Your trial period has ended!
For full access to functionality, please pay for a premium subscription
Message
اگر راه بودم به شهری آرام منتهی می‌شدم، اگر خانه بودم پناه فراری می‌شدم و اگر مسیح بودم تمام مردگان را زنده می‌کردم. اگر امید بودم در کنج قلب‌های منتظران چمباتمه می‌زدم و تکان نمی‌خوردم، اگر باد بودم از موهای پریشان دختران می‌گذشتم واگر طوفان بودم پادگان‌ها و توپ‌خانه‌ها را ویران می‌کردم. اگر پرنده بودم، پشت پنجره‌ی‌ مادری غمگین و چشم انتظار می‌نشستم و آرام به شیشه‌ها نوک می‌زدم. اگر شادی بودم، جهان را روشن می‌کردم عزالدین اما اگر غم هم بودم تمام نمی‌شدم. اگر اشک بودم بسیار سرازیر می‌شدم، خون را می‌شستم.

از نامه‌های دریابند به عزالدین

آنقدر از تو می نویسم تا فارسی تمام شود
@aztominevisamtafarsitamamshavad
04/26/2025, 18:37
t.me/aztominevisamtafarsitamamshavad/7741
Similar message chronology:
Newest first
Similar messages not found