Your trial period has ended!
For full access to functionality, please pay for a premium subscription
PA
سایت پانویس
https://t.me/panevisdotcom
Channel age
Created
Language
Farsi
0.12%
ER (week)
3.64%
ERR (week)

مینیمال‌های پانویس

جهت شرکت در کلاس‌ها

ادمین:

Messages Statistics
Reposts and citations
Publication networks
Satellites
Contacts
History
Top categories
Main categories of messages will appear here.
Top mentions
The most frequent mentions of people, organizations and places appear here.
Found 158 results
2
369

پشت فالو کردن، میل به تداوم لذت مضمر است.

@PanevisDotCom
04/23/2025, 22:03
t.me/panevisdotcom/5472
1
329
@PanevisDotCom
04/21/2025, 17:18
t.me/panevisdotcom/5471
10
350
چالش انتخاب بین انسان آگاه و انسان ناآگاه، و دخالت تعجب‌برانگیز هوش مصنوعی در این چالش

@PanevisDotCom
04/19/2025, 21:16
t.me/panevisdotcom/5470
8
370
04/19/2025, 19:08
t.me/panevisdotcom/5469
11
370

گعدهٔ شناخت

کتاب اول را تمام کردیم و در آستانهٔ شروع کتاب دوم هستیم: «مردی که آنجا نبود»

علاقمندان برای پیوستن به جمع دوستان در «گعدهٔ شناخت» با »ادمین طوبیٰ« هماهنگ کنند.

این حکایت تأمل‌برانگیز از این کتاب را »اینجــا« بخوانید.

سپس »این پست« و پس از آن، »این پست« را هم بخوانید.

@PanevisDotCom
04/19/2025, 19:08
t.me/panevisdotcom/5468
1
04/19/2025, 19:07
t.me/panevisdotcom/5467
1

گعدهٔ شناخت

کتاب اول را تمام کردیم و در آستانهٔ شروع کتاب دوم هستیم: «مردی که آنجا نبود»

علاقمندان برای پیوستن به جمع دوستان در «گعدهٔ شناخت» با »ادمین طوبیٰ« هماهنگ کنند.

این حکایت تأمل‌برانگیز از این کتاب را بدر »اینجــا« بخوانید.

سپس »این پست« و پس از آن، »این پست« را هم بخوانید.

@PanevisDotCom
04/19/2025, 19:07
t.me/panevisdotcom/5466
3
339
إن شاء الله امشب در بزم دورهمی درس حافظ این غزل را می‌خوانیم و شرحی عرفانی از آن می‌شنویم.

@PanevisDotCom
04/17/2025, 17:05
t.me/panevisdotcom/5465
1
336
7

Come, Sufi. The cup of wine is a clear mirror. Behold the purity of the ruby-color wine.

صوفی بیا که آینه صافی‌ست جام را
تا بنگری صفای می لعل‌فام را

Ask the intoxicated rends the secret behind the screen. For the high-ranking Sufi is not aware of this mystery.

راز درون پرده ز زندان مست پرس
کاین حال نیست صوفی عالی مقام را


Anqâ cannot be captured by anyone. Pack off your nets. You will catch nothing but air in them.

عنقا شکار کس نشود دام بازچین
کانجا همیشه باد به دست است دام را


Enjoy the life in hand. For when his time came, [Even] Adam had to leave the garden of heaven.

در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند
آدم بهشت روضهٔ دارالسلام را


In a drinking party, imbibe a couple of drinks and go. I mean, do not expect an everlasting pleasure.

در بزم دور یک دو قدح درکش و برو
یعنی طمع مدار وصال دوام را


O heart, youth passed, and you picked no rose of joy. In this old age, at least, do something with your reputation.

ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش
پیرانه سر مکن هنری ننگ و نام را


I have done great services at your door. O Master, have compassion on your servant.

ما را بر آستان تو بس حق خدمت است
ای خواجه بازبین به ترحم غلام را


Hafez is the devotee of the cup of wine. O zephyr, Go and offer this servant's devotion to the Master of the Cup.

حافظ مرید جام می است ای صبا برو
وز بنده بندگی برسان شیخ جام را


@PanevisDotCom
04/17/2025, 17:05
t.me/panevisdotcom/5464
315
@PanevisDotCom
04/14/2025, 13:55
t.me/panevisdotcom/5463
2
631

‌🔔

دور جدید جلسات مصفاخوانی

امشب جلسهٔ آخر از سری جلسات بررسی کتاب «تفکر زائد» محمدجعفر مصفاست. این سری جلسات که در قالب ۴۹ جلسه انجام شد، یکی از بهترین دورهمی‌های مصفایی‌مان بود. دوستان گرم‌رو و مشتاقی همراه هستند با انواع چالش‌ها و سوال‌ها. ضمن این سری جلسات به بسیاری از سوالات رایج که بطور معمول برای خوانندان مطالب خودشناسی پیش می‌آید، پرداخته شد.

باری، امشب آخرین جلسهٔ بررسی کتاب «تفکر زائد» است و از جلسهٔ بعد، کتاب دیگری از پیرمرد را شروع خواهیم کرد.

هر هفته یک‌شنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها ساعت هشت شب(به وقت ایران) زمان جلسات لایو مصفاخوانی است.

علاقمندان اطلاعات بیشتر را از »ادمین طوبیٰ« بگیرند.

@MossaffaDotCom
04/13/2025, 19:23
t.me/panevisdotcom/5462
Repost
1
285
‌‌
دوستانی که می‌خواهند برای اردیبهشت و خرداد امسال برای خلوت‌نشینی اقدام کنند، جهت رزرو وقت، به »ادمین طوبیٰ« پیام دهند.

@PanevisAdmin
04/12/2025, 17:07
t.me/panevisdotcom/5461
1
‌‌
دوستانی که می‌خواهند برای اردیبهشت و خرداد امسال برای خلوت‌نشینی اقدام کنند، جهت رزرو وقت، به »ادمین طوبیٰ« پیام دهند.

@PanevisAdmin
04/12/2025, 17:07
t.me/panevisdotcom/5460
5
324
04/10/2025, 22:28
t.me/panevisdotcom/5459
7
323

لفظ چریدن

موضوعات:
لفظ، فهرست، کلمه، مغز، ذهن، خودشناسی

@PanevisDotCom
04/10/2025, 22:28
t.me/panevisdotcom/5458
1
288
@PanevisDotCom
04/07/2025, 14:32
t.me/panevisdotcom/5457
2
300
http://www.panevis.com/2010/05/ego.html
04/05/2025, 22:08
t.me/panevisdotcom/5456
Repost
17
350
۱۶۵۳
موضوعات:
حد و مرز گذاشتن در رابطه، دوستی، قطع دوستی، قرآن، شیطان، دشمنی، آگاهی، خودشناسی، توهم، داستان بافتن ذهن

@PanevisDotCom
04/04/2025, 22:45
t.me/panevisdotcom/5455
5
367
‌حمد در پایان کار رمضان ۱۴۰۴

@PanevisDotCom
04/03/2025, 03:14
t.me/panevisdotcom/5453
6
328

نهال

خودمراقب بودن اصلی‌ترین کار انسان است.

@PanevisDotCom
04/03/2025, 03:14
t.me/panevisdotcom/5452
6
289
قسمتی از کلاس مثنوی استرالیای غربی آگوست 2017
داستان دباغ در بازار عطاران

بخش دوم

@Panevisdotcom
04/01/2025, 19:09
t.me/panevisdotcom/5451
6
289
قسمتی از کلاس مثنوی استرالیای غربی آگوست 2017
داستان دباغ در بازار عطاران

بخش اول

@Panevisdotcom
04/01/2025, 19:09
t.me/panevisdotcom/5450
296
@PanevisDotCom
03/31/2025, 11:04
t.me/panevisdotcom/5449
4
395

عنکبوتان مگس قدید کنند
عارفان هر دمی دو عید کنند

برای عزیزانی که به دنبال مچ‌گیری هستند که: "عه! پانویس! تو هم که مناسبتی شدی! همین دو سه هفته پیش بود که می‌گفتی عید نوروز مناسبتیه. چی شد یکهو با عید فطر موافقی؟ فقط با نوروز، رسم و سنت باستانی ما ایرانیان، موافق نیستی؟ ای عرب‌پرست! ای فلان و ای بهمان"، »این پادکست« را با دقت، بدون تعصب، گوش دهند. سعی شده است به سادگی و به روشنی مطلب توضیح، و نه توجیه، داده شود.

آمد بهار »جان‌ها«
ای شاخ تر به رقص آ

دل‌تان، دل‌تان!، بهاری باد.

@PanevisDotCom
03/30/2025, 21:49
t.me/panevisdotcom/5448
1
368

عید بر عاشقان مبارک باد
عاشقان، عیدتان مبارک باد

@Panevisdotcom
03/30/2025, 21:49
t.me/panevisdotcom/5447
4
383
ای خدا از عاشقان خشنود باد
عاشقان را عاقبت محمود باد

عاشقان را از جمالت عید باد
جانشان در آتشت چون عود باد

دست کردی دلبرا در خون ما
جان ما زین دست، خون آلود باد

هر که گوید که خلاصش ده ز عشق
آن دعا از آسمان مردود باد

مه کم آید مدتی در راه عشق
آن کمی عشق جمله سود باد

دیگران از مرگ مهلت خواستند
عاشقان گویند نی نی زود باد

آسمان از دود عاشق ساخته‌ست
آفرین بر صاحب این دود باد
03/30/2025, 19:05
t.me/panevisdotcom/5446
4
421

احتماء

بیا ساقی
که جاهل را
هنی‌تر می‌رسد روزی

حافظ

* هنی = گوارا

@Panevisdotcom
03/29/2025, 19:28
t.me/panevisdotcom/5444
Repost
1
366

هدیهٔ خلوت‌نشینی

دوستی هزینهٔ یک هفته خلوت‌نشینی را اهداء کرده است. علاقمندان جهت دریافت این هدیه با »ادمین طوبیٰ« هماهنگ کنند.

@mehmankosh
03/29/2025, 11:32
t.me/panevisdotcom/5443
13
417
هی!

موضوعات:
پزشکان، متخصصان، هویت فکری، احساس خوشبختی، احساس بدبختی

@PanevisDotCom
03/28/2025, 13:59
t.me/panevisdotcom/5441
Repost
5
432
03/27/2025, 22:51
t.me/panevisdotcom/5439
Repost
5
425
03/27/2025, 22:51
t.me/panevisdotcom/5434
Repost
5
432
03/27/2025, 22:51
t.me/panevisdotcom/5437
Repost
5
429
03/27/2025, 22:51
t.me/panevisdotcom/5438
Repost
5
428
03/27/2025, 22:51
t.me/panevisdotcom/5435
Repost
5
433
03/27/2025, 22:51
t.me/panevisdotcom/5440
Repost
5
429
03/27/2025, 22:51
t.me/panevisdotcom/5436
Repost
5
419
03/27/2025, 22:51
t.me/panevisdotcom/5433
Repost
5
418
03/27/2025, 22:51
t.me/panevisdotcom/5432
Repost
5
417
‌‌
باشگاه کتاب‌خوانی نوجوانان

در دنیایی که توسط شبکه‌های اجتماعی مغز انسان‌ها روز به روز ناتوان‌تر و ناخلاق‌تر می‌شود، و حوصلهٔ خواندن یک متن بلند از انسان‌ها رفته رفته رخت برمی‌بندد، جمع‌های کتاب‌خوانی برای نوجوانان فرصتی شایسته است برای جلوگیری از این معضل.

باشگاه کتاب‌خوانی کانگورو را برای همین کار در نظر گرفته‌ایم. خو گرفتن به کتاب و لذت خواندن رمان، آن هم همراه با تحلیل، در جمع هم‌سن و سالانشان را به آنها هدیه کنیم.
@KangarooBookClub
03/27/2025, 22:51
t.me/panevisdotcom/5431
11
351
موضوعات:
تشویق، کف زدن، تجلیل، ایگو، جیدو کریشنامورتی، تعبیر، تشکر و قدردانی
03/27/2025, 21:33
t.me/panevisdotcom/5430
Repost
11
333

فکر و زمان

(سوای بحث مورد نظر در این ویدیو، آنچه در پایان صحبت اتفاق می‌افتد، قابل تأمل است.)

@Krishnamurti
03/27/2025, 21:27
t.me/panevisdotcom/5429
6
346
موضوعات:
"تضاد" و "ناهمخوانی‌" واقعیت زندگی با محصولات فرهنگی، اتوریته، خودباختگی، فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟»، رویکرد صحیح

@PanevisDotCom
03/27/2025, 20:01
t.me/panevisdotcom/5428
3
377
‌‌
جمع‌خوانی رمان جدید

کتاب «سر و ته یک کرباس» مرحوم محمدعلی جمال‌زاده هم به پایان رسید و هنوز مزهٔ شیرین و دلچسبش زیر زبان‌مان مانده است. در گروه «فیلم و رمان» همراه با جمع صمیمی دوستان، بخصوص دوستان اصفهانی‌مان، و با مدیریت شهریار، این کتاب که پر از اصطلاحات فارسی قدیم و اصفهان قدیم است را خواندیم و با ملا هادی، این کاراکتر دوست‌داشتنی کتاب، همراه و هم‌نشین شدیم. کلی حاشیه بر آن گفتیم و شنیدیم. با جمع دوستان گروه اصفهان‌قدیم‌گردی نیز یک گشت یک‌روزه به تخت فولاد رفتیم. و اگر خدا بخواهد، در بهار باز هم به گشت و گذار و فال و تماشای جاهای دیگر اصفهان قدیم ادامه خواهیم داد.

پایان سال ۱۴۰۳ قرین شد با اتمام جمع‌خوانی «سر و ته یک کرباس». و آغاز سال ۱۴۰۴ را به امید خدا بنا داریم با جمع‌خوانی رمانی دیگر شروع کنیم.

چهار کتاب شاخص را انتخاب کرده‌ایم و به نظرسنجی در گروه «رمان و فیلم» گذاشته‌ایم و تقریباً همهٔ دوستان پیگیر رأی‌شان را داده‌اند. إن شاء الله به زودی کتاب جدید را شروع خواهیم کرد.

دوستانی که علاقمند به شرکت در این گروه هستند و دوست دارند کتاب خواندن، این عادت خوب، را برای خودشان روی غلتک بیاندازند، توصیه می‌شود در این جمع شرکت کنند.

»ادمین طوبیٰ«

@PanevisDotCom
03/26/2025, 19:05
t.me/panevisdotcom/5427
5
324
‌‌
فسخ عزائم

دربارهٔ این ابیات و موضوع "فسخ عزائم" »اینجـا« بشنوید.

@RumiSunlight
03/26/2025, 12:47
t.me/panevisdotcom/5426
12
547
‌‌
ریا نباشه، یک سر جو هوشی هم داریم.

با تشکر از خانم شیری

@PanevisDotCom
03/25/2025, 14:57
t.me/panevisdotcom/5425
1
‌‌
یک سر جو هوشی هم داریم.

با تشکر از خانم شیری

@PanevisDotCom
03/25/2025, 14:56
t.me/panevisdotcom/5424
2
417
@Panevisdotcom
03/24/2025, 07:30
t.me/panevisdotcom/5423
17
369

احتراز

این توصیهٔ سلوکی ساده اما عمیق و نافذ از حافظ را دست کم نگیریم. درصد زیادی از حال‌بدی ما به واسطهٔ ورودی‌هاست. اینکه از طریق گوش و چشم و فهم چه چیزهایی دریافت می‌کنیم، با چه چیزهایی همدمی و مصاحبت داریم.

@PanevisDotCom
03/23/2025, 19:06
t.me/panevisdotcom/5422
5
420
‌‌
زندگی و دیگر هیچ!

در توضیحات این عکس آمده: «عکسی زیبا از کاروان کوچ‌نشینان قشقایی در برابر آرامگاه‌های شاهان هخامنشی در نقش رستم. دههٔ ۵۰ خورشیدی».

عجب عکسی! این عکس مرا به کودکی برد. پدربزرگ فامیل را سوار مینی‌بوس و وانت می‌کرد و برای گردش به اطراف شیراز می‌برد. جلوی تخت جمشید چادر می‌زدیم و چند روز می‌ماندیم. آن موقع هیچ دم و دستگاه ورودی و نرده و حفاظی نداشت‌. هنوز عکس‌های زن‌های فامیل با لباس‌های محلی قشقایی و شاید شیرازی با زمینهٔ تخت جمشید و آن وانت شورلت آبی(که وشتش بزرگ شدیم) و مینی‌بوس قرمز پدربزرگ، در آلبوم‌هایمان هست.

باری. این عکس خیلی معنی‌دار است. مقبرهٔ شاهان هخامنشی در زمینه، و زندگی جاریِ ایل قشقایی یا هر ایلی که هست در جلو. با همهٔ وسایل و الاغ‌ها و دیگ‌ها و گوسفند و بز و سگ و زن و مرد. خیلی معنی دارد، اینطور نیست؟

این عکس به روشنی دارد داد می‌زند که اعتبار رفتنی‌ست. زندگی ماندنی‌ست. شاه و بنده از جنس اعتبار است. زندگی و طبیعت از جنس واقعیت. کجایند شاهان و آن همه هارت و پورت‌شان؟ اما زندگی همچنان هست. لطیف و در عین حال، قدرتمند. و جاری.

کدام سخن قرآنی را برایتان تداعی می‌کند؟ «کل من علیها فان، و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام». هر چیزی از جنس زندگی نباشد، فانی و رفتنی‌ست. و زندگی‌ست که ماندنی‌ست.

پس نباش! بسپر به زندگی.

@PanevisDotCom
03/23/2025, 14:33
t.me/panevisdotcom/5421
7
405

«معنای زندگی چیه؟ فقط زود بگو. نیم ساعت دیگه قرار دارم.»

@Panevisdotcom
03/23/2025, 11:01
t.me/panevisdotcom/5420
23
436

شب قدر به زبان ساده👆🏼

-

برای شب قدر

در شب قدر، برتر از انجام عبادات، کار علمی است. «علم» به معنای آگاهی، و نه science امروزی. و استارت آگاهی را سوال از خویشتن می‌زند.

با خودت خلوت کن و این پنج سوال را از خودت بپرس و یکپارچه با تمام وجود قلب و ذهنت به خودت پاسخ بده:

۱. آیا اهل توقف و تأمل بر حرکت زندگی‌ام بوده‌ام و هستم؟

۲. من کی هستم، از کجا آمده‌ام و به کجا می‌روم؟

۳. دارم با عمر و زندگی‌ام چه می‌کنم؟

۴. آیا سبک، شیوه و اصولی واضح برای زندگی‌ام دارم؟

۵. آیا یاد مرگ در سبک زندگی‌ام جایی داشته است؟

@Panevisdotcom
03/22/2025, 19:05
t.me/panevisdotcom/5419
4
403

اما «گریه»

مرتبط با این بیت، که لابد شما هم به معنی دیگری تابحال شنیده بودیدش، در «مثنوی معنوی» و در «فیه ما فیه» و در کلیت کلام مولوی این موضوع بارها تکرار می شود که: چشمی که برای حق نگرید، کور باشد بهتر است.

مفهوم «گریه کردن» را در جلسات بطور مفصل توضیح داده ایم که چیست. پهلو می زند با مفهوم «اعتراف» که از ریشهٔ ع‌ر‌ف است به معنی «شناخت».

انسان اگر با درون خود خلوت کند و منصف باشد، شناخت برایش حاصل می شود و این شناخت گاهی دردناک است و لذا واکنش احساسی‌ای به شکل گریه در پی دارد. این است که مولوی می گوید:

اشک را کز بهر او بارند خلق
گوهر است و اشک پندارند خلق
...
ای برادر طفل طفل چشم توست
کام خود موقوف زاری دان درست

تا نگرید کودک حلوافروش
ابر رحمت درنمی آید به جوش

لذا کار درست اینست که:

در درون خود بیافزا درد را
تا ببینی سرخ و سبز و زرد را

چشم‌تان پر آب!

@Panevisdotcom
03/22/2025, 10:09
t.me/panevisdotcom/5418
2
364
«تا کور شود هرآنکه نتواند دید»

دلدار ز هر چه ریختی نپسندید
در پای غمش جز اشک چون مروارید
ای دیده! به گریه کوش تا کور شوی
«تا کور شود هرآنکه نتواند دید»

مولانا بهاءالدین کاشی
(خلاصة الاشعار فی الرباعیات، گردآوردهٔ ابوالمجد محمد بن مسعود بن مظفر تبریزی، نشر هرمس، تصحیح سید محمد عمادی حائری، ص۴٠)


«تا کور شود هرآنکه نتواند دید» را که مثل سائر گشته و در برخی متون چون (التوسل‌الی‌الترسل/۲۷۱)، (فرائد السلوک/۶۷) و (طوطی‌نامه ثغری/۱۶۲)، به صورت تک‌مصرع نقل شده است، اولین بار در شعر عبید زاکانی دیدم:
▫️تا یار برفت صبر از من برمید
وز هر مژه‌ام هزار خونابه چکید
گویی بتوانم که ببینم بازش
«تا کور شود هرآنکه نتواند دید»
(کلیات عبیدزاکانی، به اهتمام محمدجعفرمحجوب/۱۴۲)

همین مصرع در یک رباعی دیگر در امثال‌وحکم دهخدا (جلد یک/۵۳۶) دیده می‌شود:
▫️گوشم چو حدیث درد چشم تو شنید
دل خون شد و قطره‌قطره از دیده چکید
روشن بادا چشم تو ای بینایی
«تا کور شود هرآنکه نتواند دید»

همین‌طور در یک رباعی منسوب به بوسعیدابوالخیر که سعید نفیسی جمع‌آوری کرده است:
▫️گوشم چو حدیث درد چشم تو شنید
فی‌الحال دلم خون شد و از دیده چکید
چشم تو نکو شود به من چون نگری
«تا کور شود هرآنکه نتواند دید»

کسی که اولین بار این مصرع را ساخته نمی‌شناسم ولی گویا حال خوشی داشته که چنین گفته.

و راقم این سطور فرماید:
ای کاش شود که حال خوب تو خرید
یا شمه‌ای از قصّه و وصف تو شنید
ای آن که به حاسدان خود می‌گویی
«تا کور شود هرآنکه نتواند دید»

@atefeh_tayyeh
03/22/2025, 10:09
t.me/panevisdotcom/5417
3
348
فردا

هین و هین ای راهرو بیگاه شد
آفتاب عمر سوی چاه شد

هین مگو فردا، که فرداها گذشت
تا به کلی نگذرد ایام کشت

عمر من شد فدیهٔ فردای من
وای از این فردای ناپیدای من!

مثنوی معنوی

آواز: رضا عبداللهی
03/22/2025, 10:09
t.me/panevisdotcom/5416
12
377
03/21/2025, 19:05
t.me/panevisdotcom/5414
12
380
03/21/2025, 19:05
t.me/panevisdotcom/5413
12
345
03/21/2025, 19:05
t.me/panevisdotcom/5412
12
372
03/21/2025, 19:05
t.me/panevisdotcom/5415
12
344
03/21/2025, 19:05
t.me/panevisdotcom/5411
13
329

🔴 آیا تابه‌حال با تکنیک “نگینگ” مواجه شده‌اید؟

نگینگ یکی از تاکتیک‌های روانی رایج در فرهنگ مردسالاری است که هدفش تضعیف عزت نفس زنان و وارد کردن آن‌ها به بازی تأییدطلبی است. شاید این تکنیک به ظاهر به شوخی باشد، اما پیامدهای آن بسیار جدی است.

🚨 چطور نگینگ شما را تحت تأثیر قرار می‌دهد؟
نگینگ با تحقیرهای ظریف و جملات دوپهلو به شما احساس ناامنی می‌دهد. مثل وقتی که مردی می‌گوید: “لبخندت قشنگه، حتی با دندونای نامرتب!” و شما به دنبال تأیید می‌گردید. این چرخه‌ای از وابستگی به تأیید بیرونی و تضعیف عزت نفس شماست.

💡 آیا راهی برای مقابله با نگینگ وجود دارد؟
بله، اولین قدم آگاهی از این تکنیک است. اگر با این رفتار روبرو شدید، به احساسات خود اعتماد کنید و مرزهای شخصی خود را تعیین کنید. جملاتی مثل “این حرف بی‌احترامی بود، من دوست ندارم اینجوری باهام حرف بزنی” می‌تواند به شما کمک کند تا از این تکنیک‌ها دوری کنید.

چطور عزت نفس‌تان را تقویت کنید؟
تمرین‌های روزانه برای تقویت عزت نفس، مانند یادداشت کردن دستاوردها و تکرار جملات تأکیدی، می‌تواند به شما کمک کند تا به تأیید بیرونی نیاز نداشته باشید. وقتی خودتان را تأیید کنید، کمتر در دام این نوع دستکاری‌ها گرفتار خواهید شد.

❓سوال: اگر با نگینگ یا هر نوع تکنیک مشابهی مواجه شدید، چه واکنشی داشتید؟

این پست از صفحه‌ای موافق فمنیسم منتقل شده است. مورد تأیید صددرصد نیست. اما شایستهٔ تأمل است.
در جلسهٔ لایو بعدی گروه «رابطه» إن شاء الله در این مورد بطور مفصل بحث و گفتگوی جمعی خواهد شد.

شرکت در گروه «رابطه» برای تمامی اعضای کلاس‌های باشگاه مهمان‌کُش رایگان است.

اطلاعات بیشتر را از »ادمیـن طوبـیٰ« طلب کنید.
‌‌
@PanevisDotCom
03/21/2025, 19:05
t.me/panevisdotcom/5406
12
354
03/21/2025, 19:05
t.me/panevisdotcom/5410
12
347
03/21/2025, 19:05
t.me/panevisdotcom/5408
12
345
03/21/2025, 19:05
t.me/panevisdotcom/5409
12
336
03/21/2025, 19:05
t.me/panevisdotcom/5407
3
346

تحول

خواب‌های با مضمون طوفان، سیل، حمله و لشگرکشی، حوادثِ شاملِ خطر مرگ و مضامینی مشابه که فضایی آپوکالیپتیک، آرماگدانی، آخر الزمانی، قیامت‌گونه دارند معمولاً در نیمه یا اواخر دوران خلوت و سلوک شایع و رایج هستند. این خواب‌ها نشان‌دهندهٔ تغییر و شیفت روحی‌اند.

وقتی فرد در طول ماه رمضان خلوتی هم گرفته باشد و در احوال خودش و زندگی‌اش تعمقی کرده باشد، دیدن چنین دست خواب‌هایی در دههٔ دوم یا سوم رایج است(مخصوصاً دههٔ دوم). و گزارش‌دهنده از اوضاع روحی اوست.

اگر فرد در این تغییر، جدیت بخواهد داشته باشد، بسیار بجاست که بلافاصله پس از این تجربه، سبک زندگی خود و حتی امور بیرونی زندگی‌اش را نیز دچار تغییرات اساسی کند. مانند تغییر دوست‌ها، کتابها و محتویات فرهنگی، عادت‌ها، ساعت‌های و عادات اوقات خوابیدن و بیدار شدن، تغذیه و موارد بیرونی مشابه. باین وسیله فرد دچار تحولی اساسی می‌شود. این بهترین فرصت است. از دستش ندهیم.

گوش و هش دارید این اوقات را
در ربایید این چنین نفحات را

نفحه آمد مر شما را دید و رفت
هر که را می‌خواست جان بخشید و رفت

نفحهٔ دیگر رسید آگاه باش
تا ازین هم وانمانی خواجه‌تاش

@Panevisdotcom
03/21/2025, 10:16
t.me/panevisdotcom/5404
11
392

نوروز

آیا تا به حال این سوال را از خودتان پرسیده‌اید که عید نوروز چیست و چرا عموم مردم از این عید خوشحالی می‌کنند؟

پاسخ کلیشه‌ای به این سوال این است که: چون بهار می‌شود. یا: چون رسمی باستانی و قدیمی است و نیاکان ما آمدن بهار را جشن می‌گرفته‌اند، ما هم این سنت خوب، یعنی مهم دانستن بهار، را جشن می‌گیریم و شادی می‌کنیم.

البته یک پاسخ دیگر هم این است: چون همه شادی می‌کنند، من هم شادی می‌کنم:

گفت: آن را جمله می‌گفتند خوش
مر مرا هم ذوق آمد گفتنش

خب، پیروی و سنت صِرف که امری خردمندانه نیست. این به کنار. می‌ماند خود آمدن بهار. اهمیت دادن به بهار و لحظه‌ای بخصوص را بشکل قراردادی برای آغاز شادی در نظر گرفتن، این است چیزی که به عنوان عید نوروز می‌بینیم. البته به خردمندانه‌ترین شکل آن، وگرنه که اکثر مردم این موضوع فوق الذکر را اصلاً نمی‌بینند و به صِرف تبلیغات و اعلام همه‌‌گانی سال تحویل، شروع به شادی می‌کنند. که روشن است از روی خودباختگی به جمع است.

پس به اینجا رسیدیم که ما انسانها بطور ضمنی قرارداد کرده‌ایم که لحظهٔ سال تحویل به عنوان آغاز جشن در نظر گرفته شود. چیزی مانند مثلاً لحظهٔ ظهر که مسلمانان به عنوان آغاز نماز ظهر خواندن قرارداد کرده‌اند. یا مثلاً اول ژانویه که به عنوان آغاز سال میلادی قرارداد شده است. یا مثلاً مناسبات مذهبی، مانند روز تولد مسیح که به یاد ایشان شادی می‌کنند. یا روز شهادت امام حسین که قرارداد شده به یاد ایشان عزاداری شود. اینها همه قراردادی است. یعنی عده‌ای انسان با هم قرار گذاشته‌اند که این روزها را به یاد این امور و اشخاص شادی یا غم بگیرند. اموری ذاتی نیستند، ممکن است فردی در آن روز و ساعت دروناً ناشاد باشد اما قرارداد می‌گوید در این لحظه شادی کن(یا غمگین باش). حال آیا آن ناشادی واقعی اصالت دارد یا شادی مبتنی بر قرارداد؟!

دوستی می‌گوید "همین‌که در اوضاع و احوال نابسامان ارتباطات ناهنجار انسانها، اگر آنها حتی بطور مناسبتی شادی کنند، خودش غنیمتی است". این رویکرد صحیحی نیست. چرا که وقتی واقعیت روابط ما مبتنی بر خصومت و دشمنی و ناشادی است، اظهار شادی چیزی جز ریاکاری و دروغ نیست. یعنی آیا غم و اندوهی که واقعی باشد بهتر است یا شادی و جشنی که متظاهرانه است؟

ممکن است بگویی: "نه، واقعاً من در ایام نوروز شاد هستم". در این صورت این سوال را برای خودت مطرح کن که: چرا در این ایام شاد هستی و در اکثر ایام ناشاد و ملول و گرفته؟! آیا این شادی‌ات به واسطهٔ شادی همگانی نیست؟! آیا این شادی‌ات اصالت دارد و مستقل از تبلیغات و جو شادی بیرونی است؟

چیزی که به نام نوروز و عید و جشن و شادی دیده می‌شود، عمده‌اش خودباختگی به اجماع است، به قرارداد همگانی. و نه مرتبط با بهار.

تفاوتِ زمین تا آسمان است تفاوتِ امری ذاتی با امری اعتباری.

@PanevisDotCom
03/20/2025, 21:31
t.me/panevisdotcom/5403
3
359

اندر دل من، مها!، دل‌افروز توئی
یاران هستند ولیک دلسوز توئی

شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز توئی

@PanevisDotCom
03/20/2025, 19:06
t.me/panevisdotcom/5401
14
455

«عید شما مبارک»

حتماً شما هم این لطیفهٔ قدیمی را شنیده‌اید که روزی مسلمانی قصد کرد مسیحی شود. به کلیسا رفت و فردی مسیحی آداب مربوطه را برایش بجا آورد و نهایتاً گفت که: تو از این لحظه به بعد مسیحی هستی.
همان زمان برق رفت و چراغها خاموش شد و چند دقیقه بعد که برق آمد، مسلمان با صدای بلند گفت: اللهم صل علی محمد و آل محمد!

دوستانی را می‌بینم که سالهاست در فضای باصطلاح معنویت هستند، و مثلاً روی خودشان کار می‌کنند. اما بمحض اینکه در واقعه‌ای جوگیرانه، مانند همین عید و نوروز، قرار می‌گیرند، آن صلوات کذایی را ختم می‌کنند.

تبریک و برکت اگر با درون انسان مناسبتی نداشته باشد، فرق امروز و دیروز و ماه و سال گذشته با هم چیست؟ واقعاً لحظهٔ تحویل سال چه اتفاق ویژه‌ای می‌افتد که بعدش هیجان‌زده می‌شویم؟ جز این است که چون یک پدیدهٔ جمعی و اجتماعی و همه‌گیر است، من هم شور برم می‌دارد؟

زیاد دیده می‌شود که یکی سال تا سال احوال دیگری را نمی‌گیرد اما فقط بواسطهٔ عید پیامهای غلیظ «مهر و محبت» ساطع می‌کند.

واقعاً باید بر همین منوال رفتارهای نمایشی و متظاهرانه زندگی را پیش ببریم؟

+ مرتبط

@Panevisdotcom
03/20/2025, 14:02
t.me/panevisdotcom/5400
Repost
16
408
۱۶۴۷
موضوعات:
تبریک‌های و دعاهای عید و نورو، فرهنگ اغراق و افراط، گنده‌گویی

@PanevisDotCom
03/20/2025, 12:20
t.me/panevisdotcom/5399
6
411

انسان‌ها را هیجانات‌شان می‌راند.

@PanevisDotCom
03/20/2025, 12:01
t.me/panevisdotcom/5398
424

به اطلاع اعضای کلاس‌های باشگاه خودشناسی مهمان‌کُش می‌رساند که تمامی کلاس‌ها طی هفتهٔ آتی تعطیل هستند. و تا پنجشنبه هفتم فروردین ۱۴۰۴ جلسه‌ای نخواهیم داشت.

این تعطیلی شامل جلسات حافظ و قرآن نمی‌شود.

@PanevisDotCom
03/19/2025, 19:05
t.me/panevisdotcom/5396
9
375
‌‌
تقلای بیهوده

گفت که:
فلسفی مر دیو را منکر شود
در همان دم سخرهٔ دیوی بود!

وقتی کسی منکر امری است و در مقابل آن گارد و حالت تدافعی دارد، و اتفاقاً به خاطر همان ناآگاهی‌اش از همان امر دارد رنج می‌کشد و متوجه هم نیست، شما چه کاری برایش می‌توانید انجام دهید؟ هیچ!

ذهنِ گرفتار «من» نسبت به شناخت خودش گارد دارد، نسبت به باز بودن و دیدن واقعیت'حالت تدافعی دارد. ذهنی که از دوران کودکی‌اش دچار آسیب شده است، نسبت به سر زدن به آنچه در دوران کودکی‌اش گذشته است، گارد دارد. و وقتی متوجه نیست و هیچ شوقی نیز به بررسی آن ندارد، از دست هیچکس، جز خداوند، کاری برنمی‌آید. شما هر کاری بکنید که متوجه‌اش کنید که گرفتاری‌های روحی‌اش از کجا آب می‌خورند، او نمی‌خواهد واقعیت را ببیند. لذا تلاش شما بی‌فایده است و آب در هاون کوبیدن.

به این موضوع آگاه باش و دست از تقلای بیهوده بردار. بسپرش به زندگی.

@PanevisDotCom
03/19/2025, 09:02
t.me/panevisdotcom/5395
16
381

چراغ آگاهی

هیچ حرکتی در زندگی وجود ندارد که انسان برای آن محتاج به شناخت نباشد. لذا در موضوع ارتباط با کودک و نوجوان نیز شما به عنوان والدین نیاز دارید خودتان را از نظر آگاهی و شناخت، آموزش دهید.

در مراحل زندگی، کودک و نوجوان شما نیاز دارد رسیدگی‌های مختلفی به او شود. لذا شما نیاز دارید خودتان را از نظر بار شناخت در مورد مراحل مختلف رشد وی، غنی کنید. خودتان را آموزش دهید. نه اینکه یلخی و همینطوری باری‌به‌هرجهت زندگی کنید.

اگر خودتان را آموزش ندهید، دلبند شما آسیب می‌بیند. آسیبی که احتمال زیاد تا آخر عمرش همراهش خواهد بود و بسیار به سختی از آن نجات خواهد یافت.

اگر نمی‌توانید به هر دلیل به کلاس آموزشی بروید، برای آموزش خودتان از هوش مصنوعی کمک بگیرید. حتی اگر نمی‌دانید چه سوالی از او بپرسید، چنین پرسشی برایش مطرح کنید تا به شما خط بدهد برای تحقیق و پرسش بیشتر:

"چه سوالی باید از هوش مصنوعی بپرسم تا اطلاعات جامع، دقیق و مبتنی بر تحقیقات آکادمیک دربارهٔ آموزش به والدین در مورد انواع مراقبت در زمینه‌های متنوع رشد، تربیت و پرورش کودک و نوجوان بدهد؟"

موضوع آموزش دادن خودتان را جدی بگیرید. از اصول زندگی گرفته تا جزئیات آن، برای آموزش دیدن هزینه کنید، و از هر نظر هزینه کنید، وقت، انرژی، پول. که مطمئناً در نهایت سود می‌برید.

چو دزدی با چراغ آید،
گزیده‌تر برد کالا

@PanevisDotCom
03/18/2025, 19:05
t.me/panevisdotcom/5394
4
408

از اولین کتاب‌هایی بود که موجب آشنایی غرب با مولوی شد. از کلمن بارکس.
و ترجمه‌اش شعرگونه است و وفادار به متن نیست. به نوعی الهام‌گونه است. کلمن بارکس ترجمه‌های نویت ارگین(مترجم ترک آثار مولوی از ترکی به انگلیسی) را می‌خوانْد و بر اساس آن، به انگلیسی "ترجمه" می‌کرد. لذا ترجمهٔ بارکس وفادار نیست.

بهترین ترجمهٔ انگلیسی از آثار مولوی را شیخنا ابراهیم گمارد دارد.

@PanevisDotCom
03/18/2025, 13:23
t.me/panevisdotcom/5393
1
393
@PanevisDotCom
03/17/2025, 09:01
t.me/panevisdotcom/5392
351
03/16/2025, 19:05
t.me/panevisdotcom/5391
10
380

شکرانه شو

شکر نعمت خوشتر از نعمت بود
شکرباره کی سوی نعمت رود؟

شکر جان نعمت و نعمت چو پوست
زانکه شکر آرد تو را تا کوی دوست

نعمت آرد غفلت و شکر انتباه
صید نعمت کن به دام شکر شاه

Giving thanks for abundance is sweeter than the abundance itself.
Should one who is absorbed with the Generous One be distracted by the gift?

Thankfulness is the soul of beneficence; abundance is but the husk, for thankfulness brings you to the place where the Beloved lives.

Abundance yields heedlessness; thankfulness, alertness: hunt for bounty with the snare of gratitude to the King.

اگر زندگی برایت آسانی و راحتی‌ئی پیش آورد، شکرانه دادن کاری بسیار انسانی و پسندیده است. چیزی را به کسی بخشیدن، زندگی را برای انسانی آسان کردن. حتی کمک به حیوان‌ها.

این را هم بدانیم که وقتی شکرانه می‌دهیم، موهبتی دیگر را بر خودمان ارزانی کرده‌ایم. خود همان شکر! خود تشکر یعنی ارتباط گرفتن با ذات زندگی.

اما بعد. آیا می‌دانی بهترین شکرانه چیست؟

شکرانه دادی عشق را
از تحفه‌ها و مال‌ها

هل مال را
"خود را بده"
شکرانه شو
شکرانه شو

در شکرگزاری دیدن واقعیت هست. از این جهت است که اینقدر نافذ است.

@PanevisDotCom
03/15/2025, 19:22
t.me/panevisdotcom/5389
Repost
4
346

دربارهٔ لفظ‌مندی
03/15/2025, 12:29
t.me/panevisdotcom/5387
5
403

دورهٔ دوم «دیدار با خود»

دورهٔ دوم لپراخوانی بزودی آغاز خواهد شد. در حال حاضر پذیرش ثبت‌نام داریم. دوستانی که می‌خواهند از ابتدای مباحث باشند، اقدام کنند برای ثبت‌نام.

همچنین دوستانی که در دورهٔ اول بوده‌اند و فکر می‌کنند عقب افتاده‌اند، می‌توانند از آن گروه خارج شوند و به دورهٔ دوم بپیوندند تا از جلسهٔ اول شروع کنند. در این مورد با ادمین طوبیٰ هماهنگ کنند.

معرفی این دوره را می‌توانید »اینجـا« تماشا کنید. در این دوره، آثار دکتر نیکول لپرا خوانده می‌شود و بصورت عملی کار می‌شود. همراه با تمرین‌ها.

برای ثبت‌نام به »ادمیـن« پیام دهید تا توضیحات مفصل برایتان ارسال شود.

این اعلام را برای دوست و آشنایان‌تان که فکر می‌کنید به تغییر زندگی‌شان علاقمندند بفرستید. شاید این دوره مفید باشد.

@PanevisDotCom
03/14/2025, 19:05
t.me/panevisdotcom/5385
8
404
‌‌
نگاهی دیگر به "خبث نفس‌ها"

چند روز پیش یک آقایی ماجرایی را از "دوستش" تعریف می‌کرد که بسیار جای تأمل دارد. می‌گفت حدود ده یازده سال پیش دوستی داشته است که در جمع‌های به اصطلاح خودشناسی با او رفیق و صمیمی شده بود. طوری که با هم سفر می‌رفتند، مهمانی و دورهمی داشتند، آن "دوست"، چند بار او و دوستانش را به ویلایش در شمال دعوت کرده بود و از ایشان پذیرایی کرده بود و خلاصه اینکه رفاقتی ایجاد شده بود.

تا اینکه در همان ایام رفاقت، روزی همان "دوست"، وی را دعوت می‌کند که "جمعه بیا دو نفری از صبح برویم طبیعتِ جادهٔ چالوس و صبحانه آنجا باشیم و ناهار هم منزل من پیش من باش." و او هم قبول می‌کند.

باقی را از زبان راوی بشنوید: «صبح زود جمعه از تهران با مترو راهی منزلش شدم. به شهرش که رسیدم، با ماشینش آمد و رفتیم جایی دور در دل فرعی‌های جاده چالوس. زمستان بود و برف. جای دنجی را می‌شناخت که معلوم بود خودش زیاد آنجا می‌رفت. همانجا بساط صبحانه را به پا کرد و خوردیم. کلی گپ و بگو و بخند داشتیم و حدود ساعت یازده دوازده ظهر برگشتیم پایین، به شهر و منزل ایشان. خسته بودیم و استراحت کردیم. هم‌زمان ماکارانی خوبی گذاشت. می‌دانست ماکارانی دوست دارم. خلاصه استراحتی کردیم و عصر که شد، به دو دوست دیگر هم تلفن زد و آنها هم آمدند منزل وی و چهار نفری با هم گپ و گفت کردیم و خلاصه اوقات خوشی داشتیم.

نزدیک به غروب بود که از وی خداحافظی کردم و راهی تهران شدم. هنوز لحظهٔ خداحافظیِ دم درِ خانه‌اش در خاطرم هست. حدود دو ساعت، کم یا زیاد، فاصلهٔ کرج تا تهران، منزل بنده، بود. در راه به این فکر می‌کردم که امروز چقدر خوش گذشت و داشتن چنین دوستی و جمعی چقدر دلچسب است و جای شکر دارد.

وقتی رسیدم خانه، خانمی که به تازگی با هم آشنا شده بودیم و خیلی هم همدیگر را دوست داشتیم و در کشوری دیگر زندگی می‌کرد، روی اسکایپ با حالت نزار و گریه پیام داد که «رابطهٔ ما باید تمام شود و...».

من وامانده بودم که تا دیشب که آن همه عشق و محبت بود، چه شده؟! و علی رغم اینکه ناراحت شده بودم، نهایتاً به او گفتم: بسیار خوب، اما آیا این حق را ندارم که بدانم دلیلت برای جدایی چیست؟

ابتدا طفره رفت و پس از چند دقیقه ماجرا را گفت. خلاصه‌اش آنکه همان رفیق شفیق صمیمی بنده که از صبح تا غروب به صبحانه و طبیعت و ناهار و عصرانه مهمانم کرده بود و کلی "دوستی و رفاقت" به خرج داده بود، در همان دو ساعت فاصلهٔ آمدن بنده از کرج تا تهران، از سعایت و تهمت و بدگویی دربارهٔ بنده برای این خانم هیچ کم نگذاشته بود و سعی وافر و اکملی برای بدبین کردن ایشان نسبت به بنده به جا آورده بود!

باور می‌کنید؟! مخم داشت سوت می‌کشید! نمی‌توانستم هضمش کنم، آن "دوست" را. همان موقع به آن رفیق نارفیق زنگ زدم، در حالی که آن خانم را هم روی اسکایپ نگه داشتم و صحبت‌مان را می‌شنید. به آن "رفیق" واقعیت آنچه رفتار کرده بود را گفتم. ناگهان به تته‌پته افتاد و شروع کرد به نسبت دادن رفتار خودش به سخن‌چینی زنی و اینکه حرف‌های آن زن را باور کرده بوده و خودش بی‌تقصیر است! و خلاصه، سلب مسئولیت از رفتارش.

و من از خودم می‌پرسیدم: گیریم که اصلاً تهمت و دروغ‌ وی درست و من آدم بدی باشم، این رفتارِ از سرِ رفاقت و دوستی‌ای که این مدت با من داشته، این دعوت و پذیرایی و خوش و بشِ حتی همین امروز که از صبح با من داشته را چطور هضم کنم؟! اگر واقعاً او من را چنین آدم وحشتناکی می‌دانسته‌ است، پس چرا به خانه‌اش دعوتم می‌کرده!؟ این همه مدت، در حالی که بر این باور بوده، چرا اینقدر "رفاقت و صمیمیت" می‌کرده است؟!

(بعداً در طی آن ماجرا کاشف به عمل آمد که آن "رفیق" مورد مشابه دیگری از جنس سعایت را نیز - در طول دوران "رفاقت"ش با من - در سابقه داشته است. و باز بعداً فهمیدم که حتی کسی را که وجود واقعی نداشته است، مظلوم و قربانی انگار کرده بوده!)

باری، سال‌ها از آن ماجرا گذشت. روزگار چنان موارد مشابه دیگری را نیز برایم پیش آورد، که دیگر اکنون تعجبی نمی‌کنم اگر حتی همین الآن هم نزدیک‌ترین عزیزانم رفتاری مشابه وی کنند. البته کمی افسوس می‌خورم، کمی ناراحت می‌شوم، به یک تف به رفتار خیانت‌کار و زشت‌کار بسنده می‌کنم، و مروری بر ایام زیبا و دلنشینی که با وی داشته‌ام می‌کنم و خوبی‌هایش را از پیش چشمانم می‌گذرانم، اما نهایتاً عبور کرده و زندگی را ادامه می‌دهم.»

می‌گویم: هر چه شما در طی دورانِ شناختِ احوالِ درونِ خودتان و شناخت انسان بطور کلی، عمیق‌تر می‌شوید و از دوران کودکیِ انسان‌ها آگاه‌تر می‌شوید، پس از تجربهٔ چنین رفتارهایی، آنها را درک می‌کنید، رفتارشان برایتان قابل‌هضم می‌شود، چون می‌دانید پشت‌صحنه چیست، احوال درون‌شان چیست. لذا تبرئه را نیز بر انتقام ترجیح می‌دهید. انسان‌ها در درون‌شان دنیایی متفاوت از آنچه در بیرون‌شان نشان می‌دهند را تجربه می‌کنند.

@PanevisDotCom
03/14/2025, 10:01
t.me/panevisdotcom/5384
Repost
16
381
۱۶۴۲
موضوعات:
برنامه‌ریزی، پلن، اهمال، تقصیر، کوتاهی، دوپامین، برون‌ریشگی، عشق

@PanevisDotCom
03/13/2025, 12:02
t.me/panevisdotcom/5382
13
394
‌‌
از خلوتی راه سعادت نهراسید!

در این دنیای انسانی که مشغولیت به سرگرمی‌ها، تمنای آرزوها به طور عجیبی تبلیغ می‌شود و انسان اسیر و معتاد به هیجان و دوپامین شده است، روندگان راه تزکیه و صفای باطن بسیار اندک هستند.

حتی اگر کسانی اندک مشغول به تزکیه شوند، از در و دیوار تشویق می‌شوند آن راه را رها کنند، «بی‌خود داری خودت رو اذیت می‌کنی» را القاء کنند.

سرد نشوید! بدانید که راه تزکیه همیشه سخت و نیز خلوت بوده است و هست و خواهد بود. شما «از خلوتی راه سعادت نهراسید!».

دل قوی دارید و پای استوار.

@PanevisDotCom
03/12/2025, 20:47
t.me/panevisdotcom/5381
5
396

در گعده‌ای که هر هفته شنبه داریم کتاب مستطاب «بی‌خود کن و بی‌خویشم/تا هیچ نیاندیشم» کریس نیبائر را از نیمه گذرانده‌ایم. همانطور که قبلاً نیز اشاره رفت(اینجــا) برای کسانی که قبلاً با آثار عرفانی آشنا هستند، این کتاب بسیار عالی همان سخنان را با بیانی امروزین تبیین می‌کند.

یکی از سخنان کتاب در مورد عملکردهای متفاوت نیمکرهٔ راست و نیمکرهٔ چپ مغز است. اینکه در کنار تعاملی که با هم دارند، هر کدام بیشتر متخصص در چه امری هستند.

تصویر فوق بطور بامزه‌ای اشاره به همین موضوع دارد. درکی که پسربچه هنگام تیله‌بازی دارد، محاسبات او، حضورِ در سکوتِ او، به نظر شما کدام نیمکرهٔ مغز در آن دخیل است؟

دوستانی که در گعدهٔ شناخت پیگیر کتاب «بی‌خود کن و بی‌خویشم...» هستند، می‌دانند!

@PanevisDotCom
03/11/2025, 19:06
t.me/panevisdotcom/5379
5
397
ای از شراب غفلت، مست و خراب مانده
با سایه خو گرفته وز آفتاب مانده

روزی که بازخواهند از جان و دل امانت
هم دل تباه بینی هم جان خراب مانده

آنجا که نقدها را ناقد عیار خواهد
مردان مرد بینی در اضطراب مانده

وانجا که عاشقان را از صدق باز پرسند
پیر و مرید بینی کاندر جواب مانده

ترسم که هیچ عاشق این راه را نبیند
وان ماهروی ما را رخ در نقاب مانده

03/11/2025, 03:13
t.me/panevisdotcom/5377
423
@PanevisDotCom
03/10/2025, 08:44
t.me/panevisdotcom/5376
3
391

رمضان

گینه گلدی رمضان،
هامی مسلمان اولاجاق!

دین اسلام اوجالوب،
خلق نمازخوان اولاجاق!

او آداملار که ائدیب،
میلته چوخ جور و ستم!

هامیسی بیر گئجه ده،
قاری قرآن اولاجاق!

شهریار

ترجمه:

بازم ماه رمضان آمد
همه مسلمون میشن

دین اسلام اوج گرفته
همه خلق نمازخون میشن

اون آدمایی که
به ملت خیلی ظلم و ستم کردن

همشون یک شبه
قاری قرآن میشن


تشکر از سحر خانم جهت ترجمه

@Panevisdotcom
03/10/2025, 01:08
t.me/panevisdotcom/5375
2
404
03/09/2025, 23:24
t.me/panevisdotcom/5374
4
396
03/09/2025, 23:20
t.me/panevisdotcom/5373
4
389
‌‌
تکمیلیِ پست قبل:

دربارهٔ «مردآزما» در متن زیر توضیحات خوبی آمده است. متن را بخوانید و بصورت صوتی تکمله‌ای بر آن خواهم گفت.

«مردآزما (مردوزوان، مرده‌آزما، مدزما، مردزما، مرتزما، مِردِزمال، مندرآزما، جوان‌آزما، مَدوزما) موجودی افسانه‌ای در باورهای عامیانهٔ ایرانیان است که در مناطق مختلف ایران به شکل‌های گوناگون توصیف می‌شود.
ویژگی‌های مشترک:
* ظاهر ترسناک: اغلب با قدی بلند، بدنی سیاه، چشمانی قرمز و دندان‌های تیز توصیف می‌شود.
* محل زندگی: در بیابان‌ها، کوچه‌های تاریک، آسیاب‌های متروکه و غارها زندگی می‌کند.
* رفتار: شب‌ها ظاهر می‌شود و مردان را می‌آزارد، به‌ویژه کسانی که در زمین‌های کشاورزی یا مکان‌های خلوت هستند.
* تغییر اندازه: در برخی روایات، هر چه بیشتر به او نگاه شود، بزرگ‌تر می‌شود.
تفاوت‌ها در مناطق مختلف:
* خراسان جنوبی: به او «مردوزوان» یا «مرده‌آزما» می‌گویند. او در آسیاب‌های متروکه زندگی می‌کند و از نور خورشید فراری است.
* لرستان: او را «مرتزما» می‌نامند و به عنوان جنی ترسناک می‌شناسند.
* هرمزگان: با گویش محلی «مدوزما» نامیده می‌شود. او قدی بسیار بلند دارد که یک پایش بر کوهی و پای دیگرش بر کوه دیگر قرار دارد.
* کردستان: او را «جوان‌آزما» می‌دانند، زیرا میزان دلاوری جوانان را می‌سنجد.
* استان مرکزی: به «مَدِزما» شناخته می‌شود. موجودی که در بیابان است و شب‌ها مردانی که در زمین‌های کشاورزی مشغول هستند را اذیت می‌کند.
باورها:
* برخی معتقدند که مردآزما واقعاً وجود دارد و موجودی خطرناک است.
* برخی دیگر آن را صرفاً افسانه‌ای برای ترساندن کودکان و دور نگه داشتن مردم از مکان‌های خطرناک می‌دانند.
نکات جالب:
* نام‌های مختلف این موجود در مناطق گوناگون، نشان‌دهندهٔ تنوع فرهنگی و زبانی در ایران است.
* داستان‌های مربوط به مردآزما، اغلب در شب و مکان‌های تاریک اتفاق می‌افتند که به ترسناک‌تر شدن این موجود کمک می‌کند.
* این افسانه ها اغلب برای ترساندن کودکان و دور نگه داشتن آنها از مکان های خطرناک استفاده می شده است.
در نهایت، مردآزما نمادی از ترس‌های ناشناخته و تاریکی‌های شب است که در فرهنگ عامهٔ ایرانیان جایگاه ویژه‌ای دارد.»

@PanevisDotCom
03/09/2025, 23:20
t.me/panevisdotcom/5372
3
412
03/09/2025, 22:42
t.me/panevisdotcom/5371
Repost
3
409
وقتی که ۱.۲ میلیون نفر این محتوا رو برای دیگران ارسال کردن، ۲۵ میلیون بار ویو خورده، ۲۳۸هزار لایک دیگه چطور میشه توقع تغییر از این جامعه داشت، حالا من به عنوان کوچکترین عضو در کنار دوستان عزیز ساعت‌ها محتوا تولید کنیم روی هم دیگه ۱۰هزار بار هم دیده نمیشه...

😵‍💫 بدتر از اون، این ده ‌هزار احمقی هستند که متن توضیح اون احمق رو برای این موجود لایک کردن، یعنی فضای مجازی تبدیل شده به یک مرکز فساد مغز، ننگ بر این سیستم تربیتی و آموزشی واقعا

متاسفم برای بلایی که بر سر کشورم آوردن، مغز‌ها رو فاسد کردند تا به راحتی بر آنها حکومت کنند...

خیلی دردناک بود برام.
سروش سارابی

پ.ن: لینک ویدئو‌ی اصلی رو هم در کامنت‌ها قرار دادم.

@daneshagahi
03/09/2025, 22:36
t.me/panevisdotcom/5370
13
458

شما وقتی از کسی چیزی می‌دزدید، فقط آن چیز موضوع دزدیدن نیست. شما اعتماد را دزدیده‌اید. مخصوصاً اگر به شما اعتماد کرده بوده‌اند و شما را معتمد خود می‌دانسته‌اند.

و این، زشت‌کاری‌ست.

@PanevisDotCom
03/09/2025, 19:32
t.me/panevisdotcom/5369
17
487

لفظ

اول اینکه دست سازندهٔ این ویدیو(ی هرچند تبلیغاتی) درد نکند. ما هم از ظن خودمان یارش می‌شویم و به سیاق نوشته‌های عرفانی و خودشناسانه مطالبی مرتبط با آن می‌گوییم. امید که مفید افتد.

عرض شود خدمت انورتان که چنان که مستحضرید یکی از اصلی‌ترین موضوعاتِ عرفانی مسئلهٔ لفظ و لفظ‌مندی است. اینکه ذهن گرفتارِ خوردنِ ارزش در قالبِ لفظ می‌شود و دیگر واقعیت را کنار می‌گذارد و فقط لفظ، یعنی تصویر و ارزشِ هر چیز برایش مهم می‌شود.

یعنی انسان‌ها به واقعیت‌ها بی‌اعتنا می‌شوند و به ارزشِ واقعیت‌ها توجه می‌کنند. به عنوان مثال، برای انسانِ اسیر لفظ‌مندی، واقعیتِ یک اتومبیل دیگر مهم نیست، بلکه ارزشی که آن اتومبیل از نظر جایگاه اجتماعی دارد مهم و شایستهٔ اهمیت است. مثال دیگر: خود انسان‌ها! برای منی که گرفتارِ تصویر و لفظ هستم، خود انسان مهم نیست بلکه ارزش و جایگاه اجتماعی و مقام و میزان پول و ارزشش مهم است.

یکی از دلایل اینکه ما موقع روبرو شدن با کسانی که نمی‌شناسیم اینقدر دوست داریم اطلاعات شخصی، مثل شغل و محل سکونت و اینطور چیزهایشان را بدانیم همین است. در واقع می‌خواهیم میزان ارزش اجتماعی آنها را بدست آوریم تا با آن تصویری که از وی پیدا می‌کنیم در رابطه شویم، نه با خودش! رفتارمان را متناسب با ارزشی که از وی در ذهن داریم تنظیم می‌کنیم! و این یعنی رابطهٔ دو تصویر با هم. نه رابطهٔ دو موجود واقعی.

این تا اینجا. حالا برگردیم به آن ویدیوی بانمک. علی العموم افرادی که به سفر مثلاً خارجه می‌روند، برای ارزشش می‌روند، نه برای واقعیتش. تو را به قرعان(!) بیاییم با خودمان روراست باشیم. آیا اینطور نیست؟

منی که می‌روم اروپا، و در خیابان‌های پاریس و کجا و کجا قدم می‌زنم، در پس‌زمینهٔ ذهنم در حال نجوای با خودم هستم که: «اینجا اروپاست، اینجا لندنه، اینجا فرانسه‌ست.». شما اینطور نیستی؟ به حضرت عباس من که اینطورم.

و این یعنی لفظ خوردن، تصویر خوردن، ارزش خوردن. دلم خوش است که دارم از یک چیز باارزش بهره‌مند می‌شوم. تازه از چیزی که دیگران(در ایران) هم از آن محروم هستند!

این را قبلاً هم گفته‌ام که خیل عظیمی از به اصطلاح ایرانیان خارج‌نشین، علی رغم اینکه در اعماق وجودشان دل‌شان برای داخل ایران بودن لَک می‌زند، دلخوشی‌‌شان که باعث تحمل دور بودن از ایران است، ارزش خارج‌نشین بودنی است که پزش را به دوست و آشنایان داخل کشورشان می‌دهند. این عین واقعیت است. کور شم اگر دروغ بگویم! به همین سوی چراغ!

باری. بقول مولوی: «جمله بر فهرست قانع گشته‌ایم». یعنی ما انسان‌ها عاشق لفظیم. عاشق تصویریم، عاشق ارزشیم. به واقعیت بی‌اعتنا و به ارزش توجه داریم. این یعنی تصویرخوری. این یعنی مردگی و مرده‌خواری.

+ پی‌نوشت: حالا ما یک سفر اروپایی هم در پیش داریم! ایشالله که ناظر به واقعیت باشد. ضمناً خاطرم آمد همین موضوع را چند سال پیش در همان اروپا، بگمانم در اشتوتگارت آلمان، بطور مفصل گفته‌ام. اگر ویدیویش را پیدا کنم، می‌گذارم.

@PanevisDotCom
03/09/2025, 11:11
t.me/panevisdotcom/5368
20
503

سانتیمانتالیسم

این ویدیو را دیشب از روی طنزی که نوشتهٔ رویش داشت استوری کردم. بعد که چند بار دیگر تماشایش کردم، به این فکر افتادم که چقدر دخیل کردن احساسات و عواطف سانتیمانتال به راحتی می‌تواند عموم انسان‌ها را بفریبد.

احساساتی شدن توسط ملودی‌ها، لحن‌ها، بلندی صدا، اشعار، همگی انسان را از نظر به واقعیت دور می‌کند. سانتیمانتالیسم واقعیت را تحریف می‌کند.

اصولاً دین و مذهب عموم مردم از این جنس است. و به همین خاطر است که مداحان و تجلیل‌کنندگان، محور اصلی دین عموم مردم هستند. چون نقش بسیار پررنگی در برانگیختن احساسات سانتیمانتال افراد دارند.

آن سخن پیامبر(ص) که از جلال‌الدین محمد نقل کرده بودم را خاطرتان هست؟ اینکه «ذره‌ای عقل بهتر از نماز و روزه است» و سخنان مشابه دیگر ایشان در ستایش عقل، توصیه به خردورزی در شب‌های قدر که حتی بهتر از عبادت معرفی کرده‌اند. اینها شما را به تأمل نمی‌اندازد؟

عموم انسان‌ها را سانتیمانتالیسم حرکت می‌دهد. عاطفی شدنِ بدون اساسِ عقل ورزیدن.

البته که بخشی از دین و مذهب شامل عواطف می‌شود، اما عواطفی که پایه و بنیان‌شان عقل و خرد است و در پی عقل‌ورزی می‌آیند. عواطفی که زیربنای آنها عقل نباشد، صرفاً سانتیمانتال شدن است و بس. و اساساً چنین دین و مذهب و معنویتی هم مطلوب حکومت‌هاست. چرا که با احساساتی کردن به راحتی می‌توان توده را مثل موم در دست داشت.

فکر نکنیم که ما سانتیمانتال نیستیم. هستیم. منی که اساساً کار دینی و معنوی‌ام با احساساتی شدن توسط ربنای شجریان، اذان موذن‌زادهٔ اردبیلی، تواشیح اسماء الحسنی، قرآن عبدالباسط، آواز افشاری مثنوی، دعای سحر ذبیحی و موسوی و صالحی و مانند آنهاست، فرقی ندارد با شکل‌های دیگر احساساتی شدن.

آیا تابحال توسط نوجوانان در مورد عقایدتان مورد سوال‌پیچ شدن قرار گرفته‌اید؟ آیا پاسخ‌های عقل‌پسندی برایشان دارید؟ برای سوال‌های خودتان چطور؟ اگر چهار تا سوال به‌چالش‌کشنده برای خودتان مطرح کنید، پاسخِ درخوری برای خودتان دارید؟!

@PanevisDotCom
03/08/2025, 10:35
t.me/panevisdotcom/5366
3
406

چالش دل و گل

این سوال بسیار از بنده پرسیده می شود. چالشی است که برای بسیاری مطرح است.
این پادکست مربوط به حدود سال ۲۰۰۹ است. شما هم می‌توانید نظرتان را بگویید.

بعد از گوش دادن به فایل صوتی فوق، »ایـن لینـک« را نیز مطالعه کنید. حتماً بعد از مطرح شدن چالش برای خودتان.

@PanevisDotCom
03/07/2025, 19:29
t.me/panevisdotcom/5364
4
423

گل و دل

اما بعد. می‌گویم: حتی اگر میخ طلای اسبت را به گل کوبیده باشی و نه به دل، در صورتی که ببینی کسی به پول آن میخ طلا نیازمند است، نابخردی می‌کنی.

اگر ببینی!

اما اگر نبینی، به طور دستوری عمل کردنت به دادن میخ طلا به نیازمند، غنایی درش نیست. درک تو مهم است. بینش تو مهم است. آن بینش را پیدا کن.

@PanevisDotCom
03/07/2025, 19:29
t.me/panevisdotcom/5365
19
384
‌‌
گرم‌رویی

بیت معروفی حافظ دارد در زمینهٔ همراه و هم‌صحبت:

نخست موعظهٔ پیر صحبت این حرف است
که از مصاحب ناجنس احتراز کنید

که یعنی اولین، یعنی مهم‌ترین، توصیهٔ سلوک در زندگی این است که از هم‌صحبت ناسالم پرهیز کنید.

اما حافظ نگفته است دومین موعظهٔ پیر صحبت چیست! بنده به شما می‌گویم که دومی این است که با معاشر هم‌جنس، خوش‌جنس همنشین شوید.

شما نمی‌دانید تأثیر همنشینی حضوری، معرفتی، چقدر زیاد است. با کسانی هم‌نفس شوید که اهل زندگی‌اند. تأثیرشان را در احوال‌تان می‌توانید ببینید. اینها شما را در کار سلوک گرم می‌کنند. چرا که خودشان هم گرم‌رو هستند.

لذا مصاحبت با اینگونه افراد باعث گرمی در فرد می‌شود و در کار گردیدن دور یار ناگفته پرورش‌تان می‌دهند.

سلسلهٔ این قوم جعد مُشک‌بار
مسئلهٔ دور است، اما دور یار!

اگر پیدا نکردید انسان‌های اینچنینی را، کودکان، حیوانات و گیاهان از این قوم‌ند.

@PanevisDotCom
03/06/2025, 19:26
t.me/panevisdotcom/5363
17
462

دربارهٔ احترام به عقاید دیگران

عقاید نه محترم هستند و نه نامحترم. عقاید و باورها می‌توانند منطبق بر واقعیت باشند یا نباشند. لذا عقاید می‌توانند معتبر(منطبق بر واقعیت) باشند یا نامعتبر(نامنطبق بر واقعیت) باشند.

اما احترام. احترام از جنس اعتبار نیست. احترام برای جان انسان است. جان هر انسانی محترم است، چه آن انسان عقیده‌ای معتبر داشته باشد، چه عقیده‌ای نامعتبر.

پس عقاید یا معتبرند یا نامعتبر. نه محترم یا نامحترم.

موضوع و خطای مهمی که در اینجا هست این است که: به دلیل همگونی ذهن با اعتقاد، و اینکه آن اعتقاد را جزو هستی و جان انسانی‌اش مفروض می‌گیرد، رد کردن و نامحترم شمردن آن اعتقاد را برابر با رد کردن و نامحترم شمردن جان انسانی‌اش تلقی می‌کند! لذا لزوم «محترم شمردن عقاید» برایش مطرح می‌شود. یعنی می‌گوید: «من عبارت از اعتقادم هستم. اگر اعتبار اعتقادم را زیر سوال ببری، برابر با این است که حرمت جان مرا زیر سوال برده‌ای.»! و این اشتباه است. فرد می‌تواند عقیده‌ای داشته باشد هرچند نامعتبر و اشتباه، اما همچنان محترم است. چون جان انسان محترم است. جان هر انسانی.

عقاید محترم نیستند، نامحترم هم نیستند. یا معتبرند، یا نامعتبر. اگر بر واقعیت منطبق‌ند، معتبرند. اگر بر واقعیت منطبق نیستند، نامعتبرند.

اما و صد اما که: به دلیل جریان همگونی با عقاید(که عمدتاً میل به آن، علل و ریشه‌‌های عمیق در مسائل دوران کودکی دارد)، یکی از روش‌های تخلیهٔ میل آزار میان انسان‌ها این است که در قالب «انتقاد سازنده» عقاید یکدیگر را زیر سوال ببرند. و چون آگاه هستند که افراد با عقاید همگونی می‌کنند، در واقع به این صورت می‌خواهند همدیگر را آزار دهند و میل خشم‌شان را ارضاء کنند.

مثال: اگر ماشین شما مثلاً پیکان باشد، من آگاهم که شما پیکان را(ارزش پیکان را) عبارت از خودتان می‌دانید. لذا برای آزار شما و ارضای خشم خودم نسبت به شما، پیکان را تحقیر می‌کنم.

جریان حمله به عقاید، «نقد سازنده»، «انتقاد از سر روشنگری»، علی العموم با این مکانیسم روانی منطبق است. یعنی افراد در چنین ظاهری مانند «نقد»، در حقیقت به دنبال ارضای خشم‌شان و تشفی روان‌شان هستند. چون می‌دانند آن طرف خودش را با عقایدش(علی العموم) همگون کرده و یکی می‌داند.

@PanevisDotCom
03/05/2025, 23:12
t.me/panevisdotcom/5361
5
458
‌‌
حد و مرز

به علتِ واضحِ ناهنجار بودنِ اکثرِ انسان‌ها و به قول مولانا «آدمی‌خوار» بودن اغلب مردمان، حد و مرز گذاشتن در روابط را باید آموخت و اجرایی کرد.

بیشتر انسان‌ها در این زمینه آموزش ندیده‌اند و آن را بلد نیستند.

در گروه رابطه جلساتی لایو بصورت هفتگی با مبحث «حد و مرز گذاشتن در رابطه» داریم. این جلسات هر جمعه ساعت هشت شب به وقت ایران است.

شرکت در گروه «رابطه» رایگان است برای اعضای هر کدام از دوره‌های باشگاه مهمان‌کُش: دورهٔ خودشناسی با مثنوی معنوی، دورهٔ مصفاخوانی، دورهٔ کریشنامورتی‌خوانی، دورهٔ لپراخوانی، دورهٔ درس حافظ(کرشمهٔ حُسن)، دورهٔ «گعدهٔ شناخت» و جلسات حضوری باغ مهمان‌کُش.

همچنین بخوانید »این مطلب« را در این رابطه از نیکول لپرا.

@PanevisDotCom
03/05/2025, 19:50
t.me/panevisdotcom/5359
10
461
‌‌
فلسفه برای نوجوانان

‌و در ضمن، باشگاه کتاب‌خوانی نوجوانان در حال حاضر پذیرش عضو دارد. در دو ردهٔ سنی ۹ الیٰ ۱۳ و ۱۳ الیٰ ۱۹ سال.

برای اطلاع از جزئیات با »ادمین طوبیٰ« تماس حاصل کنید:
@PanevisAdmin
03/05/2025, 00:21
t.me/panevisdotcom/5358
Search results are limited to 100 messages.
Some features are available to premium users only.
You need to buy subscription to use them.
Filter
Message type
Similar message chronology:
Newest first
Similar messages not found
Messages
Find similar avatars
Channels 0
High
Title
Subscribers
No results match your search criteria