Message
DR
7 577 subscribers
10
330
البته! فعل take در ترکیب با حروف اضافه، معانی و کاربردهای متفاوتی پیدا می‌کند. در ادامه لیستی از افعال مرکب (Phrasal Verbs) با take به همراه معنی و مثال ارائه شده است:

🔹 لیست Phrasal Verbs با فعل Take

1. Take after – شبیه بودن به کسی (از لحاظ شخصیت یا ظاهر)
📌 She takes after her mother in looks and personality.
(او از نظر ظاهر و شخصیت شبیه مادرش است.)

2. Take away – حذف کردن یا بردن
📌 The waiter took away the dirty dishes.
(پیشخدمت ظرف‌های کثیف را برد.)

3. Take back – پس گرفتن یا حرف خود را اصلاح کردن
📌 I take back what I said about him.
(حرفی که درباره او زدم را پس می‌گیرم.)

4. Take off – بلند شدن یا موفق شدن
📌 The plane took off at 6 PM.
(هواپیما ساعت ۶ بلند شد.)
📌 Her business really took off last year.
(کسب‌وکارش سال گذشته واقعاً موفق شد.)

5. Take up – شروع کردن فعالیتی جدید
📌 She has taken up painting as a hobby.
(او نقاشی را به عنوان سرگرمی شروع کرده است.)

6. Take on – پذیرفتن مسئولیت یا استخدام کردن
📌 He took on too many tasks at work.
(او مسئولیت‌های زیادی در کار پذیرفت.)
📌 The company is taking on new employees.
(شرکت در حال استخدام کارکنان جدید است.)

7. Take over – به دست گرفتن کنترل یا مدیریت
📌 He took over the company after his father retired.
(بعد از بازنشستگی پدرش، او مدیریت شرکت را به دست گرفت.)

8. Take out – بیرون بردن یا حذف کردن
📌 Can you take out the trash?
(می‌توانی زباله را بیرون ببری؟)
📌 She took out her phone to call her friend.
(او گوشی‌اش را درآورد تا با دوستش تماس بگیرد.)

9. Take in – درک کردن یا جذب کردن
📌 There was too much information to take in.
(اطلاعات زیادی بود که باید جذب می‌کردم.)
📌 The tailor took in the dress to make it fit better.
(خیاط لباس را تنگ کرد تا بهتر اندازه شود.)

10. Take down – یادداشت کردن یا خراب کردن
📌 She took down notes during the lecture.
(او حین سخنرانی یادداشت برداشت.)
📌 They took down the old building last week.
(آن‌ها هفته گذشته ساختمان قدیمی را خراب کردند.)

11. Take apart – جدا کردن یا تجزیه و تحلیل کردن
📌 He took apart the machine to fix it.
(او دستگاه را باز کرد تا آن را تعمیر کند.)

12. Take off – درآوردن لباس
📌 He took off his jacket because it was too hot.
(او کت خود را درآورد چون هوا گرم بود.)
By continuing to use our service, you agree to the use of cookies.
To find out more about how we use cookies, please review our Privacy Policy