

تاریخچه و ماهیت فستیوال کوچه
ریشه‌های تاریخی و شکل گیری
فستیوال کوچه بعد از کرونا برای اولین بار در سال ۱۳۹۶ با همت هنرمندانی مانند احسان و ادریس عبدی پور و محسن شریفیان پایه‌گذاری شد. این رویداد با الهام از فضای کوچه های تاریخی بوشهر و با هدف بازگرداندن نشاط به بافتهای فرسوده شهری طراحی شد. نام «کوچه» به‌عنوان نماد تعاملات اجتماعی و حفظ فرهنگ شفاهی انتخاب گردید. در دوره‌های اولیه، این فستیوال در کافه حاج رئیس -بنایی با قدمت یک قرن- برگزار میشد، اما با گسترش دامنه ی فعالیتها به عمارت حاج رئیس التجار (از بناهای قاجاری) انتقال یافت.

اجزای تشکیل دهنده
موسیقی محلی بوشهر شامل «نیمه خوانی» (آوازهای کارگاهی)، «شروه خوانی» (مرثیه‌های محلی) و «نیانباننوازی» هسته اصلی این رویداد را تشکیل میدهد. خیام خوانی به عنوان بخشی از میراث ادبی منطقه، با تفسیرهای بومی از رباعیات خیام همراه است. رقصهای گروهی مانند «چوب بازی» و «زنگوله ماری» که ریشه در مراسم کشاورزی و ماهی گیری دارند، از دیگر عناصر شاخص هستند. این فستیوال به صورت خودجوش و بدون حمایت مالی نهادهای دولتی اداره می شود و درآمد حاصل از فروش بلیط صرف هزینه های اجرایی و حق الزحمه هنرمندان می گردد.

چالشهای سیاسی-مذهبی و نقد ادعاهای مخالفان
مواضع امام جمعه بوشهر
حسن مصلح، امام جمعه دشتستان بوشهر، در نماز جمعه ۲۱ فروردین ۱۴۰۴ این فستیوال را متهم به «ترویج اختلاط جنسیتی»، «کشف حجاب» و «شکستن حریم های شرعی» کرد. وی ادعا نمود برنامه های هنری این رویداد پوششی برای فعالیتهای غیراخلاقی است و حتی عملکرد برگزارکنندگان را مشابه «بنیاد فرح پهلوی» توصیف نمود. این اتهامات در حالی مطرح شد که تصاویر منتشرشده از دوره‌های قبلی فستیوال، حضور بانوان با حجاب کامل و اجرای برنامه ها در فضایی کاملاً عمومی را نشان می داد.

تحلیل جامعه شناختی انتقادات
از منظر جامعه شناسی سیاسی، این مخالفت ها را میتوان
در چهارچوب کشمکش بین گفتمان های مدرنیته و سنت تحلیل کرد. منتقدان با تمرکز بر مفاهیمی مانند «عرف محلی» و «خط قرمزهای شرعی»، در واقع در پی حفظ انحصار تفسیر از دین در حوزه عمومی هستند. جامعه شناسانی مانند بوردیو معتقدند چنین مقاومتهایی در برابر رویدادهای فرهنگی نوپا، ناشی از ترس از به چالش کشیدن نظم نمادین حاکم است. از نگاه روانشناسی اجتماعی، مخالفت با گردهماییهای شادمانه عمومی ریشه در «هراس از بدنمندی» (Somatophobia) دارد. نظریه پردازانی مانند میشل فوکو نشان داده اند که کنترل بدن ها و محدودکردن بیانگری جسمانی، ابزاری برای اعمال قدرت است. در این مورد خاص، تمرکز بر رقص های محلی -که ذاتاً فاقد بار جنسی هستند- نشان‌دهنده ی سوءتعبیر عامدانه از پدیده های فرهنگی است.

آثار مثبت روانشناختی و اجتماعی:
۱. تقویت سلامت روانی
بر اساس پژوهشهای میدانی، شرکت در رویدادهای جمعی شادمانه مانند فستیوال کوچه باعث ترشح اندورفین، کاهش ۴۰ درصدی سطح کورتیزول (هورمون استرس) و افزایش تابآوری روانی می شود. خیام‌خوانی بهعنوان فرمی از شعردرمانی (Poetry Therapy)، با تاکید بر مفاهیم وجودگرایانه، به شرکت کنندگان در مواجهه با پرسشهای اساسی زندگی کمک میکند.

۲. انسجام اجتماعی و هویت بخشی
این فستیوال با جذب سالانه بیش از ۱۰ هزار نفر، فضایی برای تعامل بین نسلی و تقویت سرمایه اجتماعی فراهم میکند. جوانان بوشهری در مصاحبه ها اشاره کرده اند که اجرای رقصهای محلی به آنها در بازتعریف هویت بومی در برابر هجوم فرهنگ های جهانی کمک میکند.

ادامه دارد.👇👇👇


#بوشهر
#علیرضا_معینی
#فستیوال_بوشهر
@NewHasanMohaddesi
04/21/2025, 21:14
t.me/newhasanmohaddesi/12498
26
10
644
🔸🔸🔸مطلب وارده🔸🔸🔸




♦️نداشتن روسری جرمه یا نداشتن کلاه کاسکت؟

✍الهه بلالی
۱ اردی‌بهشت ۱۴۰۴

امروز صبحم رو با خبر تلخی شروع کردم؛ پسر یکی از دوستان‌مان تصادف کرده بود. موتورسواری بدون کلاه کاسکت… و حالا در بیمارستان، بین مرگ و زندگی معلق مانده.

با همین فکر از خانه بیرون زدم تا خرید کنم. در طول راه، دست‌کم ده‌ها موتورسوار دیدم که هیچ‌کدام کلاه ایمنی به سر نداشتند. کنار پیاده‌رو، وسط خیابان، پشت چراغ قرمز… بی‌خیال، راحت، بی‌حفاظ. انگار نه انگار که هر لحظه ممکن است یک ثانیه غفلت، جان‌شان را بگیرد.

از خودم پرسیدم:
چرا این‌همه قانون برای ظاهر آدم‌ها هست، ولی قانونی که برای حفظ جون است، این‌قدر بی‌اثر مانده؟ چرا باید زنی که روسری‌اش کمی عقب رفته، با تهدید و فشار مواجه شود، اما مردی که هیچ حفاظی برای جان‌اش  ندارد، بی‌نگرانی در خیابان‌ها رفت‌و‌آمد کند؟

طبق آمار رسمی، هر سال هزاران موتورسوار در کشورمان به دلیل استفاده نکردن از کلاه ایمنی جان‌شان را از دست می‌دهند. آیا این مرگ‌ها کم‌اهمیت‌اند؟ آیا جان انسان، پشت تعاریف ظاهری قانون پنهان شده؟

قانون اگر واقعاً برای حفظ نظم و امنیت است، باید جان انسان را مقدم بر همه چیز بداند. مردن در تصادف با سر برهنه، دردناک‌تر است یا نداشتن روسری؟ فاجعه‌بارتر است یا بی‌توجهی به جون خود و دیگران؟

من با دلِ سنگین خرید کردم و برگشتم خانه. همراه با سؤالی بی‌پاسخ:

در خیابانی که انسان‌ها بی‌کلاه، بی‌حفاظ، بی‌نگرانی می‌میرند، آیا واقعاً روسری مشکل اول جامعه است؟


#جرم
#ایمنی
@NewHasanMohaddesi
04/21/2025, 19:50
t.me/newhasanmohaddesi/12497
39
7
752
♦️دشمنی با زبان مردم، محصول خودمداری و ملی‌گرایی است: پاسخ ام به دکتر مانی‌ی کلانی در باره‌ی زبان فارسی

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱ اردی‌بهشت ۱۴۰۴


هر موقع زبان فارسی زایا و زاینده شد، یک مقاله‌ی علمی بنویسید و نشان دهید که زایا و زاینده است. من هم از شما تشکر خواهم کرد.

من با زبان فارسی دشمنی ندارم و با آن مشکلی ندارم. اصولا دشمنی با زبان مردم، محصول خودمداری و از پی‌آمدهای ایده‌ئولوژی‌ی ملی‌گرایی‌ی ایرانی است.

با یک بررسی‌ی تاریخی می‌توانیم دریابیم نخستین کسانی که با زبان جمعیت‌های مختلف ایرانی از در دشمنی درآمدند، چه کسانی بودند.

دشمنی با زبان فارسی، همانا پی‌روی‌ی وارونه از راه مخرب ملی‌گرایان ایرانی است و ما چنین خطایی را مرتکب نخواهیم شد. دفاع از حقوق زبانی‌ی اتنیک‌های ایرانی (کرد و ترک و عرب و ترکمن و گیلک و گرجی و بلوچ و لر و لک و غیره)، مستلزم دشمنی با زبان فارسی نیست. زبان فارسی نیز مثل دیگر زبان‌های فلات ایران، جزو سرمایه‌های فرهنگی‌ی ایران است.

#زبان
#ملی‌گرایی
#زبان_فارسی
#مانی_کلانی
#محمدرضا_باطنی
#زبان_به_مثابه_سرمایه
#عقیم_بودن_بالفعل_زبان

@NewHasanMohaddesi
04/21/2025, 13:58
t.me/newhasanmohaddesi/12496
18
3
652
♦️واکنش آقای سعید رحیمی نصیری دانش‌جوی ارشد فلسفه بعد از بازنشر مقاله‌ی دکتر محمدرضا باطنی
۱ اردی‌بهشت ۱۴۰۴

#زبان
#زبان_فارسی
#محمدرضا_باطنی
#سعید_رحیمی_نصیری
#عقیم_بودن_بالفعل_زبان

@NewHasanMohaddesi
04/21/2025, 13:13
t.me/newhasanmohaddesi/12495
17
16
677
♦️"این زبان [فارسی] برای واژه‌سازی علمی زایایی لازم را ندارد" (نقل از صفحه‌ی ۵۶ مقاله)

✍دکتر محمدرضا باطنی
زبان‌شناس
۱ اردی‌بهشت ۱۴۰۴


بازنشر مقاله‌ی زبان‌شناس برجسته‌ی کشور دکتر محمدرضا باطنی برای مطالعه‌ی علاقه‌مندان.

#زبان
#زبان_فارسی
#محمدرضا_باطنی
#عقیم_بودن_بالفعل_زبان

@NewHasanMohaddesi
04/21/2025, 12:28
t.me/newhasanmohaddesi/12494
16
8
675
♦️متفکران تأثیرگذار /۲

✍️دکتر احمد فعال
۱ اردی‌بهشت ۱۴۰۴

🎋 یکی از عادات بدی که در این دوران رواج پیدا کرده است، نفرت‌پراکنی و پرونده‌سازی نسبت به اندیشه‌ورزان است. جامعه ما در این دوران به شدت سیاست‌زده شده است. همه چیز را و حتی اندیشه‌های فلسفی و جامعه شناسی  را به معیارها و اغراض‌های سیاسی به محک می‌گذاریم. ما می‌توانیم ضمن ارج‌گذاری به اندیشه‌ورزان، نقدهای رادیکال خود را خالی از اغراض‌ها و نفرت‌های سیاسی ادا کنیم. اگر بخواهیم از دید آن دو خواجه به اوضاع زمانه نگاه کنیم، شاید درست این بود که دکتر سروش در همان شورای انقلاب فرهنگی می‌ماند، و دکتر بنی صدر به جای سرشاخ شدن و ترک وطن، اندکی مماشات می‌کرد و رئیس جمهوری باقی می‌ماند. منظور من توجیه وضع موجود و نفی مبارزه کردن نیست. مبارزه کردن و ایستادگی در برابر خودکامگی و بی‌عدالتی، فضیلت آدمیان است. منظور من این است که اولاً انسان یا ورود به یک نظام سیاسی را نمی‌پذیرد، و یا اگر وارد شد با پذیرش الزامات سیاست‌ورزی رفتاری مانند آن دو خواجه + با چاشنی ملاحظات اخلاقی و تلفیقی از ظرفیت‌های جامعه و نظام سیاسی انجام می‌دهد. مثال می‌زنم، اگر از من درباره رئیس جمهوری خاتمی و پزشکیان بپرسید، می‌گویم، این دو تن ظرفیت جامعه را نادیده گرفتند و می‌گیرند، چنانچه مرحوم بنی‌صدر ظرفیت نظام را در نظر نگرفت.

🎋 متاسفانه بنیاد نفرت‌پراکنی را دو تن از اندیشه‌ورزان برجسته یکی آرامش دوستدار و دومی دکتر سید جواد طباطبایی گذاشتند. هر دو دشمنان روشنفکری دینی بودند و هر نوع فحش و فضاحت نثار روشنفکران دینی کردند، نه تنها این، بلکه تا توانستند جریان‌های فکری و فلسفی در ایران را با هر سنخیتی به باد ناسزا بگیرند. از نظر من طباطبایی یکی از برجسته‌ترین دانشمندان در حوزه علوم سیاسی است، و کارهای ایشان صرفنظر از خطاهای اساسی قابل تقدیر هستند، و اندیشه و آثار آرامش دوستدار نیز درخور توجه هستند. از زمان آن دو مرحوم سیاست‌زدگی و نفرت‌افکنی که از تبعات سیاست‌زدگی است، رونق بیشتری در بازار سیاست پیدا کرده است. یادتان می‌آید تا یک دهه قبل هزاران و شاید صدها هزار جوک قومی علیه اقوام مختلف دهان به دهان می‌گشت؟ یکی از تفریح‌های ما ایرانیان وقتی گرد هم جمع می‌شدیم، جوک گفتن علیه اقوام بود. اکنون شما اثری از جوک گفتن نمی‌یابید. شبکه‌های اجتماعی صنعت جوک‌سازی را از میان برداشت، لیکن پتانسیل آن را به سمت ناسزاها و نفرت‌پراکنی‌های سیاسی تغییر داد.

🎋 واقعیت این است که از دوران مشروطه تا کنون ایران با اندیشه‌گران مختلفی مواجه بود، اما تأثیرگذارترین آنها روشنفکران دینی بودند. غیر از این هم نمی‌توانست باشد و تا آنجا که من می‌فهمم هرگز هم نخواهد توانست. چون تنها دین است که دو ظرفیت بزرگ هم برای تحمیق مردم و هم برای روشنگری جامعه در اختیار دارد. از سید جمال‌الدین اسدآبادی تا مستشارالدوله و تا شریعتی و سروش، اینها اثرگذارترین اندیشه‌ورزان در ایران بودند. می‌توانیم به همه اینها نقدهای جدی و اساسی داشته باشیم، اما تأثیرگذاری آنها را در ایران نمی‌توان نادیده گرفت. نقدهای تیز و رادیکال شریعتی به اسلام سنتی و اسلام روضه خوانی، مثل بمب جامعه آگاه دینی را ترکاند. و نقدهای سروش به اسلام فقاهتی ماندگارترین جریان فکری در میان اندیشه‌ورزان دینی تا حوزه‌های دینی محسوب می‌شود.


🔸محدثی: ضمن سپاس از دکتر فعال عزیز به‌خاطر ارسال یادداشت‌شان، عرض می‌کنم که به نظر من دلیل این‌که بزرگ‌ترین متفکران قرن اخیر ما از میان روشن‌فکران دینی برخاسته اند، این بود که در اغلب دهه‌های قرنی که گذشت، ما ایرانیان در جامعه‌ی دینی می‌زیستیم. اما اکنون ایران وارد عصر پسادینی‌ی خود شده است. به‌همین دلیل هم هست که اکنون میزان تاثیرگذاری‌ی روشن‌فکران دینی به‌نحو چشم‌گیری افول کرده است.

#احمد_فعال
#مجید_محمدی
#احمد_کسروی
#علی_شریعتی
#مهدی_بازرگان
#مصطفی_ملکیان
#عبدالکریم_سروش
#روشن‌فکری_دینی
#جامعه‌ی_پسادینی
@NewHasanMohaddesi
04/21/2025, 10:06
t.me/newhasanmohaddesi/12493
4
10
858
🔸🔸🔸مطلب وارده🔸🔸🔸




♦️متفکران تأثیرگذار /۱

✍️ دکتر احمد فعال
۱ اردی‌بهشت ۱۴۰۴

🎋 در دنیای غرب گفته می‌شود چهار تن از متفکران جامعه شناسی وجود دارند که اینها چهار ستون‌پایه جامعه شناسی محسوب می‌شوند. اندیشمندانی چون اگوست کنت، کارل مارکس، امیل دورکیم و ماکس وبر، اینها چهار ستون‌پایه جامعه شناسی هستند. دلیل آن هم روشن است، هیچ متن جامعه شناسی نمی‌یابید که از این چهار تن یاد نکرده باشد. آقای دکتر حسن محدثی به عنوان یک جامعه شناس چهار تن از اندیشمندان ایرانی را به عنوان اثرگذارترین متفکران ایرانی معرفی کرده است که شامل احمد کسروی، عبدالکریم سروش، علی شریعتی و مصطفی ملکیان می‌شوند. قصد دارم تکمله‌ای بر این یادداشت ایشان داشته باشم.

🎋 متفکران ایرانی را به سه دسته می‌توان تقسیم کرد، یکی همین عنوان کلی متفکران، دوم بزرگترین متفکران، و سوم اثرگذارترین متفکران. متاسفانه بعضی‌ها با هر متنی سعی می‌کنند سیاسی برخورد کنند. برخوردهای سیاسی خالی از حب و بغض نیست. انسان باید قدر اندیشه‌گران کشور خود را فارغ از گرایش‌های سیاسی آنها و فارغ از نوع تأثیرگذاری‌ها ارج بگذارد. کارل پوپر یکی از منتقدین سرسخت کارل مارکس است. او در کتاب جامعه باز و دشمنانش سه فیلسوف به نام‌های افلاطون، هگل و مارکس را زیر تندترین انتقادات قرار می‌دهد. اما همین پوپر وقتی نظریه ارزش اضافی مارکس را نقد می‌کند می‌نویسد: «اگر هم این تحلیل مارکس معیوب باشد، به نظر من کوشش او در تبیین پدیده استثمار سزاوار برترین احترامات است». در جای دیگر می‌نویسد: «به نظر من، مارکس از صمیم قلب بر جامعه باز و آزاد ایمان داشت». ریمون آرون هم که به فیلسوف ضدمارکسیسم شهرت دارد، در کتاب مراحل اساسی جامعه شناسی در ستایش مارکس می‌نویسد: «مارکس در قیاس با جامعه شناسان موسوم به عینی امروزه، هم دانشمند بود و هم پیغمبر و مرد عمل، باری باید صداقت داشت و انکار نکرد که تغییر وضع موجود و قضاوت در باره وضعی که باید به وجود بیاید همیشه با هم پیوند دارند». ریمون آرون وقتی وضعیت شوروی سابق و چین را بررسی می‌کند، حساب مارکس را از این نظام‌ها با این عبارت تفکیک می‌کند: «مارکس از هر نوع تعبیر و روایتی از این جوامع که خود را طرفدار او می‌دانستند، خرسند نمی‌شد».
🎋 اجازه بدهید مختصری به تاریخ اندیشه در ایران بازگردیم. قرن دوم تا پنجم هجری اوج شکوفایی جریان اندیشه‌ورزی در ایران بوده است، از ابن مقفع با نام اصلی برزویه تا خواجه نظام الملک طوسی. همه این اندیشه‌ورزان یا کارگزار دستگاه خلافت و امارت بودند و یا در خدمت قدرت سیاسی. اغلب آنها هم فیلسوفان و اندیشه‌ورزان بزرگ بودند، و هم تأثیرگذارترین. از همه اینها خواجه نظام الملک طوسی برجسته‌ترین و تأثیرگذارترین دانشمند در علوم سیاسی بود. این خواجه  وزیر ملکشاه سلجوقی بود. دکتر سید جواد طباطبایی در ستایش اندیشه ایرانشهری او یک کتاب نوشته، و در آثار دیگر فصول مفصلی به شرح اندیشه‌های خواجه پرداخته است. دشمنی خواجه با جنبش‌های اجتماعی و سیاسی زمان خود مانند قرمطیان و خرمدینان، مهمترین و پرحجم‌ترین فصل کتاب سیاستنامه است. برای ملکشاه سلجوقی هم شجره‌نامه‌ای جعل می‌کند که به قول طباطبایی خواجه: «با جعل نسب برای پادشاهان آل سلجوق و تعمیم نظریه شاهی آرمانی به افراسیاب تورانی سلطان را متوجه سنت ملکان عجم کند». طباطبایی اندیشه سیاسی خواجه نظام الملک را بزرگترین اندیشه‌ای می‌داند که امتداد دهنده اندیشه و فرهنگ ایرانشهری است.

🎋 حالا داستان خواجه نصیرالدین طوسی از این هم جالب‌تر است. این خواجه‌ی دومی فیلسوف اسماعیلی مسلک بود و حدود 26 سال در قلعه‌های اسماعیلی زندگی می‌کرد. کتاب خود را با عنوان اخلاق ناصری به نام ناصرالدین محتشم حاکم قهستان می‌نویسد و به او تقدیم می‌کند.  وقتی مغول‌ها حمله می‌کنند و قلعه‌های اسماعیلیان را به تصرف در می‌آورند، همین خواجه با یک رندی خاص صفحه اول کتاب را که به ناصرالدین محتشم تقدیم کرده بود پاره می‌کند و سپس آن را به هلاکوخان تقدیم می‌کند. خدماتی که خواجه نصیر به مملکت کرد، هیچکس نکرد. او مغول‌های وحشی را در نسل سوم، با ادب و آداب ایرانی آشنا کرد، به طوریکه بعد از آن همه خونریزی‌ها از زمان هلاکوخان مغول، در عمران و آبادی کشور و ترویج و فرهنگ و زبان فارسی کوشیدند. رصدخانه مراغه هم از آثار زرین اوست.

✅ برای آگاهی از تحلیل‌های نظری در سیاست و جامعه شناسی به کانال بیان آزادی بپیوندید
https://t.me/bayane_azadi


🔸محدثی: خواجه نصیر طوسی رصدخانه‌ی مراغه را به دستور هلاکوخان و به خاطر باور اسطوره‌ای اش به سعد و نحس ایام و گردش روزگار ساخت و این ربط مستقیمی به اسطوره داشت نه علم.


ادامه دارد.👇👇👇


#احمد_فعال
#مجید_محمدی
#احمد_کسروی
#علی_شریعتی
#مهدی_بازرگان
#مصطفی_ملکیان
#عبدالکریم_سروش
#روشن‌فکری_دینی
@NewHasanMohaddesi
04/21/2025, 09:32
t.me/newhasanmohaddesi/12492
10
874
♦️اتنیسیتی و گروه‌های اتنیک: جنبه‌های تاریخی‌

✍️بس ماتیاس
۱ اردی‌بهشت ۱۴۰۴


#اتنیک
#اتنیسیتی

@NewHasanMohaddesi
04/20/2025, 23:23
t.me/newhasanmohaddesi/12491
5
4
884
♦️به سوی استقلال نهاد هنر در ایران (مقدمه‌ی کتاب دین و موسیقی در ایران معاصر)

✍️حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱ اردی‌بهشت ۱۴۰۴

در نسخه‌ی منتشر شده از کتاب دین و موسیقی در ایران معاصر، مقدمه‌ی فوق با هشت مورد حذف منتشر شده است.


#دین
#موسیقی
#حسین_سروی
#جامعه‌شناسی_هنر
#جامعه‌شناسی_موسیقی
@NewHasanMohaddesi
04/20/2025, 11:06
t.me/newhasanmohaddesi/12490
Repost
3
4
760
نکات اپلای تحصیلی - قسمت دوم
فاطمه روغنچیان

🎓🌍 مقایسه سیستم‌ها و برنامه‌های آموزشی.

مشاهده‌ی قسمت اول: کلیک ‌ کنید

برای عضویت در کانال اطلاع رسانی آکادمی: کلیک کنید




#تحصیل_در_خارج #انتخاب_رشته #اپلای_علوم_انسانی #تحصیل_بین_المللی #پروپوزال #رزومه_نویسی #انگیزه_نامه #بورسیه #تحصیل_در_اروپا #تحصیل_در_امریکا #تحصیل_در_بریتانیا #تحصیل_دانشگاهی #دانشگاه_خارج #دانشجویان_بین_المللی #پذیرش_دانشگاهی #آموزش_بین_المللی #مهاجرت_تحصیلی #مدارک_تحصیلی #پروپوزال_تحقیقاتی #آموزش_عالی #فرصت_های_تحصیلی #دوره_آموزشی #دانشجوی_بین_المللی #رزومه #پروپوزال #مدارک_درخواست #scholarships #studyabroad #graduateapplications #studyguide #studentlife #academicgoals #researchproposal #studyopportunities #internationalstudents
04/19/2025, 22:59
t.me/newhasanmohaddesi/12489
14
5
837
♦️دین و موسیقی در ایران معاصر: ۱۳۵۰ تا ۱۳۹۶؛ اثر جدید ما

✍حسن محدثی‌
۳۰ فروردین ۱۴۰۴


نسخه‌هایی از کتاب جدید ما به‌لطف ناشر محترم امروز به‌دست من رسیده است. آقای دکتر حسین سروی در این اثر به‌مدت سه سال زیر نظر ام این پژوهش را به‌انجام رسانده اند. با این کتاب تاریخ رابطه‌ی دین و موسيقی در ایران معاصر ثبت و ضبط و تحلیل شده است.

این پژوهش با روی‌کرد مرکب یا چندروشی انجام شده است:

۱. تحلیل محتوای متون فقهی
۲. تحلیل محتوای مطبوعاتی در باره‌ی رابطه‌ی دین و موسیقی‌در پنج دهه‌ی گذشته
۳. مصاحبه با مطلعین کلیدی در حوزه‌ی موسيقی
۴. تحلیل داده‌های آماری درباره‌ی تولیدات و آثار موسیقایی.


دکتر حسین سروی موسیقی‌دان و نوازنده است و رساله‌ی دکترای جامعه‌شناسی‌ی خود را در تهران مرکز زیر نظر ام نوشته است و اینک پژوهش او تقدیم علاقه‌مندان می‌شود. همت او قابل ستایش است!

به‌اطلاع می‌رسانم هشت جای مقدمه‌ای که بر این کتاب نوشته ام، توسط وزارت ارشاد حذف شده است.

این اثر به‌زودی در بازار نشر عرضه می‌شود و در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌گیرد.

#دین
#موسیقی
#حسین_سروی
#جامعه‌شناسی_هنر
#جامعه‌شناسی_موسیقی
@NewHasanMohaddesi
04/19/2025, 18:02
t.me/newhasanmohaddesi/12488
60
24
1.8 k
♦️ایران بدون اتنیک‌هایش بی‌معنا است

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی
۳۰ فروردین ۱۴۰۴

اگر اعتقاد داریم که همه برادر و خواهر هم و همه برابر هم هستیم، وظیفه داریم از ایران متکثر دفاع کنیم. ایران بدون اتنیک‌هایش بی‌معنا است و بدون اتنیک‌هایش وجود نخواهد داشت.

حقوق برابر برای همه‌ی اتنیک‌ها و زنده‌گی‌ی بدون هر نوع تبعیض و انحصارگرایی در ایران، آرمان ما است.

ایران یعنی رنگین‌کمان اتنیک‌ها و فرهنگ‌ها. این ایرانی است که من می‌شناسم، دوست اش دارم، و با جان و دل از آن دفاع می‌کنم.

حالا چه کسی ایران‌ستیز است؟!

#ایران
#اتنیک‌ها
#کثرت‌گرایی
@NewHasanMohaddesi
04/19/2025, 10:10
t.me/newhasanmohaddesi/12487
18
17
932
آقای دکتر حسن پور می دانند، توی نوشته هام هم هست، من همیشه از این قضیه دفاع کرده ام. این مردم باید در زبان خودشان آزادی داشته باشند، اما یک دست صدا ندارد. آنها که زبانشناس هستند یا روشنفکر یا جای نرم نشسته اند و صداشان از جای گرم بلند می شود، اصلا شاید این مشکل به مخیله اش هم نرسیده باشد. تابع یک نوع احساسات ملی هستند که اینها معمولا به نظر من در مقابل واقعیت ها باید رنگ ببازد. باید واقعا این حرف زده شود که ممکن است فارس زبان ها اکثریت نباشند، حالا موقعیت اش نیست، نباشد. به عناوین مختلف باید این حرف زده شود که در مناطقی که زبان مادری شان متفاوت است، زبان و فرهنگشان نباید سانسور شود. منتها آدم هایی که حرفشان یک جایی تاثیر دارد اینها باید شروع کنند بگویند و عوض این که لج آنها را دربیاورند، باید یک نوع همدلی ایجاد کنند. یعنی این حرفی که الان من می زنم که این بچه ترک یا کرد مشکل دارد، این به عوض این که بغض آن ها را بیشتر کند، همدلی ایجاد می کند و می بینند که ما مشکل آن ها را می فهمیم، بنابراین به قول معروف باید فرهنگ سازی شود و این فکر که این مردم، این بچه ها رنج می برند، از روی تفنن و شیکی خواهان زبان مادری شان نیستند.
...

حالا بگذارید قضیه را از دید دولت نگاه کنیم. کشور ما را اگر نگاه کنید هر منطقه اش که با یک زبان صحبت می کند، یک رقیب آن طرف مرز دارد که آماده نشسته است که ببیند موقعیت کی فراهم می شود که انگولکی بکند. آذربایجان را نگاه می کنید، آن طرف یک آذربایجان است. کردستان، آن بغل یک کردستان است. بلوچستان، آن طرف پاکستان است، خوزستان را می بینید، آن طرف یک کشور عربی ست. یعنی قضیه را از دید دولت مرکزی هم باید نگاه کرد. من با تعدادی از آن ها صحبت کردم، می گویند دادن آزادی بیشتر به این ها، مساوی ست با یک نوع جدایی، (من معتقد به این نیستم و تنها دارم از دید آنها می گویم) و به محض این که بگوییم بیایید دانشگاه ترکی درست کنید، می گویند ما که آن طرف دانشگاه ترکی داریم پس بیایید با هم باشیم. کردها می گویند در موصل که ما دانشگاه داریم. عرب ها که از زمان صدام حسین خوزستان را جزو نقشه شان کشیده بودند. و فقط اصفهان می ماند و تهران و قم و ساوه و همان حرف شاه که گفت می شود ایرانستان.
این مشکل را از طرف دولت هم درنظر داشته باشید.
...

من فکر می کنم خیلی کم. حتی تو ذوق بعضی از روشنفکران و “آزادیخواهان” می خورد که شما چنین حرفی بزنید. مثلا من همین مطالب را که می نویسم و می گویم، در مورد من گفته اند حرف هایش بوی تجزیه طلبی می دهد، چون در یکی از تحلیل هایم گفته بودم چاره ی ایران یک دولت فدراتیو است.

آموزش به زبان مادری حق اولیه هر انسان است
استنباط من این است که در حرکت های روشنفکری، این فکر جا نیفتاده. یعنی مشکل را نمی فهمند. اگر من یک کودک آذربایجانی را با یک کودک تهرانی مقایسه می کنم، کارم این است چون زبان شناس هستم. ولی کسی که دارد کار دیگری می کند، اصلا مسئله اش نیست و باید حالیش کرد.

https://www.tribunezamaneh.com/archives/14938


#خودمداری
#زبان_مادری
#محمدرضا_باطنی
#خودمداری_ایرانی


@NewHasanMohaddesi
04/19/2025, 08:28
t.me/newhasanmohaddesi/12486
21
21
786
♦️آموزش به زبان مادری حق اولیه‌ی هر انسان است:
سخنان دکتر محمدرضا باطنی در یک گفت‌وگوی چندنفره

بازنشر: ۳۰ فروردین ۱۴۰۴

تاریخ نشان داده که هر وقت در هر جای دنیا با زور بخواهند با زبان برخورد کنند، واکنشش غیرمطلوب خواهد بود. برای این که اقوامی که به زبان های دیگر صحبت می کنند، برای یک مدتی زیر این حاکمیت تاب می آورند و به محض این که اوضاع عوض شد، و یا این که شرایط تغییر کرد، آن وقت آنها تلافی می کنند و این بارها در اروپا اتفاق افتاده و باعث خون و خونریزی های شدید شده است.

ولی این مطالبی که دوستان فرمودند، مربوط به تاریخ است. ما باید به آنچه که الان با آن روبرو هستیم، برخورد کنیم و ببینیم که در شرایط فعلی چکار می شود کرد. مورد ما که کشوری هستیم با یک موزائیک زبانی، منحصربه فرد نیست. کشورهای دیگر هم همینجور هستند. نود میلیون آدم در ایالات متحده اسپانیایی حرف می زنند، زبان مادری شان اسپانیایی ست ولی قانون گفته زبانی که می شود با دولت طرف شد و حرف زد، زبان انگلیسی ست. یا فرض کنید تمام مهاجرانی که رفتند به اسرائیل همه زبان خودشان را دارند، کامیونیتی های ایرانی، روسی و …. دولت اسرائیل در مقابل این آمد و گفت همه می توانند با زبان خودشان حرف بزنند، بنویسند، ولی اگر با دولت کار داشتید باید با زبان عبری حرف بزنید، یعنی در واقع آن کاری که رضاشاه با خشونت کرد، اسرائیلی ها با نرمش و از روی تدبیر و مآل اندیشی انجام دادند و الان تقریبا این جای گفت وگو ندارد که زبان رسمی یا Official Language در اسرائیل عبری ست. مثلا شما انگلیس را نگاه کنید، مردم فکر می کنند در انگلستان همه انگلیسی حرف می زنند، اینطور نیست. مردم ولز، ولش صحبت می کنند ولی پذیرفتند که در امور دولتی با زبان انگلیسی صحبت کنند. در اسکاتلند، لهجه های خاص خودشان را دارند. حالا ما سئوالمان این است که آیا دوستانی که متعلق به گروه های زبانی متفاوت هستند، مثل کردها، آذربایجانی ها، عرب ها، بلوچ ها، این واقعیت را می پذیرند که در ایران یک زبان رسمی باشد یا نه؟ و آیا در ایران فارسی می تواند زبان رسمی باشد یا نه؟ این یک سئوال اساسی ست که زیر پرده است.

...

یکی از کارهایی که باید بشود، این است که باید نشان داده شود که بچه هایی که در کردستان یا در آذربایجان، یا جاهای دیگر می آیند سر میز مدرسه می نشینند، نسبت به یک بچه ی تهرانی که می آید سر میز مدرسه، برای آن اولی ها چه رنجی ست که برای دومی نیست. یک بچه ی اصفهانی یا بچه ی تهرانی که می آید به مدرسه، زبان فارسی را بلد است، آمده خط و نوشتن یاد بگیرد. ولی یک بچه ی کرد که توی ده بوده، یا یک بچه آذربایجانی که با پدر و مادرش بوده و همش ترکی حرف زده، روی نیمکت که می نشینه هم می خواهد زبان فارسی را یاد بگیره و هم خط و نوشتن را، و این بچه بعدها می خواهد با یک بچه ی تهرانی در کنکور رقابت کند. یعنی اول باید اینها را برای مردم روشن کرد. اول باید درددل این مردم را فهمید که چرا می گویند مشکل داریم؟ راست می گویند. به اینها دارد ظلم می شود. به نظر من باید داخل حیطه ی مناطق زبانی بومی، مثل کردستان و آذربایجان، زبان مادری شان در مدارس درس داده شود، از کودکستان، که وقتی می خواهند با زبان فارسی آشنا شوند، از دو سرمایه برخوردار باشند، یعنی موازی هم پیش بروند. یعنی اولین کاری که باید به نظر من بشود، باید زبان فارسی و زبان کردی به موازات هم در کردستان درس داده شود. این عقده نیست، یک مشکل واقعی ست و نمی شود که آدم چشمش را ببندد. حالا دولت نمی خواهد بفهمد، نفهمد، ولی باید اینها گفته و آشکار شود.

...
https://www.tribunezamaneh.com/archives/14938


#خودمداری
#زبان_مادری
#محمدرضا_باطنی
#خودمداری_ایرانی



@NewHasanMohaddesi
04/19/2025, 08:27
t.me/newhasanmohaddesi/12485
42
15
964
♦️آموزش به زبان مادری حق اولیه‌ی هر انسان است

✍دکتر محمدرضا باطنی
۳۰ فروردین ۱۴۰۴

👇👇👇


#خودمداری
#خودمداری_ایرانی
#محمدرضا_باطنی

@NewHasanMohaddesi
04/19/2025, 00:19
t.me/newhasanmohaddesi/12484
3
17
652
🔰📌گروه جامعه‌شناسی اقتصادی انجمن جامعه شناسی ایران برگزار کرد:

🎙نقد و بررسی کتاب اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری

سخنران:
دکتر حسن محدثی

باحضور:
دکتر علی اصغر سعیدی

تسهیلگر:
دکتر میناشیروانی ناغانی


#جامعه‌شناسی_اقتصادی
#کتابخوانی


🌐جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_development_economic


@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران

@NewHasanMohaddesi
04/18/2025, 23:14
t.me/newhasanmohaddesi/12482
10
5
651
🔸🔸🔸مقاله‌ی وارده🔸🔸🔸


♦️[در باره‌ی اهل و عیال دکتر محمدرضا باطنی]

✍افشین بدری
۲۹ فروردین ۱۴۰۴


«فمنیست» ها عمدتا به نوعی روان رنجوری و بیمارگونه گی در عرصه ادبیات بویژه ادبیات محاوره ای دچارند. نزد کثیری معنادار از آنان حتا ترتیب اول با دوم آوردن واژه زن، می تواند بیانگر ستیزش با زنان باشد!
مبادا نخست واژه مرد بیان شود!

اکنون عبارت رایج «اهل و عیال» که فارغ از هر قضاوتی به افراد تحت تکفل یک مرد متاهل اشاره دارد، علامت نقض استقلال زن است! طرفه این که خانمی که آقای محدثی بدو اشاره کرده است، خودش با برداشتن فامیل شوهرش مشکلی ندارد اما دیگران آن را هم حمل بر نفی موجودیت زن می کنند!

طرفه تر اینکه اگر آن خانم را به فامیلی دوره مجردی اش صدا بزنیم طبق همین منطق معترضان، باز هم حق وی ادا نشده چون آن هم فامیلی پدرش است!!

فمنیست، بدین جا که برسد خود را زیر گرانی توهمات بیمارگونه خود خرد و خاکشیر می بیند و چرا نباید پیوسته در پیچش و بدبینی و تهمت زدن باشد؟؟

اگر من نوعی بخواهم رابطه خانم باطنی با آقای باطنی را به هر دلیل تعریف و مورد اشاره قرار دهم، چرا نباید بگویم: « زن/ خانم/ همسر آقای باطنی»؟

مگر نه غایت امر تزویج به ادعا و آرزوی قاطبه مردمان مزدوج، همین «یکی» شدن است؟

نزد ایشان، گویا واژه «زن» حامل توهین است. اگر با همین دست فرمان برانند بعید نیست تابلوی پزشکان مرتبط را بدین شرح تغییر دهند:

پزشک‌ متخصص انسان های مظلوم اکنون به پا خواسته که به هیچ‌کس وابسته نیستند_ ( زنان و زایمان سابق!)

اطلاق واژه زن، شاید در ادبیات عامه دورانی سپری شده بار معنایی خوشی نداشت. اما اگر ما مدعی روشن اندیشی هستیم آن را به واقعیت وجودی انسان اطلاق می کنیم و مخاطب ما بویژه مخاطب خاص می فهمد که بار منفی ندارد.

طبق قانون و عرف، مردان متکفل و موظف به تکفل زنان و فرزندانند. در بیان عامه افراد تحت تکفل را عیال، و مرد خانواده را عیالبار «کسی که بار تکفل عیال را باید بپذیرد می دانند.

این وابستگی حقوقی و قانونی و عرفی در اکثریت جوامع بشری ست. واقعیتی که فاقد حیثیت و احترام هم نمی باشد.

#زن‌ستیزی
#زبان_فارسی
#افشین_بدری
#مجتبی_نریمان
#سمیرا_نیک‌نوروزی
#خودمداری_ایرانی
@NewHasanMohaddesi
04/18/2025, 22:53
t.me/newhasanmohaddesi/12481
3
2
824
👆    این موضوعات عامل برتری یافتن دغل کاری‌ها وسیطره استبداد وخودکامگی وعدم رشد وبالندگی جامعه بسوی توسعه وتمدن است، که خود حدیث مفصل دارا می باشد.



@majidelhami_nazar


#علی_ملک‌پور
#مجید_محمدی
#احمد_کسروی
#علی_شریعتی
#مهدی_بازرگان
#مصطفی_ملکیان
#عبدالکریم_سروش
#روشن‌فکری_دینی
@NewHasanMohaddesi
04/18/2025, 22:45
t.me/newhasanmohaddesi/12480
4
6
830
🔸🔸🔸نقد🔸🔸🔸



♦️بازرگان و جامعه‌شناسی ایرانی

✍دکتر سیدعبدالمجید الهامی
۲۹ فروردین ۱۴۰۴

   سخن دکتر محدثی عزیز در رابطه با جامعه شناسی وچهار اندیشمندی که در این حوزه موثر بودند بیان شد، با احترام کامل به نظر ایشان که از دیدگاه وی ابراز گردید، که با باورهای وی همخوانی دارد. باید عنوان نمایم اگر رشته جامعه شناسی به این مرحله از رشد رسید با عنایت و استعانت از اندیشه های مهندس بازرگان بوده است.

   این نوشتار تعرضی به هیچ دیدگاهی در این رابطه ندارد اما باور دارد که باید نقش مهندس بازرگان را مورد نظر قرار داد. به همین منظور عرض می شود، لطف جامعه شناسی و جامعه شناس از منظر بنده در این امر نهفته است که بتواند گلوگاه های یک جامعه عقب مانده جهان سومی را به بهترین وجه ممکن آنالیز نماید. یکی از این روش‌ها شناخت روحیه وخصلت های انسانهای آن  جامعه و مملکت است. همچنین یکی از مصادیق این شناخت که سر به تاریخ می ساید این است که ریشه عدم موفقیت تحول ساختاری در جامعه را کشف نماید.

    یکی از بهترین کسانی که توانست این موضوع را روشن کند. مهندس بازرگان، که به بهترین وجه به این خصلت ها پرداخت و خود تبدیل به معلم خیلی از اندیشمندان ایرانی در حوزه جامعه شناسی گردید. در همین راستا با توجه به این موضوع مهندس بازرگان درباره روح ایرانی و خصوصیت آن می نویسند: بردباری و پوست کلفتی که آن را تحمل منفعلانه می نامد. شلختگی که لاابالگری بدون نظم و دقت واینکه کار امروز را به فردا وا نهادن. وارهائی، سپردن امور به عوامل متافیزیکی و جوی ونگاه به آسمان وطلب مال وکمک از عنصری که در دنیا نیست و از او خواهان مدد یا به عبارتی پارتی بازی است.

   نوسانهای زندگی، بروز حوادث شدید زندگی، قحطی، امراض، بلایایی طبیعی که منجر به توسل به پیر، پیغمبر و حادث شدن گشاد بازی وقناعت پیشگی می شود. زمین گیری، وابستگی شدید به زمین ونبود الترناتیو دیگر در زندگی اقتصادی و اجتماعی که منجر به قبول هر مشقت وخفتی می شود، بعبارتی حاضر است برای حفظ وضع موجود تن به هر خفتی بدهد.

    تک زیستی اتکای به خود قوم وخویش و فرقه، نیازی به رجوع به مردم را نمی بیند و از همزیستی با دیگر مردم فراری است، در نتیجه اجتماع را از بین برده، این امر به عدم اتحاد وهمبستگی اجتماعی منجر می شود. این موارد با دیگر موارد تکمیل شده تا روح مسلط بر ایرانیان را مشخص می کند.

     سازگاری که از ترکیب تاثیرهای مستقیم، برد باری، نوسانهای زندگی و زمین گیری متآثراست، این خصلت کلی وعمیق ایرانی را ساخته که تن به هر نکبتی می دهد. چهار راه تاریخ تمدن بودن و در مسیر تجارت و تهاجم دیگران بودن به خصلت سازگاری کمک کرده است. سر بقای ایران را هم همین می دانند. مهندس عنوان می کند این سر بقا پفیوزی ما است. وقتی بنا شد ملتی در مقابل تهاجم مقاومت نکند وتبدیل به قوم مهاجم شود.

   وقتی در هر زمانی به رنگ تازه وارد درآمدن و بهر کس خدمت کردن از اصول ما محسوب شود ملت منفعل ومغلوب هر تمدنی می شویم.

    التهایم می نویسد، قالب روحی هیچ ملتی را ساخته وپرداخته در گهواره نمی گذارند. برای تحصیل آن باید تلاش وسعی وافر نمود وجان داد. مهندس اضافه می کند ما اهل نبرد وکوشش برای رقابت وجهد با دیگران و اهل جنگیدن با دیگر ملتها و فرهنگ آنها نیستیم تقلید وسازگاری را ترجیح می دهیم. بنابرین قالب روحی مستقل نداریم.

    روح مذهبی وارهایی و انصراف از مسئولیت وانتظار و رو به قضا وتقدیر شدن ربط اساسی با روح مذهبی وصوفی مسلکی دارد. نوسانهای زندگی هم به این امر کمک رسان است. تاریخ ایران هیچگاه خالی از روح دینداری نبوده و اسلام که از فرهنگ دنیای عرب برآمده بود را دو دستی به آغوش کشید.

    اما این روح ثابت وهمیشگی نبوده بلکه در متون ادبی، ما در کنار دین داری از بزم و نرده عشق باختن، می وشراب سخن گفتن بوفور شاهد هستیم. تجمیع دین داری و دنیاداری که روح کاسب کاری را تولید کرده از نبوغ ایرانیان است. مهندس اضافه می کند که ایران اسلام را پذیرفت وتشیع را که اصولاً چیزی جز مغز ومقصد اسلام نیست پرورش داد ولی در زمینه نژادی و روحی خودش، رو به خدا ودینی آورد که برای پناهندگی ونجات روز معصیت باشد، عبادتش یکنوع استخدام و استفاده شخصی حساب شود اما دست او را برای عیش ونوش در روزهای خوش وتعدی و تملک در مواقع زورمندی باز بگذارد.

     بعبارتی علی را می سازد تا او و فرزندانش جایگاه خدا را بگیرند. ائمه و امامزده درست می کند تا شفیع او در روز حساب شود بارگاه عبادت می سازد تا بتکده ومعابد باستان را تداعی کند ومردم را تخدیر آن کند تا وحدانیت خدا وتلاش برای کمال و روزی را از یاد ببرند و در غیاب وحدانیت به هر موجود زورگویی زمینی متوسل وملجا، شود.

ادامه دارد.👇👇👇

#علی_ملک‌پور
#احمد_کسروی
#علی_شریعتی
#مهدی_بازرگان
#مصطفی_ملکیان
#عبدالکریم_سروش
#روشن‌فکری_دینی
@NewHasanMohaddesi
04/18/2025, 22:45
t.me/newhasanmohaddesi/12479
264
♦️تا دقایقی دیگر آغار می‌شود.👆

این فرسته و فرسته‌ی قبلی حذف خواهند شد.
04/18/2025, 18:15
t.me/newhasanmohaddesi/12478
Repost
1
8
75
🔰📌گروه جامعه‌شناسی اقتصادی انجمن جامعه شناسی ایران برگزار می‌کند:

✅ نقد و بررسی کتاب اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری داری

سخنران:
دکتر حسن محدثی

باحضور:
دکتر علی اصغر سعیدی

تسهیلگر:
دکتر میناشیروانی ناغانی

زمان برگزاری:
جمعه 29 فروردین ماه
ساعت 7 تا 9 شب

لینک برگزاری وبینار:
https://meet.google.com/ows-amvu-xrk

#جامعه‌شناسی_اقتصادی
#کتابخوانی


🌐جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_development_economic

@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
04/18/2025, 18:14
t.me/newhasanmohaddesi/12477
14
4
721
♦️در دفاع از روشن‌گری و گفت‌وگوی نقادانه

✍ دکتر محسن محمودی
استادیار فلسفه
۲۹ فروردین ۱۴۰۴

در روزگاری که برچسب‌ زنی جای گفتگو را گرفته و سوءتعبیر، ابزار حذف شده است، جای شگفتی نیست اگر اندیشمندی چون دکتر حسن محدثی—که سالهاست با شجاعت و دقت، خودمداری، توهم و نابرابریهای ریشه‌دار در جامعه‌ ما را نقد می‌ کند—به نادرست متهم شود.
اتهام زن‌ ستیزی به ایشان، نه تنها بی‌پایه، بلکه نشانه‌ واژگون‌ سازی حقیقت و واکنشی تدافعی در برابر صداقت ریشه‌ای نقد اوست، نقدی که به‌ درستی متوجه ساختارهای قدرت، شکل‌ های نمادین سلطه و بیماریهای هویتی‌ است که هم مردان را از عقلانیت تهی می‌ کند و هم زنان را در بند کلیشه‌ها نگه می‌ دارد.

فراموش نکنیم: نقد ریشه‌ای، دشمن نیست، دعوتی است به آگاهی. پاسداشت اندیشه، پاسداری از امکان زندگی بهتر برای همه ماست.

#حسن_محدثی
#آزادی_اندیشه
#نقد_خودمداری
#زن‌ستیزی_اتهام_نادرست
#روشنگری
#گفت‌وگوی_نقادانه
#جامعه_شناسی
#فلسفه_و_جامعه
#هویت_و_قدرت
#از_تفکر_نترسیم

@NewHasanMohaddesi
04/18/2025, 18:05
t.me/newhasanmohaddesi/12476
9
5
709
♦️استوری‌ی سمیرا نیک‌نوروزی و بازنشر آن توسط مجتبی نریمان: جهت ثبت و ضبط
۲۹ فروردین ۱۴۰۴


#زن‌ستیزی
#زبان_فارسی
#مجتبی_نریمان
#سمیرا_نیک‌نوروزی
#خودمداری_ایرانی
@‌NewHasanMohaddesi
04/18/2025, 17:32
t.me/newhasanmohaddesi/12475
12
5
719
♦️اتهام زن‌ستیزی به حسن محدثی به خاطر نقد خودمداری‌ی ایرانی: جهت ثبت و ضبط منتشر می‌شود

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی
۲۹ فروردین ۱۴۰۴


این هم یکی از تبعات نقد خودمداری‌ی ایرانی است. پرونده‌ی اتهامات در حال تکمیل است. مبارک‌ها باشد! این‌جا منتشر می‌کنم تا به‌یادگار بماند که بیماری‌ی خودمداری‌ی ایرانی چه‌قدر ریشه‌دار و گسترده و شایع است.

🔻منتشر کننده‌گان این اتهام در اینستاگرام:
۱. مجتبی نریمان
۲. سمیرا نیک‌نوروزی



🔻پس‌نوشت: جمله‌ی من در باره‌ی "اهل و عیال" که مطلقا در آن توهینی وجود ندارد، واکنشی بوده به آقای مجتبی نریمان برای وارد کردن زن دکتر محمدرضا باطنی به بحث در باره‌ی زبان فارسی (البته نه به‌عنوان زبان‌شناس بل‌که به‌عنوان زن او و در واقع مالک آثار او). بنگرید به استوری‌ی بالا!

#زن‌ستیزی
#زبان_فارسی
#مجتبی_نریمان
#سمیرا_نیک‌نوروزی
#خودمداری_ایرانی
@‌NewHasanMohaddesi
04/18/2025, 17:25
t.me/newhasanmohaddesi/12474
Repost
2
2
698
📄گزیده‌ی دوره‌ی دوگانه‌های جامعه شناسی دین
✍🏻تدریس: دکتر حسن محدثی

🔹نحوه‌ی تهیه‌ی ضبط شده‌ی دوره:

پیام به تلگرام آکادمی: @toAkademi
خرید از سایت(بدون فیلترشکن): کلیک | لمس کنید

مبلغ: ۵۰۰ هزار تومان
۲۰ درصد تخفیف ویژه دانشجویی (ارائه‌ی کارت دانشجویی)
کد تخفیف: daneshjoo

🔹نحوه‌ی ارائه‌ی محتوا:

✅ دسترسی به صوتی و تصویری و فایل‌های کلاس
📂 محتوای کارگاه در نرم‌افزار اسپات پلیر ارائه می‌شود.
🔑 لایسنس دسترسی به محتوای آفلاین به‌صورت مادام‌العمر ارائه می‌شود.
🔄 به توجه به بازخورد دانشجویان و مخاطبان و نیاز سنجی مدرس، دوره‌های آکادمی به‌روز رسانی (update) می‌شوند.

برای مشاهده‌ی سرفصل‌ها و توضیحات بیشتر: کلیک | لمس کنید
برای عضویت در کانال اطلاع رسانی آکادمی: کلیک | لمس کنید


#جامعه_شناسی_دین
#دوگانه‌های_جامعه_شناسی_دین
#دین #جامعه #انواع_دین
#دین‌پژوهی
#جامعه‌شناسی_دین
#دوگانه_های_جامعه_شناسی_دین
#دکتر_حسن_محدثی
04/18/2025, 14:29
t.me/newhasanmohaddesi/12473
4
4
780
دکتر محدثی عزیز

مقاله‌ موجزتان را با دقت خواندم، مانند همیشه، وفادار به رسالت اندیشیدن انتقادی، این‌بار نیز موضوعی بنیادین را طرح کرده‌ اید: «نه به خودمداری گله‌ای» به‌ مثابه شجاعتی ضروری برای استقلال فکری. همدل‌ ام با این دغدغه، اما از منظر انتقادی نیز می‌ توان پرسید: آیا خودمداری ایرانی را می‌ توان همچون کلیتی یگانه و یکدست نگریست یا باید آن را در بستر تاریخ‌ های متضاد، ناکامی‌ های ساختاری و واکنش‌ های روانی به سرکوب فهم کرد؟

آنگاه، شجاعت فرد در برابر گله، نه صرفاً ایستادگی در برابر اطاعت، بلکه درک تناقض‌ های پنهانی است که حتی روشنفکران مستقل را نیز به بازتولید نوعی خودمداری ناخواسته سوق می‌ دهد. آیا خودِ استقلال فکری در چنین زمینه‌ای می‌ تواند از بدل شدن به اسطوره‌ای ایدئولوژیک مصون بماند؟

از طرح این بحث ضروری سپاسگزارم و مشتاق گفتگوهای بیشترم.

محسن محمودی
۳۰ فروردین ۱۴۰۴

#استقلال_فکری
#نقد_خودمداری
#جامعه‌شناسی_انتقادی

@NewHasanMohaddesi
04/18/2025, 13:42
t.me/newhasanmohaddesi/12472
25
9
945
♦️بنیادی‌ترین شجاعت: نه به خودمداری‌ی ایرانی

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی
۲۹ فروردین ۱۴۰۴


استقلال فکری، بنیادی‌ترین شجاعت است. "گله" اطاعت می‌طلبد. اندیشه‌مند اما به "گله" نه می‌گوید. خودمداری‌ی ایرانی، گرایش و مرامی گله‌ای است.


#گله
#شجاعت
#سرسپرده‌گی
#استقلال_فکری
#خودمداری_ایرانی
@NewHasanMohaddesi
04/18/2025, 10:24
t.me/newhasanmohaddesi/12471
Repost
10
9
783
🔰📌گروه جامعه‌شناسی اقتصادی انجمن جامعه شناسی ایران برگزار می‌کند:

✅ نقد و بررسی کتاب اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری داری

سخنران:
دکتر حسن محدثی

باحضور:
دکتر علی اصغر سعیدی

تسهیلگر:
دکتر میناشیروانی ناغانی

زمان برگزاری:
جمعه 29 فروردین ماه
ساعت 7 تا 9 شب

لینک برگزاری وبینار:
https://meet.google.com/ows-amvu-xrk

#جامعه‌شناسی_اقتصادی
#کتابخوانی


🌐جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_development_economic

@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
04/17/2025, 22:35
t.me/newhasanmohaddesi/12470
16
8
978
🔸🔸🔸نقد🔸🔸🔸


♦️درباره‌ی اهمیت مهندس مهدی بازرگان👇👇👇




*♦️در ستایش دکتر عبدالکریم سروش: نفرت می‌تواند بسیار مخرب باشد!*

✍*حسن محدثی‌*
۲۸ فروردین ۱۴۰۴

آقای دکتر مجید محمدی، بزرگ‌ترین متفکر و بزرگ‌ترین نظریه‌پرداز معاصر کشورمان را "روضه‌خوان" خوانده‌اند! مایۀ شگفتی است! نفرت می‌تواند بسیار مخرب باشد!

می‌توانیم به افکار و اندیشه‌های دکتر سروش نقد داشته باشیم. اما از نظر من در تاریخ معاصرمان متفکری بزرگ‌تر و تاثیرگذارتر از دکتر عبدالکریم سروش نداریم. او بزرگ‌ترین نظریه‌پرداز ایرانی در قرن اخیر است.

قبلا هم گفته‌ام که در میان متفکران ایرانی، چهار متفکر داریم که نقش معلمان عمومی را برای نسل‌های مختلف ایرانی ایفا کرده‌اند و نسل‌های گوناگون ایرانی از نظر دانش‌اندوزی و معرفت‌آموزی، مدیون این چهار تن هستند: *احمد کسروی، علی‌ شریعتی، عبدالکریم سروش، و مصطفی ملکیان.*

دکتر عبدالکریم سروش از برجسته‌ترین متفکران معاصر ایرانی است. او نظریه‌پردازی بزرگ در قلمروی اندیشۀ دینی و دین‌شناسی است.

ما جامعه‌شناسی‌خوانده‌ها به‌نحو دیگری نیز مدیون تلاش‌های فکری‌ دکتر سروش هستیم؛ به‌خاطر کتاب‌ها و مقالاتی که ایشان در حوزۀ فلسفه‌ علوم اجتماعی نوشته و ترجمه کرده‌اند. من شخصا بارها اندیشه‌های ایشان را خوب یا بد نقد کرده‌ام. اما انکار بزرگی‌ او هم‌چون انکار آفتاب در روز روشن است.

#مجید_محمدی
#عبدالکریم_سروش
@NewHasanMohaddesi

🔻🔻🔻

جناب دکتر محدثی عزیز

در خصوص این مطلب  شما نقد و نظری مختصر تقدیم دارم.

در اینکه مجید محمدی روزنامه‌نگار ایرانی مقیم خارج و مولف کتابهایی چند، در حدی نیست که دکتر سروش را دست‌کم بگیرد، با نظر استاد محدثی موافقم.

ولی سخن دکتر محدثی گیلوایی در مورد "چهار متفکر در نقش  معلمان عمومی" در  جامعه ایرانی جامع نیست. درون مایه‌های اصلی فکر دکتر علی شریعتی و دکتر عبدالکریم سروش از مهندس  مهدی بازرگان است.

مهندس بازرگان پیشگام نواندیشی دینی پس از مشروطیت و مبدع و مروج نظریه دموکراسی در بستر آموزه‌های دینی در ایران است که بعدها دیگران این اندیشه‌ها را بسط دادند.

بازرگان مستقیما بر اندیشه‌های شریعتی و سروش تاثیرگذار بود که هر دو بزرگوار به کرات بر این امر اذعان کرده‌اند ولی در خصوص تاثیرپذیری احتمالی استاد ملکیان بنده مطالعه‌ای در این باب ندارم.

با تشکر
✍علی ملک‌پور
۲۸ فروردین ۱۴۰۴




🔸محدثی: سلام و سپاس فراوان از دکتر ملک‌پور عزیز! ممنون ام از توجه شما! به نظر من مهندس مهدی‌ی بازرگان به‌هیچ وجه در سطحی نیست که بتوان او را متفکر مهمی به‌حساب آورد؛ چه برسد به این‌که بخواهیم او را با این چهار متفکر برجسته از نظر اهمیت و تاثیرگذاری قابل مقایسه بدانیم. ارزیابی‌مان در این مورد متفاوت است.



#علی_ملک‌پور
#مجید_محمدی
#احمد_کسروی
#علی_شریعتی
#مهدی_بازرگان
#مصطفی_ملکیان
#عبدالکریم_سروش
#روشن‌فکری_دینی
@NewHasanMohaddesi
04/17/2025, 20:44
t.me/newhasanmohaddesi/12469
30
19
1.1 k
♦️پدیده‌ی شوونیسم زبانی در سخنان دکتر میرجلال‌الدین کزازی

✍️حسن محدثی‌ی گیلوایی
۲۸ فروردین ۱۴۰۴


شوونیسم زبانی از مفاهیم زبان‌شناسی‌ی اجتماعی است که در آن فرد به‌نحو عاطفی به‌زبان خود می‌نگرد و به زبان‌های دیگر بی‌احترامی می‌کند و به تحقیر آن‌ها می‌پردازد. سخنان دکتر میرجلال‌الدین کزازی استاد ادبیات فارسی مصداقی از پدیده‌ی شوونیسم زبانی است.👇
https://t.me/NewHasanMohaddesi/12459

🔻با سپاس از لقمان عزیز که حکیمانه می‌اندیشد!


#خودمداری
#محمدرضا_باطنی
#خودمداری_ایرانی
#عارضه‌ی_فرهنگی
#حسن_قاضی_مرادی
#میرجلال‌الدین_کزازی

@NewHasanMohaddesi
04/17/2025, 19:20
t.me/newhasanmohaddesi/12468
37
12
754
♦️تمجید بی‌‌پایه از زبان فارسی و تحقیر زبان‌های دیگر از علائم بیماری‌ی خودمداری‌ی ایرانی است

✍️حسن محدثی‌ی گیلوایی
۲۸ فروردین ۱۴۰۴


#خودمداری
#محمدرضا_باطنی
#خودمداری_ایرانی
#عارضه‌ی_فرهنگی
#حسن_قاضی_مرادی
#میرجلال‌الدین_کزازی

@NewHasanMohaddesi
04/17/2025, 17:56
t.me/newhasanmohaddesi/12467
Repost
11
1
506
♦️فوری و ضروری


سلام و درود برشما
جناب دکتر محدثی عزیز

نظر به حس انسان‌دوستی که در شما سراغ دارم، احساس می‌کنم که وظیفه دارم مشکل دردناک یک همنوع افغانستانی را خدمت شما طرح کنم و از شما و همه‌ی دوستانی که امکان و تمایل به کمک دارند، تقاضای همکاری نمایم۔

یک دختر هجده ساله و نوعروس افغانی بدلیل فشار خون بالا در هنگام وضع حمل به اجبار در یک بیمارستان دولتی در کرج بستری شده و بعد از عمل جراحی کودکش فوت و خودش بستری است. اکنون با بهبود وضعیت عمومی برای ترخیص هزینه درخواستی بیمارستان حدود هفتاد میلیون تومان است که این خانواده که بسیار انسان‌های شریف و زحمت‌کشی هستند، با سختی و مرارت و با فروش طلای اندک عروس و،،، فقط توانسته اند سی میلیون فراهم کنند. اصرار بیمارستان به پرداخت بقیه‌‌ی پول و ناتوانی این خانواده از تهیه آن، آن‌ها را مستاصل و در وضعیت بدی قرار داده است.

لذا از جناب‌عالی تقاضا می‌کنم برای نجات این خانواده پیامی در پیج خود نشر دهید شاید فرجی حاصل شود و این خانواده کارگر که حتی چند روز است از تامین اندک غذا برای خود نیز عاجز شده است، از این مشکل رهایی یابند
ارادتمند

🔻شماره‌ی کارت:
۶۰۳۷
۹۹۸۲
۹۱۴۸
۱۴۳۹
محمدالله علیزهی

برای اطمینان و اگر نیاز به تحقیق و کسب اطلاعات بیشتر است شماره تلفن ایشان  هم می‌آورم
۰۹۰۲۷۱۱۷۵۸۲
توفیق یارتان

#خیر
@NewHasanMohaddesi
04/17/2025, 12:16
t.me/newhasanmohaddesi/12466
41
46
1.9 k
♦️در ستایش دکتر عبدالکریم سروش: نفرت می‌تواند بسیار مخرب باشد!

✍حسن محدثی‌‌ی گیلوایی
۲۸ فروردین ۱۴۰۴

آقای دکتر مجید محمدی، بزرگ‌ترین متفکر و بزرگ‌ترین نظریه‌پرداز معاصر کشورمان را "روضه‌خوان" خوانده اند! مایه‌ی شگفتی است! نفرت می‌تواند بسیار مخرب باشد.

می‌توانیم به افکار و اندیشه‌های دکتر سروش نقد داشته باشیم. اما از نظر من در تاریخ معاصرمان متفکری بزرگ‌تر و تاثیرگذارتر از دکتر عبدالکریم سروش نداریم. او بزرگ‌ترین نظریه‌پرداز ایرانی در قرن اخیر است.

قبلا هم گفته ام که در میان متفکران ایرانی، چهار متفکر داریم که نقش معلمان عمومی را برای نسل‌های مختلف ایرانی ایفا کرده اند و نسل‌های گوناگون ایرانی از نظر دانش‌اندوزی و معرفت‌آموزی، مدیون این چهار تن هستند:

احمد کسروی، علی‌ی شریعتی، عبدالکریم سروش، و مصطفی ملکیان.

جالب توجه است که هر چهار نفرشان جزو "روشن‌فکران دینی" بوده اند؛ الا استاد ملکیان که در دوران متاخر زنده‌گی‌شان از جرگه‌ی "روشن‌فکری‌ی دینی" خارج شده اند.

بسیاری از ما از طریق خواندن آثار این چهار تن با مفاهیم و نظریه‌های مختلف آشنا شده ایم. ما در عین نقادی، وظیفه داریم قدر این بزرگان را بشناسیم.

دکتر عبدالکریم سروش از برجسته‌ترین متفکران معاصر ایرانی است. او نظریه‌پردازی بزرگ در قلمروی اندیشه‌ی دینی و دین‌شناسی است.

ما جامعه‌شناسی‌خوانده‌ها به‌نحو دیگری نیز مدیون تلاش‌های فکری‌ی دکتر سروش هستیم؛ به‌خاطر کتاب‌ها و مقالاتی که ایشان در حوزه‌ی فلسفه‌ی علوم اجتماعی نوشته و ترجمه کرده اند. من در حال آموختن، شخصا بارها اندیشه‌های ایشان را خوب یا بد نقد کرده ام. اما انکار بزرگی‌ی او هم‌چون انکار آفتاب در روز روشن است.



🔻برخی آثار دکتر سروش در حوزه‌ی علوم اجتماعی👇
- درس‌هایی در فلسفه‌ی علم‌الاجتماع
- فلسفه‌ی علوم اجتماعی (ترجمه) / نوشته‌ی آلن راین
- تبیین در علوم اجتماعی (ترجمه) / نوشته‌ی دانیل لیتل
- مقاله‌ی علت و دلیل در علوم اجتماعی

#مجید_محمدی
#احمد_کسروی
#علی_شریعتی
#مصطفی_ملکیان
#عبدالکریم_سروش
#روشن‌فکری_دینی
@NewHasanMohaddesi
04/17/2025, 11:46
t.me/newhasanmohaddesi/12465
9
14
925
♦️در ستایش دکتر عبدالکریم سروش: نفرت می‌تواند بسیار مخرب باشد!

✍حسن محدثی‌
۲۸ فروردین ۱۴۰۴


#مجید_محمدی
#عبدالکریم_سروش
@NewHasanMohaddesi
04/17/2025, 11:36
t.me/newhasanmohaddesi/12464
9
5
1.3 k
♦️فوری و ضروری


سلام و درود برشما
جناب دکتر محدثی عزیز

نظر به حس انسان‌دوستی که در شما سراغ دارم، احساس می‌کنم که وظیفه دارم مشکل دردناک یک همنوع افغانستانی را خدمت شما طرح کنم و از شما و همه‌ی دوستانی که امکان و تمایل به کمک دارند، تقاضای همکاری نمایم۔

یک دختر هجده ساله و نوعروس افغانی بدلیل فشار خون بالا در هنگام وضع حمل به اجبار در یک بیمارستان دولتی در کرج بستری شده و بعد از عمل جراحی کودکش فوت و خودش بستری است. اکنون با بهبود وضعیت عمومی برای ترخیص هزینه درخواستی بیمارستان حدود هفتاد میلیون تومان است که این خانواده که بسیار انسان‌های شریف و زحمت‌کشی هستند، با سختی و مرارت و با فروش طلای اندک عروس و،،، فقط توانسته اند سی میلیون فراهم کنند. اصرار بیمارستان به پرداخت بقیه‌‌ی پول و ناتوانی این خانواده از تهیه آن، آن‌ها را مستاصل و در وضعیت بدی قرار داده است.

لذا از جناب‌عالی تقاضا می‌کنم برای نجات این خانواده پیامی در پیج خود نشر دهید شاید فرجی حاصل شود و این خانواده کارگر که حتی چند روز است از تامین اندک غذا برای خود نیز عاجز شده است، از این مشکل رهایی یابند
ارادتمند

🔻شماره‌ی کارت:
۶۰۳۷
۹۹۸۲
۹۱۴۸
۱۴۳۹
محمدالله علیزهی

برای اطمینان و اگر نیاز به تحقیق و کسب اطلاعات بیشتر است شماره تلفن ایشان  هم می‌آورم
۰۹۰۲۷۱۱۷۵۸۲
توفیق یارتان

#خیر
@NewHasanMohaddesi
04/17/2025, 09:53
t.me/newhasanmohaddesi/12463
37
30
1.3 k
♦️بیماری‌ی خودمداری‌ی ایرانی: لزوم عذرخواهی به‌خاطر توهین به زبان‌های دیگر

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی
۲۸ فروردین ۱۴۰۴


خودمداری (egocentrism) خصوصیت فرهنگی‌ی مساله‌داری است که اغلب نمونه‌هایی از آن در میان مردم عادی دیده می‌شود. خودمداری این گرایش است که خود را از دیگران برتر بدانیم و نیز هر آن‌چه مربوط به ما است را از آن‌چه متعلق به دیگران است، برتر بدانیم.

ما در ایران با پدیده‌ی خودمداری‌ی ایرانی مواجه هستیم. ظاهرا این گرایش در میان ایرانیان عمومیت و حتا شدت دارد. البته لازم است کاری تجربی در این باره صورت بگیرد تا میزان عمومیت و شدت خودمداری‌ی ایرانی به‌نحو تجربی مطالعه گردد.

خودمداری‌ی ایرانی هر آن‌چه متعلق به ایرانیان است را برتر از امور مشابه دیگر می‌داند و معرفی می‌کند. منتها مبلغان و مروجان خودمداری‌ی ایرانی برخی از اهل فرهنگ ما هستند که در یک‌صد سال اخیر به انحای مختلف در تقویت این گرایش کوشا بوده اند و آن را تا حد یک بیماری‌ی فرهنگی تشدید کرده اند.

سخنان دکتر میرجلال‌الدین کزازی که زبان پارسی را پرند دانسته و همه‌ی زبان‌های دنیا (!) را در مقایسه با زبان فارسی پلاس دانسته است، می‌توان مصداق بارزی از بیماری‌ی خودمداری‌ی ایرانی دانست.

https://t.me/NewHasanMohaddesi/12459

دی‌روز من سخنان او و فایل صوتی‌ی بخشی از مقاله‌ی زبان‌شناس برجسته‌ی ایرانی دکتر محمدرضا باطنی را در باره‌ی عقیم بودن بالفعل زبان فارسی (که آن هم توسط دیگران تهیه شده و من دخلی در تولید آن نداشته ام) یک‌جا منتشر کرده ام تا حتا مخاطبان عادی نیز با مصداقی از بیماری‌ی خودمداری‌ی ایرانی آشنا شوند و این عارضه‌ی فرهنگی را تشخیص دهند.

اما برخی از کسانی که دچار نوع شدیدی از بیماری‌ی خودمداری‌ی ایرانی هستند، به من حمله کرده اند که چرا مطلب دکتر محمدرضا باطنی را در باره‌ی عقیم بودن زبان فارسی منتشر کرده‌ای!

یاللعجب! به جای این‌که فکری به حال بیماری‌ی خودمداری‌ی ایرانی بکنند و از دکتر کزازی بخواهند که به‌خاطر توهین به زبان‌های دیگر عذرخواهی بکند، به من حمله کرده اند که چرا مقاله‌ی عالمانه‌ی زبان‌شناس ایرانی را بازنشر کرده‌ای! نمونه‌اش را می‌توانید در نوشته‌ی یکی از این خودمداران به نام مجتبی نریمان (که نمی‌دانم کیست) بخوانید!

اي هستی‌ی بخشنده، از بیماری‌ی خودمداری‌ی ایرانی و از بیماران خودمداری‌ی ایرانی به سایه‌ی مهربان و بخشنده‌ی خود ات پناه می‌برم! الغوث!


🔸مقاله‌ی دکتر باطنی در باره‌ی عقیم بودن بالفعل زبان فارسی:
https://t.me/sefr_alef/27

#خودمداری
#مجتبی_نریمان
#محمدرضا_باطنی
#خودمداری_ایرانی
#عارضه‌ی_فرهنگی
#میرجلال‌الدین_کزازی
@NewHasanMohaddesi
04/17/2025, 07:08
t.me/newhasanmohaddesi/12462
19
13
956
♦️بیماری‌ی خودمداری‌ی ایرانی: لزوم عذرخواهی به‌خاطر توهین به زبان‌های دیگر

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی
۲۸ فروردین ۱۴۰۴

#خودمداری
#مجتبی_نریمان
#خودمداری_ایرانی
#محمدرضا_باطنی
#میرجلال‌الدین_کزازی
@NewHasanMohaddesi
04/17/2025, 06:49
t.me/newhasanmohaddesi/12461
57
84
1.5 k
♦️مقایسه‌ی نظرات استاد ادبیات فارسی و استاد زبان‌شناسی در باره‌ی زبان فارسی: فرق سخن متعصبانه و سخن متخصصانه!
۲۷ فروردین ۱۴۰۴


🔸دکتر جلال‌الدین میرکزازی استاد ادبیات فارسی:  "زبان پارسی به پرند می‌ماند. زبان‌های دیگر در سنجش با این زبان، به پلاس می‌مانند."



🔸دکتر محمدرضا باطنی استاد زبان‌شناسی: "زبان فارسی عقیم است و نمی‌تواند یک زبان علمی باشد."



#زبان_فارسی
#محمدرضا_باطنی
#جلال‌الدین_میرکزازی
@NewHasanMohaddesi
04/16/2025, 09:32
t.me/newhasanmohaddesi/12460
29
33
1.1 k
♦️مقایسه‌ی نظرات استاد ادبیات فارسی و استاد زبان‌شناسی در باره‌ی زبان فارسی: فرق سخن متعصبانه و سخن متخصصانه!
۲۷ فروردین ۱۴۰۴


🔸دکتر جلال‌الدین میرکزازی استاد ادبیات فارسی: "زبان پارسی به پرند می‌ماند. زبان‌های دیگر در سنجش با این زبان، به پلاس می‌مانند."



🔸دکتر محمدرضا باطنی استاد زبان‌شناسی: "زبان فارسی عقیم است و نمی‌تواند یک زبان علمی باشد."


#زبان_فارسی
#محمدرضا_باطنی
#جلال‌الدین_میرکزازی
@NewHasanMohaddesi
04/16/2025, 09:27
t.me/newhasanmohaddesi/12459
1
16
04/16/2025, 09:27
t.me/newhasanmohaddesi/12458
Repost
1
📚 فارسی پرند است و دیگر زبان‌ها پلاس!

✍️ دکتر مریم موسوی

📌 اظهارات فاشیستی میر جلال‌الدین کزازی، معتقد به ترویج فارسی سره، در مراسم شب تاجیکستان:

«زبان فارسی در سنجش با زبان‌های دیگر، به پرند می‌ماند که بافته‌ای است ابریشمین. به نرمی، به نغزی، به زیباییِ پرند. زبان‌های دیگر در سنجش با این زبان، به پلاس می‌مانند که بافته‌ای است ستبر، درشت، دل‌آزار»

📌 این اظهارات قوم‌گرایانه و پانفارسی کزازی، فاقد مبنی علمی و زبان‌شناسی است. زیبایی یک صفت کیفی است و امر کیفی قابل اندازه‌گیری و قیاس نیست. هر زبانی برای متکلمان خودش زیباست. با هیچ معیار و متری نمی‌توان زیبایی یک زبان را سنجید و با دیگر زبان‌ها مقایسه کرد.

📌 بارها گفته‌ایم که ما در ایران برخلاف دنیا با فاشیسم روشنفکری مواجه هستیم. سابقه ندارد و تا به حال دیده نشده است که فاشیسم از دانشگاه و ارگان‌های فرهنگی برخاسته باشد. فاشیسم در آلمان، ایتالیا، اسپانیا و... عموما در خیابان‌ها و کوچه‌های تنگ و تاریک، توسط گروه یا افرادی شکل گرفته است که طبقه و موقعیت اجتماعی ندارند. سربازان بیکار، بی‌خانمان‌ها، لات‌های خیابانی، قشر تحصیل کرده بی‌کار و کم استعداد، مستعد تفکر فاشیستی هستند.

📌 ولی فاشیسم در ایران سیری معکوس دارد و از بالا به پایین است. آنچه در خیابان‌ها و کوچه‌ها رواج دارد، مردمی است که غرق در زندگی خود هستند و هیچگاه در قدرت و دولت سهیم نبوده‌اند. بنابراین برای آنها موضوعیت نداشته و ندارد که چه کسی یا چه گروهی حق حکومت دارد. آنها هیچ چیزی از فاشیسم و شکل‌های حکومت و دولت نمی‌دانند. فاشیسم در ایران در طبقه بالا مسکن گزیده و فرامین تبعیض از آنجا صادر میشود. شاخه تولید فکر، تفسیر و توجیه فاشیسم را روشنفکرانی برعهده دارند که حلقه واسط طبقه حاکم با طبقات پایین جامعه هستند. آنها هستند که ایده ساخت گروه‌های فشار را به دولت می‌دهند ولی در جامعه طوری رفتار میکنند که گویا مستقل از قدرت و سلطه‌اند.

📌 مشکلات قومی در ایران ریشه مردمی نداشته است. یعنی اینگونه نیست که اقوام مختلف ایران در طول تاریخ با هم مشکل داشتند و بعد، جریان تئوری و سیاسی دگرستیزانه توسط نخبگان‌شان پایه گذاری شد. قضیه کاملا عکس آن است. متفکرانی که قصد دولت - ملت سازی در ایران داشتند، آن را فاشیستی - پانفارسیستی از آب درآوردند که به تبع آن، تبلیغات ضد ترکی و ضد عربی را شروع و قسمتی از مردم عامی را آلوده به این افکار کردند. سیری که منجر به عکس‌العمل طبیعی اقوام غیر فارس شده است.

📌 در روزگاری که خودآگاهی هویتی در میان اقوام غیر فارس رو به رشد است و به مطالبه حقوق برابر می‌انجامد، روشنفکران فارس بجای ترویج پلورالیسم (تکثرگرایی)، هم‌زیستی و حرکت به سوی داشتن چند زبان رسمی، همچنان بر طبل نژادپرستی و فارسی‌سالاری می‌کوبند. ادامه این روند باعث میشود که جوامع ترک، فارس، کرد و... در ایران بجای دیدن خود در یک کشتی، هر یک در دنیای خویش سیر کرده و اهداف و آمال خود را تعریف و دنبال کند. ادامه این روند باعث عدم تفاهم مردم در به رسمیت شناختن حقوق یکدیگر و تعمیق شکاف اتنیکی (قومی) در ایران خواهد شد.

📌 متاسفانه، نسل ترک‌ستیز فارسی‌زبان در ایران در اثر ادامه تبلیغات پانفارسی کماکان در حال باز تولید است. اغلب رسانه‌های فارسی در این سال‌ها نه تنها سواد تکثرگرایی و احترام متقابل را به جامعه فارسی‌زبان نیفزوده‌اند بلکه در آتش شوونیسم دمیده و می‌دمند. حال اینکه جوانان ترک مدام به دنبال راه خلاصی از این وضعیت گشته و حتی تعداد زبان‌های رسمی کشورهای مختلف را ازبرند! نبایست کار به جایی برسد که این دو طیف حتی حرف هم را نفهمند و هر یک در دنیا خود سیر کنند.

📌  جامعه ترک ایران در حال بازیابی خود از آذربایجان تا خراسان و شیراز و... است. بلوغ این بازیابی و ایمان به نیروی جمعی تبع آن، منجر به پارادایم شیفت این حرکت از "عکس‌العمل" به "عمل" خواهد شد و بازی را به دست خواهد گرفت. سوال اینکه، آیا میانگین جامعه فارسی‌زبان در زمان مقتضی، درکی از پلورالیسم خواهد داشت که با جامعه ترک به توافق برسد یا آتشفشان اتنیکی ایران که هر از گاهی دود میکند، فوران خواهد کرد؟

📌 جلال‌الدین کزازی، ایران و تاجیکستان را دو کشور نماینده فرهنگ ایرانی معرفی میکند. باری منظور این شخص از ایران و ایرانی، فارسستان و فارس است که در نوشته "تعاریف ایران و ایرانیت" بدان پرداخته‌ایم. اینکه افرادی به جغرافیای فرهنگی زبان فارسی علاقه دارند هیچ اشکالی ندارد. سوال این است که اگر سخن از جغرافیای فرهنگی زبان ترکی بشود عکس‌العمل این افراد چه خواهد بود؟ به طریق مشابه، آیا امکان برگزاری نشستی با محوریت زبان ترکی با عنوان "شب آذربایجان" با مشارکت کشورهای ایران، آذربایجان و ترکیه وجود دارد؟ چرا به نشست تکریم مولانا فضولی در اربعین حمله کردند؟

🆔 @anti_panfarsism
04/16/2025, 09:12
t.me/newhasanmohaddesi/12457
Repost
3
2
611
برای آغاز
 
🔹 از روزهایی که وبلاگ می‌نوشتیم زمان زیادی گذشته است. روزگاری که نوشتن گیرِ شمارش کلمات نبود. کلمات به سادگی جریان می‌یافتند و ما تازه از وب دو، ارتباطات اجتماعی - وبلاگی را آموخته بودیم. به مرور هرچه گذشت، نوشته‌ها کم و کم‌رنگ‌تر شد و ارتباطات پررنگ‌تر. ارتباطات دیگر با کلمات جاری نمی‌شد. از طرفی کلمات هزینه‌زا شدند، آنقدر که تمایل به گردآوردن این تمرین‌های نوشتن را به صلاح نمی‌دیدم. بعد از رونق کانال تلگرامی در فضای اندیشه‌ورزی، به همان دلایل در برابر داشتن کانال تلگرامی مقاومت کردم.
 
🔸 بعد از چند سال چشم باز کردم و دیدم نوشته‌ها و کارهای خودم را هم نمی‌توانم پیدا کنم. قلمم برای نوشتن از وضعیت روز و روزگار نه تنها مصلحت‌سنجی که کارکتر شماری هم می‌کند. گویی در جام دیگری مسابقه‌ای بود که میدان مسابقه هرآنکس که عاشق کلمات است نبود.
 
🔹 به خودم قول داده بودم در سال جدید جایی برای جمع‌آوری نوشته‌ها و نوشتن‌های بلند مدت به جز توییتر (ایکس) @smto برای خودم دست و پا کنم. جایی که قبل‌تر برای خودم ساخته بودم را مرتب کردم. تعداد محدودی از پراکنده‌گویی‌های توییتر را منتقل کردم و این کانال را ساختم.
 
🔸 اینجا می‌خواهم از برنامه پژوهشی‌ام بنویسم. درباره حساسیت‌های اجتماعی و جامعه قلم بزنم. از کتاب‌های خوانده یا شنیده شده بنویسم. آمار و اعداد به درد بخور برای تحلیل‌های اجتماعی را جمع‌آوری بکنم. تا حد امکان مراوده علمی و نظری با دوستان و عزیزانی داشته باشم که بسیار بیشتر و پیشتر در این فضا بوده‌اند.
 
🔹 حضور در شبکه‌های اجتماعی ارتباط مستقیمی دارند با تشویق و دیده و شنیده شدن. تعاملات و انتقادات و اصلاح رویه‌ها از همین مسیر است. طبیعی‌ است مانند هر فردی دیگر از بازنشر این پست یا معرفی این کانال به دوستداران این مباحث خوشحال
خواهم شد.

#یادداشت
#روزنوشته‌های_سمیه_توحیدلو

https://t.me/smtohidloo
04/16/2025, 09:03
t.me/newhasanmohaddesi/12456
Repost
4
2
710
🎓🌍 کجا برم؟ چی بخونم؟ قسمت اول
می‌خوای تحصیل در خارج شروع کنی ولی نمی‌دونی کجا یا چی بخونی؟ انتخاب رشته در علوم انسانی و اجتماعی خارج از ایران خیلی متنوع‌تر از چیزی که فکر می‌کنی! 🇮🇷➡️🌎

اولین قدم: باید بدونی به چه موضوعاتی علاقه داری و کدوم مهارت‌ها برات مهمه. بعد بررسی کن که کدوم دانشگاه‌ها و استادها می‌تونن تو رو به هدف‌ات برسونن. انتخاب مقصد تحصیلی خیلی تاثیر داره: اروپا یا امریکا؟

پست بعدی رو از دست نده تا تفاوت‌های تحصیل در آمریکا، بریتانیا و اروپا رو بشناسی!

کانال آکادمی را دنبال کنید:
@toAkademi_channel



#تحصیل_در_خارج #انتخاب_رشته #اپلای_علوم_انسانی #تحصیل_بین_المللی #پروپوزال #رزومه_نویسی #انگیزه_نامه #بورسیه #تحصیل_در_اروپا #تحصیل_در_امریکا #تحصیل_در_بریتانیا #تحصیل_دانشگاهی #دانشگاه_خارج #دانشجویان_بین_المللی #پذیرش_دانشگاهی #آموزش_بین_المللی #مهاجرت_تحصیلی #مدارک_تحصیلی #پروپوزال_تحقیقاتی #آموزش_عالی #فرصت_های_تحصیلی #دوره_آموزشی #دانشجوی_بین_المللی #رزومه #پروپوزال #مدارک_درخواست #scholarships #studyguide #studentlife #academicgoals #researchproposal #internationalstudents
04/15/2025, 21:39
t.me/newhasanmohaddesi/12455
3
722
https://app.epoll.ir/60185350
پرسشنامه شرکت کنید و جایزه بگیرید.
فراخوان شرکت در یک پژوهش دانشگاهی:
دوست گرامی.

۱. آیا شما ۱۸ سال یا بیشتر هستید؟
۲. آیا تجربه‌ای به هر شکلی از دوستیابی آنلاین یا Online Dating(رابطه کوتاه مدت، دوست‌پسر یا دوست‌دختر، ازدواج و ..)داشته اید؟
۳. آیا ساکن تهران یا کرج هستید؟
اگر پاسخ شما به این سه سوال بله می باشد. از شما دعوت می‌شود در این پرسشنامه به منظور پژوهشی دانشگاهی شرکت کنید.
حتمآ در پایان گزینه ارسال را فشار دهید.
دوستانی که تا سوال آخر جواب دهند و اسکرین شات "ارسال" و تایید نهایی را به آی دی تلگرام بفرستند به پاس قدردانی هدیه‌ای دریافت خواهند کرد.

آی دی تلگرام در پرسشنامه موجود میباشد.

با تشکر
04/15/2025, 18:13
t.me/newhasanmohaddesi/12454
8
8
716
♦️کتاب ام در باره‌ی الاهیات انتقادی

✍حسن محدثی‌
۲۶ فروردین ۱۴۰۴

من در سال ۱۳۸۷ ترجمه‌ی کتاب دین و ساختن جامعه: جستارهایی در الهیات اجتماعی را از دیویس به‌هم‌راه دوست عزیز ام حسین باب‌الحوائجی منتشر کردم.

در سال ۱۳۸۸ کتاب الاهیات انتقادی: روی‌کردی بدیل اما ناشناخته را منتشر کردم. هر دو کتاب فوق توسط نشر یادآوران منتشر شدند.

بعد از آن پروژه‌‌ی اسلام انتقادی را شروع کردم و پروپوزال اش را هم نوشتم اما برای اجرا نیاز به کمک مالی بود؛ زیرا تهیه‌‌ی کتاب‌های انگلیسی و فارسی نیاز به حدود ۲۰ میلیون پول داشت و آن‌موقع بیست میلیون رقم درشتی بود. اما هیچ‌ مرکز و گروهی حاضر به حمایت پروژه ام در باره‌ی اسلام انتقادی نشد. بنابراین، کار ام در باره‌ی اسلام انتقادی هرگز متولد نشد. در پروژه‌ی اسلام انتقادی در نظر داشتم متفکران چنین اسلامی را معرفی کنم و مبانی‌ی فکری‌ی آن را توضیح دهم و فرق اسلام انتقادی با دیگر انواع اسلام را شرح دهم.

بعدها من دچار تحولات فکری‌ی جدی شدم و این پروژه هم برایم به‌پایان رسید. اگرچه هنوز در میان انواع اسلام‌ها، اسلام انتقادی را مطلوب‌تر و انسانی‌تر می‌دانم.

#الاهیات_انتقادی
@NewHasanMohaddesi
04/15/2025, 17:58
t.me/newhasanmohaddesi/12453
5
16
920
♦️گفت‌وگوهای انتقادی‌ در باره‌ی الاهیات انتقادی بین دکتر علیرضا علوی‌تبار و دکتر باقر طالبی‌ی دارابی

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی
۲۶ فروردین ۱۴۰۴


در این گفت‌وگوها نامی هم از من برده شده است. همان‌طور که دکتر علوی‌تبار به‌درستی گفته اند، من در بخشی از زنده‌گی ام مدافع الاهیات انتقادی و اسلام انتقادی critical Islam بودم و تلاش کردم الاهیات انتقادی را به مخاطب ایرانی معرفی کنم.


اما هرگز الاهی‌دان نبوده ام و اکنون دیگر حتا مدافع و مبلغ الاهیات انتقادی نیز نیستم. اما در میان انواع الاهیات و انواع اسلام (از میان پنج نوع اسلامی که می‌شناسم: اسلام مدرسی، اسلام سلفی، اسلام سنت‌گرا، اسلام لیبرال، و اسلام انتقادی)، الاهیات انتقادی و اسلام انتقادی را انسانی‌تر و مطلوب‌تر می‌دانم.

https://t.me/Btalebidarabi/3442

https://t.me/Btalebidarabi/3443

https://t.me/Btalebidarabi/3444

https://t.me/Btalebidarabi/3445

https://t.me/Btalebidarabi/3446

https://t.me/Btalebidarabi/3447

https://t.me/Btalebidarabi/3450

https://t.me/Btalebidarabi/3451

https://t.me/Btalebidarabi/3452

https://t.me/Btalebidarabi/3453


#اسلام_انتقادی
#الاهیات_انتقادی
#علیرضا_علوی‌تبار
#باقر_طالبی_دارابی
@NewHasanMohaddesi
04/15/2025, 10:45
t.me/newhasanmohaddesi/12452
10
9
614
♦️برخی دوره‌ها و کلاس‌ها، کتاب‌ها، و مقالات ام👇

دریافت مقالات از طریق دانلود رایگان قابل انجام است.

https://toakademi.com/ins/hasan-mohaddesi/



@NewHasanMohaddesi
04/14/2025, 12:06
t.me/newhasanmohaddesi/12451
6
14
727
♦️در باره‌ی دکتر سیدجواد طباطبایی و برخی دیگر: سخنان آقای مهدی خلجی

https://youtu.be/xVpxe14wFL4?si=4R3KGeP3lUqYpr6d


از این‌جا می‌توان شنید.

#مهدی_خلجی
#روشن‌فکری_دینی
#عبدالکریم_سروش
#سیدجواد_طباطبایی

@NewHasanMohaddesi
04/12/2025, 08:18
t.me/newhasanmohaddesi/12450
Repost
1
7
652
https://www.clubhouse.com/invite/kgXSJnKVgvZpDjVeXZoKAG7VW9NKcz61A2:9nWw6dyLNP_54eEMp_YzDUzmRkjZFEF6b5Z0xoU3-s8
04/12/2025, 06:38
t.me/newhasanmohaddesi/12449
3
3
790
🔸نقد🔸

♦️نظری بر آسیمیلاسیون دینی در عصرِ بندگی سیاسی ایرانیان؛ خوانشی بینامتنی از کتاب "خدا و خیابان: نسبت امر متعال و نظم اجتماعی-سیاسی"/۳

✍یوسف شیخی
۲۲ فروردین ۱۴۰۴

▫️۳ از ۳
https://t.me/sheykhiyusef/1211


🔸بیان مبادی نظری و افشای آبشخورهای فکری

یکی از ویژگی‌های مثبت محدثی در کتاب "خدا و خیابان"، بیان مبانی نظری و افشای منابع فکری اش است. او به وضوح در مقدمه‌ی فصل اول کتاب اعلام می‌کند که ایده‌ی سه طرح قدسی، سکولار، و کثرت گرا را در صورت‌بندی انواع نظم اجتماعی-سیاسی را از چارلز دیویس گرفته است و در جاهای مختلف به آرای جامعه‌شناسان دیگری که به نوسازی دینی توجه کرده اند از جمله پیتر برگر، هرویولژه با ذکر منبع ارجاع می‌دهد. مع الاسف برخی نویسندگان و پژوهشگران نامدار معاصر گمان می‌کنند بیان مبادی نظری و افشای آبشخورهای فکری شان نوعی نقص محسوب می‌شود و به پنهان کاری و گاه انتحال گرفتار می‌شوند، حال آنکه عدم افشای این مبادی، غیر از خطر درغلطیدن به ورطه انتحال، حاصل پژوهش آنها را غیرمستند و درنتیجه غیرقابل نقد می‌کند و به سطحی ایدئولوژیک و اعتقادی اندیشانه فرو می‌کاهد. درواقع نقدی علمی محسوب می‌شود که خود قابل نقد باشد. پژوهشی که در ورای نقد بایستد، شاید ارزش زیبایی شناسانه، ادبی و ایدئولوژیک داشته باشد، اما از منظر علمی چنته اش خالی است. یکی از ضعف‌های عمده‌ی فرهنگی ما این است که به قول رضا داوری "شاعران متفکران قوم شدند" و ساحت اندیشه‌ورزی به رتوریک فروکاسته شد.

🔸وجوه خلاقانه و انضمامی "خدا و خیابان"

"خدا و خیابان" وجوهی انضمامی دارد که آن را برای مخاطب عام نیز قابل استفاده می‌نماید. این کتاب در عين اتخاذ رویکردی علمی و مسئله مند، صرفا پژوهشی دانشگاهی و خشک و بی ذوق و پوزیتیویستی نیست و از قلمی روان، عنوانی جذاب و طرح جلدی خلاقانه و پیشگفتاری خودافشاگرانه نصیب می‌برد. نویسنده با بیان تجربه‌ی زیسته و خاطره‌ای از دوران کودکی، انگیزه‌های درونی و شخصی اش را برای مخاطب آشکار می‌سازد و او را با خود همراه ساخته و به مطالعه‌ی کتاب ترغیب می‌نماید.

فصل چهارم (آخر) کتاب با آسیب‌شناسی امر به معروف و نهی از منکر در ایران پس از انقلاب و نقد دولتی ساختن دین، جذاب ترین و انضمامی ترین فصل کتاب است که مخاطب امروزی حتی با گذشت قریب به شش سال از انتشار این اثر، به دلیل مواجهه‌ی روزمره با مسائلی چون قانون حجاب و عفاف و گشت ارشاد و... می‌تواند با این اثر همذات پنداری کند. صراحت و شجاعت محدثی در نقد بی پرده‌ی حکمروایی چهل ساله جمهوری اسلامی، قابل ستایش و کم نظیر است.

محدثی با ارجاع به اظهارات مقامات مسئول و ارزیابی منفی آنها که در بخش پی‌نوشت‌ها کتاب آمده است، نسبت به وضعیت امر به معروف و نهی از منکر، از طرفی کوشیده است نشان دهد که تحقیق او مبتنی بر پیمایش های علمی بوده و احتمال جانبدارانه و سوگیرانه بودن یا مصادره به مطلوب بودن آن را رد کود و از طرفی آسیب‌های ویرانگر سیستم دولت دینی و دین دولتی حاصل از آن را از زبان کارگزاران دینی و سیاسی برملا سازد.

محدثی ضمن برشمردن سه گرایش مختلف بازسازی گرا (دولت موقت)، ترمیم گرا (دولت اصلاحات) و محافظت گرا (رویکرد سایر دولت‌ها) به دین در میان نیروهای انقلابی حاکم، محافظت گرایان دینی را بینش مسلط درباره‌ی امر به معروف و نهی از منکر و دارای بیشترین نقش در سرنوشت دین و جامعه‌ی پساانقلاب اسلامی ایران دانسته است.

🔸نگاهی به آينده‌ی دین در جامعه‌ی ایران
محدثی ضمن به چالش کشیدن سياست آسیمیلاسیون دینی و یکپارچه سازی جامعه‌ی ایران از سوی محافظت گرایان دینی حاکم در عصر پساانقلاب و هشدار نسبت به نادیده گرفتن تکثر اجتماعی و چندگانگی نظام‌های ارزشی و توجه دادن به جامعه‌ی مدرن به مثابه جامعه‌ای بخشی شده، از لزوم اسطوره زدایی از نظم اجتماعی-سیاسی و پذیرش نسبی موزائیکی بودن جامعه‌ی ایرانی از سوی اغلب فعالان اجتماعی و سیاسی و نیروهای روشنفکری می‌گوید.

نویسنده به طور ضمنی -بی آنکه نامی برده باشد- تصور روشنفکرانی همچون آرامش دوستدار و سیدجواد طباطبایی از تاریخ کنشگری ایرانیان به مثابه حکایت درجا زدن و عدم تحول چشمگیر و قابل اعتنا را نادرست قلمداد می‌کند و عرصه‌ی سیاسی در ایران معاصر را عرصه‌ی به چالش کشیدن دائمی میراثی انباشته از فرهنگ سیاسی اسطوره‌ای تصویر می‌کند که به صورت‌های مختلف منجر به تقدس بخشی به حاکمان ایرانی و بندگی ایرانیان نسبت به حاکمانشان وا می‌داشته است.

محدثی در سطور پایانی کتاب "خدا و خیابان" به آينده‌ی ایران با خوشبینی می‌نگرد و عصر بندگی سیاسی ایرانیان را رو به پایان می‌پندارد و تحقق کامل چنین پایانی را همچنان نیازمند مجاهدت‌های انسان‌هایی شریف و آزاده می‌بیند.

#خدا_و_خیابان
#نقد_و_تحلیل
#آسیمیلاسیون_دینی
#آرامش_دوستدار
#سید_جواد_طباطبایی
#حسن_محدثی_گیلوایی
#یوسف_شیخی


@NewHasanMohaddesi
04/11/2025, 15:08
t.me/newhasanmohaddesi/12448
1
3
679
🔸🔸🔸نقد🔸🔸🔸



♦️نظری بر آسیمیلاسیون دینی در عصرِ بندگی سیاسی ایرانیان؛ خوانشی بینامتنی از کتاب "خدا و خیابان: نسبت امر متعال و نظم اجتماعی-سیاسی"/۲

✍یوسف شیخی
۲۲ فروردین ۱۴۰۴

▫️۲ از ۳
https://t.me/sheykhiyusef/1210

🔸رویکرد دین‌پژوهانه محدثی

موضوع کتاب "خدا و خیابان"، برای من یادآور دو کتاب دیگر بود، یکی به قلم سعید حجاریان و دیگری به قلم آرامش دوستدار، یکی با دیدگاه جامعه شناسانه و دیگری با دیدگاه فلسفی.

کتاب سعید حجاریان با عنوان "از شاهد قدسی تا شاهد بازاری: عرفی شدن دین در سپهر سیاست" توسط انتشارات طرح نو در اواخر دهه ۷۰ خورشیدی منتشر شد. این کتاب  مجموعه مقالاتی در زمینه‌ی فرایند عرفی‌شدن در حیات اجتماعی است که به عرفی‌شدن سنت‌ها، عرفی‌شدن ایدئولوژی‌ها، عرفی‌شدن گفتمان‌ها با صبغه‌ی جامعه‌شناختی پرداخته است.

حجاریان درصدد دفاع جانبدارانه از روند سکولاریزاسیون و عرفی‌شدن در جوامع دینی به‌ویژه جامعه‌ی اسلامی ایران با گرته برداری از روند سکولاریزاسیون در مسیحیت است، اما محدثی در کتاب "خدا و خیابان" بدون جانبداری از رویکرد خاصی و از منظر جامعه شناسی دینی و جامعه شناسی سیاسی به توصیف و تحلیل انواع و اصناف نسبت امر متعال با نظم اجتماعی-سیاسی، متمرکز بر تاریخ ایران از دوره‌ی باستان تا دوره‌ی اسلامی و دوره‌ی معاصر بپردازد. حجاریان معتقد است گذار حوزه‌ی قدسی به حوزه‌ی عرفی در ادیان در نتیجه‌ی وجود امور سرمدی در ادیان و نیز تعارض احکام متصلب و لایتغیر با مقتضیات گذران و روزمره‌ی زندگی می‌داند، درحالی‌که دیدگاه محدثی در کتاب "خدا و خیابان" گسترده تر است و در سه طرح قدسی (از ایران باستان تا دوره‌ی قاجار)، سکولاریزاسیون (از مشروطه تا دوران پهلوی اول و دوم) و قدسی واکنشی (عصر جمهوری اسلامی) را شامل می‌شود، اما نکته‌ی جالب توجه در نگاه حجاریان این است که به زعم وی شیوه‌ی حکمروایی فقهی جمهوری اسلامی، روند سکولاریزاسیون جامعه‌ی ایران را سرعت بخشیده است.

کتاب آرامش دوستدار با عنوان "درخش های تیره" رویکردی انتقادی به فرهنگ دینی و جریان روشنفکری ایرانی دارد و "هنر نیاندیشیدن" به زعم وی خصیصه بنیادین روشنفکری ايرانی است. دوستدار معتقد است فرهنگ ایرانی از دوران باستان دينی بوده و دینی مانده و در سراسر رويدادش "ناپرسنده‌ی پرسشنما" بوده است و ناتوانی فرهنگی ما ریشه دارد در آنچه او "دينخويی" یا ناپرسايی فرهنگی می‌نامد. "دينخويی" از منظر دوستدار رويکردی ا‌ست که از انديشدن و پرسيدن می‌گريزد و از نزديک شدن به هر پرسش بغرنج و ناسازگار با دستورالعمل‌های فرهنگ مستولی در جامعه می‌پرهيزد.

دوستدار هرچند استاد فلسفه بود و مدافع خستگی ناپذیر تفکر فلسفی و برخی انتقاداتش به فلسفه‌ی اسلامی، به ویژه نقدهایی که به اصالت فلسفه‌ی سینایی و تفاوت بنیادهای اندیشه دینی توحیدی و چندخدایی در کتاب "امتناع تفکر در فرهنگ دینی" داشت دقیق و قابل تأمل بود، اما فلسفه در سیر پروژه‌ی فکری‌اش رخنه روش شناسانه نکرده بود و از همان کتاب نخست منتشره در ایران تا آخرین اثرش در غربت، مواجهه‌ای ستیزه جویانه و یونان زده با موضوع پژوهش اش یعنی بینش دینی داشت و به همین روی او را می‌توان از اصحاب ایدئولوژی برشمرد. برای دوستدار گویی فرهنگ و تمدن یونان، مرکز نقطه‌ی پرگار وجود بود و باقی فرهنگ‌ها را با آن می‌سنجید اما دیدگاه محدثی به فرهنگ ایرانی-اسلامی برخلاف دوستدار، دین پژوهانه است، نه دین ستیزانه، توصیفی و تحلیلی است نه تجویزی. البته وجه اشتراک محدثی و دوستدار در نگاه انتقادی به فرهنگ ایرانی-اسلامی که آنها را در مقابل ایران گرایانی چون سید جواد طباطبایی قرار می‌دهد. وجه اشتراک دیگر محدثی و دوستدار در توجه و اندیشیدن به بنیادهاست. هر دو اندیشمند نگاهی مثبت به انقلاب مشروطه دارند و آن را از درخشش های تاریخ تیره بندگی سیاسی ایرانیان می‌دانند، با این تفاوت که دوستدار هنر نیاندیشیدن روشنفکری ايرانی و دینخویی آنها را عامل شکست مشروطه ارزیابی می‌کند، اما محدثی مشروطه را تجربه‌ای شکست خورده نمی‌بیند و بزرگترین ارمغان و دستاورد مشروطه را گشوده شدن پای مردم ایران به کنشگری و پیدا کردن امکان ورود برای شکل دهی نظم اجتماعی-سیاسی مطلوب می‌داند.

#خدا_و_خیابان
#نشر_نقد_فرهنگ
#نقد_و_تحلیل
#آسیمیلاسیون_دینی
#سعید_حجاریان
#آرامش_دوستدار
#سید_جواد_طبابایی
#حسن_محدثی_گیلوایی
#یوسف_شیخی


@NewHasanMohaddesi
04/11/2025, 15:05
t.me/newhasanmohaddesi/12447
3
5
826
🔸🔸🔸نقد🔸🔸🔸



♦️نظری بر آسیمیلاسیون دینی در عصرِ بندگی سیاسی ایرانیان؛ خوانشی بینامتنی از کتاب "خدا و خیابان: نسبت امر متعال و نظم اجتماعی-سیاسی"/۱

✍یوسف شیخی
۲۲ فروردین ۱۴۰۴

▫️۱ از ۳
https://t.me/sheykhiyusef/1209

🔸مقدمه

چاپ اول کتاب "خدا و خیابان: نسبت امر متعال و نظم اجتماعی-سیاسی" نوشته‌ی استاد دانشگاه و پژوهشگر جامعه شناسی دین و فرهنگ؛ دکتر حسن محدثی گیلوایی، سال ۱۳۹۷ توسط نشر نقد فرهنگ منتشر شد و در سال ۱۳۹۸ به چاپ دوم رسید. تحلیل بینامتنی حاضر بر اساس مطالعه‌ی چاپ دوم این کتاب نوشته شده است. از آنجا که پیشتر یادداشت هایی در معرفی کتاب منتشر شده است -از جمله نگاه کنید به یادداشت مفصل آقای بهرام انجم‌روز به تاریخ ۷ تیر ماه ۱۳۹۸ در خبرگزاری مهر و نیز مطلبی با عنوان "خدا و خیابان در عصر مشروطه و عصری که هنوز نیامده است" به تاریخ ۴ آبان ۱۳۹۷ در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- و همچنین نشست مجازی "بحث و بررسی موضوع امر قدسی و امر زمینی با تکیه بر کتاب "خدا و خیابان" که با حضور دکتر حسن محدثی و  دکتر لیلی حاج آقایی، روز جمعه ۷ آذرماه ۱۳۹۹ در پیج اینستاگرام دفتر انجمن جامعه شناسی قزوین برگزار شده است، راقم این سطور خوانش بینامتنی کتاب را مورد توجه قرار خواهد داد، بدین معنا که به مکالمه‌ی"خدا و خیابان" با سایر آثار هم افق با آن خواهد پرداخت.

یادآور می‌شود آقای محدثی کتاب دیگری هم دارد با عنوان "رد پای خدا: چالش‌های الاهیاتی-اجتماعی در ایران معاصر" که مکمل بحث ایشان در کتاب "خدا و خیابان" است، اما ظاهرا با کمال تأسف، به سد ارشاد خورده است و هنوز پس از گذشت چند سال، مجوز نشر دریافت نکرده است. بر اساس گزارشی که  آقای محدثی از کتاب "ردپای خدا" در کانال تلگرامی "زیر سقف آسمان" ارائه داده‌اند، موضوع اصلی کتاب "ردِّ پای خدا" شخصیت و ویژگی‌های الله در قرآن است و بخش مهمی از کتاب "ردِّ پای خدا" به نقد آرای آقایان محمدرضا نیکفر، اکبر گنجی، و علیرضا موثق اختصاص یافته است. کتاب "ردپای خدا" نتیجه می‌گیرد که "خدا" در ایران معاصر نخست به‌منزله‌ی راه‌نما و مطالبه‌گر نوع خاصی از نظم اجتماعی-سیاسی توسط متفکران دینی به‌میان آمده، اما اکنون پس از چهار دهه حکم‌روایی حکومت دینی، خدا توسط برخی روشن‌فکران ایرانی نظیر محمدرضا نیکفر، اکبر گنجی، و علیرضا موثق متهم شده است و نویسنده هشدار داده است که اگر روند به همین نحو پیش برود، می‌توان انتظار داشت که خدا از نظم اجتماعی-سیاسی و حتا از زندگی اجتماعی ایرانیان طرد شود.

ضمن اظهار شگفتی و البته خرسندی از کسب مجوز نشر کتاب "خدا و خیابان" و ستایش و تقدیر از اقدام شجاعانه دکتر محدثی در انتشار این اثر انتقادی اندیشانه و تأمل برانگیز، امیدوارم "ردپای خدا" نیز هر چه زودتر از سد ارشاد، کامل و بی کم و کاست بگذرد و به دست مخاطبان برسد. به قول محمد قائد، در مقاله‌ی "درباره‌ی سانسور"، که در کتاب "دفترچه خاطرات و فراموشی" نیز منتشر شده است، سانسور تنها کاری که می‌کند این است که آگاهی را به تأخیر می‌اندازد و الا سانسور عملا ممکن نیست مگر اینکه به خودسانسوری انجامد.

🔸ساختار دوپاره و مضامین پرتکرار

ساختار بیرونی کتاب "خدا و خیابان" مشتمل بر یک پیشگفتار، یک مقدمه، چهار فصل و یک نتیجه‌ گیری است و نويسنده‌ی کتاب کوشیده است، هم روایتی نسبتا منسجم از سیر تطور نسبت امر متعال و نظم اجتماعی-سیاسی در تاریخ ایران از دوره‌ی باستان تا عصر حاکمیت جمهوری اسلامی ارائه کند، هم ساختاری واحد به کتاب دهد، اما واقعیت آن است که این اثر مجموعه مقالاتی است که نویسنده کوشیده است لباس اثری واحد را بر تن آنها کند، اما تلاش کافی نبوده و بدین جهت شاهد تکرار چند باره‌ و ملال آور محتوا یا عین برخی مطالب به ویژه در نیمه‌ی نخست این کتاب ۲۰۰ صفحه‌ای هستیم.

مطالب کتاب ترکیبی است از دو بخش انتزاعی شامل کلیات و دوره بندی‌ها و تقسیم ها و همچنین بخش انضمامی شامل نقد دولت دینی در عصر جمهوری اسلامی.

#خدا_و_خیابان
#نشر_نقد_فرهنگ
#نقد_و_تحلیل
#ردپای_خدا
#آسیمیلاسیون_دینی
#حسن_محدثی_گیلوایی
#یوسف_شیخی


@NewHasanMohaddesi
04/11/2025, 15:01
t.me/newhasanmohaddesi/12446
Repost
3
1
610
♦️نظری بر آسیمیلاسیون دینی در عصرِ بندگی سیاسی ایرانیان؛ خوانشی بینامتنی از کتاب "خدا و خیابان: نسبت امر متعال و نظم اجتماعی-سیاسی"

✍یوسف شیخی
۲۲ فروردین ۱۴۰۴

▫️در ۳ فرسته


#خدا_و_خیابان
#نشر_نقد_فرهنگ
#نقد_و_تحلیل
#آسیمیلاسیون_دینی
#حسن_محدثی_گیلوایی
#یوسف_شیخی

@sheykhi_yusef63
04/11/2025, 14:59
t.me/newhasanmohaddesi/12445
37
4
822
♦️وفات علیرضا ذکاوتی‌ی قراگزلو را تسلیت عرض می‌کنم!

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی
۲۱ فروردین ۱۴۰۴


بی‌شک به‌عنوان یک ایرانی مدیون این مترجم ارج‌مند هستم. کتاب‌های متعددی با ترجمه‌ی ایشان خوانده ام. وفات علیرضا ذکاوتی‌ی قراگوزلو را به همه‌ی اهل فرهنگ ایرانی تسلیت عرض می‌کنم!

#مرگ
#علیرضا_ذکاوتی_قراگزلو
@NewHasanMohaddesi
04/10/2025, 11:19
t.me/newhasanmohaddesi/12444
2
15
847
♦️تاملى در مبانى جامعه‌شناختى حقوق جديد
و ضمانت هاى اجتماعى آن

✍️حسين شيخى
۲۰ فروردین ۱۴۰۴


#حقوق
#حسین_شیخی
#جامعه‌شناسی_حقوق
@NewHasanMohaddesi
04/09/2025, 17:11
t.me/newhasanmohaddesi/12443
23
11
902
♦️اندیشه‌مند و گله‌های مجازی

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی
۲۰ فروردین ۱۴۰۴


اندیشه‌ورزی تجربه‌ای تکینه و ویژه است. به‌سفارش ارباب قدرت یا خوش‌آیند این و آن رخ نمی‌دهد. به اقبال و ادبار مردم وابسته نیست. امری است فی‌نفسه انقلابی و تحول‌آفرین. اندیشه‌ورزی چه بسا هر آن حال و احوال انسان اندیشه‌ورز را نیز منقلب می‌کند. هر بار اندیشه‌ورز با اندیشه‌ورزی اش غافل‌گیر می‌شود. هر بار در اثر تجربه‌ای و احوالی و احساسی و رخ‌دادی، دریچه‌ای نو در ذهن خلاق او گشوده می‌شود و او مبهوت و شگفت‌زده درگیر مفهومی تازه می‌شود.

اندیشه‌ورزی ربطی به تکرار سخنان گذشته‌گان و دیگران ندارد. هر بار زایشی تازه است. اندیشه‌ورز آبستن زادن‌های نوین است. او کلمات را برای خوش‌آیند و بدآیند خلایق به‌کار نمی‌گیرد بل‌که گاه به سوی کلمات روانه می‌شود و هدایت می‌گردد و گاه هم‌چون مجسمه‌ساز سنگ‌تراش در جهت به‌کارگیری‌ی درست کلمات مجاهدت می‌ورزد.

اندیشه‌مندی نمی‌تواند مقلدانه و به‌هنجار باشد بل‌که در سرشت خود بنیان‌برافکن است و در وهله‌ی نخست، هستی‌ی خود اندیشه‌ورز را منقلب می‌کند و بعد راه به سوی جهان بیرون از او می‌برد.

اندیشه‌ورز نمی‌تواند کلمات اش را تابع هیچ نیرویی بیرون از اندیشه اش قرار دهد. گله‌های انسانی و خواست و تمنای آن‌ها راه‌بر اندیشه‌ورزی‌ی او نیستند. اندیشه‌ورز ممکن است به هستی‌ی گله‌های انسانی تعهدی درونی داشته باشد، اما اندیشه اش را تابع خواست آن‌ها نمی‌کند.

امروزه گله‌های انسانی در صفحات مجازی حضور دارند. بسیاری از مردم اعضای این گله‌های انسانی را می‌سازند. آن‌ها عضوی از گله اند تا وقتی که به خودسالاری در اندیشه و سپس خودسالاری در زیست انسانی‌شان برسند. تنها انسان خودسالار است که از گله بیرون می‌زند.

انسان‌های تابع جریان‌های اجتماعی امروزه در فضاهای مجازی گله‌های مجازی را می‌سازند. آن‌ها گاه اندیشه‌مند را تهدید به ترک صفحات‌شان می‌کنند. دنبال‌کننده‌گانی (فالوورهایی) که گله‌های مجازی را می‌سازند، نمی‌دانند که برای انسان اندیشه‌مند یک دنبال‌کننده‌ی خودسالار می‌ارزد به هزاران عضو گله‌ی مجازی.

اگر اندیشه‌ورزی موکول به تایید اعضای گله‌‌های مجازی بود، به امر مبتذلی بدل می‌شد. پس اندیشه‌ورز را به ترک صفحات اش تهدید نکنید، زیرا او برای اندیشه‌ورزی اش نیازمند تایید و حضور شما نیست. می‌توانید به‌خاطر کلمات اش با او محاجه کنید. این حق شما است. اما برای او خط و نشان نکشید و تعیین تکلیف نکنید!


#اندیشه‌ورزی
#گله‌های_مجازی
#انسان_خودسالار
@NewHasanMohaddesi
04/09/2025, 07:40
t.me/newhasanmohaddesi/12442
Repost
2
12
693
🔊فایل صوتی

سخنرانی و پرسش و پاسخ
با حسن محدثی‌ی گیلوایی

مناسک اسطوره‌ای و مناسک عقلانی
(با نگاهی به پیاده‌روی‌ی اربعین)


در ۸ مهر ۱۴۰۰


🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
04/09/2025, 07:17
t.me/newhasanmohaddesi/12441
20
3
725
دکتر محدثی عزیز
سلام و عرض ادب

با تشکر از جِدّ و جهد شما در نقد جریان ایران‌شهری و زیرجریان‌های آن که به‌واقع فکر می‌کنم امروزِ روز از اوجب واجبات است. در باب آخرین پیام شما در «زیر سقف آسمان»  باید عرض کنم که علاوه بر نکات دقیقی که شما گفتید نکتهٔ خیلی مهمی وجود دارد که از آن غفلت شد و آن اینکه این‌همه «ناز و تنعّم» که دوستان نسبت به «فرهنگ ایران باستان» به‌ویژه در رابطه با احترام به زن و غیره «می‌فرمایند» و ادعا می‌کنند که در فارسی مذکر و مؤنث نداریم و به‌قول این آقای صحت «he و she» نداریم و به‌قول آقای کاکاوند، «انتَ و انتِ» نداریم پس لابد از فرهنگ‌های دیگر برتریم، وقتی «آخِر» می‌شود که بدانیم در فارسی باستان سه جنس مذکر، مؤنث، و خنثی وجود داشته و به‌مرور از بین رفته است! این را در کتاب‌های معتبر زبان‌شناسی فارسی باستان ازجمله کتاب دکتر چنگیز مولایی و دکتر محسن ابوالقاسمی و دیگر منابع اصلی این حوزه می‌توان به‌سادگی و با جست‌وجویی ساده یافت. البته این را نیز باید اضافه کنم که هدف از این پیام صرفاً رد ادعای این دوستان به استدلالی از جنس استدلال خودشان بود (نقد درون‌ماندگار)، وگرنه نیک می‌دانیم اینکه در زبانی جنس مذکر و مؤنث وجود داشته باشد یا نباشد، محصول عوامل و نیروهای مختلفی‌ست که ضرورتاً به‌معنای زن‌ستیزبودن یا نبودن فرهنگ مربوطه نیست!

با مهر
✍ [دکتر] نوریان

https://t.me/NewHasanMohaddesi/12423

#نوریان
#زن‌کشی
#رابعه‌ی_بلخی
#رشید_کاکاوند
#فرهنگ_ایرانی
#ممنوعیت_عشق
#فرهنگ_ضد_عشق
@NewHasanMohaddesi
04/09/2025, 06:35
t.me/newhasanmohaddesi/12440
1
6
776
♦️مناسک عقلانی و مناسک اسطوره‌ای

🎤حسن محدثی‌ی گیلوایی
۸ اردی‌بهشت ۱۴۰۰
بازنشر: ۱۹ فروردین ۱۴۰۴

https://youtu.be/856nwa4ORL8?si=LWS2FEnyGu0Qidlg

#مناسک
#اسطوره‌زدایی
#مناسک_عقلانی
#مناسک_اسطوره‌ای
@NewHasanMohaddesi
04/08/2025, 23:15
t.me/newhasanmohaddesi/12439
Repost
3
30
726
راهنمای جامع اپلای تحصیلی
مشاهده‌ی ویدیو کامل در یوتیوب آکادمی:
https://youtu.be/7AyQD7yjxI4

فاطمه روغنچیان
فوق لیسانس علوم اجتماعی از انگلستان

🔹چرا برای اخذ پذیرش تحصیلی اپلای میکنیم؟
🔹هرآنچه برای اپلای باید بدانید: اطلاعات، مدارک، مهارت
🔹شرط یا الزام؟ اشتباهی که ممکن است مسیر اپلای شما را تغییر دهد
🔹آمادگی زبان برای اپلای؛ مسیر و زمانبندی
🔹چطور برای اپلای آماده شویم؟ مرحله به مرحله
🔹آمریکا، اروپا یا کانادا؟ تفاوت‌ها و مزایای هرکدام
🔹آشنایی با انواع بورسیه و کمک هزینه‌های تحصیلی
🔹چطور اپلای کنیم؟ مراحل کلیدی در فرآیند پذیرش
🔹خدمات آکادمی؛ چطور میتوانیم شما را همراهی کنیم؟

❗️شما می‌توانید با ارسال پیام به پشتیبانی آکادمی از مشاوره‌ی اولیه و رایگان اپلای تحصیلی بهره‌مند شوید.
ارسال پیام: @toAkademi

📌برای اطلاع از اخبار و فعالیت‌های آکادمی، کانال تلگرامی ما را دنبال کنید: @toAkademi_channel

#اپلای_تحصیلی #مشاوره_اپلای #پذیرش_تحصیلی
#تحصیل_خارج_از_کشور
04/08/2025, 19:22
t.me/newhasanmohaddesi/12438
29
15
888
♦️وجه شیطانی‌ی سیاست: ابژه‌سازی‌ی انسان

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۹ فروین ۱۴۰۴

بارها این تصویر را این‌جا و آن‌جا دیده ام (تصویر جنازه‌ی هویدا با افرادی اسلحه در دست و خندان)؛ بدون این‌که قصد دیدن اش را داشته باشم. اما هر بار از دیدن این تصویر آزار دیده ام. هر بار مرا به یاد تصویری از جنازه‌ی چه‌گوارا انداخته است. بین هویدا و چه‌گوارا هیچ نسبتی وجود ندارد. یکی نخست وزیر حکومتی ستم‌گر بوده است که به‌دست انقلابیون به‌نحو غیراخلاقی و در وضعیت تعلیق قانون کشته شده است (هویدا) و دیگری انقلابی‌ای بوده است که به دست نیروهای حکومت کشته شده است (چه‌گوارا). اما تصاویری از جنازه‌ی آن‌ها هست که هر دو به یک اندازه مرا آزار می‌دهند.

هر بار با خود اندیشیدم چه چیزی در این تصاویر تو را می‌آزارد؟ اکنون گمان می‌کنم که دلیل آزاردهنده‌گی‌ی این تصاویر را دریافته ام: ابژه‌شدن انسان!

هم در تصویر جنازه‌ی هویدا و هم تصویر جنازه‌ی چه‌گوارا، ما انسانی را می‌بینیم که با او هم‌چون ابژه رفتار شده است. ابژه‌سازی از انسان بسیار دردناک است.

انسان سوژه است؛ یعنی موجودی درون‌مند است. دنیایی درونی و خاص خود دارد. وقتی انسان به ابژه بدل می‌شود که با او هم‌چون موجودی فاقد دنیای درونی و شخصی رفتار کنیم؛ هم‌چون یک شیئ.

به‌نظر من شیطانی‌ترین وجه سیاست و شیطانی‌ترین وجه کنش‌گری‌ی سیاسی و اجتماعی، تنزل انسان‌ها در حد یک ابژه است. در این تصویر، فقط زنده‌گی از هویدا گرفته نشده بل‌که با او هم‌چون یک ابژه رفتار شده است؛ درست مثل تصویر جنازه‌ی چه‌گوارا.

سیاست متعالی و کنش‌گری‌ی متعالی آن است که در آن انسان -حتا مخالفان- در حد ابژه تنزل نیابند. آیا ما می‌توانیم روزی سیاستی و کنش‌گری‌ی اجتماعی-سیاسی‌ای را رقم بزنیم و اصلا جهان اجتماعی‌ای بیافرینیم که در آن تا حد ممکن آدمی به مقام ابژه‌گی تنزل نیابد؟ آیا ما می‌توانیم سیاستی را رقم بزنیم که در آن برای حفظ یا کسب قدرت، آدمیان (به‌ویژه مخالفان) به مقام ابژه تنزل نیابند؟

بحث من نه اخلاقی است و نه دینی؛ اما قطعا دلالت‌های اخلاقی دارد. بحث من معطوف به سیاستی است که سوژه را در کلیت اش به‌رسمیت بشناسد و محترم بشمارد. مهم نیست که او کیست و چه هویتی دارد و دنیای درونی و جهان خاص او چیست. مهم این است که او جهان خاص خود را در این فرصت زنده‌گی ساخته است. نادیده گرفتن جهان‌های خاص انسان‌ها در سیاست‌ورزی، امری ضدانسانی و انسانیت‌زدایانه است.


#هویدا
#سیاست
#چه‌گوارا
#ابژه‌سازی
#انسانیت‌زدایی
#سیاست_ابژه‌ساز
#وجه_شیطانی_سیاست
@NewHasanMohaddesi
04/08/2025, 17:09
t.me/newhasanmohaddesi/12437
3
4
797
♦️وجه شیطانی‌ی سیاست: ابژه‌سازی‌ی انسان

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۹ فروین ۱۴۰۴

#هویدا
#سیاست
#ابژه‌سازی
#چه‌گوارا
#سیاست_ابژه‌ساز
#وجه_شیطانی_سیاست
@NewHasanMohaddesi
04/08/2025, 16:54
t.me/newhasanmohaddesi/12436
20
16
724
♦️متفکر نباید نقش خود را وانهد

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۸ فروردین ۱۴۰۴

این روزهای سخت که همه‌چیزمان به سیاست آمیخته شده و من نیز بارها مورد پرسش قرار گرفته ام، همیشه می‌خواستم بر ضرورت اندیشیدن در باره‌ی جامعه و مسائل اش تذکر بدهم. امروز دیدم همین ایده را آقای گلشیری به‌خوبی بیان کرده است. سخن من هم همین است. اهل اندیشه باید مواظب بیماری‌ی سیاست‌زده‌گی باشند. عجالتا همین‌قدر تذکر کافی است. به‌راستی که "به‌تر آن است که سر دل‌بران گفته آید در حدیث دیگران."


#تفکر
#ضرورت_تفکر
#سیاست‌زده‌گی
@NewHasanMohaddesi
04/07/2025, 10:52
t.me/newhasanmohaddesi/12435
19
9
722
♦️ما و راه عاشقی: کنش‌گری کوچک در جهان اجتماعی ام (پاسخی به دکتر نجاتی‌ی حسینی با تفالی به حافظ)

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۶ فروردین ۱۴۰۴


سخن گفتن از خود و شرح آن‌چه کرده ام و آن‌چه اکنون می‌کنم، و آن‌چه بر من رفته است را در این لمحه‌ی تاریخی که جامعه‌مان گذاری بزرگ را در پیش دارد، چندان موجه نمی‌دانم. شاید روزی مجالی دست دهد و در این باره بگویم یا بنویسم.

اما احوال زنده‌گی‌ی خود را در این ایام وقتی می‌خواهم برای خود زمزمه کنم، با این غزل زیبای حافظ بیان می‌کنم؛ در واقع غزل حافظ را به مراد خویش مصادره می‌کنم:

درد عشقی کشیده‌ ام که مپرس
زهر هجری چشیده‌ ام که مپرس

گشته‌ ام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیده‌ ام که مپرس

آن‌چنان در هوای خاک درش
می‌رود آب دیده‌ ام که مپرس

من به گوش خود از دهان‌ اش دوش
سخنانی شنیده‌ ام که مپرس

سوی من لب چه می‌گزی که مگوی
لب لعلی گزیده‌ ام که مپرس

بی تو در کلبه گدایی خویش
رنج‌هایی کشیده‌ ام که مپرس

هم‌چو حافظ غریب در ره عشق
به مقامی رسیده‌ ام که مپرس

من فکر می‌کردم در زیست عاشقانه، بالاترین مقام، مقام ایمان به معشوق است، اما ره‌روی استخوان‌خردکرده‌تر گفت: مقام ایمان به عشق، از مقام ایمان به معشوق نیز بالاتر است.


#کنش‌گری
#نجاتی_حسینی
#مقامات_عاشقی
@NewHasanMohaddesi
04/05/2025, 21:13
t.me/newhasanmohaddesi/12434
Repost
5
3
704
@smnejatihosseini

همکار و دوست گرامی ام در علوم اجتماعی
جناب محدثی گیلوایی
با سلام

✔️به لحاظ اخلاق دوستی و اخلاق گفتگوی انتقادی توافقی تفاهمی و به ویژه علاقه و استقبال شما از ترویج فرهنگ نقد علمی اجتماعی فرهنگی و علاقمندی ام به هر دو جنبه نقد ( خود انتقادی و دگر انتقادی ) مایلم نکته ای انتقادی را با شما درمیان بگذارم .اگر تامل و نقد شود به توسعه و تشویق و ترویج فرهنگ نقد بیشتر کمک میکند.سپاس .

🔻اما نکته‌ انتقادی ام -خیلی مختصر-اگرنیاز شد مفصل‌تر خواهم گفت .

✔️معتقدم در بزنگاهی که در آن جامعه ما و همه ما گیر کرده ایم وظیفه ما معلمان علوم اجتماعی در دانشگاه و حوزه عمومی فیزیکال و دیجیتال روشنگری انتقادی راهبردی کاربردی به قصد مساله یابی و مساله شناسی و مساله فهمی و مساله گشایی علمی وفق منطق علوم اجتماعی است

✔️با وجودی که شما بیش و کم همردیف با محدود همکاران علوم اجتماعی مان در این مسیر قلم زنی کرده اید به قصد روشنگری و نقد اجتماعی راهبردی
منتهی در این ایام اخیر به ویژه متوجه شدم ( از طریق مطالب منتشره در کانال  زیر سقف آسمان ) مطالب فرعی  زیادی دارید ( از تاریخ ایران باستان و نقد افراد و طرح و نشر مطالب وارده دیگران  تا صرف افعال گیلکی!) اما نوشته ای از شما در باره مسایل اجتماعی کنونی کشور در این وضع بحرانی ندیدم!
(به استثنای مطلبی در باره مصطفی مهرآیین که من هم بازنشر کردم )

✔️اجتماع علمی متوقع و منتظرند معلمان خوش فکر صاحب قلم و ایده در علوم اجتماعی و تحلیلگر اجتماعی مانند شما
(و نه آن اکثریت متاسفانه همیشه ساکت و ساکن و راکد و منجمد و فریز شده و محتاط و محافظه کار و میوت گروپ! در علوم اجتماعی ایران که در بند معاش و بازار و گرفتن پول و پست و پروژه و ارتقا هستند!؟ و نه رسالت و مسئولیت اجتماعی دانشگاهی و انجام وظایف معلمی حقیقی !)

روشنگری انتقادی راهبردی کنند تا گرهی از مسائل اجتماعی مبتلابه جامعه و حکومت و دولت باز شود .

با احترام
نجاتی حسینی( خراسانی )
معلم علوم اجتماعی ایران اسلامی
۱۶  فروردین‌ ۱۴۰۴
@smnejatihosseini
#فرهنگ_نقد_علمی
#فرهنگ_نقد_فرهنگی_سیاسی_اجتماعی
#مسئولیت_اجتماعی_دانشگاهیان
#مسئولیت_اجتماعی_معلمان_علوم_اجتماعی
#اخلاق_دوستی_گفتگویی
#اخلاق_گفتگوی_انتقادی
#نقد_محدثی_گیلوایی
#نجاتی_حسینی۱۶_فروردین_۱۴۰۴

🔹مطلب برای جناب دکتر محدثی گیلوایی هم ارسال شد تا برای بازتولید گفتگوی انتقادی علمی اگر مایل به پاسخ و نقد هستند بنویسند تا هردو با هم منتشر شود.با وجود درخواست از ایشان ؛ فقط متن را دیدند و
سپاس گزاری کردند !

با این وصف من هم چنان منتظرو متوقع پاسخ و نقد ایشان هستم و هرزمان ایشان منتشر کردند
آن را حسب وظیفه باز نشر می کنم .

لذا چون سوژه بحث یک امر مربوط به حوزه عمومی و اجتماع علوم اجتماعی است( = مسئولیت اجتماعی دانشگاهیان در نقد اجتماعی سیاسی فرهنگی حقوقی جامعه و کنش گران و اجتماع علوم اجتماعی و دولت و حکومت)وفقط خطاب ان به صورت موردی جناب محدثی گیلوایی است لذا بحث عمومی علوم اجتماعي و جهان دانشگاهی ایرانی اسلامی کنونی ما جهت عموم منتشر
میشود🔹
04/05/2025, 19:19
t.me/newhasanmohaddesi/12433
Repost
11
16
713
🌕دین‌ورزی در جامعۀ پسادینی
🔸 در حاشیۀ گفتگوی دکتر حسن محدثی با روزنامۀ اعتماد در زمینۀ «دین، دین‌داری، و جامعۀ پسادینی»
✍🏾 جعفر نکونام با دستیاری هوش مصنوعی
🕰 16 فروردین 1404

🔸دیدگاه دکتر حسن محدثی، جامعه‌شناس معاصر ایرانی، درباره جامعه پسادینی و نقد او به سیطره نظام‌های اعتقادی آمرانه، بستری مناسب برای تأمل در وضعیت دین و دینداری در جوامعی مانند ایران فراهم می‌کند. او جامعه پسادینی را فضایی می‌داند که در آن تنوع اعتقادی بدون فشار هنجاری پذیرفته می‌شود و افراد—چه دیندار و چه غیردیندار—می‌توانند بدون ریاکاری در کنار هم زندگی کنند. در این مطلب، با الهام از دیدگاه محدثی، به بررسی سه جنبه کلیدی از دین در جامعه پسادینی می‌پردازیم: عوامل اعراض از دین‌ورزی آمرانه، جایگاه اجتماعی دین در این جامعه، و امتیازات دین‌ورزی در چنین بستری.

🔶1. عوامل اعراض از دین‌ورزی آمرانه
🔸یکی از مهم‌ترین عوامل گرایش به جامعه پسادینی، واکنش به تجربه تاریخی تحمیل آمرانه دین یا هر نظام اعتقادی دیگر است. محدثی استدلال می‌کند که وقتی یک دین یا ایدئولوژی خاص بر کل جامعه سیطره پیدا می‌کند، فشار هنجاری شدیدی بر افراد وارد می‌شود که با باورهای آن همسو نیستند. این فشار، به‌ویژه در جوامعی که پروژه دیندارسازی به‌صورت رسمی دنبال شده (مانند ایران پس از انقلاب)، به ریاکاری و زیست پنهانی منجر می‌شود. مردم ممکن است به‌ظاهر مناسک دینی را رعایت کنند، اما این عمل نه از سر باور، بلکه از اجبار یا ترس باشد. این وضعیت، به‌تدریج اعتماد به نهادهای دینی و مشروعیت دین‌ورزی آمرانه را تضعیف می‌کند.
🔸علاوه بر این، تحولات اجتماعی مانند افزایش آگاهی، دسترسی به اطلاعات جهانی، و رشد فردگرایی نیز به اعراض از دین‌ورزی آمرانه کمک کرده‌اند. در چنین شرایطی، افراد به‌جای پذیرش بی‌چون‌وچرای یک نظام اعتقادی تحمیلی، به دنبال معنویت شخصی یا حتی بی‌دینی می‌روند. تجربه ناکامی پروژه‌های دیندارسازی—که به‌جای تعمیق باور، گاه به عرفی شدن مناسک یا کاهش پایبندی درونی منجر شده—نیز این روند را تقویت کرده است.

🔶2. جایگاه اجتماعی دین در جامعۀ پسادینی
🔸در جامعه پسادینی، دین از جایگاه یک نیروی مسلط و آمرانه به یک عنصر اختیاری و چندوجهی در زندگی اجتماعی تبدیل می‌شود. به نظر محدثی، در چنین جامعه‌ای، دین دیگر نه به‌عنوان منبع اقتدار سیاسی یا معیار اجباری رفتار، بلکه به‌عنوان یکی از گزینه‌های موجود برای معناجویی افراد عمل می‌کند. این تغییر جایگاه، به معنای حذف دین نیست، بلکه به معنای بازتعریف آن در بستری است که تنوع اعتقادی و آزادی انتخاب را به رسمیت می‌شناسد.
🔸در این فضا، مناسک دینی ممکن است همچنان حضور داشته باشند، اما کارکردشان از حالت صرفاً اعتقادی به ترکیبی از جنبه‌های عرفی، اجتماعی و حتی تفریحی تغییر می‌کند. برای مثال، در ایران، پدیده‌هایی مانند پیاده‌روی اربعین یا عزاداری محرم، فراتر از وجه دینی، به فرصتی برای همبستگی جمعی، سفر، یا ابراز هویت تبدیل شده‌اند. این عرفی شدن نشان می‌دهد که دین در جامعه پسادینی، به‌جای تسلط بر همه شئون زندگی، در کنار سایر نظام‌های ارزشی و فرهنگی قرار می‌گیرد و نقشش به انتخاب فردی و تعاملات اجتماعی محدود می‌شود.

🔶3. امتیازات دین‌ورزی در جامعه پسادینی
🔸محدثی جامعه پسادینی را به‌دلیل کاهش ریاکاری و فشار هنجاری، فضایی مطلوب‌تر از جامعه دینی می‌داند، و این مطلوبیت به دین‌ورزی نیز امتیازی ویژه می‌بخشد. در چنین جامعه‌ای، دینداری از حالت اجباری و ظاهری به یک انتخاب آگاهانه و صادقانه تبدیل می‌شود. افرادی که دین را برمی‌گزینند، این کار را نه از سر ترس یا همنوایی اجتماعی، بلکه از روی باور درونی انجام می‌دهند. این صداقت، به تعبیر محدثی، زیست اخلاقی را ارتقا می‌دهد، زیرا دینداران دیگر نیازی به نقاب زدن یا پنهان‌کاری ندارند.
🔸علاوه بر این، در جامعه پسادینی، دین‌ورزی از بار سیاسی و ایدئولوژیک آزاد می‌شود و به حوزه شخصی و معنوی بازمی‌گردد. این آزادی، به دینداران اجازه می‌دهد تا رابطه‌ای اصیل‌تر با باورهای خود برقرار کنند و از دین به‌عنوان منبعی برای آرامش درونی یا اخلاق فردی بهره ببرند، نه ابزاری برای قدرت یا سلطه. همچنین، همزیستی مسالمت‌آمیز دینداران و غیردینداران، گفت‌وگو و تعامل میان این گروه‌ها را تقویت می‌کند و از قطبی‌سازی اجتماعی که در جوامع دینی آمرانه رایج است، جلوگیری می‌کند.

https://t.me/dineaqlani
04/05/2025, 09:16
t.me/newhasanmohaddesi/12432
Repost
1
2
660
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/231132/


🔻مصاحبه محسن آزموده با دکتر حسن محدثی

🔲در حاشیه همایش کنکاش‌های مفهومی و نظری جامعه‌ی ایران

🔺 فروردین ۱۴۰۴


دیگر مصاحبه‌ها

مصاحبه با دکتر معیدفر

مصاحبه با دکتر محمد رضایی

مصاحبه با دکتر عباس کاظمی

مصاحبه با دکتر آرمان ذاکری
04/05/2025, 08:33
t.me/newhasanmohaddesi/12431
3
10
752
♦️دین، دین‌داری، و جامعه‌ی پسادینی: گفت‌وگو با روزنامه‌ی اعتماد /در باره‌ی هم‌آیش كنكاش‌هاي مفهومي و نظري درباره ايران👇

https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/231132/


#دین
#دین‌داری
#جامعه‌ی_پسادینی
#روزنامه‌ی_اعتماد
@NewHasanMohaddesi
04/05/2025, 08:22
t.me/newhasanmohaddesi/12430
1
17
♦️دین، دین‌داری، و جامعه‌ی پسادینی: گفت‌وگو با روزنامه‌ی اعتماد /در باره‌ی هم‌آیش كنكاش‌هاي مفهومي و نظري درباره ايران👇

https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/231132/


#دین
#دین‌داری
#روزنامه‌ی_اعتماد
#جامعه‌ی_پسادینی

@NewHasanMohaddesi
04/05/2025, 08:19
t.me/newhasanmohaddesi/12429
27
17
884
♦️نسبت عشق زنان و دموکراسی: سخن نغزی از شاعر کویتی، سعادالصباح
۱۵ فروردین ۱۴۰۴



ليستِ الدّيمقراطيةُ
أنْ يقولَ الرّجلُ رأيَه في السّياسةْ
دونَ أنْ يعترضَهُ أحَدْ
الدِّيمقراطيةُ أنْ تقولَ المرأةُ
رأيَها في الحُبِّ..
دونَ أنْ يقتُلَها أَحَدْ.



دموکراسی این نیست که مردی نظر سیاسی اش را بگوید
و به او اعتراض نشود، دموکراسی آن است که زن نظرش را درباره‌ی عشق بگوید، بدون اینکه کشته شود!


🔸با سپاس از آقای راسخ عزیز!


🔻در باره‌ی نسبت عشق و دموکراسی مراجعه شود به مقاله‌ی زیر از من:
https://t.me/NewHasanMohaddesi/10025


#شعر
#دموکراسی
#سعادالصباح
@NewHasanMohaddesi
04/04/2025, 20:34
t.me/newhasanmohaddesi/12428
19
16
917
♦️نه به سانتیمانتالیسم

✍️میلاد نورمحمّدزاده
دانشجوی دکتری رشته زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد
جمعه، ۱۵ فروردین ۱۴۰۴

مدتها بود که می‌خواستم در صفحه اینستاگرام خود و یا در جایی دیگر در باب این مرض مسری و شایع مطلبی بنویسم ولی تعلل بی‌جا روا داشتم و امروز دیدم که جناب دکتر محدّثی گیلوایی فتح باب کرده‌اند در این زمينه.

سخنان آقای رشید کاکاوند در این دو فیلم مطلقاً علمی نیست. چون در زبان فارسی مذکر و مونث نداریم یعنی زنان در تاریخ فرهنگ ما ارج و قرب آنچنانی دارند؟ این چه دلیل سطحی و کودکانه‌ای است که آقای کاکاوند اقامه کرده است؟

ما می‌دانیم که در فارسی میانه و پیش از آن مذکر و مونث داشتیم. با همین گزاره‌ای که نقل کردم دلیل ایشان زیر سوال می‌رود. در زبان عربی اَنتَ و اَنتِ دلیل بر خوار‌داشت زن و برکشیده‌بودن مرد است؟ یعنی اگر اَنتِ و اَنتَ نمی‌بود دختران را زنده‌به‌گور نمی‌کردند؟
پناه بر خدا!

دیگر آنکه آیا آقای کاکاوند بر تمام زبان‌های زنده و مرده دنیا اشراف دارند که چنین مطلبی را می‌گویند؟ این چه تعصب کورکورانه و گفته ناروایی است؟ ای کاش ایشان براهین زبان‌شناسی زبان‌شناسان را می‌خواندند که چرا در فارسی مذکر و مونث نداریم. اینکه بنشینی با یک مجری همه‌چیز‌دان آسمان را چنان به ریسمان ببافی که گویی نه خانی آمده و نه خانی رفته هم خود هنری است. اگر فردا‌روزی این جماعت از دل شاهنامه، تاریخ بیهقی، مثنوی، بوستان، منطق‌الطیر، غزل‌های حافظ و ... دمکراسی، نظریات فروید، یونگ و رنه ولک، اتم‌شکافتن، آخرین یافته‌ها در جراحی مغز، هواپیما‌سازی، ساخت ورزشگاه مسقف، چگونگی استخراج نفت خام و صدها هزار مانند این‌ها را بیرون بکشند شگفت‌زده نمی‌شوم و شما هم شگفت‌زده نشوید. ادبیات هر مملکتی مانند آیینه‌ای زشت و زیبای فرهنگ آن جامعه را تا جایی که ممکن است پدیدار می‌سازد. دریغا که ما در بیشتر داوری‌های خود صفر و یکی عمل کردیم و می‌کنیم ‌و خواهیم کرد.

نگارنده این سطور، سالهاست در رشته زبان و ادبیّات فارسی تحصیل می‌کند و با استواری تمام به شما می‌گوید هرگز و هرگز گفته‌های آقای کاکاوند در این فيلم علمی نیست. در دیگر فیلم‌های ایشان هم این مسئله صادق است.

ممکن است بگویید: خب، عمو جان، فضای مجازی محل بحث‌های آکادمیک نیست. در پاسخ می‌گویم  اگر هست وای به حال آن بحث آکادمیکی که بخواهد در پس‌زمینه یک آهنگ رمانتیک و در فضای گل و بلبل مطرح شود و اگر نیست که باید خون گریست به حال کسانی که از این افاضات سانتیمانتال سرخوش می‌شوند و سرشان را بالا می‌گیرند که ایها الناس ببینید ما که بودیم.

آری، سانتیمانتالیسم در این سال‌ها سرطان مهلکی شد که به جان ما افتاده است و خبر نداریم. از دیگر رشته‌ها نمی‌گویم چون بدانها آگاه نیستم ولی بیشتر آنچه که از ادبیات فارسی، این حضرات و امثال آن مجری همه‌چیز‌دان به ويژه در اینستاگرام می‌گویند سست، بی‌پایه و پوچ است. حالا که در زبان فارسی مذکر و مونث نداریم کاش آقای کاکاوند نیم‌نگاهی هم به دیوان خاقانی می‌انداخت.

من از گفتن این حرفها هیچ ترسی ندارم و باز هم می‌گویم و می‌نویسم. نه مفتون لایک‌گرفتن‌ام و نه از چشم بسیاری افتادن در نظرم مهم است. من به سانتیمانتالیسم نه می‌گویم و به واقع‌بینی آری.


#زن‌کشی
#رابعه‌ی_بلخی
#رشید_کاکاوند
#فرهنگ_ایرانی
#ممنوعیت_عشق
#فرهنگ_ضد_عشق
#میلاد_نورمحمدراده
@NewHasanMohaddesi
04/04/2025, 19:56
t.me/newhasanmohaddesi/12427
Repost
37
10
784
چرا باید قدر جامعه‌شناسان، فیلسوفان و اندیشمندانی چون دکتر مصطفی مهرآیین و "مهرآیین‌ها" را دانست؟

✍️ محسن محمودی، استاد فلسفه دانشگاه

در جهانی که سرعت و تکنولوژی بر اندیشه پیشی گرفته، نقش جامعه‌شناسان و فیلسوفان همچون چراغی است که تاریکی‌های مسیر پیشِ رو را روشن می‌کند. آن‌ها نه فقط تحلیلگران وضعیت کنونی، بلکه پیشگویان آینده‌ای هستند که می‌تواند باشد.

دکتر مصطفی مهرآیین، به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین چهره‌های جامعه‌شناسی معاصر ایران، تنها یک نظریه‌پرداز نیست؛ او خوانشی نو از انسان و جامعه ارائه می‌دهد که در آن، اخلاق، فرهنگ و سیاست در هم می‌آمیزند تا امکان "زیستنِ بهتر" را فراهم کنند. آثار او نه فقط برای نخبگان، که برای هر کسی که دغدغه‌ی فهمِ جهانِ پیرامونش را دارد، راهگشاست.

اما چرا باید قدر چنین اندیشمندانی را دانست؟

🔹 آن‌ها ما را به تأمل وامیدارند؛ در عصری که همه چیز به سطحی‌ترین شکل ممکن مصرف می‌شود، فیلسوفان و جامعه‌شناسان یادآوری می‌کنند که عمق هم وجود دارد.
🔹 آن‌ها صدای بی‌صدایانند؛ مسائل حاشیه‌نشینان، زنان، اقلیت‌ها و آسیب‌پذیرترین اقشار جامعه را به مرکز گفت‌وگو می‌آورند.
🔹 آن‌ها آینده را می‌سازند؛ هر اندیشه‌ی بزرگ، بنیان‌گذار تحولی است که شاید امروز نامرئی باشد، اما فردا جهان را دگرگون خواهد کرد.

و البته، دکتر مهرآیین تنها نیست. او نماینده‌ی نسلی از اندیشمندان است که می‌توان آن‌ها را "مهرآیین‌ها" نامید: روشنفکرانی که با نگاهی نقاد و دلسوز، روایت‌های تازه‌ای از جامعه‌ی ایرانی ارائه می‌دهند. قدردانی از آن‌ها، در واقع سرمایه‌گذاری بر آینده‌ی فکری این سرزمین است.

به قول ژان پل سارتر: "روشنفکر کسی است که وجدان زمانه‌ی خویش است." بیایید وجدانِ بیدار جامعه‌ی خود را پاس بداریم.

📌 نظر شما چیست؟ چه اندیشمندان دیگری را در این مسیر تاثیرگذار می‌دانید؟

#جامعه_شناسی #فلسفه #مصطفی_مهرآیین #اندیشه
https://www.instagram.com/reel/DIBw5ylNdiX/?igsh=MW5rMTJlaDZsdXpxcA==
04/04/2025, 18:50
t.me/newhasanmohaddesi/12426
69
26
1.4 k
♦️نقد جامعه‌شناسان دل‌سوز کشور را قدر بدانید و از آن بهره ببرید!

✍️حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۵ فروردین ۱۴۰۴

اجازه بدهید جامعه‌شناسان شما را نقد کنند و از آن بهره ببرید! جامعه‌شناسان زندانی را آزاد کنید و جامعه‌شناسان منتقد نظیر دکتر مصطفی مهرآیین را قدر بدانید! این به نفع شما و به نفع جامعه‌ی ما است.

حکومت‌ها اگر به نقد و نظر جامعه‌شناسان توجه کنند، سرنوشت به‌تری پیدا می‌کنند. کافی است خاطرات احسان نراقی را بخوانید! او آدم کوچکی نبود. کتاب "صدایی که شنیده نشد" را بخوانید! بگذارید صداهای منتقد نگاه شما را به امور تصحیح و تکمیل کنند!


#احسان_نراقی
#جامعه‌شناسان
#مصطفی_مهرآیین
#صدایی_که_شنیده_نشد
@NewHasanMohaddesi
04/04/2025, 15:03
t.me/newhasanmohaddesi/12425
27
32
1.2 k
♦️ضد و نقیض‌گویی‌های دکتر رشید کاکاوند: تجلیل دروغین از فرهنگ ایرانی

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۵ فروردین ۱۴۰۴


🔻پس‌نوشت: فرهنگ ایرانی عمدتا زن‌ستیز و نیز عشق‌ستیز بوده است.

🔻منابع دو ویدئو:
https://www.instagram.com/reel/DH5Vk-eNi2S/?igsh=MWk0ejFjeTVud2tycg==

https://www.instagram.com/reel/DH-OxX8OMHr/?igsh=MWE4dmhodGdnOW9waQ==

#زن‌کشی
#رابعه‌ی_بلخی
#رشید_کاکاوند
#فرهنگ_ایرانی
#ممنوعیت_عشق
#فرهنگ_ضد_عشق
@NewHasanMohaddesi
04/04/2025, 11:53
t.me/newhasanmohaddesi/12424
23
23
1.1 k
♦️ضد و نقیض‌گویی‌های دکتر رشید کاکاوند: تجلیل دروغین از فرهنگ ایرانی

✍حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۵ فروردین ۱۴۰۴


تجلیل و تمجید دروغین از فرهنگ ایرانی جزو ویژه‌گی‌های اغلب اهل فرهنگ ایرانی شده است. اما گاهی ناخواسته دم خروس بیرون می‌زند و معلوم می‌شود که "فرهنگ ایرانی" خیلی هم "خاص" نبوده است.

دکتر رشید کاکاوند در حال تعریف داستان فاجعه‌بار و غم‌انگیز رابعه‌ی بلخی است. نخست، بی‌خود و بی‌جهت خصوصیات متعالی‌ی شخصی‌ی رابعه را به فرهنگ ایرانی و احترامی که به زن می‌گذاشته ربط می‌دهد.

اما اندکی بعد می‌گوید این زن با این استعدادهای درخشان به جرم عاشقی به دست برادر خویش کشته شده است (بنگرید به ویدئوی بعدی).

فرهنگ ایرانی به زن احترام می‌گذاشته و از فرط احترام زیاد او را کشته است! مرحبا استاد؛ مرحبا که باج لازم را به "فرهنگ ایرانی" دادی!

ظاهرا استاد متوجه ضد و نقیض‌گویی‌های خود نبوده اند! در حقیقت، او می‌گوید: زن‌کشی در فرهنگ ایرانی امری قدیمی است؛ ولی به‌نظر می‌رسد متوجه نیست در باره‌ی فرهنگ ایرانی چه گفته است!


ادامه👇👇👇

#زن‌کشی
#رابعه‌ی_بلخی
#رشید_کاکاوند
#فرهنگ_ایرانی
#ممنوعیت_عشق
#فرهنگ_ضد_عشق
@NewHasanMohaddesi
04/04/2025, 11:42
t.me/newhasanmohaddesi/12423
Search results are limited to 100 messages.
Some features are available to premium users only.
You need to buy subscription to use them.
Filter
Message type
Similar message chronology:
Newest first
Similar messages not found
Messages
Find similar avatars
Channels 0
High
Title
Subscribers
No results match your search criteria