اگه مسکیولینیتی (Masculinity) انقدر سمه (Toxic)، خب پس بچههایی که بدون بابا، بزرگ میشن باید وضعیتشون بهتر از اونایی باشه که بابا دارن.
ولی نیستن که! داغونترن، بیشتر افسرده میشن، نمرههاشون بدتره، بیشتر خودکشی میکنن، بیشتر میرن زندان، و بیشتر هم تین پرگنانسی (Teen Pregnancies) (بارداری تو نوجوونی) دارن.
بابا ما بیشتر مسکیولینیتی (Masculinity) لازم داریم، نه کمتر!
واژگان کلیدی و اصطلاحات (با توضیح کوتاه)
* مسکیولینیتی (Masculinity): یعنی همون مردانگی. مجموعهای از صفات، رفتارها و نقشهایی که به طور سنتی با مردان مرتبط دونسته میشه (مثل قوی بودن، مسئولیتپذیری، قاطعیت و...).
* تاکسیک (Toxic): یعنی سمی یا مضر. وقتی میگن "تاکسیک مسکیولینیتی" (Toxic Masculinity)، منظورشون جنبههای منفی و مضر مردانگیه که میتونه به خودش فرد یا بقیه آسیب بزنه (مثل پرخاشگری بیمورد، سرکوب احساسات، نیاز به اثبات دائمی قدرت). تو متن اصلی گفته "if masculinity is so toxic" یعنی اگه مسکیولینیتی انقدر سمه...
* تین پرگنانسی (Teen Pregnancies): یعنی بارداری در سن نوجوانی. تو متن به عنوان یکی از مشکلات بچههای بدون پدر ذکر شده.
* اینکارسریتِد (Incarcerated): یعنی زندانی شدن. تو متن به این اشاره داره که بچههای بدون پدر بیشتر ممکنه سر از زندان دربیارن.
* دپرِسِد (Depressed): یعنی افسرده.
* سوسایْدل (Suicidal): یعنی متمایل به خودکشی.