هوا هوای بهار است و باده بادهی ناب به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب. در این پیاله ندانم چه ریختی، پیداست كه خوش به جان هم افتادهاند آتش و آب. فرشته روی من، ای آفتاب صبح بهار مرا به جامی از این آب آتشین دریاب. به جام هستی ما، ای شراب عشق بجوش! به بزم سادهی ما، ای چراغ ماه بتاب!