🥀✒️🌞🖌🥀
(7)
«تقدیم به حضرت دوست!»
شعر، زبان و نقد شعر
Poetry, Language and Poetry Criticism,
Dichtung, Sprache und Dichtungskritik,
رحمان پوراکبر خیاوی(روشن خیاوی)
فیلولوژی-Ph.D
ادامه از بخش های پیشین...
نقد علمی و دقیق یک شعر زمانی میسر می گردد که، زمان شاعر و به سخنی روزگار شاعر
را به صورتی دقیق و کامل بشناسیم، این به ما کمک خواهد کرد که رابطه ی شاعر و نویسنده با افکار و اندیشه های غالب روزگار شاعر را از طرفی، و چگونگی برخورد و موضع گیری شاعر را با اوضاع زمانه ی خود-از طرف دیگر بهتر درک و دریافت کنیم. در این صورت متوجه
خواهیم شد و قضاوت خواهیم کرد که، شاعر در زمانه ی خود تا چه اندازه زمانه و مردم خود را درک میکرده و به آنها اهمیت میداده است.
اینجا این نکته را باید یادآور شد که، به آسانی نمیشود و نمیتوان به صرف ظن و گمان، به هر اثر ادبی-شعر یا داستان- اتهام یا انگ سرقت ادبی زد. و اگر با دلایل قاطع و قانع کننده، به اثری اتهام سرقت ادبی بزنیم، دیگر نیازی به نقد آن اثر نخواهیم داشت و اصلا ضرورتی هم ندارد که مال دزدی را قیمت گذاری کنیم. به کلامی دیگر و در واقع، با انگ سرقت ادبی، ما آن اثر را دفن می کنیم و به عمر آن و حتا به عمر ادبی به وجود آورنده اش نقطه ی پایان میگذاریم،
در حالیکه نقد، هدفش اصلاح و تشویق و ارتقاء و متوجه ساختن نویسنده یا شاعر به ضعف ها و لغزش ها و نقص های اثر است، تا با مطالعه ی بیشتر به برطرف کردن آنها همت کرده و
به خلق آثار منقح و زیبا و متعالی نایل آید...
یکی از مسائل مهم در کار نقد شعر یا اشعار شاعر، «مفهوم زمان» و درک آن از طرف شاعر است:
آیا شاعر زمان و زمانه ی خود را درک کرده؟
آیا شاعر توانسته با زمان و زمانه ی خود ارتباط برقرار کند؟
آیا شاعر در گذشته زندگی کرده، و یا تنها ارتباط خود را با گذشته حفظ کرده است؟
آیا شاعر ضرورت های زمان و زمانه ی خود را درک کرده؟
آیا شاعر توانسته با نزدیک شدن به ضرورت های مبرم زمانه خود، آنها را وارد شعر خود کرده و آنها را در قالب شعر و به صورت پیامی به نسل های آینده برساند؟
در نقد شعر، باید پیوند و رابطه ی شاعر با گذشته و حال و آینده روشن گردد:
شاعر نسبت به اسلاف خود چه نگاهی داشته؟
نسبت به عصر خود و معاصرین خود چه نگرشی داشته؟ و
در قبال آنها چه تعهد و رسالتی برای خود در نظر گرفته.
و بالاخره شاعر برای نیل به رسالت خود، راه و شیوه ی درستی را انتخاب کرده است؟ همچنین نگاه شاعر و نویسنده به آینده و مسئولیتش در قبال نسل های آینده از مسائل بسیار مهم است. در واقع اگر شاعر در آفرینش شعری خود-و هر هنرمند دیگری- نگاه روشنی نسبت به آینده نداشته باشد و به سخنی آینده را از کار هنری خود حذف کند، چنین شاعر و هنرمندی، بواقع خود هیچ آینده ای نخواهد داشت. شاعر و نویسنده نباید فراموش کند و البته باید به آن درک از تاریخ رسیده باشد که، تاریخ نگاران حقیقی و واقعی ملت و مردم خود، آنها هستند، آنها یعنی شاعران و نویسندگان.
من برای روشن شدن این مطلب و نشان دادن آن، به عنوان مثال، چند سطری از کتاب تاریخ«جهانگشای جوینی» را اینجا نقل میکنم. سخن بالا مبنی براینکه شاعران و نویسندگان، مورخین و تاریخ نگاران راستین هر ملتی هستند، در این مثال بخوبی مشاهده میگردد. جوینی اوضاع زمانه ی خود را با استادی و مهارت ستودنی در چند سطر نظم و نثر به آیندگان گزارش میدهد:
...و به سبب تغییر روزگار و تأثیر فلک دوار و گردش گردون دون و اختلاف عالم بوقلمون، مدارس درس مندرس و معالم علم منطمس گشته و طبقه ی طلبه ی آن در دست لگد کوب حوادث پای مال زمانه ی غدار و روزگار مکار شدند...
هنر اکنون همه در خاک طلب باید کرد،
زانک اندر دل خاکند همه پرهنران،
کذب و تزویر را وعظ و تذکیر دانند، و تحرمز و نمیمت را صرامت و شهامت نام کنند...هریک از ابنا السوق در زی اهل فسوق، امیری گشته و هر مزدوری دستوری و هر مزوری وزیری و هر مدبری، دبیری و هر مستدفی ای، مستوفی ای و هر مسرفی مشرفی و هر شیطانی، نایب دیوانی و هر کون خری، سر صدری و هر شاگرد پایگاهی، خداوند حرمت و جاهی، و...و
هر خسی، کسی، و هر خسیسی، رئیسی و هر غادری، قادری، و هر دستاربندی، بزرگوار دانشمندی، و...
آزاده دلان گوش به مالش دادند،
وز حسرت و غم سینه به نالش دادند،
پشت هنر آنروز شکستست درست،
کین بی هنران پشت به بالش دادند،
«شعر ذات زبان است»، در بخش های آینده به این موضوع خواهیم پرداخت...
ادامه دارد...
🆔@meshkinAcademyRX