حضرت ایشان
سدگی دمیدوف* می گوید : در مورد اتیمولوژی لغت ایشان و اینکه ذاتا ریشه در زبان سومری دارد و یا ایلامی و یا ترکی متخصصین می باید اظهار نظر نمایند.
چرا که این سه زبان قرابت های تاریخی_ریشه ای دارند و در هر سه زبان ایشان بنوعی مشابه معنی می گردد ، این لغت بعدها بعنوان ضمیر محترمانه در زبان فارسی وارد گردیده و امروزه در خطاب به آنها و یا فردی معین بعنوان خطابی احترام آمیز بکار می رود. در زبان ترکی آذربایجانی ممکن است ایشان به شخصی نورانی شده و یا حتی بعنوان یار برگزیده معنی شود ولی در کل می توان از ایشان مفهوم پیر امروزی را استنباط نمود.
بهر عنوان بنظر می رسد که خاستگاه این اصطلاح در اصل آسیای مرکزی بوده و در آن نواحی روحانیون بودایی و یا روحانیون مذاهبی دیگر و اشخاصی خاص با این لقب خوانده شده اند و امروزه در ایران هنوز هم در میان هموطنان ترکمن جهت خطاب به صاحب باطن و بنوعی به شخص برگزیده کاربرد دارد.
اما آنچه در اینجا می خواهم بدان اشاره کنم و برای من بسیار بسیار جالب بوده است کاربرد ایهامی این اصطلاح در متون عرفانی زبان فارسی است که در آنها خواننده ی بی خبر از سابقه معنایی ایشان صرفا مفهوم ضمیر را استنباط می کند ولی با معرفت بر معنی اولیه ، شعر شاعر به یکباره عمق و روحی دیگر می یابد. در اینجا صرفا به چندین ابیات بعنوان نمونه اشاره می گردد و می دانم که مایه ی ذوق ادبی ادب دوستان قرار خواهد گرفت. موارد قابل ذکر بیشمار است به قلیلی کفایت شد.
هوشم نه موافقان و خویشان بردند
این کج کلهان مو پریشان بردند
گویند چرا تو دل بدیشان دادی
والله که من ندادم ایشان بردند
درویشانند هر چه هست ایشانند
در صفهٔ یار در صف پیشانند
خواهی که مس وجود زر گردانی
با ایشان باش کیمیا ایشانند
جناب ابوسعید ابوالخیر
گویند نیکوان را نظارگی نباید
کانجا که درد نبود درمان چه کار دارد؟
آری، ولی چو عاشق پوشید رنگ معشوق
آن دم میان ایشان دربان چه کار دارد؟
جایی که در میانه معشوق هم نگنجد
مالک چه زحمت آرد؟ رضوان چه کار دارد
اگر چه اهل خرابات را ز من ننگی است
مرا نصیحت ایشان بسی مباهات است
عراقی
عشقبازی کار بیکاران بود
همچو کار عشقبازان کار نیست
عشق را با می پرستان کارهاست
عشق را با غیر ایشان کار نیست
سوختگان دانند و ایشان گفته اند
پخته داند کاین سخن با خام نیست
در بندگی سید و در صحبت ایشان
داریم جمالی و جلالی که چه گویم
غیر او در هر دو عالم هست نیست
من نگویم فاصلم یا واصلم
عالمی خواهند از من عالمی
من به ایشان همچو ایشان مایلم
شاه نعمت الله ولی**
@sharabehsorkhab آ.ق
* از ترجمه رحیم کاکایی بهره مند شدم
** در این رابطه باتوجه به اینکه حضرت شاه نوبتی ماموریت شیخ یسوعی را در ترکستان عهده دار بوده است ، اشاره ایشان و سایر مشایخ آسیای مرکزی و یا آنهائیکه در سیر و سفر بدانجاها بوده اند قابل تامل است.