در سال ِ صرفهجویی ِ لبخند پروانههای رنگپریده روی لبان ِ ما پَرپَر زدند لبخند ِ ما به زخم بدل شد و زخمهایمان تا استخوان رسید و بوسههایمان پوسید ما لبخند ِ استخوانی ِ خود را در لابهلای زخم، نهان کردیم صدسال ِ آزگار ماندیم و زخمهای خشک ِ ترکخورده را در متن ِ لایههای نمک خواباندیم
اما در روزهای ریخت و پاش ِ لبخند قصابکان ِ پروار و کاسبان ِ رسمی ِ پروانهدار لبخندهای یخزدهی خویش را بر پیشخان ِ خود به تماشا گذاشتند!
#دکترقیصرامینپور
(آینههای ناگهان: گزیدهشعرهای ۶۴-۷۱. «دفتر ِ اول: از سرودههای ۶۷-۷۱». تهران: افق. ۱۳۸۰. چاپ ِ ۳. صفحهی ۲۵-۲۶.) 🪷🪷