https://t.me/bazkhanitarkh1338 پست دوازدهم // تاریخ جعرافیایی نوین شعوبی/// اساس ناسیونالیسم شعوبی***
اساس ناسیونالیسم یا ملی گرایی محض شعوبیه ، بر یک نژاد یا قوم نهاده شده است و معمولا سران و روشنفکران قوم مذکور فاقد جایگاه تاریخی خود را خوب میداند واز نظر شمارنفوس در اقلیت بودنهم مزید به علت است و به همین خاطربا متمایل وسر سپردگی به استعمار شده اند و مروج تعالیم دیکته شده از طرف ماسونی برای اهالی میباشد و نقش ملل دیگررا به حاشیه رانده یا بطور کلی انکار میکنند البته در بعضی ازکشورهای استعمار هم وضعیت چنین هست
اما در کشورهای مختلف با توجه به فضای سیاسی دیدگاه ها و عمکرد دولت ها در دوقطب ، چپ وراست جهانی از هم متمایز و متفاوت میباشد در قطب چپ نقش محدودی مانند فرهنگ ورسوم به اقوام دیگر در چار چوب مشخص داده میشود ولی در امور سیاسی و اقتصادی تابع قوم غالب میباشد واین تجربه در جامعه به اصطلاح چپ و شوروی تجربه شد ه است . درجامعه سرمایه داری واستثماری نظرات و رفتار مختلف اعمال میشود بستگی به فضای سیاسی جامعه دارد که نوع دمکراس یا نیمه دمکراسی و دیکتاتوری تعیین کننده وضعیت ملل مختلف جامعه مذکورمی باشد.
تعریف ناسیونالیسم یا ملی گرای واقعی - وطن پرستی ناسیونالیسم یا ملی گرای واقعی سنتی ومردمی با ملی گرایی سیاسی معاصر از هم متمایز میباشند وطن پرستی سنتی قدیم تعریف خاص خود را دارد همه اقشار، ملل ، مذاهب ، نژاد دارای ساکن یک اراضی در محور تعین شده از طرف سلطان یا حاکمیت میباشد ودر جوامع مسلمان هویت دینی بیشتر از موارد دیگر اعمال میشد البته تفاوت های هم بوده که خارج از بحث ما میباشد در وطنپرستی سنتی همه اقشار در تامین منافع عالی همگانی دارای هدف مشترک داشتند واین وضعیت در جوامع سنتی کماکان تا ظهور ناسیونالیسم مداوم بود. در جوامع سنتی وطنپرستی بیشتر درحول منافع مشتر ک وامرار ، معاش بود وبالاخص درهنگام بحران مانند جنگ یا امراض کشنده و حوادث عکس العمل بیشتر اهالی بهم نزدیک بود و در حفاظت ودفاع از قلمرو متحد با همدیگر بودند و در خیلی مواقع با پیش آمدن حوادث ، بحران یا مسائل بغرنج برای مهار، منتظر دستور از سلطان نبودند در گذشته با توجه به اختیارات والیان ایالت و حاکمان شهرها وهمچنین کُند بودن ارتباطات حکومت های محلی در اینموارد توان واختیارات اداره امور را عهده دار بودند وظایفشان مشخص بود و گزارش عملکردشان را به سلطان میدادند وسلطان یا دیوان بعد از ارزیابی گزارش و احوالات جاری دستورات لازم را صادر میکردند. اداره اموراهالی در طول هزاران سال تاریخ ترکان با چنین شیوه مذکور بود البته بعد از کشف تلگراف این وضعیت ارتباط با مرکزیت نسبتا تسهیل شد ودر اجرای برنامه های حاکمیت و همچنین دریافت گزارشات حتی از مردم عادی هم در ولایات مختلف تاثیر مطلوبی داشت.
ناسیونالیسم شعوبی و مخرب در دوران معاصر در ایران - اساس ناسیونالیسم شعوبی در کشور ما تقریبا در تاریخ معاصر بر سیاست ریا کارانه ماکیاولی استوار بوده و این وضعیت حکومت قاجار رابیش از بیش بین دومنگنه استعمار مخصوصا انگلیس گرفتار ومانع اعمال حاکمیت برای اهالی شد اساس سیاست ماکیاولیستی که توسط افراد مرموز وموذی وزیران با هوش پارسی اعمال میشد وبا تبیلغات دروغین مانند دفاع از حقوق ملی ، حاکمیت ملی ، اهداف ملی ، دفاع از قانون ، مردم واراضی و..تشکیل میداد که منشاء این شعارها از طرف سازمانهای فراماسونری ترویج میشد نگاهی به وزرای آواخر قاجار و پهلوی که نزدیک به نود درصد دست اندرکاران امور کشوری عضو لژهای ماسونی بودند که بخشی از اسناد آن در انقلاب 1357 افشا شد. « سیاست ماکیاولی فراماسونری رایج در ایران که قبل ا ز 1357 که در قالب ملی گرایی اجرا میشد سر شار از ترفندها نیرنگ ها وتزویر هاست و هدف اصلی آن تجاوز به حقوق عامه مردم (ملی ) به قصد غارت ذخایر انرژیک و دسترنج ملت بوده است. سازمان فراماسونری جهانی ، سال ها پیش از مشروطیت به اشاره نخبگان دیپلماسی استعمار مدرسه عالی سیاسی (ماسونیک ) را در ایران بنیانگذاری کرد وبنابه نوشته مورخانی نظیرخان ملک ساسانی راه ورسم مزدوری وخیانت را به پروردگان خود آموخت آنگاه فارغ التحصیلان آن مدرسه را با نقاب دروغین ملیون آراست تا در نقش دولتمداران رجل سیاسی وشخصیت های ملی !! در صحنه اجتماع ظاهر وبه اغفال مردم بپردازند واشخاصی مانند مشیر الدوله ، مخبرالسلطنه،وثوق الدوله ، قوام السلطنه،تیمور تاش و... که برخی از اینها قاتل خیابانی درمقابل شعوبیه بود ومشابه همین سرنوشت را با میرزا کوچکخان و عشایر قشقایی و نهضت های جنوب و... به خواست استعمار جهت بر پایی ایران نوین ، نوع ناسیونالیسم شعوبی بنیان نهادند» با تلخیص برداشت میباشد. ادامه دارد موفق باشید بتاریخ 2/2/1404رحمان حسین زاده
🌹🌹 ارتباط با من . @rahmanhuseynzadekitabch

https://t.me/bazkhanitarkh1338 پست یازدهم تاریخ و جعرافیای دروغین ایران و ناسیونالیسم شعوبی (ایرانشهری ) درصد سال اخیر// نویسنده رحمان حسین زاده *** کتابهایی که در عهد پهلوی برای سیستم آموزشی یا مطالعه علاقمندان بتاریخ درکشورمان چاپ ونشر شده صحت آنها مورد اعتماد و قابل اطمینان نمی باشد. جاعلین دوره پهلوی، در نوشتن کتابها در موضوعاتی مانند : تاریخ اراضی ترکان ، حاکمیت ، نفوس و...را درست تعریف نکرده اند. و به همین جهت متاسفانه دردوره پهلوی خیلی از کتب تاریخ و جعرافیا ، مخصوصا در مورد ترکان معکوس ، تحریفی و جعلی می باشد واصالت موضوع کتمان و مخدوش شده است و این موضوع در ترجمه ها بیشتر بچشم میخورد برای نمونه «کتاب امپراطور استیپ ها » را امپراطور صحرا نوردان وترکان را وحشی و بیابا نگرد ترجمه کرده اند که قبلا در مورد وضعیت بیابانگردی و امرار معاش همه اهالی ساکن در جهان گذشته توضیح کافی داده شد. اکنون بیش از صد سال است این اراجیف غیر علمی در سیستم آموزشی با آب وتاب آنهم با زبان عقیم وبی قاعده فارسی که در اینموارد خیلی نا رسا و دشوار می باشد تدریس میشود ودر گذر زمان عده ای بیشتری از غیرتاجیکان (فارس ) با این تاریخ و فرهنگ جعلی و تحریفی ساخته شده دوره پهلوی، پرورش یافته و بزرگ شده اند و می شوند وذهنشان با آن نوشته های دروغین آغشته ومغزشان با آن ادراک تحریفی قالبندی شده است وتبدیل به فرد بی خاصیت و بی توجه بتاریخ وفرهنگ خودش شده ومی شود واختناق فرهنگی دوره پهلوی ترکان را بیشتر از دیگر ملل دچارضربه شدید کرد واز تاریخ وادبیات خودی(ترکی و آذربایجان ) بیگانه شده اند . در باره دروغگویی وجعل نویسی، تاریخ وجعرافیای ساخته وپرداخته دوره پهلوی هرچه بیشترمیخوانیم به عمق خیانت به غیر تاجیکان وبه وقاحت فرهنگیشان بیشتر پی برده میشود ولی شعوبیه (ایرانشهری ) با گستاخی وبا پر رویی تمام درتوهمات خود غرق شده وپافشاری میکند (البته چاره ی ه ندارد ) ومشخص است که سرنخ همه این موارد مذکور از تراوش های استعماری سرچشمه میگیرد . در فرهنگ شعوبیه ، شیوه بد نام نوشتن ، تخطئه موضوع ومسخ شخصیت های تاریخی ترکان از تعالیم ماسونی می باشد که بوسیله بازوی داخلیش در کشور، یعنی شعوبیه تعلیم وترویج می شود در طول تاریخ وحالیه ، افراد سر سپرده ومتوهم و نابغه های ناقص الشعور وشیادی مانند : فروغی ،کسروی، کاظم زاده ایرانشهری ، طباطبایی و ... ملغمه کردن ترواشات گندیده جزو وظایف استعماریشان بوده وهست و در نوشته ها وگفتارشان بدور از نزاکت خشم وکینه خود را بصورت دریده عیان می کنند وحتی با گفتار بی ادبانه « شاشیدن» به فرهنگ دیگران در حضور جمع هیچ ابایی ندارند کسی نیست از این پیرمرد بپرسد شما با این سن وسال وموی سپید و ادعایی سواد وعرفانی و.. هنوز نزاکت در رفتار وگفتار را یاد نگرفته اید البته از بعضی ازتاجیک رعیت نباید انتظار جز این داشت مخصوصا که غروب بخت و اقبال زبانشان ( فارسی) بگفته خودشان با بد زمانی مصادف شده است و این وضعیت بهم ریخته فرهنگی زبان تاجیک (فارسی ) نژاد پرستان و فاقد تاریخ ملموس تاجیکان شعوبی را دچار هذیان گویی کرده است و شاخکهای توهمی شان بخوبی تکان خورده و این هم گسیختگی را بخوبی حس کرده اند و به همین خاطر هر گونه اظهارات بزبان ترکی که بعضی مواقع در مجامع ویا از طرف مسئولین میشود اینها را تا به مرز جنون می کشاند. با دستپاچگی بدور هم جمع شده با محکوم کردن و با صدوربیانیه همراه با پرخاشگری ، ناسزا گویی وافترا، اتهام پراکنی بی اساس ماهیت ضد فرهنگی خود را نشان میدهند خوشبختانه امروزه باتلاش بیشتروتحسین بر انگیز فعالین مدنی ، فرهنگی و علمی ترکان و با مطالعه، تحقیق و تحلیل تاریخ و فرهنگ خودشان (ترکان ) همه این موارد ساختگی افشاء می شود وعاملانش روزبروز بیشتر شناخته ، رسوا و منزوی میشوند وامروزه ، فضای مجازی تبدیل به عرصه خشم شعوبیه شده است ونهایتا جوابشان همان ترواشات ، بی نزاکتی ، افترا و تهمت گویی مانند : پان ، تجزیه طلب و... تکراری می باشد و این ترواشات تکراری و محدود و هذیان گویی واقعا دست خالی بودنشان را نشان میدهد که بغیر از چند کلمه زشت وغیر انسانی حرفی برای گفتن ندارند و این حرفها هیچ تاثیری در عزم فعالین ندارد واین وضعیت مایه دلگرمی اهالی غیر شعوبی میباشد و حالیه اهالی کشور ، اعم از ترک ، عرب و... تاریخ و فرهنگ اصلیَ خود را باز یافته است و چهره خادم واقعی با خائن متزویر و وطنفروش مشخص و متمایز شده است و این وضعیت در شناخت واحترام هم میهنان بهمدیگر موثر می باشد و اتحاد همگانی را در کشور بیشتر از گذشته کرده است. ادامه در پست👇👇👇 پایین

https://t.me/bazkhanitarkh1338 با سلام دوستان گرامی 🍀مقالات متنوع ما در این کانال دنبال کنید 🌺 مقالات جدید در باره تاریخ وجعرافیای دروغین وناسیونالیسم شعوبی (ایرانشهری ) میباشد 🌹 پست یازدهم و دوازدهم در کانال منشر شده است علاقمندان میتوانند استفاده بفرمایند با تشکر فراوان

https://t.me/bazkhanitarkh1338 پست دهم ادامه از پست بالا در این وضعیت جعل و تحریف از کتابهای و مقالاتی که در موقوفه افشار و امثالهم چاپ شده قابل اعتنا و اعتماد نمی باشد لازم است اصل کتاب ونوشته جهت صحت تطبیق داده شود .آغاز این تلاش ها که با حمایت مادی و معنوی استعمار جهت تضعیف سلسله قاجار و به حاشیه راندن ترکان از قدرت بود در همین راستا یکی از شعار های تثبیت شده وهیاهوی ساخته شعوبیه (ایرانشهری ) تعلیم یافتگان ماسونی همین است که میگویند و می نویسند که ترکان از نقاط دیگر مثلا از مغولستان یا از شرق و خارج از ایران امروزی مهاجرت کرده اند چنانکه گفته شد مغولستان امروزی یا ایران وسرزمینهای شرقی جزو قلمرو سلسله های ترکان بود و اگربه نقشه های تاریخی آنزمان دقت شود صحت این گفته تائید می باشد و همچنین ایران امروزی بخشی از قلمرو بزرگ ترکان آنزمان و کوچ وجابجایی اهالی طبیعی بود اما شعوبیه در غیبت ما ترکان و کتمان تاریخ ونوشته های مربوطه با شیادی تمام این موضوع را مخدوش ، تحریف و کتمان میکنند باید هوشیار بود اینها ساخته پرداخته شعوبیه نباید فریب خورد اینها با این هیاهو میخواهند مهاجر بودن خودشان را (هندو آریایی ) در ایران امروزی کتمان کنند خودشان را بومی ایران معرفی کرده واهالی اصلی را مهاجر بگویند و این شیوه را چند سالی هست عشیره های موسم به کورد هم دنبال میکنند این نوع نوشته ها توجیه وغرض نویسی از ترهات تاجیکان میباشد این کلمه مهاجر را شعوبی ها (ایرانشهری ) ترک ها را متفرق جهت بیگانه جلوه دادن ابداع کرده اند و زمینه سازی برای یک ناسیونالیسم تاجیک شعوبی از دوران مشروطه می باشد که با تاسیس پهلوی عملی شد. یکی از رواج دهندگان این ایده کثیف ترکان مهاجر هستند ؛ در تاریخ معاصر بیش از همه محصول تفکرات ضد ایرانی و ضد ترکی حزب دمکرات تهران (اجتماعیون – عامیون) و اعتدالیون بودکه در دوره دوم مجلس شورای ملی بوجود آمدند و در جنگ جهانی اول با هدایت استعمار انگلیس همراه بود و بیشتر اعضای احزاب مذکور ماسون و سرسپرده انگلیس بودند و بعدا آلمان هم به جریان ضد ترکی وآریا سازی اضافه شد و اوج این تفکرات ضد ترکی در دولت ملی وتبعید در عثمانی بود دولت در تبعید کرمانشاه تا زمانی که در عثمانی بودند واز حمایت مادی ومعنوی دولت عثمانی ارتزاق کرده واز امکانات مالی ،سیاسی و نظامی آن برخوردار بودند (البته حمایت آلمان هم پیمان در جنگ اول جهانی بیشتر بود) وحتی برای فتح تهران توسط قشون عثمانی روز شماری میکردند (مقالات مجله کاوه و...) که ایران را از دست انگلیس نجات بدهد و عثمانی همراه با آلمانیها تا برای فتح تهران تا میانه آمدند ودر آواخر پاییز همان سال 1287از میانه با خاتمه جنگ به کشور خود باز گشتند و بدلیل صلح بین متحدین و متفین وبا پایان جنگ جهانی عثمانی طبق معاده خاتمه جنگ بیش از قشون های دیگر ایران را ترک کرد. لازم بیاد آوری هست قشون عثمانی در اوایل بهار 1287 با چندین زد خورد با مسیحیان وارد غرب آ ذربایجان واورمیه شد و جنایات مسیحیان که با حمایت استعمار هر روز در اورمیه و اطراف مردم مسلمان وترک رابیرحمانه کشتار و اراضی را تخریب میکردند ورود قشون عثمانی این کشتار بیرحمانه را متوقف کرد وجنایتکاران به طرف همدان وعراق تحت حوزه انگلیسی ها رانده شدند و مردم از دست این جنایتکاران شقی آسوده شدند معلوم نبود اگر آمدن قشون عثمانی به غرب آذربایجان نبود سرنوشت این دیار فلاکت زده به کجا منتهی میشد و این نجات بزرگ هیچوقت در تاریخ ما فراموش شدنی نیست . دولت ملی ساکن در عثمانی و شعوبیه این نان ونمک خوردگان عثمانی با خاتمه جنگ شروع به اراجیف ضد ترکی و آذربایجانی کردند حتی سفیر عثمانی در تهران از این رفتار ناپسند انتقاد کرد و جالب هست که هنگام باز گشت افراد حزب دمکرات واعتدالیون از خاک عثمانی که همراه قشون عثمانی( 1287 ش) وارد کشور شده بودند بعضی از اینها در تبریز با کسروی و دکتر زینالعابدین (برادر کاظم ایرانشهری ماسون معروف و همکار تقی زاده ) بر علیه خیابانی جبهه مخالف همسو باشعوبیه تهران شدند و تخریب و تفرقه ی وسیعی را در نهضت خیابانی سبب شدند وزبان فارسی را زبان رسمی آذربایجان اعلام کرده ودر سخنرانی ها ونوشته ها زبان ترکی را قدغن و زبان عقیم وناقص تاجیکی (فارسی) را بجای زبان ترکی اهالی رواج دادند که همه این موارد به وسیله انگلیس زمینه چینی و عملی شد که در این مورد سخن زیاد هست . موفق باشید بتاریخ 1404/1/16🌹 رحمان حسین زاده 🍀 ارتباط با من . @rahmanhuseynzadekitabch

https://t.me/bazkhanitarkh1338 تاریخ و جعرافیای دروغین ایران و ناسیونالیسم شعوبی (ایرانشهری ) درصد سال اخیر - پست نهم ادامه ازپست قبلی - نویسنده رحمان حسین زاده
مهاجر در معنی و مفهوم * به چه کسی یا ایل و عشیره مهاجر گفته میشود ؟کسی یا ایلی در قلمرو خود جابجا یا تغییر مکان داده شود مهاجر محسوب شود بعنوان مثال : در گذشته ایل ، عشیره ی و خانواده های در قلمرو ترکان ، ایران امروزی از زنجان به اورمیه یا تبریز ، اردبیل یا از خراسان به اصفهان و بلوچستان به خراسان یا برعکس کوچ می کردند و این شیوه رایج زندگی طبیعی اهالی آنزمان بود از دوران قدیم تا قبل از پنجاه سال ادامه داشت یعنی نفوسی که در قلمرو خودش جابجا میشود مهاجر یا بیگانه خوانده نمی شود در تعریف بیگانه یا مهاجر کسی یا ایلی که از قلمرو سلسله ی دیگری به قلمرو ساکنین دیگری وارد می شود بعنوان مثال : در گذر تاریخ ، عشیره مَکری ، شکاک ، زرزا (کوردهای کوچری ) و ایلات وعشیره های دیگر از قلمرو امپراطوری عثمانی به قلمرو سلسله های ترکان از دوره صفوی تا قاجار جهت رعیت شدن واجاره تیول یا چراگاه بصورت موقتی یا چندین ساله به قلمرو سلسله ترکان ایران مهاجرت کرد ه وبا امرار معاش و خراج سالانه را نیز می پرداختند وایل و عشیره های مذکور، امروزه هم در غرب اذربایجان بعنوان مهمان خوانده میشوند مهاجران چون نسبت به اهالی بیگانه هستند و هم از قلمرو دیگران وارد شده اندمهاجرت باید چنین وضعیتی را داشته باشد .
آیا ترکان در ایران مهاجر هستند؟ این جعلیات چگونه ساخته شد - برای زمینه سازی این جعلیات لازم است به تاریخ برگردیم . در دوره عباس میرزا انگیزه مدرسه دارالفنو ن ایجاد شد واین موسسه یا همین دانشگاه امروزی تربیت افراد با سواد در زمینه علوم مختلف بود یکی از رشته های مهم این موسسه تربیت افراد با سواد سیاسی در مسائل دیپلماسی بود که بتواند مسائل سیاست خارجی را به نفع کشورش تفسیر وتعیین کند مدتی بعد مدرسه علوم سیاسی در سال 1287 شمسی به فرمان مظفر الدین شاه ایجاد شد ولی مشکل اینجا بود که ریاست آن موسسه توسط مشیر الدوله پیر نیا نائنی فراماسونر معروف بازوی استعما انگلیس بود که بجای تربیت افراد وطن پرست ،افراد فاسد و خائن تحویل جامعه داد . قبل از دوران مشروطیت اعزام دانشجو بخارج بوسیله دارالفنون صورت میگرفت بعد از تاسیس این مدرسه هر چه رجال فاسد ، الدوله ، دغل السلطنه ، ملک الدزد ها ، فلان و دکتر، مهندس ،پرفسور،وکیل ،نمایده مجلس وسناتور و وزرا و... در اواخر قاجا ودوره پهلوی افراد تربیت شده در این موسسه بودند اکثر این افرا د از شعوبیه تاجیکان یا همان وزیران و...باهوش پارسی بعدی بودند و رجال روشنفکر وفریب خورده ترک هم به این موسسه جذب و فارغ التحصیل شده خائن به ترکان ببار آمدند افرادی مانند : کاظم زاده ایرانشهری ، تقی زاده ، حکیم الملک و.. می باشد و امثال کسروی ودیگران هم با این مجموعه همراه شده بودند ودر دوره پهلوی علاوه بر فراموشخانه ها سازمان پرورش افکار هم جهت نشر این مسمومات تاسیس شد . جالب هست قبل از ایجاد این موسسه سیاسی جعلیات تاریخ یا تبلیغ زردشتی ،کوروش ،داریوش را در نوشته های آنزمان نمی بینیم همه اینها دردوران مشروطیت بوسیله تعلیم یافتهای مدرسه سیاسی در اواخر قا جار امثال مشیرالدوله نویسنده تاریخ جعلی سه جلدی ایران باستان و تاریخ ادبیات تاجیکان ( با نام جعلی تاریخ ادبیات ایران ) نویسنده ادوارد براون انگلیسی و تعلیم دهنده فرماسونری و روزنامه قانون ملکم خان موسس فرماسونری در ایرن و دهها نمونه از این کتابها نوشته در بمبی و کلکته هندوستان تحت سلطه استعمار انگلیس چاپ ودر داخل کشورنشر می شد ویکی از معرفین این منابع مجله کاوه توسط تقی زاده ماسون مادام العمر و دوستانش در برلین بود ودر داخل کشور نیز اشتراک فعال داشت و همچنین انجمن فرهنگی آلمان وایران در اواخر جنگ جهانی اول توسط آلمانیها وتقی زاده ودوستانشان که برای رواج همین جعلیات (هندو آریایی ) تاسیس شد و در داخل نیز از اوایل پهلوی در دغل خانه موسوم به موقوفه افشار در ادامه نشر همین جعلیات و ضدیت با تاریخ و فرهنگ ترکان بود و هست و بدبختی بزرگ این بود که این جعلیات در سیستم آموزشی کشور هم تصویب وتدریس شد و می شود حتی همین حالا اگر کسی کتابی یا پایان نامه غیر از این چار چوب جعلی بنویسد مردود و اجازه نشر داده نمی شود . به این میگویند استعمار ذاتی و وراثتی شده که نسل ها خوبخود با تعلیم استعماری پرورش یافته وبزرگ می شوند . ادامه در پست پایئن 👇👇👇👇👇