Your trial period has ended!
For full access to functionality, please pay for a premium subscription
Message
می‌خواهم عبور کنم
گرچه همچون گنجشکی بال شکسته که در جوی  افتاده و گرفتار شده است.
می‌خواهم سفر کنم
گرچه به تنهایی غریبی در بیابان که از کاروان  عقب افتاده باشد

می‌خواهم گذر کنم
گرچه مثل کندی زمان در تلخ‌ترین لحظه‌های زندگی از راه‌بند تجربه بگذرم

می‌خواهم جاری باشم
گرچه به سرنوشت آبراهی که سرانجام به انسداد  خواهد رسید 

مثل یک یاس رونده
مثل پرواز پرنده
مثل یک سار مهاجر
مثل احساس مسافر


مثل سهراب سپهری:
« باید امشب چمدانی که به اندازه‌ی پیراهن تنهایی من جادارد بردارم از اینجا بروم »

« باید امشب بروم »


می‌خواهم آزاد باشم
گرچه حتی همچون رودخانه‌ای که از بیراهه به دریا می‌رسد،
شاد و آزاد و دل‌انگیز و روان

« می‌توانم  بروم »


✍#نایاش


╭☆•┅┅┅•─────┅•┅•☆╮
  ��@Official_zamharir🦋
╰☆•┅┅•─────┅┅•┅•☆╯
04/06/2025, 10:58
t.me/official_zamharir/3420
Similar message chronology:
Newest first
Similar messages not found