– نقد گزاره کاذب "زبان فارسی هزاران سال است زبان مشترک مردم ایران است"
سخن گفتن از اینکه زبان فارسی به صورت داوطلبانه و بدون اجبار سیاسی و به صورت تاریخی به زبان مشترک مردم ایران بدل شده است ناشی از عدم تمایز بین دو نقش متفاوت "زبان ادبی/دیوانی در دوران قدیم" و "زبان مشترک در دوران مدرن" است.
زبان مشترک اساسا ترمی مربوط به دنیای مدرن است. ما در جغرافیای سیاسی ایران تا زمان برآمدن حکومت رضا پالان زبان مشترک فارسی نداشتیم و امکانی برای داشتن زبان مشترک هم نبوده است و گزاره "زبان فارسی همچون زبان مشترک تاریخی پهنه سیاسی ایران"واقعا فاقد معنای تاریخی است.
این جغرافیای سیاسی سرزمینی چند زبانه است اما تا پیش از تاسیس نظام آموزشی مدرن، در طول تاریخ این سرزمین، هیچگاه گروههای جمعیتی دو یا چند زبانه نداشتهایم. البته درصد یک رقمی افراد باسواد مکتب رفته و شماری دیگر از مردم به خاطر زیستن در مرزهای زبانی، ممکن بوده زبانی دیگری غیر از زبان مادری خود را بلد بوده باشند.
این یک واقعیت غیر قابل انکار است که تا ۹۰ سال پیش؛ تورک، عرب، بلوچ، لُر، تُرکمن ... که به یک مکتب فارسی زبان نرفته بود و یا در یک شهر فارس زبان زندگی نمیکرده است هیچ راه، امکان و شانسی برای یاد گرفتن فارسی نداشته است و برای همین سخن گفتن از فارسی به عنوان زبان مشترک تاریخی بیمعنی است.
زبان مشترک، یعنی زبانی که همه مردمان یک واحد سیاسی معین میتوانند با آن سخن بگویند و ارتباط بگیرند. در کشوری با تنوع زبانی گسترده همچون ایران، مردم با زبانهای مختلف جز از رهگذر نظام آموزش همگانی (که پدیده ای مدرن است) نمیتوانند زبان یکدیگر یا یکی از زبانها را یاد بگیرند.
آموختن زبان دوم آیا جز از رهگذر آموزش آن زبان یا تجربه طولانی زیستن در میان متکلمان به آن زبان امکان پذیر است؟
هم اکنون نیز شهروندان کهنسال تورک، کُرد، عرب و بلوچ بسیاری داریم که مطلقا قادر به کاربرد زبان فارسی حتی برای ارتباطات ساده هم نیستند.
بدل شدن زبان فارسی به زبان مشترک ساکنان این جغرافیا محصول تصمیمی سیاسی بوده و نتیجه سیاست آمرانهای بوده که از دوران رضا پالان شروع شده و تا زمان حال نیز به اشکال متنوع و متناسب با شرایط و امکانات سیستم سیاسی غالب تعقیب شده است.
زبان فارسی اکنون و پس از ۹۰ سال کاربرد آن به عنوان تنها زبان آموزش در نظام آموزشی همگانی و تنها زبان رسمی در نظام اداری و سیاسی و صرف مبالغ بیشماری از سرمایه و ثروت و دارایی و مالیات متعلق به اقوام غیر فارس برای آموزش و انتشار و ترویج انحصاری آن، به زبان میانجی/مشترک معاصر بدل شده است.
به این ترتیب، زبان فارسی به حکم قانونی که در یک نظام پادشاهی مطلقه تصویب شد و با تحمیل آن از رهگذر نظام آموزشی همگانی و اجباری تک زبانه و به قیمت انکار، تحقیر، به حاشیه راندن و سرکوب سایر زبانهای رایج به زبان مشترک/میانجی در ایران بدل شد.
@qazvinturklari