Your trial period has ended!
For full access to functionality, please pay for a premium subscription
Message
دوره جدیدی از زندگیم

خیالم راحت شد چشمامو بستم
و چند دقیقه بعد تظاهر کردم که

دارم خواب میبینم
ناله کردم و هی تکون خوردم

و زیر لب هوشنگ رو صدا میکردم که کمکم کنه 😩

هوشنگ بیدار شد و با ترس گفت
ترانه؟؟ ترانه؟؟

بیدار شو عزیزم
هیچی نیست ترانه؟!

ولی من همچنان ناله میکردم و یه دفعه جیغ کشیدم
و از خواب پریدم .

همینطور که نفس نفس میزدم نگاهی به اطرافم کردم

با دیدن هوشنگ زدم گریه و لب زدم، هوشنگ؟؟
خواب بود اره؟؟ اره؟؟

خیلی ترسیدم خیلییی! 😢
ادامه داره...



@kodaknojavan🌿🌷
04/23/2025, 01:49
t.me/kodaknojavan/85818
Similar message chronology:
Newest first
Similar messages not found