۱. دلبَر را دلبرى كردن، كار هر دلدار نيست / عاشقى هم پيشهى هر بى خبر از يار نيست
دلبری هنر میخواهد، نه هر کسی که دل دارد میتواند دل ببرد. عشق هم شغلی نیست که هر بیخبر و ناآشنا با حال یار بتواند در آن وارد شود. این بیت، غربالگریست میان عشق واقعی و هوس سطحی.
۲. با نكَاهى دل بَرَد، با خندهاى ويران كند / اينجنين بازى مكر در كار هر عيار نيست
کسی که تنها با یک نگاه دل میبرد و با لبخندی ویران میکند، بازیکاریست در سطحی فراتر از مکر و فریب. اما این بازی هم در دسترس هر آدم زیرک و عیاری نیست؛ این یک قدرت خاص است.
۳. دل سپردن ساده باشد، دل نكَه داشتن هنر / پاى هر عشقى نشستن كار هر بى زار نيست
دل دادن ساده است، اما نگهداشتن دل دیگری هنر است. نشستن بر سر پای عشق، وفادار ماندن و خسته نشدن، کار هرکس نیست. فقط کسی که عاشق واقعی باشد، تاب میآورد.
۴. هركه را ديدم به راه عشق، مجنون كَشته بود / عاقلى در عاشقى ديدم كه او هشيار نيست
هر که را در مسیر عشق دیدم، مجنونی بود کشتهٔ عشق. و اگر هم عاقلی دیدم، چنان گرفتار عشق شده بود که دیگر هوشیار نبود. یعنی در عاشقی، عقل جایی ندارد؛ عشق سرزمین جنون است.
۵. هر كسى كَويد وفادارم، ولى روزى رَوَد / قصهى مجنون و ليلا قصهى بازار نيست
بسیاری دم از وفاداری میزنند، اما در نهایت میروند. قصهٔ مجنون و لیلا، یک حکایت بازاری و سطحی نیست؛ حکایتیست که درک و تحملش برای همه نیست
#خاص_شایان_بازیگر
@lost_dreams_world