Your trial period has ended!
For full access to functionality, please pay for a premium subscription
R_
✏اندیشه های رضاکردبچه
https://t.me/r_kordbacheh
Channel age
Created
Language
Farsi
-
ER (week)
-
ERR (week)

"اندیشه هایی پیرامون جامعه شناسی، هنر و ادبیات.." 📚 🎬 🎭 🔸️دکتری جامعه شناسی؛ مدرس دانشگاه 🔸️شاعر، نویسنده و کارگردان-مستندساز اجتماعی اینستاگرام: https://www.instagram.com/Reza.kordbacheh_official (ارسال نظر و نقد):👇 @Reza_Kordbacheh

Messages Statistics
Reposts and citations
Publication networks
Satellites
Contacts
History
Top categories
Main categories of messages will appear here.
Top mentions
The most frequent mentions of people, organizations and places appear here.
https://irna.ir/xjST3z

✅خیلی خوشحالم که نتیجه تحقیق سه ساله من برای  رساله دکتری با موضوع "کودکان کار مجازی و تحلیل جامعه شناختی  زمینه ها  و شرایط شکل گیری این پدیده " بسیار خوب و ارزنده در رسانه ها و خبرگزاری‌های مختلف بازتاب پیدا کرده و مورد توجه قرار گرفته و این نشان از این موضوع داره که انتخاب یک مساله جدی و کاربردی- نه فقط انتزاعی -برای پژوهش توسط هر پژوهشگری تا چه اندازه  میتونه راهگشایی برای طرح  و پیش زمینه حل اون مساله در جامعه باشه.

لینک خبر رو میتونید در ذیل مطالعه بفرمایید 👇

https://irna.ir/xjST3
z
04/29/2025, 10:15
t.me/r_kordbacheh/1094 Permalink
✅ آنکه می رود وداع نمی کند، خود را در حقیقت ترک میکند... دل در حفره های نا امیدی عمیق و  دلتنگی های محال امید چال می کند تا همچون نهالی جوانه زند برای رستن در خاکی دیگر...سرزمین زمین گیر دیگری...او فراموشی نمی گیرد، اگر چه فراموشی او را فرسنگها از خود دور می کند و در برمی گیرد...او تن های بیشماری را در تن خود خاک می کند و در چمدان همراه خویش می برد، اگرچه  سنگینی رنج خاطر آنان را بر جانش می کشد...تن های رفتگان، تن های بازماندگان، تنهای تنهایان مانده برجا..براستی ناچار یعنی مستاصل میان این پا و آن ماندن ، میان آرزوهای خیال و نداشته های نیاز دست و پنجه نرم کردن...ناچار یعنی میان نفس های سخت تقلا کردن و معلق ماندن، به شماره افتادن معکوس برای بودن یا نبودن...براستی حافظه جاهای خالی را هیچگاه پر نمی کند در غربتِ خاطر..سوگوارانه در خلوت خویش برای بیداری حضور آنان  پافشاری می کند مدام. 
"میلان کوندرا"در رمان پرشور آهستگی می گوید: میان  به خاطر آوردن و کندی حرکت ؛ همچنین  میان فراموشی و سرعت آن ،رابطه ای مستقیم وجود دارد..در حقیقت آنکه می خواهد بخاطر بیاورد خاطری را؛ حرکاتش کند می شود، در تعمق فرو می رود و آهسته  ساکن می شود در سکون سکوت خویش ، ولی آنکه می خواهد تلخی اتفاقی را به فراموشی بسپارد، سرعتش تند و زندگی اش بی قرار می شود، بی قرار رفتن و ترک کردن های مدام...بی قرار بودن یا نبودن ، ماندن یا نماندن.. بدین سان است که ما مردمانی هستیم در بی قراری های بی وقفه فرار و قرار ، بی قرار از دست دادنهای مدام ، بی‌قرار یک زندگی معمولی پیش پا افتاده و یک آرامش ساده....و مهاجرت عینا کنشی ست در شتاب و  سراسیمگی همیشگی برای فراموشی...برای ترک کردن تلخی های زیستن در وطنی مهجور و رنجیده  زخم خاطر..برای به تعویق انداختن آن زیستن نابرابر و ناهمگون.
"ویلیام فاکنر" در کتاب گور به گور می گوید: آدم‌ها برای این زندگی می کنند که برای مردنی بس طولانی تری آماده شوند! و حال سوال  اصلی این یادداشت اینست که آیا  انسان در مهاجرت برای بی قراری های طولانی تر دیگری آماده می شود یا  زیستن تازه در ماوا آرامش دیگری را تجربه می کند؟
آیا باید ماند و ساخت وطن را یا به رویای زندگی بهتر  آنرا در تنهایی غربت باخت ؟!






✍رضا کردبچه



#مهاجرت
@R_Kordbacheh
04/25/2025, 22:26
t.me/r_kordbacheh/1091 Permalink
🔹بانوی سرخ پوش کتابدار


✅بانوی سرخ پوش کتابدار...حراج شرافت سنگین کلمات با دستان ظریف زنانه اش کوچه به کوچه، خیابان به خیابان... به جای دست به دست شدن های حراجِ بدن دختران تن فروش.. دخترک کتاب فروش با جراحی زیبایی های ذهن به جای گونه و لب و بینی!...او جای تمام دختران چشم دوخته به جیب دیگران ، ایستاده بر پاهای پیاده خویش الفبای دانستن را قدم به قدم، خط به خط برای مردمان شهرش از رو می خواند، او فرشته ی فرهنگ یک شهر است با رژی ملیح بر لب و  بال‌های دانایی فراخ به گشودگی یک آسمان ؛اما در یک جامعه ی حواس پرت از خود، جلوه گر و ابتذال نمای مصرف زا.. سرمایه او کاغذ است و حامل اندیشه های مکتوب و منسجم... بارکش اندیشه های مقدس و چه چیزی گرانبهاتر از  هستی جهان را کشف کردن؟ هنر ارزان نفروختن خود، او بدن خود را به مثابه یک تن جنسی کنار زده  و واژگان خود را راهی خیابان‌های چشم دریده و بدن نمای شهر می کند.! او محرک ذهن های عقیم  است و  انسانهای کتاب نخوان...دانای کل دستفروش...سرخی لباس او میل به اشتیاق است، میل به توجه آگاهی  به ارائه و عرضه خود به مثابه لذت واقعی یک کالای ذهنی و نه صرفا هوس سیری ناپذیر جنسی..یک رهرو همیشگی مومن ما بین سطور و خطوط مقدس..یک کت واک (catwalk)واقعی و آگاهی بخش بر روی  خطوط راستین بدون کوچکترین انحراف ..
او همانند دختر کبریت فروش که شهر را در سرما روشن می ساخت،ذهن های آدم‌های تاریک را گرما می بخشد هرچند با شعله های کم اما با انگیزه و پر شور‌..
او قصه های دم بخت جهان خود را می فروشد...او زایا و زاینده آگاهی بخش جمعی ست...او تنها در میان سطور خط به خط  زیست می کند و از آنها روزی می گیرد ؛به جای زیستن میان آدم‌های بی خط و بی نشان..میان  آدم های سر به هوای حیران.او بخشنده و مهربان است در دنیای آرام و رام کلمات!




✍🎬رضا کردبچه



                       -------------------------------
👈دوستان و عزیزانی که قصد خرید تلفنی و کمک به کسب و کار شریف این بانوی کتابدار رو دارند؛ شماره تلفن و شماره کارت ایشون رو قرار میدم تا کمکی به این فرشته فرهنگی شهرمون کرده باشیم و با انتشار و باز نشر این پست، فرهنگ آگاهی بخشی کتاب خواندن رو در جامعه مون ارتقا بدیم.

۰۹۳۹۵۹۷۴۱۳۶  موبایل
۵۰۴۱۷۲۱۰۹۵۱۱۷۹۸۳  شماره کارت
سمیه سلمانی



@R_Kordbac
heh
04/18/2025, 22:13
t.me/r_kordbacheh/1088 Permalink
Search results are limited to 100 messages.
Some features are available to premium users only.
You need to buy subscription to use them.
Filter
Message type
Similar message chronology:
Newest first
Similar messages not found
Messages
Find similar avatars
Channels 0
High
Title
Subscribers
No results match your search criteria