🖤🖤
🌹وطن در شیون از بندر نشسته
دریغا کشتی اش لنگر شکسته
صدای انفجار و بوی باروت
دمادم از تن رنجور و خسته
شده هم ناله ی این خاک غم بار
چنان چون ارگ بم از هم گسسته
گهی مترو پل و گاهی طبس را
دلش از غصه ها هرگز نرسته
زده خیمه بسی اندوه و ماتم
در عیش و طرب همواره بسته
چه آمد بر سر مام کهنسال
که شادی از دل او رخت بسته
دگر این بوستان بلبل ندارد
کلاغ آید ولیکن دسته دسته
به ناله گفت خاقان با دل زار
وطن در شیون از بندر نشسته
_خاقان_کرمی
۱۴۰۴/۲/۷
🌹♥️