✨️✨️✨️ادریس (ص) جملهی نجوم و کواکب با او در سخن آمدند،
از ماه پرسید که: تو را چرا وقتی نور کم شود و گاه زیادت؟
گفت: بدانکه جِرم من سیاه است و صیقل و صافی و مرا هیچ نوری نیست، ولیکن وقتی در مقابلهی آفتاب باشم بر قدر آنکه تقابل افتد، از نور او مثالی در آینهی جِرم من همچو صورتهای دیگر اجسام در آینه ظاهر شود. چون به غایت تقابل رسَم، از حضیض هلالیت به اوج بدریّت ترقّی کنم!
ادریس از او پرسید: دوستی او با تو تا چه حدّ است؟
گفت : تا به حدّی که هرگه که در خود نگرم در هنگام تقابل، خورشید را بینم زیرا که مثالِ نورِ خورشید در من ظاهر است، چنانکه همه مَلأ است، سطح و صقالت روی من مستغرق است به قبول نورِ او، پس در هر نظری که به «ذات» خود کنم، همه «خورشید» را بینم.