◾️گفت و گو...
_«... باری، حکایتیست،
حتی شنیدهام
بارانی آمدهست و به راه اوفتاده سیل،
هر جا که مرز بوده و خط، پاک شسته است.
چندان که شهربندِ قُرُقها شکسته است.
و همچنین شنیدهام آنجا
باران بال و پر
میبارد از هوا
دیگر بنای هیچ پُلی بر خیال نیست
کوته شدهست فاصلهٔ دست و آرزو.
حتی نجیب بودن و ماندن، مُحال نیست.
بیدار راستین شده خواب فسانهها.
مرغ سعادتی که در افسانه میپرید،
آنجا فرود آمده بر بام خانهها.
هر سو زند صلا
کای هر کیی! بیا
زنبیل خویش پر کن، از آنچِت آرزوست.
و همچنین شنیدهام آنجا...
چی؟
لبخند میزنی؟
من روستاییام، نفسم پاک و راستین،
باور نمیکنم که تو باور نمیکنی.»
آری، حکایتیست.
شهری چنین که گفتی، الحق که آیتیست.
امّا
من خواب دیدهام
تو خواب دیدهای
او خواب دیده است.
ما خواب دی...
_«بس است.»
#مهدی_اخوان_ثالث
┄✨❊🌼❊✨┄