#نامهنگاری
وقتی تکههای عزیزت را از لابهلای سنگها و آهنها و خاکها بیرون میکشی، چه کسی میتواند انفجار روحت را اندازه بگیرد؟
وقتی زبانت را باز میکنی تا از واقعیت دردناکی که بر تو گذشته سخن گویی، انگار تخیل قوی یک شاعر را به مدد گرفتهای.
دو هفته از پشت جبهه
گزارش #محمد_مختاری از جبهههای جنگ
***
«پس سبک بگیرید نبودنم را. نشاط کنید که در زندگیام به اندازه کافی اندوهگینتان داشتهام. چشم به آرامش شما دوختهام. مواظب هم باشید. بخندید اگر چه مثل من خندهی این کشور را کم دیدهاید. افسوس که جرعه فشانی بر خاک هم از شما دریغ شده است. دوستتان دارم. برایتان غصه میخورم. میبوسمتان. دست همه دوستانم را میفشارم. قربان همهتان»
محمدمختاری، نیمه شب؛ بیستم شهریور ۷۵
نامه از محمد مختاری به همسرش(مریم حسینزاده)
🪷🪷
C᭄𝄞 @negareshe10
─━━━━⊱🖋⊰━━━━─