Your trial period has ended!
For full access to functionality, please pay for a premium subscription
Message
«چرا ارج‌نامهٔ استاد سعیدِ حمیدیان؟» (به‌مناسبتِ زادروز استاد)

#دکتراحمدرضابهرامپورعمران

چندسالِ پیش به یاری دوستِ عزیزم آقای دکتر محمدامیرِ جلالی، ارج‌نامهٔ استاد حمیدیان را تدارک‌دیدیم و منتشرکردیم. دوستِ ناشناخته‌ای در یکی از گروه‌های ادبی پرسیده‌بود: چرا ارج‌نامهٔ دکتر حمیدیان؟ منظورش این بود که چرا و به چه انگیزه‌ای سراغِ چنین کاری رفته‌اید؟ در پاسخ گفتم، انگیزه‌های علمی و ادبیِ و عاطفیِ این کار فراوان بوده و یکی از آن‌ها برمی‌گردد به جایگاهِ آموزگاری و هنرِ استادیِ ایشان و حقّی که ازاین‌جهت بر گردنِ شاگردانِ خویش دارند. سپس دو خاطره را نقل‌کردم:

۱_ سالِ هفتادوهفت بود و من دانشجوی تشنهٔ ادبیات اما اندکی کاهل‌کارِ در دورهٔ کارشناسیِ ارشدِ ادبیاتِ دانشگاهِ علامه طباطبایی. روزی تحقیقک یا مقاله‌ای چنان‌که افتد و دانی را به استاد حمیدیان نشان‌دادم. ایشان پس‌از تورّقِ مطلب، از بالای عینک نگاهی به شاگردشان انداختند و گفتند (نقلِ به مضمون): «بهرام‌پور از تو یکی انتظارِ بیش‌تری داشتم!».
شاید استاد همان سال این عبارت را ‌به دیگر دانشجویان نیز گفته‌بودند، اما تأییدمی‌کنید که شنیدنِ آن عبارتِ تأثیرگذار و قیدِ «تو یکی» چه تشویقِ جانانه‌ای بوده درحقّ دانشجویِ تشنهٔ چنان تشویقی!

۲_ سالِ هشتاد و دو بود گویا، آزمونِ جامعِ دکتری را که دادیم با اندکی تردید نزدِ استاد حمیدیان رفتم. رفتم که اجازه‌بگیرم تا نامشان را به‌عنوانِ استادِ راهنما به گروه پیشنهادبدهم. استاد با گشاده‌رویی گفتند: «خودم برخی از دوستان را از چند ترمِ قبل نشون‌کرده‌ام؛ ازجمله شما را!». دوسه ‌ترمِ بعد فصلِ نخستِ پایان‌نامه را بردم خدمتِ استاد. ایشان سخت گرفتارِ کاشتِ دندان و مصائبِ آن بودند. هفتهٔ بعد حضوری در منزلِ استاد مزاحمشان شدم. کار را تحویل که ‌گرفتم دیدم استاد به‌دقّت مطلب را خوانده‌اند و با قلمِ قرمز یادداشت‌هایی راهگشا در حاشیهٔ صفحات نوشته‌اند. درپایان نیز با راهنمایی‌های ارزشمند یادآورشدند کار را به‌همین‌صورت ادامه‌دهید و کامل که شد بیاورید.
من به‌سببِ گرفتاری‌ها و نیز علاقهٔ فراوان به موضوع (بررسیِ نظریاتِ شعریِ نیما)، سال‌به‌سال سنواتم را تمدیدمی‌کردم و لنگان‌لنگان و لاک‌پشت‌وار کار را پیش‌می‌بردم. و استاد هر ترم با گشاده‌رویی تمام دلگرم‌ام می‌کردند و در گروه نیز، تمام‌قد از تمدیدِ سنواتِ رساله دفاع‌می‌کردند. به من نیز می‌گفتند: جدّی‌باشید و سطحِ کار را پایین نیاورید و نگرانِ تهدیدهای گروه و تمدیدِ سنوات و به‌تأخیرافتادنِ نوشتنِ رساله نباشید.
و این در‌حالی‌بود‌که برخی‌از استادان بلکه بسیاری از استادان، ازهمان ترمِ نخستِ تصویبِ پایان‌نامه، برای سریع‌تر ‌نوشته‌شدنِ رساله شرط‌وشروط می‌گذاشتند. و علت هم اغلب محدویّت در پذیرشِ راهنماییِ رساله‌ها بود و بعضاً اغراضی مادّی.
🪷🪷
‌‌‌‌‌‌‌‌C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─
04/24/2025, 11:44
t.me/negareshe10/12887