Сообщение
DR
7 576 подписчиков
10
330
البته! فعل take در ترکیب با حروف اضافه، معانی و کاربردهای متفاوتی پیدا می‌کند. در ادامه لیستی از افعال مرکب (Phrasal Verbs) با take به همراه معنی و مثال ارائه شده است:

🔹 لیست Phrasal Verbs با فعل Take

1. Take after – شبیه بودن به کسی (از لحاظ شخصیت یا ظاهر)
📌 She takes after her mother in looks and personality.
(او از نظر ظاهر و شخصیت شبیه مادرش است.)

2. Take away – حذف کردن یا بردن
📌 The waiter took away the dirty dishes.
(پیشخدمت ظرف‌های کثیف را برد.)

3. Take back – پس گرفتن یا حرف خود را اصلاح کردن
📌 I take back what I said about him.
(حرفی که درباره او زدم را پس می‌گیرم.)

4. Take off – بلند شدن یا موفق شدن
📌 The plane took off at 6 PM.
(هواپیما ساعت ۶ بلند شد.)
📌 Her business really took off last year.
(کسب‌وکارش سال گذشته واقعاً موفق شد.)

5. Take up – شروع کردن فعالیتی جدید
📌 She has taken up painting as a hobby.
(او نقاشی را به عنوان سرگرمی شروع کرده است.)

6. Take on – پذیرفتن مسئولیت یا استخدام کردن
📌 He took on too many tasks at work.
(او مسئولیت‌های زیادی در کار پذیرفت.)
📌 The company is taking on new employees.
(شرکت در حال استخدام کارکنان جدید است.)

7. Take over – به دست گرفتن کنترل یا مدیریت
📌 He took over the company after his father retired.
(بعد از بازنشستگی پدرش، او مدیریت شرکت را به دست گرفت.)

8. Take out – بیرون بردن یا حذف کردن
📌 Can you take out the trash?
(می‌توانی زباله را بیرون ببری؟)
📌 She took out her phone to call her friend.
(او گوشی‌اش را درآورد تا با دوستش تماس بگیرد.)

9. Take in – درک کردن یا جذب کردن
📌 There was too much information to take in.
(اطلاعات زیادی بود که باید جذب می‌کردم.)
📌 The tailor took in the dress to make it fit better.
(خیاط لباس را تنگ کرد تا بهتر اندازه شود.)

10. Take down – یادداشت کردن یا خراب کردن
📌 She took down notes during the lecture.
(او حین سخنرانی یادداشت برداشت.)
📌 They took down the old building last week.
(آن‌ها هفته گذشته ساختمان قدیمی را خراب کردند.)

11. Take apart – جدا کردن یا تجزیه و تحلیل کردن
📌 He took apart the machine to fix it.
(او دستگاه را باز کرد تا آن را تعمیر کند.)

12. Take off – درآوردن لباس
📌 He took off his jacket because it was too hot.
(او کت خود را درآورد چون هوا گرم بود.)
Продолжая пользоваться нашим сервисом, вы соглашаетесь на использование файлов cookie.
О том, как мы используем файлы cookie, ознакомьтесь в разделе Политика конфиденциальности