Message
DA
573 subscribers
183
پزشکم می‌گفت "در دورانِ نوزادی، نگرانِ حرف نزدنِ بچه نباش، دمای بدنِ نوزاد، در دو سالِ اولِ زندگی، با مادر یکی‌ست، احساسِ سرما و گرمای خودت را چک کن.
حتی تشنگی و گرسنگی‌اش را هم بطور غریزی متوجه می‌شوی.
خوابت هم مثل نوزاد کم و عمیق می‌شود، اشتهایت هم به غذاهایی‌ست که بدنِ نوزاد نیاز دارد، اگر نه از ذخیره‌ی بدنِ خودت استفاده می‌کند.
به همین علت اضافه وزن و  ریزشِ مو و لک‌های پوستی و کمبود کلسیم و آهن خواهی داشت که بعدها جبران می‌شود.
در این دوران مادر باش، هر کارِ دیگری بسیار سخت و آزاردهنده است"

امروز با خودم فکر می‌کردم که چقدر از این تغییراتِ غریزی و هورمونی را "فداکاری‌های مادرانه" می‌نامیم.
به نظرم "فداکاری" وقتی معنا می‌دهد که خودت انتخاب کنی و انجامش بدهی.
اینکه بدنت ناخودآگاه سوخت و سازش را با بدنِ دیگری تنظیم می‌کند، اسمش هرچه باشد، ایثار نیست.

البته که می‌شود گفت اگر با توجه به تمامِ این آگاهی‌ها تصمیم بگیری "مادر" باشی می‌تواند بسیار عجیب و فداکارانه باشد.


*چیزهایی که بالاتر نوشتم ابدا بدان معنا نیست که مقامِ مادر نیاز به قدردانی ندارد.
اتفاقا به نظرم "جبر" سختیِ هرکاری را چند برابر می‌کند. مثلا شاید خودِ من ترجیح می‌دادم چند تا از این آپشن‌ها را روی پدر نصب کنند.

#پناه‌بر‌قلم

💠 @dastanak_story
By continuing to use our service, you agree to the use of cookies.
To find out more about how we use cookies, please review our Privacy Policy