مقدمه: چرا *لوسیفر* برای تحلیل لکانی-کوئیرفمنیستی؟
سریال *لوسیفر*، یه درام فانتزی-جنایی با رگههای طنز، داستان لوسیفر مورنینگاستار (تام الیس)، شیطان راندهشده از بهشت، رو دنبال میکنه که جهنم رو رها کرده و تو لسآنجلس یه کلوب شبانه (لاکس) اداره میکنه و بهعنوان مشاور پلیس با کارآگاه کلویی دکر (لورن جرمن) کار میکنه. فصل دوم، که از ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۶ تا ۲۹ مه ۲۰۱۷ پخش شد، ۱۸ قسمت داره و روی روابط لوسیفر با کلویی، مادرش شارلوت (تریشیا هلفر)، برادرش آمندیل (دی.بی. وودساید)، و اهریمنش مزیکین (لزلی-آن برانت) تمرکز داره. این فصل پر از مضامین روانکاوانه (مثل میل، هویت، و فقدان) و پویاییهای جنسیتیه که برای تحلیل لکانی-کوئیرفمنیستی عالیه.
از منظر لکان، *لوسیفر* یه زمین بازی برای بررسی *Symbolic* (نظم اجتماعی و زبانی)، *Imaginary* (خود و دیگری در آینه)، و *Real* (آنچه فراتر از نمادینسازیه)ه. لوسیفر، بهعنوان یه موجود ماورایی که تو قالب انسانیه، مدام بین این سه ساحت نوسان میکنه. از منظر کوئیرفمنیستی، سریال با نمایش هویتهای سیال (مثل مزیکین)، مقاومت در برابر هنجارهای جنسیتی دوگانه، و به چالش کشیدن ساختارهای قدرت (مثل خدا بهعنوان پدرسالار نهایی) یه فضای غنی برای تحلیل فراهم میکنه. الهام از پاتریشیا گرویچی به ما کمک میکنه ببینیم چطور هویتهای سیال (مثل لوسیفر یا مزیکین) نظم نمادین رو بازتعریف میکنن.
---
۱. لوسیفر و *desire* لکانی: شیطان بهعنوان *objet a*
تو روانکاوی لکانی، *desire* (میل) نیروی محرکه سوژهست که همیشه به سمت *objet a*—شیء گمشدهای که هیچوقت کامل به دست نمیآد—جهتگیری میکنه. لوسیفر تو فصل دوم یه سوژه سرگردانه که میلش بین شناخت خودش، عشق به کلویی، و طرد پدرش (خدا) تقسیم شده. از نظر لکانی، لوسیفر یه سوژهست که تو *Imaginary* (تخیل خودش بهعنوان شیطان جذاب) گیر کرده، ولی مدام با *Real* (فقدان پذیرش الهی و هویت واقعیش) برخورد میکنه.
میل به کلویی
لوسیفر به کلویی جذب میشه چون اون تنها کسیه که قدرت ماوراییش (واداشتن آدما به گفتن خواستههای پنهانشون) روش کار نمیکنه. تو اپیزود ۱ («Everything’s Coming Up Lucifer»)، لوسیفر کلویی رو یه «معما» میبینه—یه چیزی که نمیتونه کامل بفهمدش. از نظر لکانی، کلویی برای لوسیفر *objet a*ه—یه شیء میل که هم جذابه و هم دستنیافتنی. گرویچی تو *Transgender Psychoanalysis* میگه میل همیشه به یه چیز فراتر از دسترس گره خوردهست، و هویتهای سیال (مثل لوسیفر که بین شیطان و انسان نوسان میکنه) این میل رو با به چالش کشیدن نظم نمادین (هنجارهای جنسیتی و اجتماعی) تقویت میکنن. لوسیفر با کلویی نه فقط بهخاطر عشق، بلکه بهخاطر اینکه اون نمایانگر یه چیز «غیرقابلنمایش» (*Real*) تو وجودشه، درگیره.
کوئیرفمنیسم و هویت سیال لوسیفر
از لنز کوئیرفمنیستی، لوسیفر یه شخصیت سیاله که هنجارهای جنسیتی و اخلاقی رو زیر سؤال میبره. اون تو کلوب لاکس، که پر از لذتجویی و گناهه، یه فضای کوئیر خلق میکنه—جایی که میل آزادانه جریان داره و دستهبندیهای دوگانه (مرد/زن، خیر/شر) محو میشن. تو اپیزود ۷ («My Little Monkey»)، لوسیفر سعی میکنه «انسانیتر» بشه و نقش یه کارآگاه رو بازی کنه، اما این تلاشش به شکست میخوره چون نمیتونه کامل تو نظم نمادین (قوانین انسانی) جا بیفته. جودیت باتلر تو *The Psychic Life of Power* میگه هویتهای سیال با تکرار و زیر سؤال بردن هنجارها شکل میگیرن. لوسیفر با طرد نقش «شیطان» و بازی با هویت انسانی، یه عمل کوئیر انجام میده که نظم الهی (خدا بهعنوان پدرسالار) رو به چالش میکشه.
---
۲. مزیکین و سیالیت کوئیر: اهریمن بهعنوان انقلابی
مزیکین (لزلی-آن برانت)، اهریمن وفادار لوسیفر، یکی از جذابترین شخصیتهای فصل دومه برای تحلیل کوئیرفمنیستی. اون یه موجود ماوراییه که تو بدن یه زن (مزی کین) زندگی میکنه، اما هویتش فراتر از جنسیت انسانیه. مزیکین تو فصل دوم (مثل اپیزود ۶، «Monster» یا اپیزود ۱۲، «Love Handles») شروع به کشف هویت خودش میکنه و از نقش «خدمتکار لوسیفر» فاصله میگیره.
ادامه دارد...
وقت رواندرمانیصفحات مجازی منیوتیوبکانال تلگرام | گروه تلگرام