Сообщение
دو صدا؛
نقش‌هایی خلوت آیینه را اکنون می‌آلایند
پرتوی بی‌رنگ می‌افتد به روی جاده‌های دور
روی انگشتان تُرد لحظه‌ها
تابوتِ سردی
نرم می‌لغزد
وهمی آیا نقش خود را در آب می‌بیند؟
پرسشی هرگونه بیهوده است
غبار ترس دارد می‌رود از حفره‌ها بالا
در نهفتِ خاک
شاید
زندگی را
مرده‌ای در خواب می‌بیند ...

#سهراب_سپهری

🌧☂🌧
Продолжая пользоваться нашим сервисом, вы соглашаетесь на использование файлов cookie.
О том, как мы используем файлы cookie, ознакомьтесь в разделе Политика конфиденциальности