Your trial period has ended!
For full access to functionality, please pay for a premium subscription
DR
کانال رسمی دکتر عبدالغفار بدیع*dr.abdoulgaffarebadie
https://t.me/dr_abdoulgaffarebadie
Channel age
Created
Language
Farsi
-
ER (week)
6.48%
ERR (week)

Messages Statistics
Reposts and citations
Publication networks
Satellites
Contacts
History
Top categories
Main categories of messages will appear here.
Top mentions
The most frequent mentions of people, organizations and places appear here.
Found 52 results
بسم الله الرحمن الرحیم
دوشنبه:۱۴۰۴/۰۲/۰۱
الاثنین:۲۲شوّال ۱۴۴۶
Monday, 21Apr 2025
دوشنبه ها:
اسلام ملّی(تورکی)۶۵
نقدی بر احیاگران و مصلحان شعوبی فارسی (ترسه متفکّرلر)

شیخ جمال الدین اسدآبادی(الافغانی)۳

دکتر عبدالغفار بدیع

✍️روشنفکر و متفکّر شعوبی فارسی هندی مجوسی نمی تواند مستقلّ اندیش باشد. زیرا شعوبی گری با استقلال فکری در تغایر است. لذا مولّد اندیشه نبوده بلکه واردکننده و مولود آن بوده چون در اندیشه، واردکننده و تقلیدکننده بوده دوامش را در خدمت به آن اندیشه تعریف نموده است. متفکرّ شعوبی مزوّر و بسی فرصت‌طلب بوده است. مثلا در دوران قاجاریه، مشروطه صلیبی ارمنی ماسونی را در برابر مشروطه ملّی قاجاریّه نهاده و مشروطه برایش ابزار بازی می شود و الا چه کسی است که نداند همین جماعت روشنفکر آن دوران کارگزاران دیکتاتوری منوّر شدند. همانها که دم از «حقوق اساسی» می‌زدند پایه‌های یک نظم آهنین و بی‌ثبات را فراهم آوردند. اینان مثل اسلاف غربی و شرقی خود، هیچگاه در پی آزادی معقول و ثبات سیاسی و قانون و تجدد نبودند بلکه به دنبال قائدی توانا، زورگو و مطلقه می‌گشتند تا آرمانهای مصنوع و مضحک خود را اجرایی کند.(فروغی ذکاء الملک، مشیرالدوله، داور، سیدحسن تقی زاده و...) اینها در پی برهم زدن تمام رسومات مفید و جانشینی مهملات انتزاعی خودشان بودند. تاریخ قرن 20خیلی واضح به ما می‌آموزد که اینان، با مخوف‌ترین دیکتاتورها عقداخوّت بستند. شیخ جمال الدین اسدآبادی نیز از این قاعده مستثنی نبود. خدمت به استعمار به ظاهر دشمنی با آن از حسنات و خدمات وی تلقّی می شد. وی سال ۱۸۸۳م هنگامی که در پاریس اقامت داشت یکبار دیگر با تقاضای عضویّتش در لژ گرانداوریان موافقت شد. این همان لژی بود که مسئله خدا و مذهب بکلّی آزاد بوده و هرکس هر مذهب و مسلک و عقیده ای داشته باشد حتا اگر کمونیست و بت پرست باشد می تواند به عضویّت آن درآید.

۲

✍️صفات الله می نویسد: سیّد سال ۱۸۴۷م به اتفاق پدرش به قزوین رفت و دو سال در خدمت پدرش تحصیل می کرد. اواخر ۱۸۴۹م به تهران می رود با مرحوم آقا سیّدصادق مجتهد آشنا می شود‌ او به دست خود عمّامه به سر سیّد می گذارد. اگر این ادّعا صحیح باشد بایستی در سیّدبودن جمال الدین هم شکّ کرد. زیرا در آن زمان نه تنها سادات، بلکه کسانی که حتا به دروغ خود را سیّد معرّفی می کردند نیز از کودکی عمّامه سیاه یا سبز می گذاشتند. این تردید وقتی تقویّت می شود که در بسیاری از نوشته ها سیّدجمال خود را "شیخ" معرّفی می کند.

۳
✍️وی سال ۱۸۶۲م به افغانستان می رود و با محمّدخان همدم می شود و سال ۱۸۶۸م از راه هند به مکّه و پس از مکّه به استانبول و از آنجا یعنی سال ۱۸۷۵م به مصر برمی گردد. سال ۱۸۸۲م به دعوت اعتمادالسلطنه به ممالک محروسه قاجار می آید. ناصرالدین شاه قاجارتبریزی هزار تومان پول و یک حلقه انگشتری و یک قوطی انفیه دان الماس هدیه و یادگار برای وی می فرستد. ارتباط با عوامل مختلف سیاسی، مذهبی و ایجاد حسّاسیّت منجر به خروج وی از طهران می شود. وی به روسیه می رود. سال ۱۸۸۸م وقتی که ناصرالدین شاه در وین بود از وی دعوت کرد که به مملکت سفرکند. وی آمد و علنا از شاه انتقادکرد. خانه امین الضّرب دیگر مکانی امن برایش نبود لذا امین الضّرب، خانه ای در صحن حضرت عبدالعظیم تهیّه کرد و میرزای رضای کرمانی در همانجا دیدارهایی با شیخ جمال الدین داشت. این دیدارها چیزی جز کشیدن نقشه ترور شاه عالم پناه و عدالت گستر نبود. کسی که وجود و حضورش را در مملکت، مدیون ناصرالدین شاه بوده و از جانب وی حمایت مالی و معنوی می شده نقشه قتل وی را با میرزا در میان می کشد.

۴

✍️شیخ، در مدتی که در ممالک محروسه قاجار حضورداشت در فراموشخانه ملکم خان فعالیّت می کرد. محارم شیخ در آنجا دو کس بودند: تاجر معروف امین الضّرب و روحانی معروف حاج شیخ هادی نجم آبادی همان روحانی ای که میرزا نقشه ترور را قبل از انجام با وی در میان نهاده بود. اعتمادالسّلطنه که در واقع شخصیّتی نامعتمدالسّلطنه ولی نقش اعتمادالسلطنه را در دوران قاجار بازی می کرد از طرفداران شیخ جمال بود. شیخ در طهران، خیلیها را با نشان دادن رموز و علائم به حضور می پذیرفت. در دومین باری که از طهران خارج شد با ملکم خان در روزنامه قانون علیه شاه مقالاتی تند و تیز نوشت‌.

۵

✍️شیخ جمال الدین افغانی در خاورمیانه و هند و عثمانی بظاهر برای امر اتّحاد اسلام و پان اسلامیزم و خلافت مسلمین و انتخاب خلیفه مسلمین به کمک انگلیس فعالیّت می کرد به تعبیر محمودمحمود اتّحاد اسلامی که خواهانش دولت انگلیس باشد و شالوده آن در انگلستان ریخته شده باشد حتما چنین اتحادی باید خیلی مهمّ و جامع باید باشد‌.

🤝لطفا به ما ملحق شوید:
https://t.me/dr_abdoulgaffarebadi
e
https://t.me/drbadiesotiya
t
https://www.instagram.com/dr_abdoulgaffarebadie
/
https://youtube.com/@dr.abdoulgaffarebadie837
8
04/21/2025, 18:34
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1064
بسم الله الرحمن الرحیم
پنجشنبه:۱۴۰۴/۰۱/۳۰
الخمیس:۲۰شوال۱۴۴۶
Saturday,19 Ap 2025
شنبه ها:
فلسفه ملّی تورکان مسلمان(تورک ایسلام فلسفه سی)۸۱
اندر ضرورت فلسفه و فلسفه ملّی۱

دکتر عبدالغفار بدیع
۱
✍فلسفه، مجموعه مباحث عقلانی و منطقی آدمی در نسبت با اقلیمهای چهارگانه معرفتی(خدا و طبیعت و خود و دیگران) است. برقراری رابطه علّی و معلولی میان پدیده هاست. فلسفه، خالق نگرش و پدید آورنده ویزیون و بازکننده پنجره ذهن است. پنجره اتاق تاریک ذهن، فلسفه و زبان است. یعنی این فلسفه است که بدوا نگرش می آفریند. پس از نگرش است که فهم و ادراک حاصل می شود. ما به مدد فلسفه می توانیم به سوالات کلان و پیچیده خویش در جهان معاصر پاسخ دهیم: اینکه ما که هستیم؟ ما قومیم یا ملت؟ مکلفیم یا محق؟ کجا هستیم؟ در چه جغرافیایی زندگی می کنیم؟ جغرافیای زمینی و معنوی ما کجاست؟ در چه زمانی و زمانه ای زندگی می کنیم؟ چه مناسبتی با محملهای معرفتی چهارگانه داریم؟ چه اثری از مناسبتها می پذیریم چه اثری در مناسبتها می نهیم؟ موقعیت فکری ما در جهان معاصر کجاست؟ جوهر و گوهر انسانی ما که هویّت باشد چگونه قابل تبیین و تعریف و تحقق است؟ مطالبات طبیعی بشری انسانی را در چه کمّی در چه کیفی از چه کسی از چه کسانی و در چه قالبی باید بخواهیم؟ زبان و فلسفه چه نقشی در ملّت سازی دارد؟ چه نقشی در فهم سازی و ادراک آدمیان دارد؟ و صدها سوال دیگر  از این دست سوالات فلسفی هستند که فلسفه قادر به پاسخ گویی است. یعنی اگر ملّتی فلسفه نداند و نخواند و نخواهد محکوم به شکست است فلسفه، راه را بر سایر معارف و درکها بازمی کند. فلسفه ملّی تورکی اسلامی نگاه و نگرش تورکان مسلمان معاصر را نسبت به محملهای معرفتی چهارگانه بیان می کند و به کثیری از سوالات فوق از این  منظر پاسخ می دهد. ما تورکان مسلمان و هویّت طلب و عدالت خواه ایرانی بمثابه یک ملّت در کنار سایر ملّتهای ایرانی سوالاتی داریم. انسانها در هر مقام و موقعیت و در هر شرایط و در هر قشر و طبقه ای باشند قطعا دارای جهان بینی هستند. مکتبها واجد جهان بینی اند: مارکسیسم، کمونیزم، لیبرالیسم، سوسیالیسم، ناسیونالیسم و ...هر کدام یک جهان بینی فلسفی هستند، اسلام و تورک هم هر دو دارای جهان بینی هستند اما ما  این جهان بینی را نتوانستیم فلسفی کنیم. ما دارای فلسفه و دارای علوم غیردقیقه ملّی و غنیّ هستیم، اما نتوانستیم فلسفه ملّی خود را بشناسیم و نظم بدهیم و مکتوب و تالیف و تدوین کنیم. فلسفه ملّی، فلسفه یک ملّت تورک است. فرهنگ و عادت فلسفه خوانی و فلسفه ورزی و فلسفه دانی ندار یم و با تاسّف در فلسفه استحمارگران و استعمارگران و اسیمیله کنندگان و ... هضم شده ایم. حتا فیلسوفان شعوبی اندیش فارسی چون ابراهیمی دینانی  و داوری اردکانی نیز به اهمیت فلسفه در تغییر جهان بینی پی برده اند و چه سعی باطل و رنج افزون می برند که برای مکتب شعوبی از فیلسوفان تورک مسلمانی چون فارابی و سهره وئردی و ابن سینا وامهای معرفتی و فکری اخذکنند.

۲

✍خیلیها نمی دانند که آینده بدون گذشته ترسیم نیست.(کئچمیشین بیلمیین گله جه یین ایتیرر)انسان فقط با تجربه گذشته اش زندگی می کند و حال را می سازد وحال هم بدون تجربه گذشته قابل تحلیل نیست. امروز تجربه تاریخی دولتداری تورکان با هیچ یک از اقوام داخل ایران قابل مقایسه نیست هیچ کدام از اقوام چنین ثروت معنوی و تجربه تاریخی را ندارند مثلا مگر امروز در عرض یک روز می شود زبان ساخت و در دهان میلیونها انسان کلمات دیوان سالاری جاری کرد؟انسان خود و اندیشه اش محصول جغرافیا و تاریخ و تکامل و تعامل و تکیّف است. شعور انسان، محصول تکامل زمان و ماده است و هنوز هم در حال تکامل است. مجموعه علوم غیردقیقه، محصول گذشته است که توسط انسانهای دانا خلق نمی شود بلکه  تکمیل می شود برخلاف خیلیها چرخ، اختراع سومر و بشر نیست دایره، شکل هندسی است که با حرکت ماده و اتمها خلق شده است. تمام سیارات هستی هم به دور خود و هم  به دور قدرت مندتر از خود دایره  وار می چرخند  یعنی دایره با هستی خلق شده یعنی گذشته اصلا قابل کنسل نیست. امپراطوریها و معابد توانستند انسانها و اقوام پراکنده را به هم وصل کنند و تبادل فرهنگ و زبان و اقتصاد را تجربه کنند. معابد، مدنیترین مکان بودند که توانسته بودند انسانهای پراکنده دوران و نظام  دهقانی را در یکجا جمع کنند و تبادل فرهنگ را تجربه کنند. حاکمیتهای دوران دهقانی، نتیجه شمشیر و قدرت بوده حالیا که صندوق و دمکراسی و رای، محصول صنعت و شهرنشینی و تکنولوژی و بورژوازی است اگر ما نتوانستیم به دمکراسی برسیم به این خاطر است که  صنعتی نشده ایم. ذهنیت شعوبی و زبان فارسی هر دو مونتاژ ما را وابسته کرد. سرمایه داری ما در مقام رقابت نگشت و ما را وابسته کرد؛ به تبع آن حکمداری و سیاست ورزی برآمده از اقتصاد را هم وابسته کرد. سیاست و دمکراسی مستقل پیامد طبیعی اقتصاد مستقلّ است.
04/19/2025, 23:18
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1062
شنبه: ۱۴۰۴/۰۱/۳۰
السّبت: ۲۰ شوّال ۱۴۴۶
شنبه لر:
قرآنین تورکجه ترجمه سی ایکی الفبادا:

دکتر عبدالغفار بدیع


78. ən-Nəbə surəsi,
Məkkə surəsi
40 Ayə

۷۸. النبأ سوره سی
مکّه سوره سی
۴۰ آیه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
رحملی رحمان آللاهین آدیلا
Rəhmili Rəhman Allahın Adıyla



إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا(۳۱)
شوبهه سیز متتقی لر اوچون موکافات واردیر؛
31.Şübhəsiz, müttəqilər üçün mükafat vardır;


حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا(۳۲)
باغلار و اوزوملوک لر،
32.Bağlar və üzümlüklər,


وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا(۳۳)
سینه له ری قابارمیش همیاشید قیزلار
33.Sinələri qabarmış həmyaşıd qızlar,



وَكَأْسًا دِهَاقًا(۳۴)
دؤلو قدحلر!
34.dolu qədəhlər!



لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا(۳۵)
اوردا نه بؤش سؤز، نه ده یالان ائشیده جک لر.
35.Orada nə boş söz, nə də yalan eşidəcəklər.


جَزَاءً مِنْ رَبِّكَ عَطَاءً حِسَابًا(۳۶)
(بو موتتقی له ره) رببیندن بیر موکافات و آرتیقلاماسی ایله وئریلن بخشیش اولاراق!
36.(Bu, müttəqilərə) Rəbbindən bir mükafat və artıqlaması ilə verilən bəxşiş olaraq!



رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَٰنِ ۖ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا(۳۷)
(بونلار) گؤيله رين، یئرین و اونلارین آراسینداکی لارین مرحمت لی رببین طرفینده دیر. اونلار اونون حضوروندا ( ایذن اولمادان) دانیشا بیلمزلر.
37.(Bunlar) göylərin, yerin və onların ara­sındakıların mərhəmətli Rəbbi tərəfindəndir. Onlar Onun hüzurunda (izni olmadan) danışa bilməzlər.



۳۸. يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا ۖ لَا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَٰنُ وَقَالَ صَوَابًا
روح(جبراییل) و ملک لر صف-صف دوراجاقلاری گون یالنیز رحمان اولان آللاهین ایذین وئردیی کیمسه دانیشا بیله جک، او دا حقیقتی سؤيله یه جک دیر.
38.Ruh (Cəbrail) və mələklərin səf-səf duracaqları gün yalnız Rəhman olan Allahın izin verdiyi kimsə danışa biləcək, o da həqiqəti söyləyəcəkdir.



ذَٰلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ ۖ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِ مَآبًا(۳۹)
او، حاقّ اولان گوندور. ائله ایسه، ایسته ین رببینه گئدن بیر یول توتار.
39.O, haqq olan gündür. Elə isə istəyən Rəbbinə gedən bir yol tutar.



إِنَّا أَنْذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا(۴۰)
گرچکدن، بیز سیزی یاخین بیر عذاب لا خبردار ائتدیک. او گون اینسان ائتدیی عمل له رینه باخاجاقدیر. کافیر ایسه دیه جک دیر: کاش من توپراق اولایدیم!.
40.Gerçəkdən, Biz sizi yaxın bir əzabla xəbərdar etdik. O gün insan etdiyi əməllərinə baxacaqdır. Kafir isə deyəcəkdir: “Kaş mən torpaq olaydım!”
04/19/2025, 00:39
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1060
بسم الله الرحمن الرحیم
1404/01/28
میللی فلسفه نین بیرینجی مسئله سی:
دکتر عبدالغفار بدیع

میلّی فلسفه‌نین بیرینجی مسئله‌‌سی منلیک مسئله‌‌سیدیر، اینسانین کیملیگی مسئله‌‌سیدیر. ملّتچیلیک، دیلدن باشلایان کیملیک و اونون قؤرونماسی شریعت ائوینه بیر پنجره‌دیر. شریعت قاپیسی‌نین قیفیلی میلّیّت آچاری ایله آچیلیر. باشقا سؤزله دئسک، حقیقی دیندار اولماق اوچون ایلک نؤوبه‌‌ده حقیقی کیملیک تانیان اولمالییق. کیمیلیگین تانینماماسی دینین تانینماماسینا و سونسوزلوغا گتیریب چیخاریر. عقیم منلیک تانیماق عقیم دین شناسلیغا گتیریب چیخاریر. دئمه‌لی، اصل موسلومان اصل هویّت شوناسدیر. اصلینده ایسلام شوناسلیغا گیریش هویّت شوناسلیقدان گئچیر. ایسلام، عربله‌رین اؤزونو کشف ائتمه‌سینده بیر اینقیلاب ایدی. ایسلام، اینسانی اؤزونه اؤزلوگونه قایتارماقدا ان بؤیوک چاغریش و دعوت ایدی، قالالارین، کؤنوللرین فتحینه سبب اولان بو اؤزونو کشف ائتمگیدی. قورآنین آخیرینجی سوره‌سی و ان سؤن پئیغمبرلیک تجروبه‌سی اولان مائده‌‌ سوره‌سی‌نین 105-جی آیه‌سینده بو معنایا ایشاره ائدیلیر: یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم: "ائی ایمان گتیرنلر، اؤزونوزو تاپین تانیین. الله تعالی ایسراء سوره سینده 84 آیه ده شاکله دن دانیشیر. بیر اینسانین عملی و داورانیشیغی، گئدیشاتی، هر نه یی شاکله سیندن آسیلیدیر. (شاکله، هویّت، کیملیک، منلیکدن). قورآندا ایسراء سوره‌سی‌نین 84-جو آیه‌سینده یالنیز بیر دفعه‌‌ قئید اولونور. منجه بو، کیملیکله برابردیر: هر کس اؤز شاکله سینه (کیملیگینه) گؤره حرکت ائدیر. بونا گؤره ده شاکیله اینسانلاردا حرکت پلانینی موعيّن ائدیر، کاراکتئرین یارادیجیسیدیر. اینسانلارین یول خریطه سی کیملیگی، هویّتی تانیماقدادیر.
بیر آز دا کیملیکدن دانیشساق داها یاخشی اولار. کیملیک (تورکجه کیملیک، عربجه شاکله، لاتینجه Identity ایدئنتیتی) بیزیم باخیمدان 5 دنه سازنده عونصورو (مؤلّفه سی) واردی:
1.دیل: بیر میلله تین یا خالقین دانیشدیغی دیل. بو دیل تکجه اونسيّت، ایله تیشیم( ایرتیباط) واسطه‌‌‌سی دئییل، دیل اینسانلارین وارلیغیدی. (دازاین هایدیگر دئمه گینده).
2.دین: بیر میللتین و یا خالقین ایناندیغی عقیده لر و ایناجیلاردی. و اینسانلار چالیشیللار موختلیف سويّه‌‌له رده دیندارلیغی رعایت ائتسینلر
3.جوغرافیا: بیر میللتین و یا خالقین وطنیدیر. یانی اونلارین اجدادلاری‌ او توپراقلاردا تاریخ یارالدیب دیشی-دیرناقلا قایغی گؤستردیکلری، داغلارین یاماجلاریندا، سولاری‌نین ساحللرینده، تیجارت کئچیدلرینده یاشاییب مسکونلاشدیقلاری، سیویلیزاسییا یاراتدیقلاری بؤلگه جوغرافیا ساییلیر. اونون چاغداش تفسیری وطن دیر. و یا وطنله عینیدیر.
4.تاریخ: بیر میللتین و یا خالقین او جوغرافیانی ساخلاماق اوچون یاراتدیغی اولایلاردی. او جوغرافیانین بوتون ائنیش-یوخوشلاری، اوغورسوزلوقلاری و اوغورلاری ایله قورونوب ساخلانماسی اوچون یاراتدیلمیش حادثه‌‌‌لردیر.
5.کولتور، تؤره، رسم و یا عرف): جمعيّتین ایداره ائدیلمه‌سینده ایستیفاده اولونان مدنيّت، داها دقیق دئسک، بیزیم نؤقطه‌ی-نظریمیزدن مدنيّت: بیر خالقین 1. عادت-عنعنه‌‌لری، 2. دبله ری و 3. هونرله ریدیر. اونون مونایبه تینی دیگر میللت له رینن اورتا قؤیور. موعيّن ائدیر. مدنيّت و کولتور ( فرهنگ) حاقّیندا داها سونرا دانیشاجاغیق. هر بیر تورک موسلمانی‌نین 5 کیملیک عونصورو واردیر. هر هانسی بیر آوروپا اؤلکه‌سینه گئتسه‌نیز، سیزه دئیه‌جکلر: سیزین میللیّت منسوبیتینیز نه دیر؟ جاواب تورک اولماق موسلمان اولماق. دانسانیزدا دئیه‌جکلر: خئیر، سیز هله ده موسلومانسینیز و چکینمک یوخدور. بونا گؤره کی تورکونن ایسلام اتینن-دیرناق کیمیدیلر.
بو کونودا تورک موسلومان عاریف مولانا جلال الدین بلخی رومی بویورور:
تو یکی تو نیستی ای خوش رفیق*
بلکه گردونی و دریای عمیق
(مثنوی، دفتر سوم، بیت 1302)
سن دگیل سن گؤردوگون سن، ای حسن
دریاسان، اولدوزلو گؤی سن بیلمه دن
بو 5 عونصور اینسانین داخیلینده تارازلیغا، چکیمداشلیغا(توازن) چاتمالیدیر. بیر شخص و یا بیر ملّت بو 5 عونصورو اؤز داخیلینده باریشدیرماسا، هر بیری‌نین حودودلارینی و بوشلوقلارینی موعيّن ائتمیرسه و یا صولحه، دنکیلیگه( تعادل) نایل اولا بیلمیرسه، اؤز ایچه ریسینده راحاتلیق تاپا بیلمز. دیگر اینسانلارینان موناسبت قوراندا فضیلت و خوشبختلیک یارادابیلمز. بو کونودا تورک موسلومان عاریف مولانا جلال الدین بلخی رومی بویورور:من بو آتا ایله همیشه باریشمیشام. من بو دونیانی جنّت حِساب ائدیرم
من که صلحم دائما با این پدر*
این جهان چون جنّتستم در نظر
(مثنوی، دفتر چهارم، بیت3263 )
تاپیرام من کی حقیقتده حضور
گؤزله ریم هر بیر نه یی جنّت گؤرور
04/17/2025, 21:23
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1058
چکیمداشلیق، دنکلیک هویّتین( کیملیگین) بئش مؤلفه سینین آراسیندا، موختلیف بحرانلاری، چئشیتلی گرگینلیگی آرادان قالدیرانیدیر. موسلومان تورک میللیّتله شریعت، یئر-گؤی، فورما-معنا، ماتئریالیزمله ایدئالیزم آراسیندا تارازلیق، چکیمداشلیق یارادا بیلمه‌ینده، هر بیری‌نین رولونو دوغرو دوزگون یئرینه قؤیمویاندا اؤز توپلوموندا بیر حرکات یارادا بیلمز. بیز کیملیک گرگینلیگینده یاشیریق. دونیویلیک(سکولاریسم) آخینیندان (غربده تاجین پاپادان -اللهین نوماینده‌‌سی- شاها -خالقین نوماینده‌‌سی- وئریلمه‌سی پروسئسی؛ اینسانلاری دینسیز‌لشدیرمک دئییلدی) تأسف کی، موسلمان تورکلری‌نین میلّی حرکاتیندا، موجادله له رینده ترسه آنلاییش وئرمک له، خوصوصیله آذربایجاندا، ایسلاملیغیلا و تورکلوکون، میلّیلیکینن و شریعتینن، آراسیندا ساختا ایکیلیک، ایکی کیملیک یاراتماغیله اینسانلاری اؤز ایچ له رینده آغیر چکیمداشسیزلیغا گرگین لیگه هابئله ساواشا یورودوللر. اینسان و اینسانین ایچی دایما باشدان آیاغا بیر-بیرینی دؤین رینق بوکسو و تاتامییه داها چوخ بنزه‌ییر. بیلمیرلرمی کی، بئله بیر اینسانین حرکت، ترپنیش، دیرنیش، جوشقونلوق یاراتماق قابیلیّتی نئجه اولاجاقدیر؟! بئله بیر اینسان طبیعی اولاراق بئله قابیلیّتدن محروم اولور و داخیلی ضديّت و فطری ضديّت سببیندن ضعیف له‌ییر. اونا گؤره ده تورک موسلومانلارین میلّی فلسفه‌سی بوتون بیلیک له رین معرفت له رین ایستیفاده‌سینه مقدّمه‌ و اؤن گیریش ساییلیر. بیر نئچه حیصّه‌‌‌دن یارانیر.
04/17/2025, 21:23
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1059
بسم الله الرحمن الرحیم
پنجشنبه:۱۴۰۴/۰۱/۲۸
الخمیس:۱۷شوال ۱۴۴۶
Wednesday,18March 2025
پنجشنبه ها:
مکتب ملّی(مکتب آذربایجان و تبریز)۵۲

دکتر عبدالغفار بدیع
اویون اولدوق
ایتیمیز قورد اولالی،
بیزده قاییتدیق قؤیون اولدوق
ایت ایله قؤل- بؤیون اولدوق
(شهریار)


۱
✍️انقلاب یعنی،طغیان علیه همه مولفه های نظام پیشین.انقلاب ما علی القاعده می بایست علیه همه مولفه ها و نظامات طاغوتی رژیم پهلوی(شعوبیه نئومدرن) می بود یعنی، طغیانی علیه همه شاکله های فکری آن دستگاه پهلوی. به دلیل فقدان فلسفه، اندیشه پانفارسیسم از پتک انقلاب جان سالم برد. همین عبور صحیح و سالم و بی خدشه از صافی انقلاب باعث خروج تعریف انقلاب از تعاریف متداول گشت. یعنی تبعیض و تحقیر ملّتهای ایرانی توسّط ایرانشهریان پان فارسیست باستانگرای صلیبی اندیش، عدالت را هم رنجورکرد و ما را با فرقه ای ضالّه تحت عنوان شعوبیه پسامدرن (ایرانشهریان)مواجه نمود. همانهایی که در صدر اسلام نامه پیامبر را پاره کردند. جعل کتاب و تاریخ نمودند. مکتبی با تثلیث آنتی عرب و آنتی تورک و آنتی اسلام را دوام و قوام بخشیدند و در نهادهای تصمیم سازی نفوذکردند و باعث انباشت بغض و نفرت حاشیه علیه متن و مرکز شدند.تمام سرمایه را به کویر کشاندند. اینان مسببان کوچ نخبگان و تنافر قومی اند.اینان مفاهیم شریفی چون هویّت طلبی را که یک مفهوم فلسفی، جامعه شناختی و روانشناختی است و می‌بایست در محافل دانشگاهی در سطح نخبگان پیرامون آن بحثها می رفت امنیتی کردند و فرصتها را به تهدیدها بدل نمودند.

۲
✍️تمام 537 شعبهKFC (رستورانهای زنجیره ای آمریکایی)در تورکیه پس از اعلام ورشکستگی که تحت تاثیر جنبش بایکوت برای دفاع از مردم فلسطین اتفاق افتاده بود،تعطیل شدند. به این می گویند مبارزه مدرن.اتّحاد ملّت تورک در دفاع از هویّت اسلامی که ماسونها و صلیبیون بطور کلّی غربیها با هیچ قدرت نظامی نمی توانند با اراده یک ملّت آگاه با شعوری ملّی فلسفی و مکتبی مبارزه کنند و مجبورند تسلیم شوند.آن هم ملّت مکتبی و هویّتی مانند ملّت تورکیه. مکتب ملّی سیاسی تبریز نیز در گذشته دارای این اراده بود. از دل این اراده، مولانا و شمس و شاه اسماعیل ختایی برخاسته بود و امروز این اراده در صندوق رای و میدانهای ورزشی خصوصا تراختور با قدرت تمام استمرار تاریخی پیدامی کند.

۳

✍️اندیشه پان تورکیسم یعنی یکی کردن همه تورکان، نخستین بار از سوی آرمینیوس وامبری فیلسوف یهودی مجاری در دهه ۱۸۶۰ ساخته و پرداخته گشت. وامبری رایزن سلطان عثمانی بود ولی در نهان جاسوس بریتانیا بود. طرح این اندیشه در کنار پان عربیسم برای فروپاشی عالم اسلام بود. غربیان اسلام حقیقی را در چشم و چشمه تورکان می دیدند هنوز هم گاهی قرآن را دربرابر سفارت تورکیه به آتش می کشند. اصلا آنها به مسلمان می گویند تورکو. پانتورکیسم بدوا خواستگاهی حاکمیتی داشت. یعنی این اندیشه در بدنه جامعه جایی نداشت. اصطلاحی فلسفی سیاسی برای تحقق یک اندیشه سیاسی خبیث و شیطانی. اینکه پاره ای از هویّت طلبان و فعالان مدنی با این اصطلاح از گردونه سیاست ورزی خارج می شوند ترسه دوشونجه ای درباره معنا و مفهوم این اصطلاح رخ داده است.فعالان مدنی تورک اگر از این نام و لقب به فخر یادمی کنند تنها آلترناتیو و نقطه مقابل پان فارسیسم خود را تعریف می کنند و تعریفشان حداقلی است یعنی طرفدار تورک و هواخواه عقلانیّت و عدالت تورکانه.
۴

✍️ما به جرّاحی در دوشونجه حاجت داریم نسل گذشته به اصطلاح دانشگاهی و تحصیل کرده ما خیلی بی هویّت و به هویّت و به منافع ملّی اش خیلی بیسواد بوده است. مع الاسف، تخصّص و شغل را سواد و آگاهی می دانند و به جامعه هم همین ژست را تزریق و پمپاژمی کنند. پدرمادرها و معلمان هم ربات گونه سودهای آنی را به بچه ها یادمی دهند مثلا فکرمی کنند که پزشک باسواد است حالیاکه هزاران متخصص و پزشک را می توان مانند کالا از هندوستان واردکرد همچنان که غربیان از شرقیان اینک هزاران متخصص و دکتر و مهندس و پزشک را واردمی کنند اما اجازه وارد کردن فلسفه و فیلسوف را نمی دهند زیرا فلسفه باید بومی و ملّی باشد نمی شود فلسفه را وارد کرد. واردکردن فلسفه، یاساق و قدغن است‌. فلسفه در عقلانیّت یک قوم و یک ملّت در هزاران سال ساخته می شود و هر زمان با تغییر سوالات، پاسخ هایش هم عوض می شود. تورکان مسلمان؛فارابی، ابن سینا، سهره وئردی، تفتازانی، زمخشری، خطیب تبریزی، نوایی، بالاساغلو، مولانا و شمس تبریزی... را دارند که هر یک از اینان با فیلسوفان دیگر ملل، قدرت برابری حتا تفوّق را پیدامی کنند. آیا ما می توانیم فی المثل شهریار را از دیگر ممالک و ملل واردکنیم هرگز. ولی هزاران مهندس و دکتر را می توان واردکرد. علوم غیردقیقه ملّی چون فلسفه و حکمت و عرفان و...ثروت معنوی یک ملّت است کالا نیست که بشود معامله کرد. فلسفه به شما می گوید ترقّی و توسعه پیداکنی یا نه! برده باشی یا آزاده.
04/16/2025, 09:12
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1057
Xudafərin dergisinin 235-ci sayı yayımlandı.
www.khudafarin.ir.
04/15/2025, 22:11
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1055
خدآفرین درگیسی‌نین 235-جی سایی یاییملاندی.

@yekansasi98
04/15/2025, 22:11
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1056
https://youtube.com/@dr.abdoulgaffarebadie8378
یولداشلار لوطفا بیزی يوتيوب دا سایبسکراب ائدین
04/13/2025, 09:01
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1053
بسم الله الرحمن الرحیم
پنجشنبه:۱۴۰۴/۰۱/۲۲
الخمیس:۱۰شوال ۱۴۴۶
Wednesday,11March 2025
پنجشنبه ها:
مکتب ملّی(مکتب آذربایجان و تبریز) ۵۱

دکتر عبدالغفار بدیع
۱
✍️سمّ زدایی از تاریخ با هویّت یابی تاریخی برابری می کند. چشمه تاریخ تورکان را در ایران با سمّ شعوبی آلوده نموده اند. این سمّ یا سموم، هر تاریخدان و تاریخ خوان منصف را مسموم می کند. سمّی آغشته به تورک ستیزی، عرب ستیزی،اسلام ستیزی،باور به ناسیونالیسم باستان گرای متوهمانه،داشتن جلال و جبروت و تمدن پیش از اسلامی، بودن ایران باستان، بودن زرتشت، بودن زبان فارسی پیش از اسلام و بودن منشور و ... . این سمّ زدایی البته با حکمت و فلسفه ممکن است.حکیم یا حکیمانی خارچین می طلبد تا خاری رفته بر پای تاریخ را بیرون کشند. به تعبیر ملای تورک بلخی رومی جلال الدین:
آن حکیم خارچین استاد بود
دست می زد جا به جا می آزمود
تیکینی جاندان چکن آدلیم حکیم
ال ویریردی یوخلاییردی چوخ حلیم
چون کسی را خار در پایش رود
پای خود را بر سر زانو نهد
آیاغین داللار ائشن بیر کیمسه نه
آیاغین آستا قویار دیز اوستونه
وز سر سوزن همی جوید سرش
ور نیابد می کند با لب ترش
تیکانی ایگنه اوجواینان آختارار
تاپماسا آغزین سوسو اینان یاشلایار
خار در پا باشد چنین دشوار یاب
خار در دل چون بود واده جواب
اولسا بارماقدا تیکان بونجا چتین
قلبده اولسا اولار یوز قات یقین
خار دل را گر بدیدی هر خسی
دست کی بودی غمان را بر کسی؟
هرگلن گؤرسئیدی قلب ایچره تیکان
ال سووورمازدی باشا غمدن سامان
کس به زیر دمّ خر خاری نهد
خر نداند دفع آن بر می جهد
بیرتیکان قویماقلا قویروق آلتینا
ائششگی سونجوقلادیر اهل زینا
برجهد و آن خار محکم تر زند
عاقلی باید که خاری بر کند
سونجوق آتدیقجا اونو سانجیر تیکان
تیکانی چکسن تاپار ائششک امان
خر ز بهر دفع خار از سوز و درد
جفته می انداخت صدجا زخم کرد
تیکانی دفع ائتمه یه دیلسیز سوپا
سونجوغا قالخیر ده گیر باشدان زوپا(دگه نگ)
آن حکیم خارچین استاد بود
دست می زد جا به جا می آزمود
تیکینی جاندان چکن آدلیم حکیم
ال ویریردی یوخلاییردی چوخ حلیم
(مثنوی،دفتر نخست ابیات 150تا157)

۲
✍️800 شخصیت شعوبی اندیش دمکراسی خواه در مقابله با جلوه گری زبان تورکی و بلندی گرفتن دولت تورکان در سطوح مختلف بیانیه ای امضاء می کنند. جمعی از فعالان مدنی آذربایجان نیز گرفتار ترسه دوشونجه شده در تقابل با آنان تحت عنوان دمکراسی خواهان آذربایجان بیانیه ای امضاء می کنند هر دو دموکراسی خواهند و هر دو در زمین و زمینه صلیبیان ماسونی بازی می کنند وقتی دمکراسی شمایان را به هم ربط می دهد چه جای تقابل؟!. اینان نمی دانند که هستند؟ چه هستند؟ کجای تاریخند؟ چه می خواهند؟چگونه می خواهند؟ از که یا از چه می خواهند؟ سوالاتی فربه که هر فعال مدنی باید پاسخی درخور بر آن بیابد. اگر تورکان ایران و آذربایجان به این سوالات پاسخی فلسفی حکمی علمی و ...بدهند به میللی دوشونجه می رسند.

۳
✍️دموکراسی محصول غربیان و متعلق به جغرافیای آنان است. علی فرض خوب بودن هرگز به ما نمی دهند. اگر بدهند با هزاران برده متخصص شرقی مهاجر که کشورشان را ترک خواهند کرد و به کشور خویش برخواهندگشت چه خواهند کرد؟! مگر در کشور دموکراتیک می توانند نفت و گاز و منابع ما غارت کنند؟! هرگز این شدنی نیست. مگر از بین مصدق دمکراسی خواه و نفت اینان نفت را انتخاب نکردند. ما تورکان ما شرقیها مفاهیمی عمیق تر و متعالی تر و ژرفتر از دمکراسی چون عدالت و انصاف و حرّیت و تسامح و تساهل و رواداری و دیگر پذیری و ... را داریم. وقتی عثمانیان و سلجوقیان و ایلخانیان و صفویان و ...به 4 زبان عربی و تورکی و دری و پشتو اردو اجازه ظهور و بروز می دادند وقتی وزیرانی یهودی و مسیحی و ...داشتند و از دینشان و زبانشان نمی پرسیدند دمکراسی خواهان غربی کجا بودند؟ چگونه زندگی می کردند؟ از عجایب است کثیری از فعالان مدنی آذربایجان هواخواه دکتر پزشکیان بودند و هستند تا آنجا که من به یاددارم ایشان از کلمه دمکراسی استفاده نکرده ایشان گفتمان عدالت و انصاف را درانداخته و بحقّ این گفتمان طرح شده کسی نباید غافلانه و جاهلانه این گفتمان عدالت و انصاف را به دموکراسی خواهی تقلیل و تخفیف دهد. زیرا عدالت بالاتر از ادیان است. ادیان و اخلاق را با ترازوی عدالت می سنجند چه برسد به دمکراسی را که نوعی دیکتاتوری اشرافی و حزبی است. اگر منظور از دمکراسی مقابله با استبداد است ما باید با خویشتن خویش در بیفتیم که در سایه تعلیم و تربیت شعوبی هریک مستبدانی خرد در خانواده و جامعه شده ایم. اگر منظور از دمکراسی تقسیم قدرت است که در حکمداری تورکانه، محقق بود. نمونه اش تقسیم قدرت معنوی به خلیفه و قدرت دنیوی به سلطان تورک بود یعنی دنیا را سلطان تورک اداره می کرد ( لاییک) آخرت و معنویت مردم را خلیفه. قرار گرفتن یک حکیم در کنار حاکم تورک پیوسته این توزین و تقسیم قدرت را فراهم می نمود....
04/11/2025, 11:29
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1052
بسم الله الرحمن الرحیم
دوشنبه:۱۴۰۴/۰۱/۱۸
الاثنین: ۸شوّال۱۴۴۶
Monday, 7April 2025
دوشنبه ها:
اسلام ملّی( تورکی) ۶۴
" ترسه دوشونورلر"
نقدی بر احیاگران و مصلحان شعوبی فارسی
جمال الدین اسدآبادی(الافغانی)۲

دکتر عبدالغفار بدیع
۱

✍جمال الدین، سید نبود در سفرها به ممالک می توانست به راحتی خود را ایرانی، افغانی، مصری، هندی و عرب معرّفی نماید می توانست با سیاست های وقت: انگلیسی، فرانسه، روسیه، عثمانی و ممالک محروسه قاجار سازش نماید‌ گاهی خود را شیعه گاهی سیّد و گاهی حنفی و در انجمن های مخفی مصر مخالف و منکر خدا، در هند، دشمن طبیعیون و دهریون معرّفی می کرد. شخصیّتی مثل محمّدعبده را فریب داده بود هم از حیث فکری هم از حیث نام زیرا به وی گفته بود در قریه اسعدآباد کابل زاده شده است.(سیاستگزاران قاجارص۱۹۶)

۲

✍سال ۱۸۷۸م به هند رفت از راجه حیدرآباد پول فراوانی گرفت و نخستین اثر خود را که رساله ای به فارسی است در نهایت ناجوانمردی و حقّ ناشناسی در ردّ طبیعیون نوشت‌. زیرا سه سال نان و نمک همان هندوها را خورده بود و هزاران روپیه از آنها باج گرفته بود. کاری که مارکس با دوستش پرودون در نقد کتاب فلسفه فقر وی کرد. پرودون دوست صمیمی مارکس بود کتابش را برای خواندن به مارکس داده بود مارکس به محض خواندن و تمام کردن فردای همان روز کتابی در نقد فلسفه فقر نوشت به نام فقر فلسفه و در روزنامه های وقت منتشر کرد و رابطه این دو دوست به هم خورد.

۳

✍مخالفان شیخ نزدیکی وی را در حیدرآباد به مخالفان انگلیس از نیرنگهای و سیاست نعل وارونه استعمارانگلیس (شعوبیّه مدرن) می دانستند. هندوها سرانجام شیخ را شناخته بودند و می دانستند هدف وی جز پول و مقام و شهرت نیست‌. وی سال ۱۸۸۲م به لندن برمی گردد.

۳
✍نخستین سند که درباره عضویّت فراماسونری سیّدجمال الدین در دست است تقاضای ورود وی به محفل لژ کوکب شرق قاهره وابسته به انگلیس است. نخستین کسی که از عضویّت شیخ در لژ پرده برمی دارد ماسون معروف وابسته به فرانسه در لژ بیداری ایران، سیدحسن تقی زاده بوده است. شیخ جمال طیّ چهارسال توفیق می یابد یکی از عالیترین مقامهای فراماسونری یعنی، ریاست لژ را بدست آورد. اسناد فراماسونری وی که قبل از فوتش در خانه حاج امین الضّرب به امانت گذارده شده بود هم چنان موجود و منتشر گشته است.

۴
✍شیخ جمال ۴سال تمام حلقه عبودیّت و اطاعت محض فراماسونری انگلستان را به گردن انداخته بود. چطور می توانست علنا و بی پروا به جنگ انگلیس برود؟!.مهمّترین رسالت سیّد با تظاهر بر ضدّانگلیسی بودن، جمع کردن تمام آزادیخواهان مصر  دور خویش بود تا افکار و مقاصد و عملیّات آنها را بوسیله برادران فراماسونش برای دولت انگلیس فاش سازد‌. شهرت ضدّانگلیسی وی، باعث تحکیم منویّات انگلیس در مصر می شد. وی از چنان خطابه و سحری در کلام برخوردار بود که متفکّرانی چون محمداحمد متمهدی سودانی، ادیب اسحاق، احمد عرابی پاشا انقلابی مصری که در سال۱۸۸۲م توسّط انگلیسیها تبعیدشده بود و سعدزغلول پاشا متفکّر سیاسی مصر و مسبّب انقلاب ۱۹۱۸مصر و از همه مهمّتر شیخ محمّدعبده مفتی مصر را با خود همراه نماید. بذر پان اسلامیزم ناسیولیسم گرای عربی که سرانجامش لاغرکردن امپراطوری عثمانی و جداکردن بخشهایی از آن با تاثیرنهادن در افرادی چون احمدعرابی پاشا،سعدزغلول و .‌‌..می بود به وسیله شیخ جمال در راستای اهداف روباه پیر در مصر کاشته شد.

۵

✍شیخ جمال در قاهره علاوه بر لژ انگلیسیها به لژ ایتالیاییها و یونانیها هم آمد و شد داشت. وی در سال ۱۸۷۹م در لژ انگلیسی پس از ۴ سال به مقام استاد بزرگ می رسد‌‌. حتا وی در مصر اقدام به تاسیس لژ وحشی یا بدون قاعده را می نماید.‌ از مصر بخاطر مباحث فلسفی که در الازهر درانداخته بود و بعضا علیه انگلیس هم سخن می گفت اخراج شده و به هندوستان رفت اگر واقعا شیخ، دشمن انگلیس در مصر بود چرا به هندوستان که مستعمره بزرگ انگلیس بود رفت. معلوم نیست دشمنی وی با انگلیسیها در چه مقام بود که از یک طرف وی را از مستعمره جدید اخراج و از طرف دیگر به مستعمره بزرگتر و زرخیزتری تبعید نمودند‌.یعنی،کسی که به ادّعای نویسنده البنّایته الحرّه روح فراماسونری را در مدّت اقامت در مصر در بین اعراب تقویت کرد و طبقه حاکمه این کشور را در حلقه برادران فراماسونری جهانی درآورد و از سرزمین افسانه ای مصر اخراج شد.

۶

✍این"بلنت"شرق شناس انگلیسی بود که وی را از فرانسه به انگلیس جهت تکمیل نقشه های شیطانی خویش به لندن برد. شیخ در لندن در لژ faithقدیمیترین لژ وابسته به رویال ارچ شروع به فعالیّت نمود. پس از لندن وی به ممالک عثمانی و ممالک محروسه قاجار برای انجام نقشه های خویش می رود.
۷

✍ترسه متفکری که با همفکری ادواردبراون معروف و لژهای ماسونی نقشه قتل ناصرالدین شاه قاجارتبریزی، شاه حکیم و مدرن اندیش و روشنفکر و عدالت پناه و ...را ریخت و توسّط میرزای رضای کرمانی اجراء کرد....
04/08/2025, 22:11
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1051
بسم الله الرحمن الرحیم
پنجشنبه:۱۴۰۴/۰۱/۱۴
الخمیس:۳شوال ۱۴۴۶
Wednesday,4March 2025
پنجشنبه ها:
مکتب ملّی(مکتب آذربایجان و تبریز) ۵۰

دکتر عبدالغفار بدیع

۱

✍️ قدرت و هژمونی در ایران اینک به دو جریان عمده و غالب تقسیم شده است:
۱.ایرانشهریان(ویرانشهریان)واجدان و حاملان تفکّری طاغوتی صلیبی ماسونی مجوسی که هم خارج نشین دارد هم داخل نشین. هم درون حاکمیّتی دارد هم برون حاکمیّتی.
۲.اسلام گرایان:هم شعوبی(ضدّتورک، ضدّعرب و ضدّاسلام محمّدی مصطفوی) دارد هم غیرشعوبی.(توحیدی) هم درون حاکمیّتی دارد هم برون حاکمیّتی.هم داخل نشین هم خارج نشین.
هم ایرانشهری هم اسلام شعوبی هر دو به عدالت و رفع تبعیض و ایفای حقوق آدمی، افزایش ثروت و رفاه شهروندان قائلیّت ندارند و هویّت و پیرامون را به رسمیّت نمی شناسند.در متراکم شدن دو قدرت ایرانشهری با اسلام گرایی شعوبی چگونه می توان برای اجرای عدالت و رفع تبعیض و احقاق حقوق تورکان و عربها و ...و پیاده سازی اصول ۴۸ و ۲۶ و ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی مفرّی و منفذی جست و جوکرد؟!.

۲

✍️عرفان، فلسفه و انسان دوستی همواره تکمیل کننده و در کنار هم عمیقتر قابل درک و تحلیل است، انسان هرچه اجتماعیتر می شود عرفانیتر و فلسفیتر می شود آن عرفان و فلسفه شعوبی است که انزواطلب است. انسان اجتماعی برای تدبیربقا گرایش به همنوع دارد. ملّای تورک روم بمثابه یک عارف و حکیم تورک مسلمان هرگز انزواطلب نبود با مردم و مریدان چه شب نشینی های جمعی که نداشت. انسانهای سیّاح به میزان برخورد با دیگر اقوام و ملل در سفرنامه های خویش همواره مدنیّت، عرفانیّت، انسانیّت و اجتماعیّتِ تورک را ستوده اند.

۳

✍️در مدت زمان حکمرانی با صلابت سلسله ایلخانی، تبریز پایتخت قلمروی پهناور(از رود نیل در شمال شرق آفریقا تا آمودریا در آسیای مرکزی) بوده است. وقتی تورکان مسلمانِ عثمانی برای رهایی تورکان مسلمانِ آذربایجان از ارمنی ها و اکراد یاغی و باغی وارد آذربایجان و تبریز می شوند و وقتی تورکان مسلمانِ تبریز در نبرد چاناق قالا در رویایی با غرب و نجات تورکان مسلمان عثمانی شهید می شوند بدینسان تبریز جغرافیای معنوی تورکیه می شود. خون، حدود جغرافیا را تعیین می کند نه اینکه در چین به وضو چون آبدست گفته می شود پس چین در داخل مرزهای فرهنگی فارس قراردارد.


۴

✍️ترسه دوشونجه درباره خوشنویسی: هنرخوشنویسی یکی از هنرهای ملّی تبریز است و ارتباط تنگاتنگی هم با هنرملّی نقّاشی تبریز دارد هم با هنر مینیاتوری. همه این هنرهای والا محصول عرفان و حکمت ملّی آذربایجان‌ و تبریز است که همگی دچار ترسه دوشونجه شده و در خدمت ایرانشهری قرارگرفته حتی به خاطر تفریح هم شده به ندرت حاضرمی شود یک بیت و یا یک ضرب المثل در زبان تورکی را خوشنویسی کند. یا در مینیاتور به نحوی آن را بنمایاند. در واقع فاجعه است اینجا است که ما می گوییم وقتی هنرمندِ خطاط تورک حتا برای تفنّن نمی خواهد یک شعر یا یک ضرب المثل تورکی را خطاطی کند یعنی از فقر فلسفه ملّی در رنج و عذابیم.

۵

✍️وقتی مقبره الشعرای تبریز با ساختمان و معماری دل انگیز از یک و نیم قرن پیش وجود تاریخی و حیثیتی میراثی داشته است نه از مقبره حافظ خبری بوده نه از مقبره سعدی و فردوسی و خیّام‌‌.

۶

✍️ضمانت و گارانتی آینده خود و فرزاندانمان بواقع در قدرت گرفتن فلسفه و مکتب تورک اسلام نهفته است. راه رهایی از سلطه صلیبیون تنها قدرت گرفتن فلسفه و مکتب اسلام است. در عین حفظ هویّتهای ملّی و محلّی و بومی هر کشوری با اتّحاداسلامی قدرت پیدامی کند . یکی از موانع این اتحاد کبیراسلامی بین ممالک اسلامی، ناسیونالیسمهای ماسونی کالِ اسلام ستیز است که در مقابل اسلام، تعریف شده است. بلی تنها راه نجات، اتحاد کبیراسلامی است چون پیشتر محقق شده بود آرخا گلن سو اومود کی بیرداها دا گلر. این اتّحاد در جهان معاصر در قالب تفاهم نامه های سیاسی و اقتصادی بدون برهم زدن مرزها شدنی است چون، قرآن دارای این استراتژی است که توانسته بدون تعصّب، نژادپرستی و احترام به هویّت ملّتها این همه در جهان پیشرفت کند. این استراتژی، طبیعی و رایگان وجود دارد  برای استفاده می تواند بازتعریف شود. چون قوی ترین مرکزِ مشترک در مقابل ماسونها است. همانطور که اتحادیه اروپا شکل گرفته می تواند در جهان اسلام هم اتفاق بیفتد. تورکان مسلمان به خاطر تجربه کامیاب تاریخی می توانند تمام مسلمانان را زیر چتر اتحاد کبیر اسلامی درآورند. عقلانیّت متسامح و متساهل( قائل به حقّ و باطل) ( اجازه دهنده به دیگر دینها و زبانها) و هویّت اندیش، وحدت اندیش، تدبیرگر بقا، عدالت خواه ظلم ستیز و صلح گرا تورکانه کلید این قفل است‌.
لطفا در یوتیوب و اینستاگرام و تلگرام به ما ملحق شوید:👇👇👇👇👇
https://t.me/dr_abdoulgaffare
badie

https://t.me/azh
ekmat

https://www.instagram.com/dr_abdoulgaffarebadie/https://youtube.com/@dr.abdoulgaffarebadi
e8378
04/06/2025, 19:07
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1050
دوکتور شرقی جنابلاریندان دریندن تشککورومو بیلدیر مه لییم بیزیم مقاله له ری خداآفرین درگیسینده یاییر. وار اولسون ساغ اولسون‌.
04/05/2025, 23:38
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1049
خدآفرین درگیسی‌نین 235-جی سایی یاییملاندی.

@yekansasi98
04/05/2025, 23:34
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1048
بسم الله الرحمن الرحیم
پنجشنبه:۱۴۰۴/۰۱/۱۴
الخمیس: ۳ شوال ۱۴۴۶
Wednesday, 4 March 2025
پنجشنبه ها:
مکتب ملّی(مکتب آذربایجان و تبریز) ۴۹

دکتر عبدالغفار بدیع

۱

✍تورکان، گرفتار ترسه دوشونجه هستند. مدد خواستن پاره ای از تورکان ایران از شعوبیان پهلویچی خارج نشین، یا آویزان شدن اصلاح طلبان از غرب، یا استمداد اکرم امام اوغلو و c.h.p به وضوح تمام از غرب و يا کمک خواستن ربع پهلوی از خود غرب همگی از فقدانِ عقلانیّت مستقل اندیش و هویّت اندیش، و نبود فلسفه و شعور و مکتب ملّی حکایت دارد. طلب نجات و فلاح از خصم، چه معنایی می تواند داشته باشد؟!.

۲

✍عمر آمریکا بدون بومیانش دو و نیم قرن است اما چرا امروز لوتی و کدخدای جهان شده است؟! یک پاسخ واضح دارد: آمریکا میراثدار ملل جهانی شده است یعنی، مردم آمریکا روی هم رفته برگزیده های جهان هستند که با مهاجرت خود ثروتهای معنوی، مادّی، فلسفی، فکری، فرهنگی و تاریخی ملّتِ خود را با خود به آمریکا برده اند و هنوز هم توسّط این افراد مقیم آمریکا ملّت خودشان غارت می شوند، در واقع آمریکا، قدیمی ترین و تاریخی ترین ملّتها را در خود جای داده است به همین خاطر دلار آمریکا از باارزش ترین ارزها به شمار می رود. مثلا از روز سرکارآمدن رضا پالانی، ثروت ایران با عناوینی بطور دائم به غرب خصوصا آمریکا سرازیرمی شود. یعنی، تمام ارزش افزوده ای که توسّطِ نیروی کار و از مواد خام با طرق گونه گون تولیدمی شود بسوی غرب سرریز می شود. با این ثروت های بی پایان، تشکیلات دیاز پرو و لابی ها را برای دوام این غارت تشکیل داده اند تا غارت قطع نشود و امروز آنها بیشتر علیه کشورشان، به غرب جاسوسی و برای غارت هر چه بیشتر راه و چاه نشان می دهند که تلویزیون و شبکه های لوسانجلسی فارس زبانها نمونه اصلی این تشکیلات های جاسوسی و غارتگری شکل یافته علیه ملّت خودشان هستند. اینان از موانع تحقّق حاکمیّت عادلانه و مردمی و قانونی در کشور خودشان به شمارمی آیند.


۳
✍با سقوط قاجار ما برده و مستعره شدیم. هرچه درآمد و ارزش افزوده و ثروت روی زمینی و زیرزمینی مملکت را تا در توان دارند خارج می کنند که صدسال است هر لحظه ارزش پول حکومتی پائین می آید. هر چه ناامنی بیشتر شود سرعت فرار سرمایه ها و سودها بیشتر می شود. در واقع با خروج سرمایه و نخبه، پول به همان سرعت ارزش خودش را از دست می دهد. با سقوط قاجار ما امنیّت را از دست دادیم و در فقدانِ امنیّت، خروج سرمایه و ثروت و نخبه رخ داد اگر امنیّت حتا نیم بند می بود سرمایه های اصلی خارج نمی شدند، سود و ارزش افزوده اش و ابزار تولید را خارج نمی کردند تا برای غارت بیشتر، تولید ارزش افزوده شود. ذات نظام کاپیتالیسم جذب و مکش سرمایه و ثروت و نخبه است. صدسال است بعد از شکست عثمانی و قاجار و اسلام، اورتا دوغو و جهان تورک و اسلام  امنیّت واقعی به خود ندیده است. مرزبندی ها تصنعی و ساختگی است. اکثر کشورهای مورد ظلم و غارت از طرف غرب به نوعی در تحریم هستند. حتی چین و شوروی و امروز روسیه و کشورهای عربی و تورکیه نسبت به شرایط شان قدرت شان در تحریم هستند.
۴

✍قاجار، ملّی ترین و بومی ترین حاکمیّت تورکی اسلامی معاصر بود. تمام معماری ها خصوصا معماری های دینی و مراکز و شاخص های اقتصادی و سیاسی این را نشان می دهند. ادامه حاکمیّت قاجار، مدیون سلسله های قدرتمند در تاریخ تورکان بوده سرنگونی قاجار از روز اوّل قدرت گرفتن شان از طرف ماسونها کلیدخورده بود و ترور آقامحمّدشاه این را نشان می دهد ادامه اش تقویت جریانهای ضدّ تورک مانند آقاخان کرمانی ها و استراتژی سازی ها با کمک شعوبیه و ماسونها و ظهور بابیه شعوبی و ترور و سوءقصد و نهایت ترور ناصرالدین شاه قاجار تبریزی و سوء قصد به محمدعلی شاه تبریزی، سرانجام سرنگونی قاجار توسّط بیگانگان مجوسی هندی به سرکردگی رضامیرپنج، مزدور و مامور اجنبی انجام گرفت. شیعه سنتی و نفوذ شعوبیّه با کمک ماسونها و در مقابل نبود دانش سیاسی ملّی و فلسفه ملّی و از طرف دیگر هویّت سازی فارسها با کمک ماسون ها دست بدست هم داد و حاکمیّت ملّی و فرهنگی و هویّتی هزاران ساله تورکان را نابودکردند. فقر فلسفه بویژه فلسفه ملّی، مانع ملّت سازی و استراتژی سازی در قاجار بود یعنی، غربی ها حین گذار به سرمایه داری هم علیه جهان تورک کمر همّت بستند و هم به تقویت شونیزم فارس پرداختند و جهان تورک هم نتوانست از اسلام سنّتی به اسلام مدرن روزنه ای بگشاید.

لطفا در یوتیوب و اینستاگرام و تلگرام به ما ملحق شوید:👇👇👇��👇

https://t.me/dr_abdoulgaffare
badie

https://t.me/azh
ekmat

https://www.instagram.com/dr_abdoulgaffareb
adie/

https://youtube.com/@dr.abdoulgaffarebadi
e8378
04/02/2025, 21:42
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1045
بسم الله الرحمن الرحیم
شنبه: ۱۴۰۴/۰۱/۰۹
السّبت:۲۸رمضان۱۴۴۶
Saturday, 29 March 2025
شنبه ها:
فلسفه ملّی(تورکی اسلامی)۸۰
تورک ایسلام فلسفه سی

تورکلوک و ایسلاملیق و معاصرلیق۲

دکتر عبدالغفار بدیع

۱
✍در همنوایی و هم سویی تورکلوک و ایسلاملیق و معاصرلیق به انسانی دست می یازیم که متّصف به چهار صفت می گردد:
۱. عقلانیّت
۲.ایمان
۳. معنا
۴.معاصراندیشی.
چنین انسانی واجد مکتبی و مشربی می شود که به میللی دوشونجه ره می دهد. میللی دوشونجه هم به میللی یول. در ظلّ و ذیل آن عقلانیّت، مفاهیم و مصطلحات را خود معنامی کند اجازه نمی دهد مکاتب دیگر برایش اصطلاح و مفاهیم تعریف کنند. در سایه سار ایمان و پرتو افکنی معنا(ایسلاملیق) به کیمیای شجاعت و جسارت و حیات طیبه دسترسی پیدامی کند و  در برابر کثیری از مکاتب و ایسم های غربی چون لیبرالیسم و کمونیسم و سوسیالیسم و فمنیسم و آتئیسم و ...تاب مقاومت پیدامی کند. زیرا از دریچه تحقیق و نقد بر آنها می نگرد به جهانی به وسعت تورکان و مسلمانان تعلّق پیدا می کند که می تواند کثیری از بحران های بشری خصوصا معمای هویّت را در جمع عقلانیت و ایمان و مدرنیّت درمان نماید. زیرا تورکلوک و ایسلاملیق دو عنصر از عناصر هویّتی یک شخص می شود دو بال برای پریدن و اوج گرفتن و دریافت جهان مدرن و جدید.
۲
تورکلوک:
✍فی المثل شما نظامی گنجوی را بعنوان یک حکیم تورک مسلمان نگاه بکنید به چنین مکتبی و فهمی از تورکلوک دست یازیده است: موضع گیری این حکیم درباره چینی ها و روسها و هندیها و تورکها از چنین مفکوره ای ملّی دادِ سخن درمی دهد:

ز چینی به جز چین ابرو مخواه
ندارند پیمان مردم نگاه...
سخن راست گفتند پیشینیان
که عهد و وفا نیست در چینیان

چینیان از منظر نظامی گنجوی، ملّتی هستند که واجد نوعی عقلانیّت هستند که در آن عقلانیّت عهدشکنی، بی وفایی یک مولّفه تلقّی می شود.

و یا درباره روسها:
كه فرياد شاها ز بيداد روس
كه از مهد ابخاز بستند عروس
ز روسی نجويد كسی مردمی
كه جز گوهری نيستش ز آدمی

عقلانیّت روسی، بیدادگری و نامروّتی را یک مولفه خویش می داند. از انسانیّت و آدمیّت بویی نبرده است. خیلی راحت سر ما می توانند معامله کنند.ناسیونالیسم روسی جز روس کسی را آدم حساب نمی کند. واقعا من خودم در پروازی از بوشهر به طهران می آمدم مهندسان روسی نیروگاه بوشهر هم سوار هواپیما بودند آنقدر عرق خورده بوده اند که بوی عرقشان تمام هواپیما را پر کرده بود.

نگاهی که حکیم نظامی گنجوی نسبت به هندوها دارد:
چون که تو بیدادگری پروری
تورک نه ای هندوی غارتگری

نظامی گنجوی، غارتگری و تاراج و تالان را یکی از ممیزه های عقلانیّت هندی(فارسی) می داند. تنها ممیزه ای که عقلانیّت تورکی را از دیگر عقلانیّت ها جدامی کند دادگری است:

دولت تورکان چو بلندی گرفت
مملکت از داد پسندی گرفت

حتا به ترسیم جغرافیای حکمرانی تورکان می پردازد:

لشگر تورک را ز دشنه تیز
تا به جیحون رسید گرد گریز

و از جانب شمال نیز:

ز کوه خزر تا به دریای چین
همه تورک بر تورک بینم زمین

در اسکندرنامه پیش بینی می کند که تنها تورکان می توانند روسها را شکست دهند:

ز پیکان تورکان این مرحله
توان ریخت بر پای روس ابله

شاید تا ۱۰ سال دیگر کشور روسیه به دلیل زاد و ولد تورکان مسلمان و عدم زاد و ولد دختران روس و عدم تمایلشان به ازدواج توسّط همان تورکان مسلمان بدون خونریزی فتح شود.
نظامی این مسئله را که وی از جانب شیروانشاه از تورکی نویسی منع می شد در مثنوی «لیلی و مجنون» از زبان شروانشاه بیان کرده است.
در زیور پارسی و تازی
این تازه عروس را طرازی
تورکی صفت وفای ما نیست
ترکانه سخن سزای ما نیست

و در همان زمان نظامی از اینکه به زبان تورکی وی اهمیت داده نمی شد لب به شکایت می گشاید:
تورکی ام را در این حبش نخرند
لاجرم دوغبای خوش نخورند

صرف نظر از دیوان تورکی نظامی و حمل مفکوره تورکان شامان در نگاه به طبیعت و آوردن صدها مثل تورکی در خمسه، در هفت پیکر می نویسد:

گفت من تورک نازنین اندام
از پدر تورکناز دارم نام

بی جهت نبوده که محمدامین رسول زاده در شعر کوتاهی درباره نظامی می نویسد:

فارسچیلیغی یوخ اونون
تورکلویه چوخ باغلی دیر
قافقاز دئیه ذوق آلار
روسدا جانی داغلی دیر
گوزه ل قادین تیپلری
یا تورک یا قافقازلی دیر
شوبه سی یوخدور کی او
بیر آذربایجانلی دیر
۳

معاصرلیق:
✍بروز شدن و مدرن شدن علوم غیر دقیقه ملّی ملّت تورک است مثل تیزکردن چاقو می ماند اگر تیز نشود کارایی نخواهدداست. هر چه بیشتر کار  و جدل کند بیشتر تیز می شود. اصطلاحات مانند فلسفه و حکمت و عرفان و سیاست و غیره بطور کلی در علوم غیردقیقه ملّی هم هر چه بیشتر  جدل و بحث و تحقیق شود به روزتر  می شود در نتیجه، باعث تکامل شعورها و اندیشه ها می شود، یعنی، پدیده ها به شعور و شعور به پدیده ها تاثیرمی نهند. در یک کلام اندیشه و پیشه هر دو محصول جغرافیاست.
03/30/2025, 18:09
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1041
شنبه: ۱۴۰۴/۰۱/۰۹
السّبت: ۲۸ رمضان۱۴۴۶
شنبه لر:
قرآنین تورکجه ترجمه سی ایکی الفبادا:

دکتر عبدالغفار بدیع

78. ən-Nəbə surəsi,
Məkkə surəsi
40 Ayə

۷۸. النبأ سوره سی
مکّه سوره سی
۴۰ آیه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
رحملی رحمان آللاهین آدیلا
Rəhmili Rəhman Allahın Adıyla

إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَادًا(۲۱)
شوبهه سیز، جهننم پوسقودادیر.
21.Şübhəsiz, cəhənnəm pusqudadır.


لِلطَّاغِينَ مَآبًا(۲۲)
او آزقینلارین قاییداجاغی یئردیر.
22.O, azğınların qayıdacağı yerdir.


لابِثِينَ فِيهَا أَحْقَابًا(۲۳)
اونلار عصریلر بؤيو اوردا قالاجاقلار.
23.Onlar əsrlər boyu orada qalacaqlar.


لَا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا(۲۴)
اوردا نه بیر سرینلیک نه ده بیر ایچکی داداجاقلار.
24.Orada nə bir sərinlik, nə də bir içki dadacaqlar.


إِلَّا حَمِيمًا وَغَسَّاقًا(۲۵)
یالنیز قاینار سو و ایرین داداجاقلار.
25.Yalnız qaynar su və irin dadacaqlar.


جَزَاءً وِفَاقًا(۲۶)
اویغون بیر جزاء!
26.uyğun bir cəza!


إِنَّهُمْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ حِسَابًا(۲۷)
حقیقتا، اونلار حاق- حساب اولاجاغینی گؤزله ميرديلر.
27.Həqiqətən, onlar haqq-hesab olacağını gözləmirdilər.


وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كِذَّابًا(۲۸)
آیه له ریمیزی تمامیله یالانلادیلار.
28.Ayələrimizi tamamilə yalanladılar.


وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ كِتَابًا(۲۹)
بیز هر شیی بیر-بیر یازمیشیق.
29.Biz hər şeyi bir-bir yazmışıq.


فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذَابًا(۳۰)
اونا گؤره ده دادین! بیز سیزین یالنیز عذابینیزی آرتیراجاغیق.
30.Ona görə də dadın! Biz sizin yalnız əzabınızı artıracağıq.
03/29/2025, 22:16
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1040
بسم الله الرحمن الرحیم
پنجشنبه:۱۴۰۴/۰۱/۰۷
الخمیس:۲۶ رمضان۱۴۴۶
Wednesday, 27 March 2025
پنجشنبه ها:
مکتب ملّی(مکتب آذربایجان و تبریز) ۴۸
فقدان فلسفه و کتابخانه امپراطوران تورک
دکتر عبدالغفار بدیع

۱
✍جهان اسلام بخاطر نبود فلسفه ملّی و اهمیّت ندادن به فلسفه هم گرفتار ترسه دوشونجه هم گرفتار کلاف سردرگم شده است زیرا مجبور است بدون استراتژی و مقطعی مجادله و مبارزه کند و نتواند واکسن دائمی پیکار پیوسته را کشف کند. این واکسن بصورت اتومات و دائمی می توانست اسلام را در برابر صهیونها و صلیبیها رویین تن کند. به همین سبب امکان پیروزی اش را خیلی کم کرده است. پیروزی عثمانی هم غیرفلسفی و نارس بود نهایت به پیروزی دائم ختم نشد و نتوانست از دل تاریخ ملّی تورکان و اسلام، مکتبی همه گیر و مبارز خلق کند. یعنی برای فردا برنامه نداشت. تنها با فلسفه است که روح اسلام و هویّت را می شود شناخت. مع الاسف ملّت تورک به خاطر زیست صدساله تحت ظلم شعوبیّه و الینگی و آسیمیلگی از درک فلسفه بسی ناتوان شده اند و در تاریکی اندیشه و ظلمات استراتژی سیر می کنند. هنوز نمی تواند معمّایی عرفانی، فلسفی و مکتبی، بنام خطّ سوم یعنی، هویّت را پی افکنی فلسفی نماید. این معمّا باعث هر چه بیشتر شناخته شدن و یا اندیشیدن به مکتب ملّی عرفانی تبریز می شود. مثل یک معادله ریاضی که آدمی را به فکرکردن وادار می کند. قرآن هم معمّاهای بیشتری دارد که  صاحبان فکر را به اندیشیدن وادارمی کند. متبدّلانی چون عابباس آخوندی ریاست مجریه کشور را تهدیدمی کند که تورکی گزارش نگیرد. یا آخوندی دیگر تحت تاثیر تعلیمات شعوبی ماسونی ذوالقرنین را کوروش و پیغمبر می داند. شخصیتی سفاک و خونریز و بت پرست را که نه زبانش نه دینش و نه جغرافیایش به فارسها می خورد به مقام پیغمبری رساندن توسّط آخوندی شومن و بی سواد هم با آموزه های قرآنی در تعارض است: لا تقف ما لیس لک به علم هم از ابتذالات فکری صدا و سیما میلی حکایت دارد.

۲

✍ویرانشهریانِ طاغوتی شعوبی صلیبی مجوسی، تورکان را مردمانی دور از کتاب و قلم می دانند حالیا که دربار امپراطوران تورک ممرّ تامین معاش کثیری از حکیمان و فیلسوفان و عارفان و صوفیان و عالمان و هنرمندان بوده است و چه دغدغه هایی که اینان برای نگهداشت کتاب و اهل کتاب که نداشته اند. مثلا غارت کتابخانه مقبره شیخ صفی الدین اردبیلی توسط شعوبیان روسی ارتدوکسی در اردبیل یک فکت تاریخی بر این حمیّت است. لشکرکشی روسها از قره‌باغ به اردبیل شاید تنها لشکرکشی در تاریخ برای تسخیر و غصب گنجینه علم و ادب بوده که با سیاست و یا منافع نظامی، جهان مدرن منافات داشته است. کتاب و کتابخانه‌ها در مفکوره امپراتوران تورک که خود کتابخوان و کتاب نویس بودند از دیرباز اهمیّت بالایی و والایی داشتند و همواره کتابخانه‌های متعددی در این دیار وجود داشته است. از طرفی طیّ حملات ویرانگرانه‌ای که در طول تاریخ، به امپراتوران تورک می‌شد، یکی از اماکنی که همواره مورد هجمه، تخریب و غارت قرار می‌گرفت، همین کتابخانه ها بودند. بی جهت نبود که آقامحمدخان قاجار هر کجا می رفت کتابخانه دربار را نیز با خود می برد. کتابخانه‌ بقعه‌ شیخ صفی الدین اردبیلی که حاوی کتب نفیس و عتیق فلسفی و تاریخی عرفانی بازمانده از دوران امپراطوران تورک بوده توسّط روسها غارت می شود. در ۲۵ ژانویه ۱۸۲۸م هنگام مذاکرات صلح میان عباس میرزا و پاسکویچ شهر اردبیل توسّط قوای روس به فرماندهی ژنرال سوشتلن و همراهی سرهنگ سنیاوین محاصره و پس از اندک مقاومتی از طرف نیروهای نظامی محلّی به تصرف روسها درمی آید. سعید نفیسی می نویسد: "در اطراف اردبیل چندین معدن مس هست که برای نیازمندیهای نظامی آن زمان اهمیت بسیارداشته، عباس میرزا با دستیاری مهندسان اروپایی، قلعه آن شهر را ساخته بود که به گفته سوشتلن، برتریهای چند بر قلاع داشته است. علاوه بر آن در آن قلعه علوفه و خواربار و تجهیزات نظامی فراوان ذخیره کرده بودند… لوازم توپخانه نیز آنجا فراوان بود و با همه این برتریها، دفاع از آن شهر برای لشکریان عباس میرزا دشوارشده بود. روسها پس از تصرّف اردبیل، علماء شهر را در یک محلّ جمع کرده و ایشان را از قصد و نیّت پاسکویچ و گریبایدف درباره انتقال کتابخانه آگاه کردند. گرچه علماء در آغاز مخالفت کردند و هر یک درباره وقفی بودن کتب کتابخانه داد سخن دادند، ولی خیلی زود متوجّه شدند که گوش کسی به حرف آنان بدهکار نیست و از طرف حکومت و حکومتیان نیز کاری ساخته نیست. پس به اجبار به انتقال کتابهای کتابخانه تن در دادند و کتابخانه را تسلیم قوای نظامی روس کردند، مشروط بر اینکه پس از نسخه برداری آنها را به محلّ اصلی عودت دهند. النّهایه کتابخانه به تصرّف ژنرال روسی درآمد و دو دسته قشون سواره و پیاده کاروان کتب بقعه شیخ صفی را از اردبیل تا تفلیس همراهی کردند.
03/28/2025, 14:41
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1039
بسم الله الرحمن الرحیم
سه شنبه:۱۴۰۴/۰۱/۰۶
الثلاثاء: ۲۴رمضان۱۴۴۶
Tuesday, 29 March 2025
سه شنبه ها:
حکمداری ملّی(تورکی اسلامی)٤٦
میللی حکمدارلیق
۱.قاجاریّه
ناصرالدّین شاه قاجارتبریزی،حکیم مدرن اندیش، روشنفکر ملّی،چهارمین شاه سلسله تورکی اسلامی قاجاریه ٢٩

شاه تورک مسلمان سفرکرده به سرزمین مسیحیان

دکتر عبدالغفار بدیع

۱

✍قاجار حاکمیّتی ملّی اسلامی داشت نه به روس نه به انگلیس وابسته نبود. حمایت ناصرالدین شاه قاجار تبریزی از ادبیات و خلاقیّت هنری بسی بر وجهه اش افزود و وی را بیشتر در دیده ساکنان ممالک محروسه، قبله عالم جلوه داد گسترش و بازسازی پایتخت به پیروی از سرمشق فرمانروایان نامی تورک مسلمان چون شاه عباس اول و یا فرنگیانی چون ناپلئون سوم بطورجدّی سال ۱۲۸۴هـ ق با برداشتن دیوار قدیمی شهر و احداث خیابانهای وسیع و عمارات سلطنتی به سبک معماری تورکی(مدرن) فرنگی و مطابق سلیقه زمان شروع شد. شمس العماره نیز با همان سلیقه معماری تورکی مدرن چون دروازه ای شگرف و ایوان شاهانه در ضلع شرقی کاخ گلستان به دستور ناصرالدین شاه ساخته شد که آن هم نشانگر ذوق شاه برای بنای ساختمانهای پرشکوه بود. سبک معماری تورکی مدرن این عمارت نیز اگر چه نه به صراحت تکیه دولت به همان نهج آغاز عصر بزم ناصری را بشارت می داد.

۲
✍وجهه اسلامی ناصرالدین شاه قاجارتبریزی هیچگاه با زندگی خصوصی اش تعارض جدی پیدانکرد تقریباً همزمان با بنای تکیه دولت ساختمان اندرونی کاملاً تازه ای هم برای جا دادن حرم سرای در محوطهٔ کاخ گلستان ساخته شد. در سالهای بعد تعدادی عمارات تفریحی دیگری هم در باغهای سلطنتی در پایتخت و حومه بنا شد. افزایش حجم حرم شاهی همواره هماهنگ با ازدیاد نفوذ آن نبود حرمسرای دوران ناصرالدین شاه نه آن چنان که غربیان تصور می کردند سحرانگیز و مالامال در عیش و عشرت بود و نه آن اندازه منزوی و مجزا.
۳

✍مسلم این که ناصرالدین شاه قاجارتبریزی پس از سالهای دهه۱۲۸۰ هـ. ق، شاهد سرکشی هایی در حرمسرایش بود. ولی در عین حال به روال خشکه مقدّسان هم یکسره از لذّات جسمانی هم اجتناب نمی جست. حرم برای او در درجه نخست پناهگاهی به دور از مشقات دنیای بیرون به نوعی کانون خانوادگی وی بود اگر چه بارقه مهری که برای جیران داشت دیگر هرگز در دلش نیفروخت اما کوشید تا در میان همسران و دختران پرشمارش در حرمسرا وجوهی از شخصیّت فردی را بپرورد طرح معماری اندرون جدید که در آن بر خلافِ ترتیبات قبلی هر کدام از زنان شاه، واحد مسکونی مجزایی برای خود داشت نشانی از این فردیّت نورسته بود وظیفه هر زن در رابطه با شاه و یا با دیگر زنان حرم مشخص و معیّن بود جالب اینکه تقسیم کار در میان زنان حرم و سلسله مراتب آنان که براساس رتبه و ارشدیت بود با وجود نوسانات عاطفی شاه به ندرت بر هم می خورد. همسران شاه مسلماً همه مورد توجّه جنسی او نبودند ولی همواره چند تنی از ایشان بیشک از این بابت واجد شرایط بودند. حسّ ظرافت و زیباشناسی شاه به شهادت سلیقه و سر و وضع زنانش در مقایسه با زنان دیگر دوران قاجار گویای همه چیز بود. ناصر الدین شاه در سالهای پایانی سلطنتش از فشارهای ناشی از رقابت همسران و توقّعات بی پایان ایشان گاهی شکوه می کرد چندتن از زنان با نفوذش که از خانواده های فرودست روستایی بودند مورد علاقه خاصّ شاه قرارگرفتند. برعکس همسران شاه، زاده یا بزرگ زاده او این زنان طبقه فرودست - همانند جیران - نیازهای وافر عاطفی شاه را بیشتر بر می آوردند به ویژه دو تن از آنان فاطمه سلطان ملقّب به انیس الدوله درگذشته در ۱۳۱۵ هـ ق و زبیده ملقّب به امینه اقدس در گذشته در ۱۳۱۱ هـ ق نوعی شیوه زندگی مردمی و در مورد دومی میزانی هم عوامیت و خودمانی گری با خود به حرم شاهی آوردند که به خاطر بی تکلفی اش به دل شاه می نشست.

۴

✍قبل از ناصرالدین شاه، هيچ يك از پادشاهان ایران به خاك يك کشور مسیحی قدم نگذاشته بود. تصمیم‌گیری برای انجام این سفر به هیچ وجه امر آسانی نبود. پادشاه ایران در ۴۳ سالگی و پس از يك ۱۵ سال جلوس بر تخت طاووس، شخصی بود با شخصیّت  و شاکله ای شکل گرفته و راه و رسم‌های مشخص را دانسته. خروج او از کشور می‌توانست از نظر سیاسی مخاطراتی در برداشته باشد. روحانیون و عناصر محافظه‌کار که مایل نبودند پادشاه‌شان به فرنگ برود و زیر نفوذ غربی‌ها قراربگیرد و با افکارشان آشناشود با این سفر بجدّ مخالفت می‌ورزیدند. از طرف دیگر بودند کسانی از جمله مشیرالدوله صدراعظم، که شاه را به این سفر تشویق می‌کردند، و عقیده داشتند که مشارکت مالی و اقتصادی انگلیسها در مملکت این حُسن و این امتیاز را خواهدداشت که چون سپری، استقلال کشور را از تهدید روسها حفظ خواهدکرد. زیرا استقلال در جهان مدرن یعنی سرمایه گذاری کشورها و شرکتهای مختلف در یک کشور‌. راه سفر يك پادشاه مسلمان به اروپای مسیحی با مسافرت سلطان عبدالعزيز عثمانی در سال ١٨۶٧م هموار شده بود.
03/26/2025, 21:40
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1038
بسم الله الرحمن الرحیم
دوشنبه:۱۴۰۴/۰۱/۰۴
الاثنین:۲۳رمضان۱۴۴۶
Monday, 24 March,2025
دوشنبه ها:
اسلام ملّی(تورکی)۶۳
"ترسه متفکّرلر"
نقدی بر احیاگران و مصلحان شعوبی فارسی
سیدجمال الدين اسدآبادی(افغانی) ۱

دکتر عبدالغفار بدیع

۱
✍شعوبیان اسلام فارسی که مغازه ای جدید در برابر اسلام محمّدی مصطفوی بازکرده بودند در جهت رونق آن مجعولات، تحریفات و ترسه دوشونجه و تفرقه؛ متفکّرانی ترسه را هم به میدان آورده اند در دوران معاصر سلسله جنبان حرکتهای اسلامی بظاهر علیه انگلیس و پدر و پیر روشنفکری دینی فارسی شعوبی که از آن به استاداعظم هم تعبیرمی شود کسی نیست جز سیدجمال الدين اسدآبادی.

۲

✍درباره سیّد رسالات و کتب به زبانهای مختلف نوشته شده است که می توان به آنها مراجعه کرد پاره ای از مهمّ ترین آنها ذیلا نقل می شود:

۱.‌اسناد وزارت خارجه انگلیس در آرشیو بایگانی عمومی انگلستان
۲. تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس ج ۵ و ۶ محمود محمود
۳. سیاستگران دوره قاجاریه تالیف خان ملک ساسانی ج ۱
۴. مردان خود ساخته (مقاله سید حسن تقی زاده)
۵. مردان نامی شرق: غلامحسین نراقی فرخزاد.
۶‌. زندگانی سیّد جمال الدین اثر مرتضی مدرسی چهاردهی
۷‌. الماسونیه العامّ و مشاهیر الشرق: جرجی زیدان
۸. الردّ علی الدهریین: مقدمه شیخ محمد عبده.
۹‌. مآثر و الاثار: اعتماد السلطنه
۱۰. بیداری ایران: ناظم الاسلام کرمانی
۱۱. تاریخ انقلاب ایران: ادوارد براون.
۱۲. آثار ملکم محیط طباطبایی
۱۳. دایره المعارف اسلامی: گلدزیه آلمانی
۱۴. رهبران مشروطه ایران: ابراهیم صفایی ج ۱
۱۵. دایره المعارف عرب: بطرس البستانی
۱۶‌. اعیان الشیعه ج ۱۶
۱۷‌. دفاع از سید جمال الدین حسینی: سید هادی خسرو شاهی.
۱۸‌. شرح حال و آثار جمال الدین: لطف اله خان اسد آبادی.
۱۹. تنبیه العقول: کاشف الغطاء
۲۰. زعماء الاصلاح: احمد امین‌
و مقالات فراوان در روزنامه ها و مجلات اختر و ارمغان، آریانا، الدراسات الادبیه،المقطف، ایرانشهر، آینده، خوشه، دنیا، شوری، ضیاء الخافقین، عالم اسلام، عروه الوثقی، فروغ علم، کابل،کاوه،محیط، هلال و ...

۳
✍در کتاب فراموشخانه و فراماسونری در ایران اثر اسماعیل رایین ج ۱ صفحات۳۵۹ تا ۴۲۰ نکته هایی تامّل برانگیز درباره سیدجمال اسدآبادی آمده است:
سیّدجمال از فراماسونهای اولیه ایران است که در ۹ لژ ماسونيك عضویت و با ۲۱ نام فعالیّت داشته است‌. او در لژ فراموشخانه ملکم وسپس در لژهای کوکب، لژ فراماسونری الشرق، قاهره، از مازینی ایتالیائی قاهره، انجمن وطنی تابع شرق فرانسه در قاهره، لزنيل قاهره، گراند اوریان پاریس، لژ فایتح Paith لندن، لرمنراميتيه اسلامبول وابسته به گرانداوریان دو، فرانس، عضو رئیس لژ و «ویزیتور» بوده است.

۴
✍کسی که مدّعی مسلمانی بود ولی نماز نمی خواند.(مردان خودساخته ص۵۲). منکر خدا بود.(نامه ۳۰ اگوست ۱۸۷۹ سرلاسیل سفیر انگلیس در قاهره به وزارت خارجه انگلستان) اما در ردّ طبیعت‌گرایان مقاله می نوشت. در ممالک مسلمان چون سودان، مصر، ممالک محروسه قاجار، عثمانی، افغانستان و هندوستان دنبال فرصت بود. وی برای رسیدن به مقام حتی از وقایعی که به کشتار مسلمانان ختم می شد، باکی نداشت و آنها را فدای اغراض و شهوات و امیال خویش می ساخت‌. (چنانچه در شورش لشکری مصر که منجر به بمباران اسکندریه و تل كبير و اشغال انگلیسها شد سیّد راساً مسئول و عامل شورش بود و عدّه ای عملیّات او را بدستور انگلیسها و به نفع سیاست استعماری در مصر دانسته اند).

۵

✍سیدجمال وطن نداشت. زن نداشت معشوقه هایی داشت‌ خود را پایبند قوانین و مقررات هیچ مملکتی و ملّتی نمی دانست. در هر کشوری برای خویش نامی انتخاب می کرد.(از مجموع اسنادی که از او باقیمانده مسلم شده است که او با خط خودش ۲۱ نام  داشته: ۱-جمال۲-جمال الدین الاستنبولى٣-جمال الدين الاستنـي۴-جمال الدین اسدآبادی۵-جمال الدین الحسینی۶-جمال الدین حسینی عبدالله بن عبدالله۷-جمال الدين الحسيني الاستنبولى(عبدالله)۸-جمال الدين الافغانى الكابلي۹-جمال الدين الحسيني الافغانی ۱۰-جمال الدین الحسینی رومی.١١-جمال الدين الحسيني طوسی.۱۲-جمال الدین الحسینی الکابلی ۱۳-جمال الدین السعدآبادی۱۴-رومی۱۵-شیخ افغان ۱۶-جمال الدین افندی۱۷-الدين جمال۱۸-سیدجمال افغانی۱۹-شیخ جمال الدین۲۰-شیخ جمال نامی است که در روسیه داشت.٢۱-السيد الحسيني. امضاء زیر مقالات عروة الوثقى وضياء الخافقين. ۵۹ سال عمر خویش با بيست و يك نام زندگی کرده است).

۶

✍از سازش با هر سیاستی و سیاستمداری رویگردان نبود‌.در ظاهر دشمن سرسخت انگلیس بود ولی بعنوان یک فراماسون وظیفه گفتن مرگ بر انگلیس را در جهان اسلام بر عهده داشت. در زمان مناسب به انگلستان و سیاست استعماری اش خدمت می نمود‌ و خود را به دامان آنان می انداخت‌(مردان نامی شرق ص۲۴۶) روسها هیچ وقت فریب وی را نخوردند تا بتواند تورکان مسلمان روسیه و قفقاز را آلت اجرای مقاصد و مطامع خویش سازد....
03/25/2025, 20:27
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1036
بسم الله الرحمن الرحیم
یکشنبه: ۱۴۰۴/۰۱/۰۳
الاحد: ۲۲ رمضان ۱۴۴۶
Monday, 23 March 2025
یکشنبه ها:
حکمت ملّی(تورکی اسلامی)۲۹

عتبه الحقائق ۱

دکتر عبدالغفار بدیع
۱

✍اگر عرفان ملّی تورکان مسلمان از مربع ۱‌.شمس الدین تبریزی، ۲.جلال الدین ملاّی تورک بلخی رومی و ۳‌.عمادالدین نسیمی و ۴.شاه اسماعیل ختایی چهار عارف تورک مسلمان، سامانی عملی نقدی ذوقی کشفی یافته است و اگر فلسفه ملّی تورکان مسلمان از مربع ۱.ابونصرفارابی، ۲.ابن سینا و ۳‌‌.شیخ شهاب الدین سهره وِردی و ۴.تفتازانی بمثابه چهار فیلسوف تورک مسلمان، سامانی عقلی و اشراقی منطقی یافته است حکمت ملّی تورکان مسلمان نیز با ۱.یوسف بالاساغونلو (قوتادغوبیلیک)، ۲.ادیب احمد یوکناکی(عتبه الحقائق) و ۳.احمدیسوی پیر تورکستان(دیوان حکمت) و ۴.امیر علیشیرنوایی چهار حکیم تورک مسلمان سامانی حکمی و اخلاقی و تربیتی یافته است.
۲
✍پس از مقالاتی و خطابه هایی درباره قوتادغوبیلیک (۲۶ مقاله) اینک قصد آن داریم قدری ذهن و ضمیر شما همراهان را با ادیب احمد دومین حکیم تورک مسلمان تلطیف کنیم:

✍ادیب احمد یوکناکی اویغوری مولّف کتاب عتبه الحقائق(پیشگاه حقایق) در سال ۱۱۱۰م در منطقه یوکناک(از توابع تاشکند اوزبکستان) در زمانه دولت قره خانیان غربی متولّد و تقریبا سال ۱۱۸۰م به دیار باقی شتافته است. امیر علیشیر نوایی در کتاب نسائم المحبه از ادیب احمد سخن می گوید: "ادیب احمد، تورک است در کتابش هبه(عتبه) الحقائق مواعظی نادر و اقوالی ماثور گرد آورده است گفته اند وی کور بوده است اما اخلاق و صفاتش فراخ و وسیع بوده است صرف نظر از نابینایی ذاتی قلب و روحش از نور بصیرت آکنده بوده است".  نابینایی مادرزادی این حکیم، وی را با ابوالعلای معرّی فیلسوف شهیر عرب می تواند به توزین قیاس و مقایسه نهد.(من درباره مقایسه ابوالعلاء معرّی و مولانا سخنرانی ای به فارسی که در بنیاد شهریار ایراد شده در یوتیوب دارم)

۳
✍این کتاب یعنی عتبه الحقائق در قرن۶ ه.ق نوشته می شود یک اثر ادبی تهذیب گرایانه است هدف از نگارش آن تفسیر شماری از مسائل و قضایای اجتماعی و سیاسی و روانی و اخلاقی بر اساس مفکوره تورکی و دین اسلام است که از شاکله قوتادغوبیلیک و وزن آن یعنی بحر متقارب (فعولن فعولن فعولن) متاثّر بوده است. ادیب احمد در پایان دوره دولت قره خانیان به زبان تورکی اویغوری این کتاب را نگاشته است و از کتاب قوتادغوبیلیک یوسف بالاساغونلو در معنی و اسلوب تاثیر پذیرفته است. کتاب در ۱۴ باب و ۴۸۴ بیت نوشته شده است. با تعلیقاتی که دیگران در پایان کتاب بر آن افزوده اند تعداد ابیات به ۵۱۲ بیت رسیده است.

۴

✍ابتدا کتاب عتبه الحقائق با حمدِ الله و ثنای رسول وی آغازمی شود سپس به فضل دانش و فوائد آن و نکوهش جهل دوام می یابد وی در این کتاب می نمایاند که معرفت و دانش، راهِ سعادت را فراروی انسان بازمی کند. ادیب احمد در بیان توره تورکان از شجاعت و تواضع و تعاطف و عدالت و انسانیت نیز باب سخن می گشاید. شخصیّت هایی چون نجیب عاصم سال ۱۹۱۸م و استاد رشیدرحمتی آرات سال ۱۹۵۱م فواد کوپرلی، محمدرضا کریمی باغبان، سؤي تورک و ... تحقیقاتی روی نسخ و ترجمه آن نموده اند.

۵

✍ادیب احمد، انسان صالح را انسان کریم می داند همان که ملّای تورک بلخی رومی می گفت:
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست

زیرا این کرم و کرامت است که شرف و رتبه و زیبایی را افزون می کند. اگر دوست داری نزد مردم محبوب شوی کریم باش‌. این است لبّ لباب سخن ادیب احمد عالم تورک مسلمان هزار سال پیش‌ در خطاب به انسان.

۶

✍خوش دارم این مقال را با نمونه هایی از شعر ادیب احمد مزیّن نمایم :
سونگه گله ییلیک تک ارنگه بیلیگ
اره ن گوزگو عقل اول سونگه لینینگ بیلیگ

بیلیگ سیز، ییلیگ سیز سونگه ک تک کال
ییلیک سیز سونگه کله سونولماز بیلیگ

ترجمه :
علم برای انسان همچون مغز استخوان برای استخوان است و زیبایی استخوان در مغز اوست.

آدم بی علم چون استخوان بی مغز است واستخوان بی مغز به دردی نمی خورد.
03/24/2025, 17:50
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1035
بسم الله الرحمن الرحیم
شنبه:۱۴۰۴/۰۱/۰۲
السّبت:۲۱رمضان۱۴۴۶
Saturday,22March2025
شنبه ها:
فلسفه ملّی(تورکی اسلامی)۷۹
تورکلوک، ایسلاملیق و معاصرلیق ۱

دکتر عبدالغفار بدیع

شهادت مولای متقیان بر دوستدارانش تسلیت باد.

۱
✍به چهارمین سال سلسله مباحث تورکلوک، ایسلاملیق و معاصرلیق واردمی شویم از دل و ضمیر این مباحث در این سه سال قریب به ۱۵۰ ویدیوفایل و ۵۰۰ مقاله در حوزه های معرفتی و فکری و علوم غیردقیقه چون فلسفه ملّی، حکمت ملّی، اسلام ملّی، علم گرایی ملّی، حکمداری ملّی،سیاست ورزی ملّی، عرفان ملّی، مکتب ملّی(تبریز مکتبی)زبان و ادبیات ملّی تورکان مسلمان، در کانال اینستاگرامی، تلگرامی و یوتیوب بارگذاری و نشریافته است. امسال هم با جدیّت فراختر و فزونتر به حول باری این مسیر مسیل گون ادامه خواهدیافت و امیدمی برم که نوشته ها، که اینک متجاوز از ۲۵ مجلّد اثر می شود جامه کتاب بر تن کنند و مجوّز نشر گرفته و بر جام طبع ریخته شوند تا ماتورکان مسلمان هویّت طلب را از ترسه دوشونجه برهانند:
فکر آن باشد که بگشاید رهی


۲

✍فلسفه ملّی تورکی اسلامی، برآیند و برونداد نسبت میان تورکلوک، ایسلاملیق و معاصرلیق است. همان سه ضلع مثلثی که قلمرو مطالعاتی بنده را در خدمات متقابل اسلام و تورکان شکل می دهد: منظور از تورکلوک یعنی، تورک بودن نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر، با تورکچولوک فرق می کند. تورکلوک یعنی، مبانی و مبادی و آثار معرفتی تورک را به میان آوردن. ولی تورکچولوک یعنی، مبانی ایدئولوژیکی تورک را به میان آوردن. تورکلوک از هست و بودن تورک در یک پهنه جغرافیایی،تاریخی، فلسفی، حکمی، اخلاقی و هنری و...سخن می گوید ولی تورکچولوک از بایدها و نبایدهای وی سخن می گوید. سخن از نقد ایدئولوژی نمی رود زیرا هیچ انسانی و هیچ مکتبی بدون ایدئولوژی یافت می نشود. بلکه ترسیم تفاوتها میان این دو مطمح نظر هست. تورکلوک یک ظرفیّت، یک استحقاق و یک شاهراه است که نه تنها ره به تجزیه و جدایی ندارد بلکه طالب حقوق تورکان در جهان معاصر است. تورکلوک یعنی،یک تورکی هست که به زبان تورکی سخن می گوید زبان مادری اش تورکی است و تورک بودن را به جبر و قصر و تقدیر مالک شده است نه عاریت بوده نه زیب و زینت. نه مایه فخر است نه عامل ننگ. هستی وی در گرو بودنِ تورک بودن وی است. تورک بودن هم عین هستی اوست. رکنِ رکینِ هویّت و ملیّت وی را تورک بودن شکل می دهد و این انسان تورک، واجد و حاوی و قابل یک عقلانیّتی می شود که در یک رهیافت تاریخی چندین هزارساله به مولفه هایی چون اعتدال اندیشی، عدالت گرایی، ظلم ستیزی، تسامح و تساهل و تدبیر بقا و تعاون و صلح اندیشی و متن گرایی و دولت اندیشی و ...دست یافته است. اگر زبان تورکی برای تورک یک پوسته باشد هسته آنرا آن عقلانیّت با آن مولّفه ها شکل می دهد. مولّفه های عقلانیّت چون روحی در پیکره تورک جاری و ساری است و استمرار تاریخی پیدامی کند و در گذر زمان به جزء لاینفک وجودی وی بدل می شود.

۳

✍ایسلاملیق: یعنی اسلامی شدن، داشتن و بودن اسلام، شدن اسلامی، مسلمان بودن و پذیرش اسلام معرفتی. یعنی، حضور اسلام محمّدی نه اسلام شعوبی در تمام سکنات آدمی. نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه بیشتر با ایسلامچلیق فرق دارد زیرا ایسلاملیق مبانی و مبادی و آثار معرفتی اسلام را در قلمروهای فلسفه، حکمت، علم، اخلاق و اجتماع به میان می آورد. اگر ایسلاملیق یک ظرفیت، قابلیّت و استحقاق باشد ایسلامچلیق نوعی فاعلیّت و ابزار است. مهمّترین سرچشمه ایسلاملیق خود قرآن است که با هر بارخواندن و درنگ در آن، درهایی از معارف بروی آن انسان مسلمان بازمی شود. ایسلاملیق از حضور و وجود اسلام به مثابه سرچشمه ای از معنا و ایمان و قدرت سخن می راند. ایسلاملیق با ایسلامچلیق که نوعی اسلام ایدئولوژیک قدرتی فاقد ایمان و معنا است و در حصرهای بایدی و نبایدی و دیگرناپذیری قرارمی گیرد فرق می کند. اگر ایسلامچلیق ره به کوی شعوبیان و تفرقه، نفاق، ارتجاع، تقلید،ظاهرگرایی و پوست جویی و مناسک خواهی داشته باشد ایسلاملیق ره به کوی حضرت محمدمصطفی ص، معارف اهل بیت،اتّحاد،یکرنگی،ارتقاء،ارتفاع،تحقیق، معناگرایی، مغزجویی و ایمان سازی دارد.میان این دو فرقی است فارق.

۴

✍معاصرلیق:یعنی یک تورک مسلمان، جهان جدید را محققانه و منتقدانه بپذیرد. دو مولفه مهمّ جهان جدید یعنی، مدرن شدن و تغییر یافتن را نه با تقلید نه با زر و زور و تزویر بلکه با تحقیق و عدالت و انتقاد پذیراباشد. معاصرلیق، برقراری نوعی رابطه اصیل با زمان است.معاصر کسی است که زیستجهان دوران خودش را به رسمیّت می شناسد، تمایزاتش را از دورانها و زیستجهان های پیشین بازمی شناسد ولی، با شیفتگی و دلسپردگی در زمان حال مستحیل نمی شود،فاصله خودش را از  حال و اکنون حفظ می کند.گذشته را بروزرسانی می کند. معاصرلیق یعنی، از دنیا و تحوّلات و تطوّرات آن عقب نماندن بلکه جلوزدن و پیش تاختن و غلبه بر زمان....
03/23/2025, 17:32
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1034
بسم الله الرحمن الرحیم
شنبه:۱۴۰۴/۰۱/۰۲
السّبت:۲۱رمضان۱۴۴۶
Saturday, 22March2025

شنبه ها:
سیاست ورزی ملّی(تورکی اسلامی) ۷

دکتر عبدالغفار بدیع

۱
✍حماسه دوم فروردین ۱۴۰۴ اورمیه در سالروز شهادت پیشوای پارسایان مولاعلی ع که بخاطر شدّت عدالت و قضاوت و رفع تبعیض شهیدشده بود نقطه عطفی در تاریخ تورکان مسلمان آذربایجان است. شعار من تورکم شعار غالب بود. گردآمدن بر مزار مجاهد فقید نستوه آذربایجان، مرحوم حسنی آن انقلابی وطن دوست صادق، رضوان الله تعالی علیه سپاسی بود از قدر و منزلت وی که اگر می بود نفس یاغیان و طاغیان و باغیان را بی شکّ می برید. (سال۸۶ وقتی عازم سفر حج بودم محضر آن عالم عامل در منزلشان رسیدم گفتند برایم در آنجا نماز امام زمان عج بخوان). این تجمّع، حکایت از این دارد که هیچ کسی نمی تواند مجادله هویّت طلبی و جنبش مدنی اجتماعی تورکان مسلمان آذربایجان را منحرف کند. اتّحاد جریانهای ملّی و مذهبی در این تجمّع یعنی رسیدن به آنا مکتب. ویرانشهریان شعوبی مجوسی خیال می کنند در قالب مذهبی که خود بدان اعتقادندارند می توانند جنبش مدنی تورکان مسلمان را در آذربایجان فریب دهند. اما این جنبش یک هسته دارد و آن ملّت تورک هست. تمام شعارها تورکی بود این اتّحاد فراگیر ملّی مدنی تورکان هم حماسه بود هم اعجاز. آدمی چقدر باید فراموشکار باشد که اکراد مهمان مهاجر که اینک خوی مهاجمی در پیش گرفته اند و خاک در چشم مروّت و میزبان می کنند و چشم در خاک آذربایجان دوخته باشند. تا چندسال پیش عیدرسمی شان فطر و قربان بود حتا نوروز را غیراسلامی می دانستند اینک چه پیش آمده که آن دو عید رقیقتر شده و عیدنوروز را که عید ویژه و ترجمه ارگنه گون تورکان بوده با دستپاچگی صاحب شده و اینگونه برای خود هویّتی قلّابی می تراشند. کم کم در اسلامیّت اکراد آذربایجان باید تردید نمود. اورمیه آذربایجان است و وطن تورکان‌.

۲
✍در دوران امپراتوری عثمانی،  عیدنوروز خیلی باشکوه و رسمی گرفته می شده و در دربار عثمانی جشن مفصّلی می گرفتند  متاسفانه گرایش جریان ملّی گرایی برای اروپایی شدن آنقدر افراطی بود که برای هضم شدن در فرهنگ مسیحی اروپایی، حاضر بودند تمام هستی و وارلیق معنوی و مادّی خود را قربانی صلیبیون بکنند زیرا صلیبیون با پروژه اسلام ستیزی  توانسته بودند اعتمادبنفس جهان اسلام و تورکان  مسلمان را از درون خالی و مستعمره و برده خود بکنند. هنوز هم رسوبات این تفکّر مسموم  در تورکیه و در آذربایجان ما دیده می شود. همانطور که شعوبیّه، بیرق شیر و خورشید را  در بی تفاوتی ما می دزدد و صاحب و واجد می شود امروز هم اکراد مهاجر و مهاجم نوروز جهان تورک را در تورکیه و آذربایجان صاحب شده و جشن می گیرند که با ابتکار رییس جمهور تورکیه در ثبت ۲۱ مارس یعنی آخرین روز اسفند بعنوان عید تورکی عیدنوروز برای تورکان ابدی گشت.

۳
✍تورکیه تسامح و تساهلی شگفت در مواجهه با تروریستها خصوصا احزاب غیرملّی چپ و احزاب وابسته به غرب و شرق از خود نشان داده است. تورکیه می بایست از قوانین خود آمریکا و اروپا علیه تروریست‌ها و خائنین استفاده کند، دمکراسی برای تروریست معنی ندارد تنها فرصت و فراستی بیشتر برای تروری فزون تر فراهم می آورد. دمکراسی در ظلّ تروریست‌ها آنی به آنارشیسم تبدیل می شود. در دموکرات ترین کشورها جواب تروریست، گلوله است. رشد روز افزون تورکیه، رشد صنایع نظامی و مهندسی و دیپلماسی به مدد مکتب ملّی منبعث از تورکیّت و اسلامیت؛ اروپا، آمریکا، روسیه، چین، اسراییل را به وحشت انداخته است و منافع آنها را در منطقه به خطر انداخته است. دیگر گذشت آن سالهایی که اروپا و کشورهای مسیحی صدميليارد به تورکیه وام می دادند، همان اول ۴۰ ميليارد از تورکیه سود می گرفتند، دیگر تورکیه نیاز به وام آنها ندارد. هم نفت دارد هم گاز هم برق هم آب هم خاک. ناترازی ندارد. از انتقال انرژی چه سودها که نمی برد. چه کمکها که در دورزدن تحریم ها به ما نمی کند. کشورهای تورک به مدد تورکیه، تفکّر استعماری مسیحیّت را به هم ریخته است، قطب جدید قدرت را در مقابل خود می بینند، به همین سبب می کوشند، دولتی اجیر و مزدور را در تورکیه داشته باشند، ماجرای حمایت از شهردار تبهکار استانبول که خشم صلیبیون و شعوبیان را برانگیخته است. در همین نکته ظریفه نهفته است. مافیای کردی قاچاق موادمخدر از افغانستان و ترانزیت آن به اروپا توسّط تورکیه مسدودشده است. خلع سلاح اوجالان و مظلوم عبدی در سوریه، فرار بشاراسد، تسلیم ارمنستان، نگاه ها را به تورکیه عوض کرده است. اسرائیل چندین بار از نزدیکی تورکیه بهمراهی خود، اظهار نارضایتی کرده، بمباران سوریه را هم دلیل حضور تورکیه در سوریه اعلام کرده است. اما تورکیه و جهان تورک رویین تن گشته و شکست ناپذیر شده نهادهای مدنی و شبکه های تلویزیونی چنان نیرومند و مستقلّ و مقتدر عمل می کنند که حتا تظاهرات علیه حاکمیّت را مستقیما پخش می کنند.
03/22/2025, 23:31
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1033
بسم الله الرحمن الرحیم
پنجشنبه:۱۴۰۴/۰۱/۰۱
الخمیس:۱۹رمضان۱۴۴۶
Wednesday, 20 March2025
پنجشنبه ها:
مکتب ملّی(مکتب آذربایجان و تبریز)۴۷

"ترسه ناسیونالیسم"

دکتر عبدالغفار بدیع

۱

✍ترسه ناسیونالیسم ِ ماسونها،ناسیونالیسم را بر مبنای تمامیّت ارضی با سنجاق کردن اقلیّت تعریف می کند و خیلی مکّارانه، قومی مطیع و ضعیف را برای تکمیل ناسیونالیسم تعریف شده قلاّبی شان سنجاق می کند مانند اقلیّتِ علوی در سوریه و یا اقلیّت سنّی در عراق و یا اقلیّت فارس در ایران تا تمامیّت ارضی آن کشور را با آن اقلیّت تعریف نماید. ناسیونالیسم قلاّبی وارداتی در خاورمیانه، بلای اتّحاد و اخوّت مسلمانان است‌ براحتی هروقت بخواهد اینها را به جان هم می اندازد و قاننی پیچاق می کند‌.
۲

✍چون تورکان در طول تاریخ با صلیبیون در جنگ بودند هیچ وقت مانند عربها و فارسها در مقابلِ فلسفه غرب تسلیم نمی شوند و نوکری را انتخاب نمی کنند بعد از سرنگونی عثمانی و قاجار، نوکری مطلق اعراب و افراس را به غرب دیدیم و هنوز هم اینها برای مقابله با تورکیه در خدمت غربیها هستند. علیرغم انتقادها بر آتاتورک یکی چون وی کشور را در چاناق قالا در جنگ با غرب نجات می دهد دیگری چون رضاپالانی دودستی کشور را تقدیم غرب می کند.
۳

✍هر طوری افسار سخن را بچرخانیم به اینجا می رسیم که گلوگاه و موانع اصلی در این مملکت، ساختار نفوذی شعوبی ناسیونالیست باستان گراست.از عجایب است که اسلام که ضدّشوونیزم ترین مکاتب است چطور در دل آن چنین شونیزمی شکل گرفته است؟! افشای شوونیزم نهادینه شده ماسونی، باعث پاره شدن زنجیرها خواهدشد. ملّتی که گرفتار توهّم ناسیونالیست باستان گراست در واقع مرده و مریض است بجای تلاش و تولید و سازندگی، خودش احتیاج به درمان دارد با مغز تهی نمی شود رشدکرد وقتی چنین استراتژی ای حاکم باشد دیگر هیچ استراتژی ای کارنخواهدکرد.

۴

✍هنر ملّی آذربایجان و تبریز، ریشه های عمیق فلسفی در عرفان ملّی دارند، هنر بدون عرفان نه عملی است و نه قابل تعریف. هنر، محصول و نماد واقعی عرفان پراتیک و عملگرا است. مثلا خوشنویسی ذاتا یک عمل عارفانه است آنگاه که با اصطلاحات و کلمات درمی آمیزد و روح فلسفی بخودمی گیرد. عرفان همزاد فلسفه است و فلسفه دانی و عرفان دانی، هنردانی را به دنبال دارد. خوشنویسی یکی از مکاتب ملّی فلسفی و عرفانی تبریز و آذربایجان است که خطّ نستعلیقش یکی از محصولات آن مکتب است.ارتباطی تنگاتنگ با عرفان عملی و شامانیزم دارد متاسفانه نفوذ شعوبیّه و انحراف در عرفان ملّی و فلسفه و شامانیزم ملّی، باعث نابودی خودباوری و اؤزگوونلیک شده است.

۵

✍استحکام، دوام و رشد نظام سرمایه داری به مصرف افسارگسیخته حاجت دارد امروز به جایی رسیده که برای نگهداری، به هزینه های سنگین احتیاج دارد و مجبور است به ثروت کره زمین چنگ بیندازد که نمونه اش بودجه های کلان نظامی کشورها است که نگرانی ترامپ همین هزینه های سنگین است که سعی می کند دیگر، کمک به کشورهای ضعیف حتا اروپا را کنسل کند.
۶

✍در غرب، دینِ مسیحیّت در پسِ پشت است‌ بدون درگیری و انتقاد کار خویش را به پیش می برد تا احساس خطر نکند آفتابی نمی شود یعنی،چنان بالغ گشته که می تواند پشت پرده، قدرتِ خود را حفظ کند مثلا امروز ترامپ به انجیل قسم می خورد نه به قرآن و یا تورات. اگر مسیحیّت، پشت پرده، نفوذ و اعتقادی نداشت چه نیازی بود به قسم خوردن به انجیل بود؟!.آنگاه از مخفیگاهش بیرون می آید وچند دقیقه قدرت خود را نشان می دهد این قسم خوردن برای حفظِ جهان مسیحیّت است‌.

۷
✍صلح بین اوکراین و روسیه،یعنی صلح و اتحاد جهان مسیحیّت بین ارتدکس و کاتولیک. این صلح یعنی،توافق برای غارت بیشتر جهان. شکل گیری استراتژی جدید به ضرر جهان اسلام و تورک.
۸

✍الحاق ایروان به اتحادیه اروپا، تسلیح آن، ادامه جنگهای صلیبی علیه جهان تورکی اسلامی است.یکی از پروژه های اصلی استحمارگران صلیبی، ممانعت از شکل گیری استراتژی میان ملّتهای تحت استحمارشان است. گرفتاری امروز ما فقر فلسفه و عدم درک از فلسفه و عرفان و حکمت و استراتژی ملّی در طول تاریخ است. نبود فلسفه و استراتژی ملّی در قرون گذشته، بخصوص در این دو قرن اخیر، باعث شده که هرکس و هر صاحب فکر و قلمی، خودجوش هر چه به عقلش رسیده نوشته اما دریغ از خلق یک اصطلاح علمی، فلسفی، مکتبی، ملّی و سیاسی نجات بخش.

۹
✍اکرم امام اوغلو، صلیبیون را بنام دمکراسی در داخل تورکیه نمایندگی می کند جبهه و جنبش و چینش مکتب ملّی اسلامی تورکیه نه تنها شکست نخواهدخورد بلکه هر روز جبهه صلیبیون را ضعیف و افشاء خواهدکرد. با تاسّف فراوان هنوز جهان اسلام  نمی داند که تورکیه در خطّ مقدّم جبهه مقابل صلیبیون قراردارد و جهان اسلام هنوز نمی داند که جنگهای صلیبی با تمام قدرت در تمام جبهه ها بر علیه تورکان مسلمان در جریان است. مکتب ملّی تورکیه، دمکراسی تورکیه را قوی تر از دمکراسی غرب ساخته است.
03/21/2025, 19:41
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1032
بسم الله الرحمن الرحیم
پنجشنبه:۱۴۰۳/۱۲/۳۰
الخمیس: ۱۹رمضان ۱۴۴۶
Wednesday, 20March, 2025
پنجشنبه ها:
مکتب تبریز(۴۶)
میللی مکتب
زنان تورک؛ زیبا صورتانِ نیک سیرت ۲

دکتر عبدالغفار بدیع

۱

✍تاریخ تورکی اسلامی، از چهار زن سیاستمدار تورک مسلمان که نامشان تَرکن (ملکه) است، پرده برداری می کند:
۱. ترکن خاتون، همسر ملکشاه سلجوقی
۲. ترکن خاتون، همسر سلطان سنجر
۳. ترکن خاتون، همسر ایل ارسلان
۴. ترکن خاتون، مادر سلطان محمّد خوارزمشاه.

از این چهار تن دو تن: تَرکن خاتون، همسر مقتدر ملکشاه سلجوقی و دوم، تَرکن خاتون، مادر سلطان محمّدخوارزمشاه اعجوبه هایی بودند:

اولی ملکه دربار ملکشاه بود؛ زنی بسیار مقتدر و از خاندان‌های قدرتمند سلجوقی که برای خودش در دربار برو و بیایی داشت و حتّی در برابر خواجه نظام‌الملک طوسی، وزیر دانشمند و سیاستمدار همسرش، دست به مانورهای سیاسی گسترده می زد. برخی مورخان، ترکن خاتون را قوی‌ترین بانوی عصر سلجوقی می‌دانند. مهار شعوبیانِ باطنی حشاشی در یک روابط سیاسی که نهایت ترور وی را توسّط آنان رقم زد حرکتی پیچیده و از شگردهای شگرف وی بود. وی می‌خواست با به تخت نشاندن پسرش محمود به جای برکیارق، پسر ملکشاه از همسر دیگرش، اقتدار خود را حفظ کند. اوج قدرت نمایی ترکن خاتون از زمان مرگ ملکشاه (485) تا 487 بود. هنگام مرگ ملکشاه، ترکن خاتون و پسرش محمود همراه وی در بغداد بودند (حسینی، ص 74). ترکن خاتون خبر مرگ سلطان را پنهان کرد(ابن اثیر، ج 10، ص 211). بیشتر امرا و بزرگان دربار ملکشاه از اطرافیان و برکشیدگان ترکن خاتون بودند، ازینرو او توانست برای جانشینی فرزندش از ایشان بیعت گیرد(بنداری، ص 93). سپس از خلیفه المقتدی خواست تا به نام پسرش خطبه بخواند، اما خلیفه، به سبب خردسالیِ محمود، با این امر مخالفت کرد. ترکن خاتون برای جلب رضایت خلیفه با وی معامله ای کرد، زیرا ملکشاه، جعفر(پسر خلیفه) را که نوه دختری اش بود و در اصفهان به سرمی برد امیرالمؤمنین لقب داده و برای او در اصفهان دارالخلافه ساخته بود. خلیفه که از این امر بیمناک بود، در برابر گرفتن فرزندش، به نام محمود خطبه خواند.(ظهیری نیشابوری، ص 35؛ راوندی،ص 139ـ140؛ افضل الدین کرمانی، ص 258؛حمداللّه مستوفی، ص 440).یک ترسه دوشونجه در قرائت تاریخ شعوبی وجود دارد که ترکن خاتون با شعوبیان باطنی همکاری داشت اگر چنین چیزی صحّت داشته چرا وی بدست همان ها کشته شده است؟.



۲)ترکن خاتون؛ همسر سلطان سنجر سلجوقی و دختر ارسلان خان (حاکم سمرقند). او سلطان سنجر را در جنگها و لشکرکشیها همراهی می کرد. (بیهقی ، ص 469ـ 470). در 536، سلطان سنجر در جنگ قَطوان که با تورکان قراختائی در گرفت شکست خورد و ترکن خاتون و چند تن از امرا اسیر شدند.(افضل الدین کرمانی، ص 274). به نوشته ظهیری نیشابوری، خان تورک مسلمان قراختائی با اسراء خوش رفتاری می کرد.(ص 46).



۳) ترکن خاتون؛ همسر ایل ارسلان بن اتسز. پس از درگذشت ایل ارسلان، ترکن خاتون پسرش سلطانشاه را بر تخت سلطنت نشاند و خود اداره امور را در دست گرفت.(جوینی، ج 2، ص 17؛ رشیدالدین فضل اللّه ج 1، ص 342ـ343). او تکش، پسر بزرگتر ایل ارسلان، را به اطاعت از سلطانشاه فراخواند، اما تکش نپذیرفت و به قراختائیان پناه برد. در 568، تکش با حمایت قراختائیان به جنگ ترکن خاتون و سلطانشاه رفت. ترکن خاتون و فرزندش که تاب مقاومت نداشتند، از خوارزم گریختند و نزد ملک مؤید آی ابه، حاکم نیشابور، رفتند(رشیدالدین فضل اللّه ، ج 1، ص 343). ترکن خاتون به ملک مؤید هدایا و اموالی داد و ادعا کرد که اهل خوارزم خواستار حکومت او و فرزندش هستند. (میرخواند، ج 4، ص 366). ملک مؤید، به طمع دستیابی به خزاین خوارزم، با سپاهی به همراه ترکن خاتون و سلطانشاه به جنگ تکش رفت، اما شکست خورد و کشته شد. سلطانشاه و ترکن خاتون به دهستان عقب نشینی کردند. تکش در تعقیب آنان دهستان را تسخیر و ترکن خاتون را اسیر کرد و او را کشت. سلطانشاه گریخت و به غوریان (آل شنسب) پناهنده شد. (ابن اثیر، ج 11، ص 377؛ جوینی ، ج 2، ص 19؛ رشیدالدین فضل اللّه ، همانجا؛ خواندمیر، ج 2، ص 633ـ634).




۴) ترکن خاتون: همسر سلطان تکش خوارزمشاه مادر سلطان محمّد(حک : 568 ـ596). وی دختر خان قدرتمند قپچاق از قبیله بیاووت (نسوی، ص 62) و مادر سلطان محمّد خوارزمشاه(حک : 596 ـ617) بود. پس از ازدواج او با سلطان تکش، نفوذ تورکها در دربار تکش افزایش یافت (جوینی ، ج 2، ص 198). تکش در 596 درگذشت و فرزندش سلطان محمّد به حکومت رسید ترکن خاتون دیوان و اقطاعات جداگانه داشت و مُهرش«عصمت الدنیا والدین اُلُغ تَرکان ملکة نساءالعالمین » با علامت «اعتصمت باللّه وحده » بود. او از دوره حکومت سلطان محمّد با حمایت امرا و درباریان تورک بتدریج قدرت گرفت و بر امور کشور مسلّط شد (نسوی ؛ جوینی ، همانجاها).
03/19/2025, 22:11
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1028
بسم الله الرحمن الرحیم
شنبه: ۱۴۰۳/۱۲/۲۵
السّبت:۱۴ رمضان ۱۴۴۶
Saturday, 15 March 2025
شنبه ها:
فلسفه ملّی(تورکی اسلامی)۷۸

ابن سینا:
فیلسوف و حکیم و طبیبِ تورکِ مسلمان ۱

دکتر عبدالغفار بدیع

۱

✍سینا از سیناو و سیناق گرفته شده یعنی آزمایشگری و تجربه، کلمه ای تورکی است. از فارابی و سهره وردی دو حکیم تورک مسلمان سخنها گفتیم و نوشتیم و خواهیم گفت و خواهیم نوشت. اهمیّت فارابی به درانداختن مدینه برخوردار از فضل (در برابر جهل و فسق و تبدّل و ضلالت) است و اهمیّت سهره وردی به درانداختن مدینه برخوردار از نور و روشنایی (در برابر ظلمت و تاریکی) است و اهمیّت ابن سینا به درانداختن مدینه برخوردار از عقل و سلامتی است. فضل و نور و عقل سه تحفه عمده این سه فیلسوف تورک مسلمان به جهان اسلام بوده است. اسلام با دعوت از عقل و حکمت و علم و تدبر و بصیرت؛ عاقلان و حکیمان و عالمان و مدبّران و بصیران را به پهنه تفکرّ فرامی خواند و بسی بانگها و پاسخهای میمون و مبارک از جهان تورکان به گوش می رسید. مع الوصف خوش داریم از ابن سینا هم سخنانی در فلسفه ملّی برود فلسفه ملّی ما تورکان مسلمان در بازخوانی دیگرباره و بروز و مدرن از اندیشه های فارابی و سهره وردی و ابن سینا نهفته است البته تقدّم فضل و فضل تقدّم هر دو با ابونصر فارابی است. زیرا او مبدع و مشرع بود. کتاب شرح مابعدالطبیعه وی اگر نمی بود ابن سینا چیزی از فلسفه نمی فهمید و اگر شانه های فارابی و ابن سینا نبود سهره وردی نمی توانست افق هایی بلندتر را ببیند و از حکمت اشراق و قلمروی دیگر از حقیقت سخنی بگوید.


۲

✍ابن سینا در خانواده ای تورک و مسلمان در حدود ۳۷۰ق/۹۸۰م در افشنه بخارای ازبکستان زاده شد. پدرش از تورکان مسلمان بلخ بود. هم زادگاهش هم مدفش جغرافیای تورکان بوده است. مهمّ نیست اثر تورکی شاید نداشته باشد مهمّ این است که اینان حامل مفکوره تورکی بودند و به دلیل عشق به اسلام و قرآن، زبان عربی برگزیده اند و زبان دری را که اختراع خود تورکان در دربار بود بعنوان زبان شعر و قصّه برگرفته اند. پدر ابن سینا گرایش شعوبی اسماعیلی داشته است زیرا رسائل اخوان الصفا‌ که مبادی و مبانی فلسفی شعوبیان وقت را بازمی نمود می خواند اما ابن سینا برخلاف پدر چندان رغبتی بدانها نداشت.


۳

✍ابن سینا هر چند فیلسوفى است عقل گرا، به ویژه عقل به معنایى که وی در نظام فلسفى خود همواره در نظر دارد. اما از سوی دیگر، در میان آثار اصیل وی چند نوشته یافت مى شود که وی در آنها کوشیده است مراحل سیر و سلوک شناخت عقلى انسان دانا را در قالب رمز و استعاره بیان کند. مهمترین این نوشته ها، رسالۀ حىّ بن یقظان، رسالۀ الطیر و رسالۀ سلامان و ابسال است. در کنار اینها قصیدۀ عینّیۀ وی دربارۀ سرنوشت روان (نَفْس) انسانى هم بسی خواندنی است. از اینها گذشته، ابن سینا ۳ بخش پایانى آخرین نوشتۀ خود، اشارات و تنبیهات را نیز «فى البَهجۀ و السَّعادۀ» و «فى مقامات ِالعارفین » و «فى اَسرارِ الایات » عنوان داده است [نمط هشتم، نهم و دهم ]. وی در این بخشها، هنگامى که سخن از «عارف» به میان مى آورد، تعبیرات و تمثیلهای عرفانى را بکار مى برد. در آغاز نمط نهم از اشارات مى خوانیم که عارفان را در زندگى این جهانى، غیر از دیگران، مقامات و درجاتى است ویژۀ آنان، چنانکه گویى جامه های بدنهایشان، آنها را فرونهاده و از آنها برهنه شده اند و روی به عالم قُدس آورده اند. ایشان را کارهایى است نهانى در میان خودشان و کارهایى است آشکار که منکران را ناخوشایند است و آنانى که آن کارها را مى شناسند، آنها را بزرگ مى دارند."

۴

✍آنگاه ابن سینا در وصف زاهد، عابد و عارف مى گوید: آن کس که از متاع جهان و خوشیهای آن روی برتافته است، «زاهد» نامیده مى شود و آن کس که به کار عبادات از نماز و روزه و مانند اینها بپردازد، «عابد» نام دارد و آن کس که اندیشۀ خود را به سوی قُدس جبروت مى گرداند و همواره چشم به راه تابش نور حق در نهانى ترین درون ِ (سِرِّ) خویش است،«عارف» نامیده مى شود.

۵

✍با وجود این گفته ها و اظهارات در ابن سینا، عقل و عقلانیّت بر قلب و اشراقیّت غلبه داشته است چنان که نزد چهره های برجستۀ تصوّف و عرفان چون جُنید، بایزیدبسطامى و بعدها ابن عربى غلبه با قلب و اشراقیّت بود. وی بى شکّ با اصول عرفان نظری آشنا بود. نامه نگاریهای او با ابوسعید ابوالخیر ۳۵۷-۴۴۰ق صوفى بزرگ همزمانش، گواهى است بر آنکه وی شیوه و بینش عرفانى را ارج مى نهاده است، اما آنچه را دربارۀ دیدار ابن سینا و ابوسعید گفته شده است، شاید واقعیّت تاریخى نداشته باشد. اما فرق عقل و قلب را به نیکویی بیان می کند. گفته می شود که پس از این دیدار گویا چون شاگردان ابن سینا از وی پرسیدند که: شیخ را چگونه یافتى؟ گفت:هر چه من مى دانم او مى بیند و چون از ابوسعید پرسیدند که بوعلى را چون یافتى؟ گفت:هر چه ما مى بینیم او مى داند.(محمد بن منوّر، ۱۵۹).
03/17/2025, 04:51
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1027
شنبه: ۱۴۰۳/۱۲/۲۵
السّبت: ۱۴ رمضان۱۴۴۶
شنبه لر:
قرآنین تورکجه ترجمه سی ایکی الفبادا:

دکتر عبدالغفار بدیع


78. ən-Nəbə surəsi,
Məkkə surəsi
40 Ayə

۷۸. النبأ سوره سی
مکّه سوره سی
۴۰ آیه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
رحملی رحمان آللاهین آدیلا
Rəhmili Rəhman Allahın Adıyla


وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا(۱۱)
گوندوزو ده (سیزین اوچون) چالیشیب روزی قازانما واختی ائتدیک.
11.Gündüzü də (sizin üçün) çalışıb ruzi qazanma vaxtı etdik.


وَبَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعًا شِدَادًا(۱۲)
اوستونوزده یئددی موحکم گؤی اینشا ائتدیک
12.Üstünüzdə yeddi möhkəm göy inşa etdik.



وَجَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا(۱۳)
و (اوردا) چوخ پارلاق بیر گونش یاراتدیق
13.Və (orada) çox parlaq bir günəş yaratdıq.



وَأَنْزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجًا(۱۴)
توپا بولودلاردان شیریلتیلا تؤکولن سو ائندیردیک کی
14.Topa buludlardan şırıltıyla tökülən su endirdik ki,



لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَنَبَاتًا(۱۵)
اونونلا(تورپاقدان) توخوم و بیتکی چیخارداق.
15.Onunla (torpaqdan)toxum və bitki çıxardaq,



وَجَنَّاتٍ أَلْفَافًا(۱۶)
هابئله(آغاجلاری) بیر- بیرینه سارماشان باغلار( یاراداق)
16.habelə (ağacları) bir-birinə sarmaşan bağlar (yaradaq).



إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كَانَ مِيقَاتًا(۱۷)
شوبهه سیز کی، (حاقق ایله باطیلی) آییرد ائتمه گونونون واختی تعیین ائدیلمیش دیر.
17Şübhəsiz ki, (haqq ilə batili) ayırd etmə gününün vaxtı təyin edilmiş dir.



يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا(۱۸)
صورا اوفوروله جه یی گون سیز دسته - دسته گله جک سینیز.
18.Sura üfürüləcəyi gün siz dəstə-dəstə gələcəksiniz.



وَفُتِحَتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ أَبْوَابًا(۱۹)
گؤيده بیر چوخ قاپیلار آچیلاجاقدیر
19.Göydə bir çox qapılar açılacaqdır.



وَسُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا(۲۰)
داغلار حرکته گتیری له جک و ایلگیم کیمی اولاجاق دیر.
20.Dağlar hərəkətə gətiriləcək və ilğım kimi olacaqdır.
03/15/2025, 23:12
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1025
بسم الله الرحمن الرحیم
جمعه:۱۴۰۳/۱۲/۲۴
الجمعه:١٣رمضان۱۴۴۶
       Friday,14March,2025
جمعه ها:
زبان و ادبیات ملّی(تورکی اسلامی)۳۵
زبان تورکی و عربی سازندگان زبانِ دری:(۲)

دکتر عبدالغفار بدیع

یا ربّنا شاشېرتما
    اؤزۆم اۆزره دۆشۆرتمه
زبانیلر اۆشۆرمه
    قبره واردېغېم گئجه
یونس امره


۱
✍زبان دری(تاجیک/فارسی) از زبان عربی و تورکی بعنوان زبان میانجی توسّط عالمان تورک مسلمان خلق شده است. صدها مصدر عربی و تورکی در ساختن زبان دری (تاجیک/فارسی) استخدام گردیده که در مقاله زیر و مقالات آتی به پاره هایی از آنها اشارت خواهیم کرد:


 ۳۱. غوره: به معنی «انگور نارس» از «قورا» ی تورکی(qora) گرفته شده است.

۳۲.کَر: به معنی ناشنوا کلمه تورکی است(kar/kər) «کَرچه» (kərçə):گوش کوچک.

۳۳. خواجه: تغییر یافته واژه «قوُجا» (qoca) در تورکی است و به معنی «پیر» یا «عقیم» به کار می‌رود. کلمه «کوُجا» (koca) هوجا در تورکی آنادولو به معنی «پیر»،«شوهر» و «عظیم» است.

 ۳۴. کلّه: تورکی است در تورکی نیز «کَلله»(kəllə) گفته می‌شود در اصل به معنی «مغز انسان یا حیوان» است. زیرا مغز دارای بافت و ظاهری به هم پیچیده است. این کلمه در گویش تورکمنی بمعنی «هوش» و «خِرَد» هم بکار می‌رود.

۳۵.کَلَک: واژه‌ای است تورکی. احتمالا از ریشه «قارماق»، کارماق و در اصل به معنی کار پیچیده‌ و غامض است؛ اما در فارسی به معنی «حیله» و «نیرنگ» بکار می‌رود. امروزه این کلمه در تورکی به معنی «سنگ‌های انباشته روی هم» یا «نوعی قایق مرکّب از چند تیر چوبی» هم استفاده می‌شود. پسوند « َک» (ək) در پایان «کَلَک» (Kələk)، سازنده صفت یا اسم است.

۳۶. کلاف: این کلمه به معنی «رشته به هم پیچیده» از کلمه تورکی «کَلَف» (Kələf) یا «کَلَپ»(Kələp) گرفته شده است.

۳۷.بادام: در زبان تورکی نیز «بادام» می‌گویند. با توجه به تبدیل حرف «ت» به «د» این کلمه احتمالا از مصدر «باتماق» (batmaq) به معنی «ناپدیدشدن» گرفته شده است. یعنی هسته در پوسته ناپیدا می شود.

 ۳۸. دَریا: مانند کلمه «درّه» احتمالا از ریشه «دَرمَک»(dərmək) تورکی بمعنی «گرد آوردن» گرفته شده باشد. «دریا» در اصل دریه و «درگه» (dərgə) و بمعنی «محلّ گردآوری» بوده است. محل گرد آمدن آب. حرف «گ» در وسط بسیاری از کلمه‌های تورکی به «ی» تبدیل شده است.

۳۹.یار: در تورکی نیز با همین شکل و معنی بکار می‌رود. این کلمه از مصدر «یارماق» (yarmaq) بمعنی «نصف کردن» گرفته شده  و «یار» به عنوان نیمه همراه انسان تعبیر می‌شود.

 ۴۰.کلید: در زبان تورکی به آن «کیلیت» (kilit) می‌گویند. مصدر «کیل‌لَمَک» (killəmək) با «قفل کردن» مترادف است. پسوند «یت» (it) برای ساختن اسم بکار می‌رود.

۴۱.من: تورکی است ضمیر اول شخص مفرد که در تورکی هم به آن «مَن» (mən) یا «بَن» (bən) می‌گویند.

۴۲.سوزن: مصدر «سۆزمَک» (süzmək) در تورکی به معنی «تراواندن» یا «موجب نشت شدن» به کار می‌رود و «سۆزَن» (süzən) اسم فاعل این مصدر است. پس وجه تسمیه «سوزن» در فارسی به علت توانایی سوزن برای ایجاد سوراخ بسیار کوچک است.

۴۳. سوسن: نام گُلی است که در تورکی به آن «سۆسَن»(süsən) می‌گویند. مصدر «سۆسمَک»(süsmək) بمعنی «آراستن» و «زینت دادن» است. بنابراین معنی «سۆسَن» ، «آراینده» یا «تزیین کننده» می‌شود.

۴۴.سرکه: نوعی مایع ترش و خوردنی است که در تورکی به آن «سیرکه» (sirkə) می‌گویند. «سێر» (sır) یا «سیر» (sir) در تورکی بە معنی «بی‌حس» یا «بی‌حرکت» بکار می‌رود. وجه تسمیه «سیرکه» از بی‌حرکت نگه داشتن آب انگور به مدت چند هفته برای تهیه سرکه ناشی می‌شود. احتمالاً کلمه «سیر» فارسی (متضاد گرسنه) به علت کم‌حرکت بودن کسی است که گرسنگی او برطرف می‌شود. احتمالا وجه تسمیه «سیر» (گیاه معروف) از خاصیت مسکّن بودن و آرام کردن اعصاب گرفته شده باشد.

۴۵. گُر: در فارسی به معنی «شعله» است. از کلمه «قوُر» (qor) در تورکی به معنی «شعله» یا «جرقه‌های ناشی از آتش» گرفته شده. با تبدیل حرف «گ» یا «ق» به حرف «خ» می‌توان به کلمه «خوُر» (xor) رسید که در فارسی، معنی «خورشید» دارد.

۴۶.خانه: احتمالا از مصدر «قوُنماق»(qonmaq) به معنی «مستقرّ شدن»، «نِشَستن» و «اقامت کردن» گرفته شده باشد. حرف صدادار «آ» (a) به «اُ» (o) تبدیل شده است.کلمه«کوُناک» (konak) در تورکی آنادولو به معنی «کاروان‌سرا» یا «منزل» به کار می‌رود و «قوُناق» (qonaq) در تورکی آذربایجانی، به معنی «مهمان» است. حرف «ق» ابتدای «قوُناق» به «خ» تبدیل شده است.


 ۴۷.خارا: همان کلمه «قارا» در تورکی است. در تورکی به «سنگ خارا»، «قارا داش» می‌گویند. «قارا» به جز «سیاه» به معنی«بزرگ» و «متراکم» نیز بکار می‌رود.


۴۸. گشتن: یکی از افعال بی‌قاعده فارسی است که مضارع آن به صورت می‌گردم ، می‌گردی ، ... صرف می‌شود از مصدر «گَزمَک» (gəzmək) در تورکی به همان معنی «گشتن» گرفته شده است.

 
03/14/2025, 17:09
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1023
بسم الله الرحمن الرحیم
پنجشنبه: ۱۴۰۳/۱۲/۲۳
الخمیس: ۱۲ رمضان ۱۴۴۶
Wednesday, 13 March 2025
پنجشنبه ها:
مکتب تبریز(۴۵)
میللی مکتب

زنان تورک؛ زیبا صورتانِ نیک سیرت ۱

دکتر عبدالغفار بدیع
۱

✍تاریخ و ادبیّات تورکان سرشار و سرریز از زنان و دخترانی است كه خلق حماسه کرده اند تا پارادایمی برای تعلیم و تربیت خانواده های نسلهای بعدی تورکان شوند.

۲

✍سخن از مهربانترین و فداکارترین آفریده خالق یکتا در این گیتی می رود. اسطوره های ملّت ها نگاه آن ملّت را به زن به تصویر می کشند.
۳

✍چقدر دردناک است آنگاه که ملّتی کودکی نوشکفته را به بهانه دختربودن به آغوش خاک می سپرد، در  روم باستان، زنان بر اموال خود هیچ حقّی نداشتند، در انگلستان حدود 900 سال پیش، زن یک جنازه شمرده می شد و یا مسیحیان با عنوان شیطان به زن نگاه می کردند و به خاطر همین طرز تفکّر، زن نمی توانست به انجیل دست بزند، پسران برای مادرانشان در حدّ یک خدمتکار ارزش قائل بودند. حتا در گوشه ای دیگر از گیتی، شاعری چون فردوسی که تمثیلگر نگاه شعوبی مجوسی بود این آفریده زیبای باری را همسان اژدها و سگ می داند.

۴
✍در مقابل این نگاههای تلخ به زن، در اسطوره های تورکان از جمله در کتاب اخلاقی و حماسی تورکان دده قورقود با قدمتی بیش از هزار سال، زن واجد خصائلی چون مقاومت در مقابل خصم، فتوت و فداکاری، حرمت و احترام به والدین و بزرگان و سالخوردگان، محبّت به کودکان، عشق به همسر، پاکدامنی، تنفر از تزویر و ریاکاری می شود.

۵

✍در داستانهای دده قورقود، دختران در انتخاب همسران خود اختیاری برابر مردان دارند. در میدان نبرد دوش به دوش دلاور مردان اوغوز می جنگند، در شروع مسابقه تیر اندازی و غیره هم حق تقدّم با زنان است و هم حقّ طلاق را دارند.

۶

✍درحالی که  در بین مترقّی ترین جوامع، داشتن فرزند دختر، عیب و عار به شمارمی آمد و حتی در میان بعضی از قبایل، نوزادان دختر زنده به گور می شدند، تورکان برای داشتن فرزند دختر، دست نیایش به سوی خدا بلندمی کردند و از آفریدگار خود می خواستند برای آنها فرزند دختر عطا فرماید:
(بگلر، مینم داهی حققیمده بیردوعا ائله یین! آللاه تعالی منه ده بیر قیز وئره! اوغوز بگلری ال قالدیر دیلار، دوعا ائله دیلر، آللاه تعالی سنه ده بیر قیز وئره! دیله دیلر).


۷

✍در داستان اول کتاب، کسی که صاحب فرزند نباشد تحقیرمی شود. نمونه آن تحقیر "دیرسه خان" در این داستان است. دیرسه خان بخاطر نداشتن فرزند تحقیر می شود، اما در مراجعت، نه تنها با همسرش تندخویی نمی کند، بلکه با او "همدردی" می نماید.

۸

✍بورلا خاتین، در این کتاب، نماد عفّت و ناموس، مظهر استقلال زن تورک است. او وقتی به دست دشمنان اسیر می شود، برای حفظ عفّت و ناموس خود، حتی حاضر به خوردن گوشت پسر خود می شود.

۹

✍در ششمین داستان دده قورقودد "داستان قانلی قوجااوغلو" شخصیّتی بنام «قانتورالی» وقتی پدرش از او می خواهد ازدواج کند وی خصوصیات همسر دلخواهش را برای پدر اینگونه بیان می کند:
من یئریمدن دورمادان او دورموش اولسون
(از جای خود بلند شود قبل از آن که من بلند شوم)
من قاراجیق آتیما مینمه دن او مینمیش اولسون
(به اسب خود سوار شود قبل از ان که من سوار شوم)
من قانلی کافیر ائلینه گئتمه میش او گئدیب منه باش گتیرمیش اولسون
 (سر دشمنان را برای من بیاورد قبل از ان که من وارد زمین دشمنان شوم)

پس از غلبه قانتورالی و سلجان خاتون بر لشکریان دشمن در مسابقه تیراندازی بین این دو قانتورالی به سلجان خاتون سئوگیلی خود می گوید: "قیز لارین یولی اول دیر ، اول سن آت! ..." این جمله از زبان اروپائیان عصر جدید ((the ledies first ))  است که هزاران سال پیش از زبان تورکان اوغور که اجداد امروزی تورکان آذربایجان و ... هستند جاری شده است.

۱۰

✍چیچک از زنان مشهور و قهرمان ده ده قورقوت هنگام مواجهه با درخواست ازدواج از سوی "بامسی بیره ک" شرایطی را در پیش پای او می گذارد که اگر در مسابقه اسب سواری و کشتی با من برنده شوی با تو عقد ازدواج می بندم. این رسم هنوز هم در میان پاره ای از اقوام ملّت تورک وجود دارد.

۱۱

✍در داستان پنجم (دوخا قوجا اوغلو: ده لی دومرول داستانی) عزراییل که به قبض روح "ده لی دومرول" می آید با تضرّع او روبرو می شود سرانجام عزراییل با فرمان خدا جانش را به او بازمی گرداند به شرطی که جان کس دیگری را از خویشان خود بدهد. پدر و مادرش هر دو از دادن جان به جای فرزند سر باز می زنند او در نهایت یاس، رازش را با همسرش در میان می گذارد و همسرش در کمال وفاداری قبول نموده و روی به درگاه خدا نهاده می گوید:
"اوجالاردان اوجاسان سن
کیمسه بیلمز نئجه سن سن
جان آلیرسان بیر یرده
ایکیمیزین جانیمیزی آل
جان آلمیرسان باغیشلا سن

عشق و وفای یک زن ناگهان بر قهر و غضب خداوند غلبه می کند خداوند با مشاهده این فداکاری صد و چهل سال عمر به آندو عطا می کند....
03/13/2025, 03:58
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1021
شنبه: ۱۴۰۳/۱۲/۱۸
السّبت: ۸ رمضان ۱۴۴۶
شنبه لر:
قرآنین تورکجه ترجمه سی ایکی الفبادا:

دکتر عبدالغفار بدیع


78. ən-Nəbə surəsi,
Məkkə surəsi
40 Ayə

۷۸. النبأ سوره سی
مکّه سوره سی
۴۰ آیه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
رحملی رحمان آللاهین آدیلا
Rəhmili Rəhman Allahın Adıyla

عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ(۱)
اونلار بیر بیربیریندن نه باره ده سؤروشوللار؟

1.Onlar bir-birindən nə barədə soruşurlar?


عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ(۲)
بؤيوک خبر باره سینده،
2.Böyük xəbər barəsində,


الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ(۳)
او خبر کی اؤنون باره سینده ایختلافدادیرلار.
3.O xəbər ki, onun barəsində ixtilafdadırlar.


كَلَّا سَيَعْلَمُونَ(۴)
خئیر! اونلار تئزلیکله بیله جکلر.
4.Xeyr! Onlar tezliklə biləcəklər.


ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ(۵)
خئیر! خئیر! اونلار تئزلیکله بیله جکلر.
5.Xeyr! Xeyr! Onlar tezliklə biləcəklər.



أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا(۶)
بیز یئر اوزونو دؤشمدیکمی؟!
6.Biz yer üzünü döşəmədikmi?!



وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا(۷)
داغلاری دا دیره کلر ائتمدیکمی؟!
7.Dağları da dirəklər etmədikmi?!



وَخَلَقْنَاكُمْ أَزْوَاجًا(۸)
سیزی جوت یاراتدیق.
8.Sizi cüt yaratdıq.



وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا(۹)
یوخونوزو ایستیراحت واسیطه سی ائتدیک.
9.Yuxunuzu istirahət vasitəsi etdik.



وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاسًا(۱۰)
گئجه نی اؤرتوک ائتدیک.
10.Gecəni örtük etdik.
03/08/2025, 04:50
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1020
بسم الله الرحمن الرحیم
چهارشنبه:۱۴۰۳/۱۲/۱۵
الاربعاء:۵ رمضان۱۴۴۶
Wednesday, 5 March 2025

عرفان ملّی(تورکی اسلامی)۳۵

یاشام آغاجی در مفکوره تورکی اسلامی

دکتر عبدالغفار بدیع


۱

✍یاشام آغاجی(درخت زندگی) درختی است که جهان را از ناف خود به جهان دیگر و ستاره قطبی پیوند می زند و از مسیر شاخه های خود فرصت سفر از زمین به عوالم برتر را برای آدمیان فراهم می کند. دنیا به لطف این درخت با «ناف آسمان» در تماس است و از این درخت تغذیه می کند. لایه های آسمان با ایجاد کرت‌هایی بر روی ستون یاشام آغاجی یا روی آن، نشان داده می شود. تعداد این لایه‌های آسمان هفت، نه یا دوازده است.درخت زندگی که به معنای تولد، زندگی، مرگ و زایش دیگرباره است، نمادی از تداعی همه چیز در آفرینش با ابدیّت است. روحهایی که پس از مرگ، بدن خود را ترک کرده اند و روحها به عنوان پرندگان کوچکی توصیف می شوند که بر شاخه های درخت زندگی نشسته اند. این درخت، ناف آسمان یعنی، ستاره قطبی را به ناف زمین (مرکز زمین) وصل می کند. ناف آسمان یک ستاره تحت نام دمیر کازیک یا آلتین کازیک (ستاره قطبی) است و زمین از طریق این ستاره به آسمان وصل می شود. قام (شمن) نیز می تواند از طریق این در با آسمان ارتباط برقرار می کند.

۲

✍جایگاه نبی اسلام چون ستاره قطب بر سر و بالای یاشام آغاجی، بالاترین رتبه در عرفان شخصیّت نبی ص را تبعیّت پذیرمی نمود.
یاشام آغاجی، علاوه بر عقاید و آیینها در معماری، نقّاشی، هنرهای دستی، شمعدان، قالی، کلیم و آثار دیگر مربوط به دوره سلجوقی، ایلخانان و عثمانی نیز دیده می شود که نمونه ملموس حافظه مشترک تورکهاست. درخت هستی در معماری، صنایع دستی، مینیاتور، تذهیب و در حالت کلّی در هنر تورک به وفور مورد استفاده قرار گرفته است. این درخت را حتی می توان بر روی در و دیوار بسیاری از مدارس، مساجد، مقبره ها و کاخها نیز مشاهده کرد. مناره مساجد تمثیلی از یاشام آغاجی تورکان است بعنوان مثال درخت هستی را می توان در تزئینات بکار رفته در کاخ قباد آباد"بی شهیر" که به سال ۱۲۳۶ ساخته شده، مدرسه گؤک سیواس که به سال ۱۲۷۱ ساخته شده، مدرسه چیفته منارلی که بین سالهای ۱۲۸۵ الی ۱۲۹۰ ساخته شده، مدرسه یافوتیه ارزروم که به سال ۱۳۱۰ ساخته شده، مقبره شاه جهان خاتون قیصری که بین سالهای ۱۲۸۵ الی ۱۳۰۰ ساخته شده و نیز قصر اسحاق پاشا واقع در شهر دوغوبایزید استان آغری مشاهده کرد. امروزه به هر کجای اناتولی سفر کنیم، می توانیم نمونه های مادی و معنوی فرهنگ قدیم تورکان و نشانه هایی از درخت هستی را ببینیم.


۳
✍یاشام آغاجی به نحوی و به لونی در قرآن هم آمده است:
الف ـ در آیه 80 از سوره مبارک یاسین می خوانیم: «اَلَّذی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الاَخْضَرِ ناراً فَاِذا اَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُون» «اوست کسی که قرارداد برای شما از درخت سبز آتشی را، پس آنگاه شما از آن درخت آتش بر می افروزید.»در سوره ابراهیم آیات ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ سخن از درختی می رود که ریشه اش در زمین و شاخه اش در آسمان است: أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ(۲۴) تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا ۗ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ(۲۵) در ماجرای رهاشدن یونس از دریا قرآن از درختی به نام کدو نام می برد تا یونس بخورد و جانی تازه کند:خداوند درختی از کدو را بر سر راه او رویانید تا در سایه آن آرامش یابد و از میوه اش بخورد و نیرو و توان از دست رفته را بازیابد: «فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقیمٌ وَ اَنْبَتْنا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطینٍ»(صافات/ ۱۴۵ و ۱۴۶)«پس او را در صحرا افکندیم و او بیمار بود و بر او درختی از کدو رویانیدیم.»در ماجرای حضرت موسی این درخت است که هم نور می دهد هم می گوید من خدا هستم: نور را از جانب درخت می بیند و درخت را گویا و سخنگو می یابد:
«فَلَمّا اَتیها نُودِیَ مِنْ شاطِی ءِ الوادِ الاَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ المبارکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ اَنْ یا مُوسی اِنِّی اَنَا اللّهُ رَبُّ الْعالمین»(قصص/۳۰) «پس چون به آن [آتش] رسید، از جانب راست وادی، در آن جایگاه مبارک، از آن درخت ندا آمد که: ای موسی! منم من، خداوند، پروردگار جهانیان.» مریم پس از وضع حمل و زادن عیسی مسیح ندایی دریافت می کند که شاخه درخت خرما را بتکاند:
«وَ هُزّی إلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیّاً، فَکُلی و اشْرَبی و قَرّی عَیْناً ...».(مریم/۲۵ و ۲۶) «تنه درخت را به سوی خود تکان بده که خرمای تازه بر تو بیفکند، بخور و بنوش و چشمت را روشن دار ... .
در مفکوره تورکان و اسلام درخت رمزی از حیات بوده است.
03/07/2025, 18:16
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1018
بسم الله الرحمن الرحیم
دوشنبه:۱۴۰۳/۱۲/۱۳
الاثنین:۲رمضان۱۴۴۶
    Monday,03/03/2025
دوشنبه ها:
اسلام ملّی(تورکی)۶۲
اسلام محمّدی(غیرشعوبی) چه می گوید؟(۲)

دکتر عبدالغفار بدیع
ان تصوموا خیر لکم:(بقره/۱۸۴ )
این که روزه بگیرید برای شما بهتر است.
اوروج توتسانیز سیزه یاخچیدیر.

۱
✍اسلام محمّدی(غیرشعوبی) اسلامِ سمحه و سهله است:
ما انزلنا علیک القرآن لتشقی(طه/۲):
در ابتدای سوره مبارکه طه است که حقّ تعالی در خطاب به رسولش می فرماید: ما قرآن را برای این نازل نکردیم که تو و امّت تو به شقاوت (سختی و بدبختی و خواری و فقر و ذلّت و تکدّی و تنزّل و ...)بیفتند یعنی قرآن باری بر خلق نیست بلکه آمده است تا باری از دوش آدمیان بردارد. اگر مسلمانان در شقاوت باشند قرآن را بد فهمیده اند یعنی دچار ترسه دوشونجه شده اند. قرآن آمده تا آرامشی در درون و صلحی در برون بیافریند، خودشناسی و هویّت یابی آدمیان را در نسبت با خداشناسی تقویت نماید زیرا بدون شناخت خود و خویشتن چگونه می توان خدای را شناخت.  قرآن آمده تا به اجتماع آدمیان، صبغه ای از زیستن اخلاقی و فلسفی و حکمی و فکری و علمی و مدرن بزند تا اقتصادشان را رونقی و روانی و شکوفایی ببخشند زیرا در فقر، شقاوت وجود دارد و در شقاوت، ایمان وجود ندارد: کادالفقر ان یکون کفرا. جامعه ای که اقتصادش قوی نباشد نمی تواند اسلامی و قرآنی و محمّدی باشد. کشورهای تورکی و عربی امروزه با شکوفایی اقتصادشان جامعه حضرت محمّد ص پسند را خلق می کنند. در برابر اسلام محمّدی، اسلام شعوبی است که ضدّ رفاه و حامی فقر است. از فقر آدمیان، خرسند و خوشنود است امّا اسلام محمّدی اسلام رفاه و مکنت و توانایی است برای ثروتمندی مومنان برنامه دارد اسلام شعوبی برای ثروت مومنان فاقد برنامه است.

اینک قسمت دوم از آیات ناب اسلام محمّدی را به میان می آوریم:



۱.خوردن گوشت مردار و خون و گوشت خوک حرام است مگر آن که مجبور شوید. (بقره/۱۷۳)

۲. رباخواری را ترک کنید و گرنه مانند این است که با خدا و پیامبرش می جنگید.(بقره، ۲۷۸ و ۲۷۹)

۳.خدا آنان را که وفای به عهد می کنند دوست دارد».(آل عمران/ ۷۶)

۴.کشتن کسی چون کشتن تمام آدمیان و جان بخشیدن به کسی چون جان بخشیدن به تمام بشر است. (مائده/ ۳۲)

۵. کم فروشی و گران فروشی نکنید. (هود/ ۸۵)

۶. در راه خدا بجنگید ولی تعدّی و تجاوز نکنید خدا متجاوزین را دوست ندارد. (بقره/۱۹۰)

۷.اگر دشمن از جنگ دست کشید شما هم دست بکشید. (بقره/ ۱۹۲)

۸.اگر به شما تجاوز شد به همان میزان تلافی کنید. (بقره/ ۱۹۴)

۹.در دین( انتخاب و ترویج و تبلیغ و ...) اجبار و اکراهی نیست. (بقره/۲۵۶)

۱۰.جنگ در راه خدا تنها باید با کافران باشد اگر کسی ادعای اسلام کرد نگویید تو مومن نیستی. (نساء، ۹۴)

۱۱.اگر دشمن مشرک توبه کرد و اسلام پذیرفت از او دست بدار و آزادش گذار زیرا که خداوند بخشنده و توبه پذیر است.(توبه ۵)
.
۱۲. اگر دشمن مشرک به تو پناه آورد امان اش ده تا کلام خدا را بشنود شاید که به اسلام مایل شد. (توبه/۶)

۱۳. تا زمانی که دشمن مشرک عهد نشکسته تو نیز بر عهدت بمان. (توبه/۷)

۱۴. اگر دشمن توبه کرد و ایمان آورد و نماز گزارد و زکات پرداخت آن گاه برادر تو شمرده می شود. (توبه/ ۱۱)

۱۵. مردم را با حکمت و اندرزی خوش به دین خدا دعوت و با نیکوترین صورتی با آنها گفت و گو کن. (نحل/ ۱۲۵)

۱۶.این دنیای ناچیز جز بازیچه ای نیست. (عنکبوت/۶۴)

۱۷.تا می توانید با تقوا بمانید آنان که بر خویش تسلّط دارند، از مفلحین هستند.(تغابن/۱۶)

۱۸.اگر بدهکار در پرداخت درماند مهلت دهید تا توانگر شود و اگر از او مطالبه نکنید از آن هم نیکوتر است. (بقره/۲۸۰)

۱۹.مالی که نزد شما امانت است به صاحب اش برگردانید و در قضاوت بین مردم عادل باشید. (نساء/ ۵۸)

۲۰.جانب عدالت را نگه دارید و حقیقت را بگویید هر چند به سود شما و یا والدین و خویشان شما نباشد غنی و فقیر در نظرتان یکسان باشد از هوای نفس پیروی نکنید.(نساء/ ۱۳۵)

۲۱.خطاهای ناخواسته جرمی نیست. مجازات برای کسی است که به بر عمد و قصد خطا می کند. (احزاب /۵)

۲۲.بدی را به همان میزان پاسخ ده .(شوری/۳۹)

۲۳. ظنّ راهی به حقیقت ندارد. (نجم/ ۲۸)


۲۴.توبه کسی را که نادانسته نادرستی کرده قبول کنید. (نساء/ ۱۷)


۲۵.نمی توانید بر زن چنان سخت بگیرید که بالاجبار از مهریه و حقوق خود صرف نظر کند. (نساء/ ۱۹)

۲۶. به مال یتیم چشم ندوزید. (اسراء/ ۳۶)
یتیم را میازار و فقیر را از خود دورمکن. (ضحی ۹ و ۱۰)

۲۷. بیندیش ای انسان که از چه پدید آمده ای آبی جهنده، که از پشت پدر و شکم مادر بیرون می ریزد. (طارق ۷ - ۵)

۲۸. بر باطل، ظاهر حقّ نپوشانید و حقّ را آگاهانه زیر پا ننهید. (بقره/ ۴۲)

۲۹.خداوند هر انسانی را تنها به اندازه طاقتش مکلّف می کند. (بقره/۲۸۶)

۳۰. هرگز به نیکی نرسید (آدم نیکی نمی شوید) مگر از آن چه دوست می دارید انفاق کنید.(آل عمران/۹۲)
03/06/2025, 05:19
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1016
بسم الله الرحمن الرحیم
جمعه: ۱۴۰۳/۱۲/۱۰
الجمعه:۲۹شعبان۱۴۴۶
    Friday, 28 Feb 2025

جمعه ها:
زبان و ادبیات ملّی(تورکی اسلامی)۳۴

زبان دری(تاجیک/فارسی)از زبان عربی و تورکی بعنوان زبان میانجی توسّط عالمان تورک مسلمان تقریبا ۴۰۰ سال پس از اسلام در دربار سلاطین تورک ساخته شده است.(۱)

دکتر عبدالغفار بدیع
۱

صدها مصدر عربی و تورکی در ساختن زبان دری (تاجیک/فارسی) استخدام گردیده که در مقاله زیر و مقالات آتی به پاره هایی از آنها اشارت خواهیم کرد:

۱. یک: از ییق تورکی گرفته شده به معنی جمع کردن در یکجا

۲. یافتن: از تاپ تورکی با تغییراتی گرفته شده.

۳. کاستن: از کاس و کسمک تورکی یعنی بریدن و کم کردن

۴. چسبیدن: در تورکی قزاقی از جابیس و یاپیش یعنی بچسب اغلب کلمات تورکی قیرقیزی و قزاقی که با حرف ج شروع شده در تورکی آذربایجانی به حرف ی آغاز می شود.

۵‌. هیچ: از ایچ و ایچمک یعنی کشیدن به درون و معدوم نمودن.

۶. آش: از آچماق یعنی باز کردن یا خود آش یعنی مرکب و قاطی گرفته شده.

۷. آشکار: همان کلمه تورکی آچقار است یعنی علنی

۸. بازی: از بازماق تورکی یعنی ریسک کردن

۹. گزیده: در فارسی یعنی منتخب از گؤزده( gözdə) تورکی یعنی آنچه به چشم بیاید.

۱۰. پوچ: از بؤش تورکی( boş) یعنی پ به ب و چ به ش تبدیل شده.

۱۱. تار: تار و دار هر دو کلمه تورکی است یعنی چیز  باریک و دراز، داراق به معنی شانه نیز این معنا را دارد. تار به معنی تیره و تار یعنی ناپیدا در تورکی هم بکار رفته. درخت فارسی هم از داراق که تارهای گوناگون دارد و درخت شاخه های گوناگون دارد گرفته شده.

۱۲. آذین: در فارسی به معنی زینت و چراغانیاز مصدر آسماق تورکی یعنی آویختن و کلمه آسین یعنی آویزه و لوستر به آذین تبدیل شده.

۱۳. آستان: آستان و آستانه در فارسی به معنی درگاه از واژه تورکی آست یعنی پایین گرفته شده در تورکی آستانا و آستار و آستر ( زیر ساخت) و آستین( پایین لباس)  همگی تورکی هستند.

۱۴. بستن: از باسماق تورکی یعنی فشار دادن.

۱۵. ساییدن: که گاهی سابیدن هم بکار می رود از ساوماق یا سابماق تورکی یعنی رفع کردن مانع گرفته شده.

۱۶.خزان: فصل پاییز از مصدر قازماق به معنی کندن گرفته شده خزل(xəzəl) برگ کندخ شده یا خزر( xəzər) درخت کهن سال به این معناست.

۱۷. شلتوک: برنج پست کنده نشده از چلتیک که آن هم از چِل تورکی قیرقیزی به معنی لایه نازک گرفته شده در عربی جلد به معنی پوست و در انگلیسی شل( shell) همگی از تورکی به انجا رفته است.

۱۸. شیر: شیر خوردنی از شیرلمک و شیرین که نوعی مزه است گرفته شده شیر در تورکی به رنگ هم هست شیرلمک یعنی رنگ زدن چون بالاترین رنگ ها سفید بوده شیر خوردنی هم به رنگ سفید از همین جا معنی پیدا می کند.

۱۹. شیر: به معنی وسیله آب خوردن نوعی اسم صوت برای صدای آب بوده کلمه شیرناق در تورکی یعنی آب باریکه و شیرران یعنی آبشار از همین کلمه ساخته شده است.

۲۰. انار: همان نار تورکی است مثل اسفند که همان سپند تورکی است. نارماق یا یارماق یعنی نصف کردن و یارما یعنی غله خرد شده بی سبب با نام گذاری نار تورکی به خاطر دانه های ریز آن نیست.

۲۱. کنگر: تورکی است گیاه خاردار کانقال که شبیه کنگر است و در فارسی به ان خار مریم می گویند.

۲۲. برشته: از بوروشته تورکی گرفته شده ریشه بوروشمک( bürüşmək) تورکی به معنی مچاله شدن و چروک شدن.

۲۳. تافتون: از تاپتاپان نوعی نان تنوری کوچک و ضخیم در آذربایجان گرفته شده.

۲۴. لواش: از لاواش تورکی که از لاپ آچ یعنی نان بسیار باز گرفته شده.

۲۵. بس: کلمه تورکی به معنی کافی بس خوراک سیر کننده بسلمک یعنی تغذیه کردن کلمه بسیج هم تورکی است به معنی ساز و برگ از همین کلمه است.

۲۶. توت: همان تیت تورکی است.

۲۷. آلو: از آلی به معنی بلند و قرمز و ...گرفته شده آلما و آلمورت و ...همگی تورکی و به معنی میوه هایی که از درختان بلند چیده می شوند.

۲۸. آویشن: گیاه تلخ و معروف. از کلمه «آغێ» (ağı) در تورکی به معنی «زَهر» یا «خوراکی بسیار تلخ» استفاده می‌شود.
بنابراین «آغێ‌لاماق» (ağılamaq) یا «آغێشماق» (ağışmaq) به معنی «سَمی کردن» یا «بسیار تلخ کردن» به کار می‌رود و مصدر «آغشتن» در فارسی، مصدری تورکی است. در بعضی از کلمه‌ها حرف «غ» به «و» تبدیل می‌شود. در گویش «تورکمنی»، «آوێشماق»(avışmaq) همان «آغێشماق» بە معنی «تلخ کردن» و «آویشَن» اسم فاعل این مصدر و به معنی «تلخ کننده» است.

۲۹.بابونه: از ببنک تورکی گرفته شده احتمالا برای رفع درد شکم بچه ها همان ببه ها اسمش چنین گذاشته شده ببه کودک شیرخوار هست در تورکی که به انگلیسی هم رفته شده بئیبی ( baby)

۳۰ شاخه: از شاخ و شاق تورکی به معنی جسم بی حرکت حتا شاغول ابزار بنایی و شققه شاخه جدا شده یا دست و پای جداشده از لاشه از همین کلمه است. شقاقل که نوعی گیاه است از شاقا و قول(گول) هر دو تورکی گرفته شده است....
02/28/2025, 20:57
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1014
بسم الله الرحمن الرحیم
پنجشنبه:۱۴۰۳/۱۲/۰۹
الخمیس:۲۸شعبان۱۴۴۶
Wednesday, 27 Feb 2025
پنجشنبه ها:
مکتب تبریز(۴۴)
میللی مکتب
زنان تبریزی در مکتب تبریز( دوران صفوی)

دکتر عبدالغفار بدیع

اینسانی یاشاتگینان دئولت یاشاسین دئولتی یاشاتگینان ملّت یاشاسین میلّتی یاشاتگینان عالم یاشاسین(شه ادب عالی)


۱
✍صفویان جزء جداناشدنی مکتب تبریز هستند این شاه اسماعیل بود که هم تبریز را بدون ریختن خونی پایتخت خود قرارداد و هم به تعبیر مارکس در ۱۴سال۱۴ دولت خرد و بزرگ را منهدم کرد و امپراتوری بنانهاد. مکتب هرات را به تبریز کشاند و عالمان، معماران، نقاشان و مینیاتوریست ها و ... را با آب و تاب و ناز از هرات به تبریز آورد آیا چنین فرد هنرنوازِ عارف مومن به ساز و سؤز می تواند در تبریز خون بریزد؟!

۲
✍یکی از جهانگردان ایتالیائی به نام «پی تیر دولا واله» از هنر اسب سواری و تیراندازی در بین زنان تبریزی در دربار صفوی چنین یاد می کند: «زنان حرم شاه اسماعیل در تیر اندازی بسیار ماهرند...اگر تنها با شاه باشند، با کمال چابکی و مهارت بر اسب می نشینند و با شمشیر و کمان به شکار می پردازند...هر وقت شاه همراه حرم بود، زنان بر اسب می نشینند و روبند خود را بالا می زدند و با روی گشاده حرکت می کردند و شاه می گفت و می خندید. اما اگر شاه خود همراه حرم نبود، زنان را در کجاوه هائی که به پشت استر یا شتر گذاشته می شد، جای می دادند...فرمان شاه این بود که چشم نامحرمی نبایستی به روی زنان حرم افتد.»

۳

✍آنتونیو تنرو دیپلمات پرتغالی که در اواخر دوران حکومت شاه اسماعیل به ایران آمده در مورد زنان پایتخت یعنی تبریز می گوید:
زنان تبریز بسیار زیبا و خوش لباسند. زنان متشخّص و ثروتمند بندرت از خانه بیرون می روند. ولی اگر هم بروند سوار بر بهترین اسبها می شوند. آستین لباس آنها بسیار تنگ و نقش دوزی شده است، بالاتنه لباس آنها نیز آراسته و تزیین شده، لباس زنان تا مچ پای آنها می رسد و از بالا تا کمربند شکافی روی سینه آنهاست و روی پیراهن شان هم به همین شکل است. زنان تبریزی زیر شلواری های ابریشمی می پوشند که بالای آنها طلا و مرواریددوزی شده و جوراب هایی به رنگ قرمز که تا زانو می رسد به پا کرده و کفشهای نازک ابریشمی و چرمی به پا دارند. روی همه این لباسها قبایی می پوشند با آستین تنگ و بلند و آویزان، آستر این لباس از پوست قاقم، سمور و یا پارچه است. همچنین سرپوش آنها از پارچه پلیسه دار و تابیده است که به روپوش متصل می شود. زنان شاه، دولتمردان و تاجران بدین شکل و سبک لباس می پوشند، زنان عادّی لباس رنگین و تودوزی شده و قبایی از پارچه های تافته چون پارچه های لندنی بر تن می کنند، آستر آنها از پوست روباه یا برّه است. وجود آستر در لباسها لازم است زیرا بدون این لباسها نمی توان در آب و هوای سرد این شهر زندگی کرد. تنرو در مورد همسران مردان سیاستمدار و قدرتمند تبریز نیز می گوید: زنان این بزرگان بسیار دوست داشتنی بودند و همه ثروت شوهران خود  را در اختیار داشتند. بطوری که هنگامی مرد نیاز به پول داشته باشد باید از زنش بگیرد. مردان قزلباش زنان خود را بسیار دوست دارند و این زنان در شهر مانند مردان سواری می کنند و صورتشان را با پارچه ای سفید می پوشانند و فقط چشمان آنها پیداست.
یعنی پانصدسال پیش در شهر تبریز، مردان و زنان آزادانه می توانستند در داخل شهر اسب سواری کنند. مکتب تبریز در دل خویش زنانی جسور و پاک و پرجرات و پرهنر را پرورش داده است.

۴

✍بی جهت نیست مرحوم استادشهریار در منظومه‌ حیدربابایه سلام،این شاهكار ادبیات تورکی آذربایجانی، از صفا و صمیمیت و مهربانی دختران و زنان روستا یادمی‌كند و شهریار در اولین بند این شاهكار ادبی دختران صف‌بسته به تماشای سیلابها را توصیف می‌كند:
حیدر بابا،ایلدریم لار شاخاندا / سئللر سولار شاقیلداییب آخاندا /قیزلار اونا صف باغلییب باخاندا/ سلام اولسون شوكتیزه،ائلیزه / منیم‌ده بیر آدیم گلسین دیلیزه.

دخترانی چون عمه جان، خانم ننه، ستاره عمه، فاطما خالا، رخشنده، خجّه‌ سلطان عمه، رخساره، فیضّه خانم، ننه قئز، خانم عمّه و … یادمی‌كند و در قسمت‌هایی از این اثر به شرح آیینها و رسمهای زنان در ایام مختلف سال می‌پردازد. شهریار هم چنین در اثر معروف دیگرش، خان ننه، از مادربزرگ خود و مهربانی‌ او به زبان ادبی سخن می‌راند. تاسف بار است که واژه مقدّس آنا(مادر) به دلیل آسیمیلگی كم كم به فراموشی سپرده می‌شود و جای خود را به لغت مامان می‌دهد؛همانگونه كه واژه باجی(خواهر) جای خود را به واژه همشیره و واژه “ننه”جای خود را به واژه بیوك مامان می‌دهد. از تنگ فکرانی که اجازه خواندن دو بیت شعر تورکی را به رییس جمهور منتخب مملکت، تدریس دو واحد زبان مادری را در مدارس نمی دهند چگونه می توان انتظارداشت دغدغه زبان، فلسفه، حکمت، عرفان، اسلام، هنر، آیین،آداب،مدنیّت،مدرنیّت و موسیقی و ...ما را داشته باشند؟!.
02/26/2025, 23:19
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1013
بسم الله الرحمن الرحیم
سه شنبه: ۱۴۰۳/۱۲/۰۷
الثلاثاء: ۲۶شعبان۱۴۴۶
Tuesday, 25 Feb, 2025

سه شنبه ها:
علم گرایی ملّی(متدولوژی علمی عالمان تورک مسلمان)۶
میلّی علمیلیک
ابوریحان بیرونی
عالم تورک مسلمان (برونللو)۴

دکتر عبدالغفار بدیع

روز وکیل را به همه وکلاء و مدافعان قانون و حقوق خصوصا دوستان وکیلم تبریک می گویم.


١
✍در سريال معلّم دهكده؛ نامزد معلّم ازش می پرسد شما كه قاضی بوديد چرا قضاوت را رها كرديد و معلّم شديد؟! ايشون جواب می دهند: چون وقتی به مراجعينم و مجرمينی كه پيش من می آمدند دقيق می شدم می ديدم كه آنها كسانی هستند كه یا آموزش نديده اند و يا آموزشی که دیده اند درست نبوده(ترسه دوشونجه) و به خودم گفتم: به جای پرداختن به شاخ و برگ بايد به اصلاح ریشه بپردازیم و ما چقدر به معلّم دانا بیش از قاضی عادل نیازمندیم برای فرزندانمان قصّه هایی بگوییم که بیدار شوند نه قصّه هایی که به خواب فرو روند. بیداری وجدان و خرد دلنشین تر از خواب است.

۲
✍ابوریحان، عالم و محقّقِ تورکِ مسلمانِ ضدّ شعوبیّه و شعوبیان بود. دوران حیاتِ ابوریحان بیرونی مصادف بود با اوج اندیشه‌های شعوبیگری. شعوبیّه به دنبال اثبات برتری زبانی، نژادی و تاریخی قوم فارس بر تورکها و عربها و پوشاندن پوستین وارونه بر اسلام بود.

۳
✍بیرونی کتاب دانشنامه خود را به نام سلطان مسعودغزنوی حاکم وقت کرد، ولی هدیه او را که سه بار شتر سکّه نقره بود نپذیرفت و به او نوشت که کتاب را بخاطر خدمت به دانش و گسترش آن نوشته است نه پول.

۴
✍این سلاطین تورک مسلمان بودند که برای نوشتن کتابی سه بار شتر نقره می دادند اینان با حمایت از عالمان و حکیمان و شاعران به بسط معرفتی اسلام و عقلانیّت تورکی پرداختند اگر سلطان محمود یا مسعود، فاتحانِ مستبدّ و خونخواری بودند هرگز عالمی چون ابوریحان کمر خدمت بر آندو نمی بست. مگر می شود سلطان مستبدّ و خونخواری به ترویج علم و حکمت و فلسفه و عرفان و ...بپردازد:
ذات نایافته از هستی بخش
 چون تواند که بود هستی بخش
و به تعبیر حکیمان:

الفاقد للشیء لایکون مُعطیاً لَه

فاقد چیزی نمی تواند معطی آن باشد کسی چیزی ندارد نمی تواند چیزی را اعطاءکند. از این حیث، جهانِ ابوریحان با جهانِ فردوسی که شاهنامه را به سفارش شعوبیّه صرفا برای بدست آوردن پول سروده بود فرق فارق پیدا می کند.

۵
✍بیرونی بر زبانهای یونانی، هندی و عربی چیره بود، کتابها و رساله های بسیار که شمار آنها را بیش از ۱۴۶ مجلّد گزارش کرده‌اند نوشته که جمع سطور آنها بالغ بر ۱۳ هزار است. مهم‌ترین آثار او التفهیم در ریاضیات و نجوم، آثار الباقیه در تاریخ و جغرافیا، قانون مسعودی که نوعی دانشنامه است و کتاب تحقیق ماللهند درباره اوضاع سرزمین هند از تاریخ و جغرافیا تا عادات و رسوم و طبقات اجتماعی آن.

۶
✍بیرونی، هم‌دورهٔ بوعلی سینا بود که باهم مکاتبه و تبادل فکری داشتند. بیرونی شیفته و دلبرده حاکمیّت و فاتحیّت سلطان محمود غزنوی بود در جریان لشکرکشی‌های محمود غزنوی به هند سلطان سفر تحقیقاتی وی را به هند فراهم نمود و وی امکان یافت که به آنجا برود، زبان هندی را فراگیرد و درباره اوضاع هند پژوهش کند که فراوردهٔ این پژوهش، کتاب هندشناسی اوست.

۷
✍ابوریحان می نویسد که در زمانی که در قلعه نندنه به سر می برد، از کوهی در مجاورت آن به منظور تخمین زدن قطر زمین استفاده کرد. نیز روشن است که او زمان زیادی را در غزنه گذرانده است. بیرونی، گردش خورشید، گردش محوری زمین و جهات شمال و جنوب را دقیقا محاسبه و تعریف کرده است. خورشیدگرفتگی هشتم آوریل سال ۱۰۱۹ میلادی را در کوههای لغمان درافغانستان کنونی رصد و ماه‌گرفتگی سپتامبر همین سال را در غزنه به زیر مطالعه برده است.

۸
✍از ابتکارات وی اين بود که برای اوّلين بار جدول وزن مخصوص اجسام را تنظيم کرد و وزن مخصوص هيجده مادّه را معيّن نمود ایشان به کرويّت زمين قائل بود، دايره‌البروج را نسبت به استواء حساب کرد و عددی بدست آورد که به نتيجه‌ محاسبات دقيق امروزی نزديک است. وی قاعده‌های تصاعد حسابی را نيز بدست آورد.

۹
✍ابوریحان بیرونی صد و پنجاه و سه کتاب در علم‌های مختلف همچون هيأت، پزشکی، رياضی، طبيعی، فلسفه، نجوم، تاريخ، جغرافيا، داروشناسی و مبحث‌های ديگر تأليف کرده است. آثاری از وی در گذر زمان از میان رفته است که تنها نامی از آنها مانده است. امّا آثاری هم از وی مانده است که در نوبت آتی بدان خواهیم پرداخت.
02/25/2025, 16:59
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1012
بسم الله الرحمن الرحیم
دوشنبه: ۱۴۰۳/۱۲/۰۶
الاثنین:۲۵ شعبان ۱۴۴۶
Monday,02/24/2025
دوشنبه ها:
اسلام ملّی(تورکی)۶۱
اسلام محمّدی(غیرشعوبی) چه می گوید؟

دکتر عبدالغفار بدیع

اسلام محمّدی، منبعث از قرآن است تنها کتاب قدسی که درسِ اندیشه توحید و وحدت بینی و یکتابینی رب الارباب و باور به رسول وی و ایمان به غیب را برای پیروانش به زبان عربی روشن می آموزاند. اسلام محمّدی، اسلام معرفتی حقیقتی تحقیقی و غیرشعوبی است. آموزه هایی صریح و بسیط برای خودیابی، کشف خویشتن، فلسفه زیستن، حکمت دیدن و خوردن و گشتن، اخلاق دیگرمداری، نیک بودن و نیکی کردن، تدبیر منزل، سیاست مدن پیش می کشد ما پاره هایی از آن را تقدیم حضورتان می کنیم:

۱. کتاب ما جز برای رفع اختلاف و هدایت و شفقت بر خلق نیست».(نحل، ۶۴)


۲. با حکمت و موعظه نیکو مردم را به راه خدا بخوان».(نحل، ۱۲۵)


۳. ای پیامبر! وظیفه ای جز تبشیر و تنذیر نداری».(اسراء، ۱۰۵)


۴. «بگو جز این که به من وحی می شود فرقی با دیگران ندارم. هرکس می خواهد خدا را ببیند کار صالح بکند و شرک نورزد.(کهف، ۱۱۰)


۵. ای پیامبر تو رحمت برای عالمیان هستی». (انبیاء، ۱۰۷)


۶.رسول، رسالتش رساندن اخبار آشکار هست(عنکبوت، ۱۸)


۷. در قرآن به عربی راست چندان مثال آمده است که مردم را بدون گمراهی به راه پرهیزکاران می برد».(زمر، ۲۷ و ۲۸)


۸.«بگو در زمین سیر کنید تا با عاقبت کار نادرستان آشنا شوید.(انعام، ۱۱)


۹.آیا نباید درباره زمین و آسمان و موجودات اندیشه کرد؟!».(اعراف، ۱۸۵)


۱۰‌ به پرواز پرندگان در آسمان نگاه نمی کنید که در آن نشانه هایی برای مردم آگاه است؟». (نحل، ۷۹)


۱۱.در قصّه های پیشینیان نیز حکمت فراوانی نهفته است».(یوسف، ۱۱۱)


۱۲.از آب، حیات زاده می شود».(انبیاء، ۳۰)


۱۳. آسمان نیز برچیده می شود و خلقت از نو آغاز خواهدشد.(انبیاء،۱۰۴)


۱۴. بر زمین سیر کنید تا از رموز خلقت و خلقت دوباره آگاه شوید».(عنکبوت۲۰)



۱۵.نمی بینید چه گونه حاصل آبی که از آسمان می ریزد، میوه های رنگین است».(فاطر، ۲۷)


۱۶.اگر بر زمین سیر کنید بر عاقبت مردمی آگاه خواهیدشد که از شما بسیار برتر بودند. (فاطر، ۴۴)


۱۷. ما مردگان را بار دیگر باز می گردانیم زیرا ویژگیهای آنان را ثبت کرده ایم».(یس، ۱۲)
همچنان که با باران زمینهای مرده را زندگی می بخشیم.(یس، ۲۳)


۱۸.در ضعف ناشی از کهن سالی، نیز جایی برای اندیشیدن است».(یس، ۶۸)



۱۹. بر روی زمین و در درون شما برای خردمندان نشانه هاست.(ذاریات ۲۰)


۲۰.در همین آسمان و زمین اختلاف بین زبانها و رنگ ها برای خردمندان نکته ها و نشانه هاست. (روم،۲۲)


۲۱.به رستن یک دانه تخم، آبی که می نوشید و آتشی که روشن می کنید بنگریدو تامل کنید». (واقعه،۶۰، ۶۸، ۷۱ )


۲۲.به خلقت شتر به رفعت آسمان، به استقرار کوهها و به گستردگی زمین بیاندیشید». (غاشیه، ۱۷)


۲۳.در کارها همفکری کنید.(آل عمران (۱۵۹)


۲۴.در هرباره که نمی دانید از دانایان بپرسید». (نحل، ۴۳)


۲۵.کور با بینا، تاریکی با روشنایی، سایه با آفتاب و مرده با زنده قابل مقایسه نیست».(فاطر، ۱۹ و ۲۰)


۲۶.مرتبه شما در نزد خدا بسته به کار نیک شماست».(حجرات، ۱۳)



۲۷. «هیچ کس بیش از توانایی اش مجبور نیست».(مؤمنون، ۶۲)


۲۸.کار دین به جبر پیش نمی رود.(ق. ۴۵)


۲۹.گناه هر کس بر عهده خود اوست».(نجم، ۳۸)


۳۰.در پس هر سختی، آسایشی است.(انشراح ۵)


۳۱.به مادر و پدر، به اقوام، یتیمان، بی چیزان، همسایگان، دوستان، رهگذران، مسافران، بندگان و زیردستان، نیکی کنید که خداوند به خودپسندان عنایتی ندارد». (نساء، ۳۶)


۳۲.تجاوز نکنید، خدا متجاوزین را نمی پسندد». (مائده، ۸۷)


۳۴.خداوند همه را به عدالت، نیکی کردن و رسیدگی به نزدیکان و دوری از اعمال نادرست و گردن کشی دعوت می کند. (نحل، ۹۰)


۳۵.برابر والدین متواضع باش و برای آنان رحمت الهی طلب کن». (اسراء، ۲۴)


۳۶.مغرور مباش زمین از وجود تو دگرگون نمی شود و از کوهها گردن فرازتر نیستی». (اسراء، ۳۷)


۳۷. بگو که با یکدیگر با زبان خوش سخن بگویید».(اسراء، ۵۳)


۳۸.جز با زبان خوش با معتقدان به ادیان دیگر مجادله نکنید.(عنکبوت، ۴۶)



۳۹.نخوت مفروش، معتدل باش و با صدای بلند سخن مگو.(لقمان، ۱۸)


۴۰.اقوام دیگر را حقیر مشمرید چه بسا از شما برتر باشند، از سوءظنّ بپرهیزید، خبرچینی و جاسوسی نکنید».(حجرات، ۱۱ و ۱۲)
02/24/2025, 08:42
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1011
بسم الله الرحمن الرحیم
شنبه:۱۴۰۳/۱۲/۰۴
السّبت:۲۳شعبان۱۴۴۶
Saturday,22February,2025

شنبه ها:
فلسفه ملّی(تورکی اسلامی)۷۷
فلسفه زبان در نسبت با شعوبیان
(راز انحطاط ما)

دکتر عبدالغفار بدیع



روز جهانی زبان مادری(۲۱فوریه) بر همه کسانی که می توانند در مدارس و دانشگاهها زبان مادری شان را بخوانند و بنویسند خجسته باد.

۱
✍اگر تمدّن اسلامی در حکمرانی حاکمان تورک مسلمان چون غزنویان،سلجوقیان، عثمانیان، صفویان و افشاریان و ...بر شرق و غرب می تازید و می غرّید و بیت الحکمه ها، دارالترجمه ها و ربع رشیدی ها تاسیس می کرد و به دیگر زبانها و فکرها رخصت بروز و ظهور می داد و در یک کلام قویّ و مقتدر بود به برکت عقلانیّت تورکی و سه زبانه بودن این تمدّن بود:

۱.زبان عربی، زبان معارف و معنا بود.

۲.زبان تورکی زبان دیوان سالاری،حکمرانی و قشون داری بود.

۳.زبان دری( که بعدها تاجیک و فارسی نام گرفت)بعنوان زبان میانجی، ممزوج از عربی و تورکی،زبان قصّه و شعر و شب نشینی وضع گردید.

۲
✍عقلانیّت تورکی که حاصل یک رهیافت تاریخی چندین هزارساله بود به مولفه هایی چون
۱.اعتدال اندیشی
۲.تسامح و تساهل
۳.تدبیر بقا
۴.تجارت اندیشی
۵.تعاون
۶.دولت اندیشی و ...
دست یافته بود که جزو ذاتیّات آن عقلانیّت و وجه ممیّزه آن با دیگر عقلانیّت ها بدل گشته بود.
اعتدال اندیشی واجد دو معنا بود هم میانه رو بود یعنی از افراط و تفریط دور بود هم عدالت اندیش بود یعنی در برابر ظلم و ظالم موضع می گرفت و از مظلوم حمایت می کرد.
تسامح و تساهل به معنای ماسونی آن نبود که حقّ و باطلی وجود ندارد بلکه حقّ و باطلی وجود داشت ولی به دیگر مکتبها و فکرها و دینها و زبانها اجازه بروز و ظهور می داد. وزیرانی یهودی و مسیحی و قرمطی برمی گرفت.
تدبیر بقا که صلح اندیشی را افاده می کرد در برابر تنازع بقا که جنگ را در دل خود داشت می نشست.
و این تجارت اندیشی بود که منتهی به ایپک یولو (جاده ابریشم) و امنیّت جادّه ها و مدنیّت می شد.
و تعاون که رکن رکین فلسفه فارابی در نگاه به اجتماع بود از قرآن نیز پشتگرم بود: تعاونوا علی البرّ و التقوی.
چنین عقلانیتی را تورک دارا بود و هست. این عقلانیّت، متفاوت با دیگر ملتها بود و آنها هم برای خود عقلانیّتی با مولفه های خاصّ خودشان را داشتند.

۳
✍ عقب ماندگی تمدّن اسلامی و ترک برداشتن سقف و ستون آن از آنجا آغازشد که روابط و ارتباط صمیمی سه زبان عربی و تورکی و دری پس از سقوط عثمانی و قاجار در کشیدن بار مفاهیم و کلمات به هم خورد و آن توازن و تعادل و تقسیم وظایف به هم ریخت.
در ایران یک زبان که آن هم دری (تاجیک یا فارسی) باشد عرصه را بر دیگر زبانها تنگ کرد و بار آنها را به دوش کشید. باری که چنان بر کلمات این زبان سنگینی می کند که این زبان نای کشیدن و کشاندن آن را ندارد ظلمی عنیف بر کلمات رفت زبانی که رسالتش شعر و قصه بود بار مفاهیم فلسفی، حکمی، عرفانی و اخلاقی حتا اسلامی را هم بدوش کشید گوییا بر خودروی نیسان بار تریلی را حمل کردند و ما مجبور شدیم برای تولید یک واژه ای چون دراز آویز زینتی برای کراوات بالای ۴۰ میلیون تومان مالیات به فرهنگستان زبان پرداخت کنیم.
از منظر اسلامی و قرآنی اختلاف زبانها یک آیه خداوند بود:وَمِنۡ ءَايَٰتِهِ خَلۡقُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفُ أَلۡسِنَتِكُمۡ وَأَلۡوَٰنِكُمۡۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتࣲ لِّلۡعَٰلِمِينَ 
قرآن همانند علم جدید، نژاد را به رسمیّت نمی شناسد یعنی در قرآن مفهومی به نام نژاد وجود ندارد همانگونه که علم جدید هم پدیده نژاد را ردّ می کند تنها اختلاف آدمیان را در دو چیز می داند:
۱.رنگ پوست(سفید و سیاه و زرد: اختلاف الوانکم)
۲.اختلاف در زبان(اختلاف السنتکم)
یعنی هر فکری این دو اختلاف و تفرّق را به رسمیّت نشناسد و آنان را واجد استحقاق و به تبع واجد حقوق نداند فکری غیرقرآنی و غیرتوحیدی و شیطانی است.
از این منظر، شعوبیّه پسامدرن در رواج اندیشه پان فارسیسم یک اندیشه غیراسلامی و غیرتوحیدی و غیررحمانی و به معنای دقیق کلمه، شیطانی و طاغوتی را ترویج می کند.
زیرا این سخن منبعث از خود قرآن است:
وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الْكَافِرُونَ(عنکبوت :۴۷) کسانی که آیات باری را انکارکنند یعنی آیه و علامت بودن آن را برای معیشت و معرفت خویش قبول نکنند کافرند از این منظر شعوبیان به سبب انکار آیات قرآنی کافرند. بله به تعبیر فقهای اعظم انکار تنها یک آیه از قرآن موجب کفر می گردد.شعوبیان هم منکر آیه ۲۲ سوره روم هستند و هم از آن اعراض می کنند:

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهَا ۚ إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ(سجده/۲۲)

ستمکارتر از کسی که با آیات ربّش تذکّر داده شود، سپس از آنها روی برگرداند، کیست؟ بی تردید ما از مجرمان انتقام می گیریم.
شعوبیان، به صراحت قرآن هم کافرند هم ظالمند و هم مجرمند.
02/22/2025, 13:39
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1010
Let's create a message with comments. Send me the text message or a photo.

Also you can use native or /markdown formatting.
02/22/2025, 13:39
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1009
بسم الله الرحمن الرحیم
شنبه:۱۴۰۳/۱۲/۰۴
السّبت:۲۳شعبان۱۴۴۶
Saturday,22February,2025

شنبه ها:
فلسفه ملّی(تورکی اسلامی)۷۷
فلسفه زبان در نسبت با شعوبیان
(راز انحطاط ما)

دکتر عبدالغفار بدیع



روز جهانی زبان مادری(۲۱فوریه) بر همه کسانی که می توانند در مدارس و دانشگاهها زبان مادری شان را بخوانند و بنویسند خجسته باد.

۱
✍اگر تمدّن اسلامی در حکمرانی حاکمان تورک مسلمان چون غزنویان،سلجوقیان، عثمانیان، صفویان و افشاریان و ...بر شرق و غرب می تازید و می غرّید و بیت الحکمه ها، دارالترجمه ها و ربع رشیدی ها تاسیس می کرد و به دیگر زبانها و فکرها رخصت بروز و ظهور می داد و در یک کلام قویّ و مقتدر بود به برکت عقلانیّت تورکی و سه زبانه بودن این تمدّن بود:

۱.زبان عربی، زبان معارف و معنا بود.

۲.زبان تورکی زبان دیوان سالاری،حکمرانی و قشون داری بود.

۳.زبان دری( که بعدها تاجیک و فارسی نام گرفت)بعنوان زبان میانجی، ممزوج از عربی و تورکی،زبان قصّه و شعر و شب نشینی وضع گردید.

۲
✍عقلانیّت تورکی که حاصل یک رهیافت تاریخی چندین هزارساله بود به مولفه هایی چون
۱.اعتدال اندیشی
۲.تسامح و تساهل
۳.تدبیر بقا
۴.تجارت اندیشی
۵.تعاون
۶.دولت اندیشی و ...
دست یافته بود که جزو ذاتیّات آن عقلانیّت و وجه ممیّزه آن با دیگر عقلانیّت ها بدل گشته بود.
اعتدال اندیشی واجد دو معنا بود هم میانه رو بود یعنی از افراط و تفریط دور بود هم عدالت اندیش بود یعنی در برابر ظلم و ظالم موضع می گرفت و از مظلوم حمایت می کرد.
تسامح و تساهل به معنای ماسونی آن نبود که حقّ و باطلی وجود ندارد بلکه حقّ و باطلی وجود داشت ولی به دیگر مکتبها و فکرها و دینها و زبانها اجازه بروز و ظهور می داد. وزیرانی یهودی و مسیحی و قرمطی برمی گرفت.
تدبیر بقا که صلح اندیشی را افاده می کرد در برابر تنازع بقا که جنگ را در دل خود داشت می نشست.
و این تجارت اندیشی بود که منتهی به ایپک یولو (جاده ابریشم) و امنیّت جادّه ها و مدنیّت می شد.
و تعاون که رکن رکین فلسفه فارابی در نگاه به اجتماع بود از قرآن نیز پشتگرم بود: تعاونوا علی البرّ و التقوی.
چنین عقلانیتی را تورک دارا بود و هست. این عقلانیّت، متفاوت با دیگر ملتها بود و آنها هم برای خود عقلانیّتی با مولفه های خاصّ خودشان را داشتند.

۳
✍ عقب ماندگی تمدّن اسلامی و ترک برداشتن سقف و ستون آن از آنجا آغازشد که روابط و ارتباط صمیمی سه زبان عربی و تورکی و دری پس از سقوط عثمانی و قاجار در کشیدن بار مفاهیم و کلمات به هم خورد و آن توازن و تعادل و تقسیم وظایف به هم ریخت.
در ایران یک زبان که آن هم دری (تاجیک یا فارسی) باشد عرصه را بر دیگر زبانها تنگ کرد و بار آنها را به دوش کشید. باری که چنان بر کلمات این زبان سنگینی می کند که این زبان نای کشیدن و کشاندن آن را ندارد ظلمی عنیف بر کلمات رفت زبانی که رسالتش شعر و قصه بود بار مفاهیم فلسفی، حکمی، عرفانی و اخلاقی حتا اسلامی را هم بدوش کشید گوییا بر خودروی نیسان بار تریلی را حمل کردند و ما مجبور شدیم برای تولید یک واژه ای چون دراز آویز زینتی برای کراوات بالای ۴۰ میلیون تومان مالیات به فرهنگستان زبان پرداخت کنیم.
از منظر اسلامی و قرآنی اختلاف زبانها یک آیه خداوند بود:وَمِنۡ ءَايَٰتِهِ خَلۡقُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفُ أَلۡسِنَتِكُمۡ وَأَلۡوَٰنِكُمۡۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتࣲ لِّلۡعَٰلِمِينَ 
قرآن همانند علم جدید، نژاد را به رسمیّت نمی شناسد یعنی در قرآن مفهومی به نام نژاد وجود ندارد همانگونه که علم جدید هم پدیده نژاد را ردّ می کند تنها اختلاف آدمیان را در دو چیز می داند:
۱.رنگ پوست(سفید و سیاه و زرد: اختلاف الوانکم)
۲.اختلاف در زبان(اختلاف السنتکم)
یعنی هر فکری این دو اختلاف و تفرّق را به رسمیّت نشناسد و آنان را واجد استحقاق و به تبع واجد حقوق نداند فکری غیرقرآنی و غیرتوحیدی و شیطانی است.
از این منظر، شعوبیّه پسامدرن در رواج اندیشه پان فارسیسم یک اندیشه غیراسلامی و غیرتوحیدی و غیررحمانی و به معنای دقیق کلمه، شیطانی و طاغوتی را ترویج می کند.
زیرا این سخن منبعث از خود قرآن است:
وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الْكَافِرُونَ(عنکبوت :۴۷) کسانی که آیات باری را انکارکنند یعنی آیه و علامت بودن آن را برای معیشت و معرفت خویش قبول نکنند کافرند از این منظر شعوبیان به سبب انکار آیات قرآنی کافرند. بله به تعبیر فقهای اعظم انکار تنها یک آیه از قرآن موجب کفر می گردد.شعوبیان هم منکر آیه ۲۲ سوره روم هستند و هم از آن اعراض می کنند:

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهَا ۚ إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ(سجده/۲۲)

ستمکارتر از کسی که با آیات ربّش تذکّر داده شود، سپس از آنها روی برگرداند، کیست؟ بی تردید ما از مجرمان انتقام می گیریم.
شعوبیان، به صراحت قرآن هم کافرند هم ظالمند و هم مجرمند.
02/21/2025, 14:50
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1008
xudaferin 233خدافرین.pdf
تشککور ائدیرم دوکتور شرقی جنابلاریندان بیزیم مقاله له ری اؤز درگیسینده قایغیلا دیقتیله یازیر و یاییر.۰🙏🙏
02/20/2025, 21:28
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1007
مثنوی بیرینجی دفتر ۱۷۵۵ بیتدن ۱۷۶۱👇👇

من ندانم آنچه اندیشیده ای
ای دو دیده دوست را چون دیده ای؟

بیلمیرم ایا کئچیر باشدان نلر
ای چئری سؤیله گؤروم گؤردون نلر؟

ای گران جان خوار دیدستی مرا
زان كه بس ارزان خريدستی مرا

منی اسکیک گؤردون اى بوينو يوغون
چوخ اوجوز آلدین منی بوردون بوغون

هر که او ارزان خرد ارزان دهد
گوهری طفلی به قرصی نان دهد

تئز وئرر الدن بیرى السا اوجوز
دورردن آز یاشلی یا باش اولدو قوز

غرق عشقی ام که غرقست اندر این
عشق های اولین و آخرین

جومموشام اول عشقه کیم باشدان ديبه
عشقلر اوندا ایتیب گلمز ایپه

مجملش گفتم نکردم زآن بیـان
ورنه هم افهام سوزد هم زبان

سؤیله ديم من ان اوزوندان قیسساسين
سؤيله سم يوخسا تؤكر فهمين پاسین

من چولب گویم لب دریا بود
من چو لا گویم مراد الّا بود

من اگر "لا" سؤیله سم "الآ"دوشون
دوداغی ساحیل دوشون دریا دوشون

من ز شیرینی نشستم روترش
من ز پرّی سخن باشم خمش

دولویام سؤزدن اودور لال اولدو ديل
تورشامیش گؤرسن شیرین لیکدندی بیل

تا که شیرینی ما از دو جهـان
در حجاب رو ترش باشد نهان

هر ایکی دونیاده اولسون بیر دوواق
بیزده کی شیرین لیگه بو تورشاماق
02/19/2025, 00:24
t.me/dr_abdoulgaffarebadie/1005
Search results are limited to 100 messages.
Some features are available to premium users only.
You need to buy subscription to use them.
Filter
Message type
Similar message chronology:
Newest first
Similar messages not found
Messages
Find similar avatars
Channels 0
High
Title
Subscribers
No results match your search criteria