Your trial period has ended!
For full access to functionality, please pay for a premium subscription
Message
_
خیال خاموشی داشتم
در گهواره‌ای که
هر چه بیشتر تکان می‌خورد
کمتر می‌خوابید

اگر فرض‌ها و محال‌ها را قنداق کرده بودی
اجباری نبود
به همسرایی با لبهای بی‌تکلم

قار قار خبر خوش !
چه کار داری به صدا
که جنازه باید شد
روی دست شب درحرمسرای تو
کنار به کنار دوشیزه های پاره پاره !

با تکان‌های مهیب
دستمال صلح را روی سال‌های کودکی ام بینداز
من از گیسوانم
ترس را بریده بودم
گرسنه اما نه بی حیا
هنوز هم هوا توفانی‌ست !

کیش کیش
آیا من سگ شیرخواره‌ی توام !
صدای کلاغ خواب از سرم پرانده ست
یا تو پیشگوی نگاه‌های دوری !
که کلاغ تسبیح به تسبیح
ذکر حادثه می‌گوید
اصلا خودت بگو : ما ذکر کدام حادثه ایم
که پرت شده‌ایم
در بوسه‌ها و تکان‌ها !

خنده می‌جهد
و کفر گویان، عطر سالهای نرفته را
از لای دندانها دود می‌کند
تو فقط نگاه شده‌ای بر گهواره‌ی واژگون
و صورت زمین خورده‌ی من !

میشنوم
قار قار دسته جمعی کلاغ ها را
که مرگم را به تعویق می اندازند!

"م_ب_آهو"
04/16/2025, 07:58
t.me/aztominevisamtafarsitamamshavad/7659