مسافري در مسافرخانه مي ايستد.
شبي را در آنجا مي گذراند، غذايش را مي خورد و تا چنين مي كند، بارديگر وسايلش را مي بندد و به سفر ادامه مي دهد.
ولي آن ميزبان ، او جايي براي رفتن ندارد.
كسي كه نمي ماند ميهمان
و كسي كه مي ماند، ميزبان است
حالا تو كيستي؟ ميهمان يا ميزبان؟
مراقبه كن. نياز به هيچ پرسشي نيست
درعوض، درك كن.
زيرا تمام پاسخ ها مال ميهمان است و فقط ادراك به ميزبان تعلق دارد. ولي مرا باور نكن.
شايد من فقط تو را فريب مي دهم
به درون برو و خودت درياب.