از کدام شاعر، که از طبع و قریحهٔ شاعرانه شعر میگوید میتوان یک اندیشهٔ منظم، منسجم و عاری از انحراف و تضاد را در مسائل مربوط به اخلاق و حکمت توقع داشت؟
اندیشهای که عطار دارد بین عالم و انسان بین انسان و خدا و بین خدا و عالم سیر می.کند اما به تمام اجزای کائنات از آنچه مجردات است و آنچه غیر مجردات است نیز عبور میکند و هیچ چیز از مجموع این عوالم - کلی و جزئی - نیست که از حوزهٔ تفکر او خارج بماند...
در هر چه میبیند خدا میبیند، در هر چه میجوید خدا میجوید و از اینکه اشتغال به حکمت، اشتغال دایم به علم، و اشتغال دایم به مذهب، حجاب راه سلوک میگردد، و آنچه را غیر حق است مانع و پردهٔ ادراک حق میسازد، به این نتیجه میرسد که سالک طریق حق هر چه را مانع از حصر توجه او به حق میشود باید کنار بگذارد، از آن رهایی بجوید و آن را بت تلقی کند.
این همان نتیجهای است که امام غزالی در سلوک فکری خود - در المنقذ من الضلال - بدان رسید و فلسفه و کلام را کنار زد تا با طریقهٔ صوفیه دست یابی به حق، به حقیقت را برای خود ممکن سازد.
(عبدالحسین زرین کوب، صدای بال سیمرغ)
ﺟﺎﻥ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﮔﻠﺸﻦ ﺩﺭ ﺣﻖ ﺑﺮ
ﺧﻮﺵ ﺑﻮﺩ ﺁﻥ ﮔﻠﺸﻨﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﻣﺴﺖ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﺮﺍﺏ ﺷﻮﻕ ﺧﺪﺍ ﺷﻮ
ﺯﺍﻧﮑﻪ ﺷﺮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺧﻤﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
عطار
🪷🪷