.
در خبرها میخواندم تلسکوپ فضایی جیمز وب در فاصله چندین میلیارد کیلومتری از ما، سیارهای پیدا کرده که گویا آثارِ فعل و انفعال بیولوژیکی در آن وجود دارد. به گفته دانشمندان این اکتشاف مهمترین گواهِ وجودِ حیات در خارج از منظومه شمسی و کره خاکی ماست... بلافاصله فکر و خیالم میرود به سمت اینکه اگر در جایی به جز زمین حیات باشد، زندگان آنجا چگونهاند؟ فارغ از شکل و شمایل و اندام شان، احساسات و فهمشان از زیستن چگونه است؟ در آنجا که سالهای نوری از ما دور است، آیا کسی عاشق میشود؟ کسی دلتنگ میشود؟ بو و مزه و حرارت در آنجا حس میشود؟ زندگان آنجا چیزی از خاطره و وابستگی میفهمند؟ آیا در آنجا شاعر وجود دارد؟ کسی در آن نقطه دور مینشیند بنویسد :
اونی که به راه توست چشمای منه
قصه گوی تنهایی شبهای منه
اونی که سیاه توست دنیای منه
غرق در گناهه توست لبهای منه...
آنجا مفهوم وطن وجود دارد؟ جبر جغرافیایی چطور؟ آنجا هم زندگان گرفتارِ تاریخ و سیاست و بازی قدرت میشوند؟ آنجا هم همنوعان برای دسترسی به منابع قدرت زندگی را و حق حیات را از هم میگیرند؟ آنجا مرگ هست؟ آنجا هم زندگان از جایی که زاده شدهاند کوچ میکنند به آن ورِ سیّاره؟ آنجا هم کسی زیر نور شمع مینویسد :
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم
سفرت به خیر! اما، تو و دوستی، خدا را
چو ازین کویرِ وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفهها به باران
برسان سلامِ ما را...
آنجا دل میشکند؟ باران میبارد؟ زندگان آنجا اشک میریزند؟ آنجا شکوفه وجود دارد؟ ساکنان آنجا وسوسه میشوند؟ آنجا رنج و شادی وجود دارد یا این فقط ماییم که روی کره آبی رنگ منزوی در یک منظومه کوچک، تمام این تجربیات را باید از سر بگذرانیم؟
#رسول_اسدزاده
💠
@dastanak_story