Your trial period has ended!
For full access to functionality, please pay for a premium subscription
RO
روشنای‌خاکستر| 🧡
https://t.me/roshnai_khakster
Channel age
Created
Category
Language
Farsi
-
ER (week)
13.5%
ERR (week)

مکانِ از دل واژه‌ها تا شکوفای اندیشه. هر سطرم گامی‌ست در مسیر کشف حقیقت و هر جمله طنینِ ندای درونم که به گوش دنیای بیرون می‌رسد. پ.ن: تمام نگاشته‌ها، حاصل اندیشه و احساسِ من‌ (نادیا) است. کپی برداری تنها با یادِ من رواست. ناشناس: @roshnaikhakster_bot

Messages Statistics
Reposts and citations
Publication networks
Satellites
Contacts
History
Top categories
Main categories of messages will appear here.
Top mentions
The most frequent mentions of people, organizations and places appear here.
ماهِ امشب همین ‌قسم دیدنی شده...🌝✨
05/11/2025, 19:02
t.me/roshnai_khakster/2575 Permalink
و درخششِ چشمانش، روشنایی ماهِ شب را به چالش کشیده بود. 🌝💌

#نادیا
#گالری_من📸
05/11/2025, 19:02
t.me/roshnai_khakster/2574 Permalink
و گاهی پناهِ آدمی، حضور‌ِ آسمانی‌ست.🤍
05/11/2025, 17:37
t.me/roshnai_khakster/2573 Permalink
برای آرامشِ قلب‌مان تنها به کسی‌که پناه ببریم؛ او الله است.❤️
سبحان الله و بحمده سبحان الله العظیم.
05/11/2025, 17:28
t.me/roshnai_khakster/2571 Permalink
_بگذار خودم را پرت کنم؟
_با پرت کردن‌ات می‌پنداری رها می‌شوی؟
_شاید رها نشوم، اما پرواز خواهم کرد.
_اشتباه می‌کنی، بخود بیا و با‌ کودکِ درونت کنار بیا.
_با پرت کردنِ خود از کوه به این بلندی تنها چیزی‌که از تو می‌ماند نعش است. آرزوها و هدف‌های تو چه‌ می‌شود؟ آبی‌ترین آرزوهای‌ را که برای خود جستجو می‌کردی، کجا شدند آن‌ها؟ که چنین فکرِ احمقانه‌ی بر سرت زد.
_نمی‌دانم، خودم را گم‌ نموده‌ام، فشار روحی کم کم دارد من‌ را ازبین می‌برد.
_تو خودت را گم نکرده‌ای، فقط صدای روحت در میان این همه هیاهو گم شده. تو هنوز این‌جا هستی، حتی اگر زخم‌ داری، حتی اگر خسته‌ای.
_اما خسته‌ام از این تکرارِ بی‌پایان، از این رنج که مثل سایه دنبالم است.
_می‌دانم، اما رنج هم بخشی از راه است.
کسی که از کوه بالا می‌رود عضلاتش درد می‌گیرد، اما بالاخره به قلّه می‌رسد. و تو در میانِ مسیرِ قلّه‌ای هستی که روشنی را در آغوش خواهد کشید.
_ولی چرا همیشه باید من قوی باشم؟ چرا همیشه من باید تحمل کنم؟
_نه برای اینکه باید، بلکه برای اینکه می‌توانی!
و این توانایی را نه کسی داده، نه کسی خواهد گرفت.
این جوهرِ توست… زن‌ بودن یعنی ایستادن، حتی وقتی همه‌چیز در حالِ فروپاشی‌ست.
_اما اشکم بند نمی‌آید...
_گریه کن عزیزِ من، اشک ریختن ضعف نیست، اشک آغاز رهایی‌ست، اشک آبی‌ست برای روییدنِ دوباره‌ات.
_می‌اندیشی می‌توانم دوباره برخیزم؟
_نه تنها می‌توانی، بلکه خواهی درخشید! درست از همان‌جایی که امروز حسِ فروپاشی داری، روزی با غرور خواهی گفت: من این‌جا ایستادم، نلغزیدم و خودم را نجات دادم.

📓توّهم رهایی
05/11/2025, 14:44
t.me/roshnai_khakster/2570 Permalink
و‌خدای داریم که به شدّت برای‌مان کافیست...❤️
05/11/2025, 11:23
t.me/roshnai_khakster/2569 Permalink
و گاهی آن‌قدر تنها می‌شوی‌که صدای قدم‌های خودت هم برایت غریبه می‌شود.
در ازدحامِ زندگی، همه می‌گذَرند و تو… فقط تماشاگر می‌مانی، اما همین تنهایی، گاهی فرصتی‌ست برای شنیدنِ صدای درونت؛ صدایی که سال‌ها میانِ هیاهوی دیگران خاموش کرده بودی.

و آنجا، درست در میانه‌ی سکوت و تاریکی، نوری می‌درخشد…
نه از آسمان، نه از کسی دیگر، بلکه از تو، از دلِ زخمی و صبورت که هنوز ایستاده و هنوز امیدوار است…
امیدوار به فردایی‌که شاید نیاید، اما بودنش دلیلی‌ست برای ادامه دادن.

#نادیا
#دل‌نوشت
05/11/2025, 01:03
t.me/roshnai_khakster/2566 Permalink
از بی‌پناهی‌ها، خستگی‌ها، دردها گذشتم و دارم می‌گذرم وسخت‌تر از این‌ها را تجربه می‌کنم، اما گذشتم و می‌گذرم...

#نادیا
#گوشه‌ی_از_ره‌یافتن‌ها
05/09/2025, 20:12
t.me/roshnai_khakster/2565 Permalink
اما در دلِ همین تنهایی، خودم را پیدا کردم.
05/09/2025, 20:10
t.me/roshnai_khakster/2564 Permalink
تنهایی خیلی درد داشت و دارد...
05/09/2025, 20:10
t.me/roshnai_khakster/2563 Permalink
و با قلبی‌که ترک داشت، اما هنوز می‌تپید.
05/09/2025, 20:09
t.me/roshnai_khakster/2562 Permalink
با دستانِ خالی، ساختم.
05/09/2025, 20:09
t.me/roshnai_khakster/2561 Permalink
اما من گذشتم.
05/09/2025, 20:09
t.me/roshnai_khakster/2560 Permalink
کسی نفهمید چقدر سخت گذشت...
05/09/2025, 20:08
t.me/roshnai_khakster/2559 Permalink
من بودم و بند زدن‌ها...
05/09/2025, 20:08
t.me/roshnai_khakster/2558 Permalink
من بودم و تکه‌تکه شدن‌ها...
05/09/2025, 20:08
t.me/roshnai_khakster/2557 Permalink
در سکوتِ شب‌هایی‌که هیچ‌کس کنارم نبود، من بودم و خودم.
05/09/2025, 20:08
t.me/roshnai_khakster/2556 Permalink
اگر روزی زنده بودم برایم خواهی گفت: به آنچه لایق‌اش بودی رسیدی!
و من آن روز باور خواهم کرد.

#نادیا
05/09/2025, 19:43
t.me/roshnai_khakster/2555 Permalink
"محبوب قلبم"

ای مردِ مهربانی‌ها!
وقتی قلبم از دنیا می‌گیرد، وقتی حرفی برای گفتن نمی‌ماند، تنها نامِ توست که آرامم می‌کند.
ای محبوبِ قلبم!
تو آینه‌ی پاکی و بزرگی‌ هستی، تو آن نوری هستی که در تاریکی‌ها من‌را راه می‌نماید. تو نه فقط پیغام‌بر، که مرهمی برای دل‌های خسته، چراغی در شب‌های بی‌پناهی، و پناهی برای روح‌های آواره‌ هستی.

ای محبوب قلبم!
تو مهربانی را به انسان آموختی، در زمانه‌ای که خشم و جهل زبانِ روزگار بود، با لبخندت دنیا نرم شد؛ و با صداقتت دل‌ها آرام گرفت.

ای پیغام‌برِ دل‌ها!
در میانِ تمام هیاهوی این جهان، تو هستی که دلم هنوز برایت تنگ می‌شود...
دلم می‌خواهد در کوچه‌های مدینه باشم، صدایت را بشنوم و بگویم: سلام یا رسول‌الله!
و تو با آن نگاهِ پر از نور، لبخند بزنی و بگویی: و علیکم‌ السلام و رحمت الله!

ای محمد، ای پیغام‌برِ عشق و ایمان!
همیشه و تا ابد محبوبِ قلبِ من می‌مانی!
و یادِ تو، روشنایی هر تاریکی قلبِ من است.

#نادیا
#دل‌نوشت
05/08/2025, 19:37
t.me/roshnai_khakster/2553 Permalink
توکّل یعنی دل‌سپردن به خدایی‌که هیچ‌گاه بندگانش را فراموش نمی‌کند.
یعنی وقتی راه‌ها تاریک می‌شوند، یقین داشته باشی که نوری هست، حتی اگر نبینی.
توکل یعنی بدانی که تلاش از توست، اما نتیجه با اوست.
و هیچ دستی مهربان‌تر از دستانِ پروردگار نیست، وقتی از تمام درها ناامید شدی، به دری بزن که بی‌صدا باز می‌شود...
و آن درِ رحمت خداست. ✨🤍

#نادیا
05/08/2025, 15:11
t.me/roshnai_khakster/2552 Permalink
آنچه را که خدا خواهد، هیچ دستی نمی‌تواند بازدارد و آنچه را که او نخواهد هیچ تلاشی به ثمر نمی‌نشیند.
باور دارم که اگر چیزی از من گرفته شد،
برایم بهتر نگه داشته شده؛ در زمانِ درست، به شیوه‌ای بهتر...🙃🧡

#نادیا
05/08/2025, 15:09
t.me/roshnai_khakster/2551 Permalink
پیام‌های را که به این عنوان قبل از ماهِ مبارک رمضان در کانالم نشر می‌کردم، اکنون چاپ شده است. می‌توانید از آدرس‌های ذیل بدست بیاورید و مستفید شوید، اجر جزیل برای نویسنده و مترجم‌اش باد! ✨
05/08/2025, 05:09
t.me/roshnai_khakster/2549 Permalink
الحمد لله کتاب بسیار ارزشمند و مفید 《پیام‌هایی برای پسران و دخترانم 》به زیور چاپ آراسته شد.

این کتاب را از آدرس‌های ذیل در هرات دریافت نمایید:
۱. نشر محمدی، کوچه گدام
۲. نشر دانش، کوچه گدام، پاساژ رحمانی
۳. نشر آفاق کوچه گدام، مارکت تیموریان
۴. کتاب‌فروشی قادری، کوچه گدام، مقابل مسجد سید احمد کبیر
۵. نشر اقصی، چوک سینما جنب کتابخانه عامه
۶. کانون علمی و فرهنگی فروغ، جاده کج
....
مشخصات کتاب:
تعداد صفحات: ۱۳۰ صفحه
کیفیت چاپ: عالی و دو رنگ
قیمت: ۷۰ افغانی

برای معلومات بیشتر و دریافت عمده‌ی کتاب به شماره های ذیل تماس بگیرید.
۰۷۹۴۸۴۷۴۱۲
۰۷۸۹۰۰۸۱۵۲

https://t.me/abdulkhaleqehsan
05/08/2025, 05:06
t.me/roshnai_khakster/2545 Permalink
دل‌نواز🫀
05/08/2025, 04:57
t.me/roshnai_khakster/2544 Permalink
این گرفتاری و آزمایشی که باعث شد خیلی‌ها را بشناسید، اتفاقی نبود؛ بلکه هدیه‌ای بود از طرف خدا برای شما!

ادهم شرقاوی
05/07/2025, 14:07
t.me/roshnai_khakster/2543 Permalink
چند دقیقه مطالعه👆🏻📖
05/07/2025, 05:00
t.me/roshnai_khakster/2542 Permalink
عشق تنها راهی است که به وسیلهٔ آن می‌توان به ژرفای وجود انسان دیگری نفوذ کرد. هیچ‌کس نمی‌تواند جز از راه عشق به اسرار وجود انسانی دیگر کاملاً آگاه شود.

📘انسان در جستجوی معنا
05/07/2025, 04:58
t.me/roshnai_khakster/2536 Permalink
انسان می تواند بر شرایط چیره شود و از آن فراتر رود زیرا اساسن او موجودی از خود فرا رونده است.

📘انسان در جستجوی معنا
05/07/2025, 04:58
t.me/roshnai_khakster/2539 Permalink
وقتی فردی دانست که رنج کشیدن سرنوشتِ اوست، به ناچار باید آن را به عنوانِ وظیفه‌ای یگانه و استثنایی بپذیرد و قبول کند که در آن رنج بردن نیز در جهان تک و تنهاست و دیگری نمی‌تواند بار رنج او را به دوش بکشد. تنها فرصتِ موجود، بستگی به شیوه‌ی برخورد او با مشکلات و چگونگی رساندن این بار به منزل دارد.

📘انسان در جستجوی معنا
05/07/2025, 04:58
t.me/roshnai_khakster/2538 Permalink
انسان باید ناگزیر این حقیقت را بپذیرد که در رنج بردن نیز در جهان تک و تنهاست. هیچ‌کس نمی‌تواند او را از رنج‌هایش بزداید یا بجای او رنج بکشد.


📘انسان در جستجوی معنا
05/07/2025, 04:58
t.me/roshnai_khakster/2537 Permalink
ناکامی در یافتن معنی و خلا وجودی سبب بروز مسائلی مانند خودکشی، اعتیاد، قدرت‌طلبی، پول پرستی و شهوترانی جنسی خواهد شد.

📘انسان در جستجوی معنا
05/07/2025, 04:58
t.me/roshnai_khakster/2540 Permalink
تردیدی نیست که انسان موجودی است فانی با میدان آزادی محدود. او در انتخاب شرایط و عوامل محدود نیست بلکه آزاد است که در برخورد با شرایط چه عکس‌العملی را انتخاب کند. انسان هر لحظه تصمیم می گیرد و اراده میکند که چگونه زندگی کند و لحظه‌ای دیگر چگونه باشد. هر انسان این آزادی را دارد که در لحظه تغییر کند و بنابراین قابلیت پیش‌بینی انسان امکان‌پذیر نیست.

📘انسان در جستجوی معنا
05/07/2025, 04:58
t.me/roshnai_khakster/2541 Permalink
من تنها از یک چیز هراس دارم و آن اینکه شایستگی رنج‌هایم را نداشته باشم.

📘انسان در جستجوی معنا
05/07/2025, 04:58
t.me/roshnai_khakster/2535 Permalink
من خداوند را از تنگنای زندان فرا خواندم و او پهنای آسمانِ گسترده‌ به من پاسخ داد.

📘انسان درجستجوی معنا
05/07/2025, 04:43
t.me/roshnai_khakster/2534 Permalink
امید یعنی با دلِ شکسته، باز هم چشم به راه فردایی بهتر بودن، حتی اگر هیچ نشانه‌ای نباشد.
#نادیا
05/07/2025, 04:13
t.me/roshnai_khakster/2533 Permalink
این ویدیو درکنارِ اینکه خنده بر لبان‌تان جاری می‌سازد، پیامِ دیگری هم دارد، یکی دوبار بشنوید تا بفهمید! 😁👌🏻
05/06/2025, 15:54
t.me/roshnai_khakster/2532 Permalink
بازهم اشعه‌ی آفتاب از عقبِ کوه‌های دور شروع به تجلّی کرد، نرمی نور دشتِ خاموش را بیدار کرد و پرندگانِ خواب‌زده آرام آرام نغمه‌ی صبح‌گاهی‌شان را سر دادند.
روز تازه‌ای آغاز شد، با امیدی تازه، بی‌آنکه گذشته را انکار کند، ولی لبریز از میلِ دوباره زیستن...
در دلِ کوه‌های بلند، در آغوشِ نسیم و نور، هنوز زندگی نفس می‌کشد...

#نادیا
#روزتان_به‌درخشندگی_آفتاب🌟
05/06/2025, 04:43
t.me/roshnai_khakster/2531 Permalink
از دوستانی‌که احوالم را جویا شدید ممنونم🙂 دردِ قابلِ تشویش ندارم که من را زمین‌گیر سازد، اما بخاطرِ سلامتی‌ام باید احتیاط و ‌پرهیز نمایم که سهل‌انگاری می‌کنم😩
05/05/2025, 19:14
t.me/roshnai_khakster/2530 Permalink
ویدیوی دیگری از این خانم، واقعن گویندگی‌اش قشنگ است، دوست داشتید بیشتر می‌گذارم✨👌🏻
05/05/2025, 19:13
t.me/roshnai_khakster/2529 Permalink
قسمتِ بد ماجرای زندگیم آن‌جاست که از میوه‌ها و غذاهای‌که‌ دوستش دارم پرهیزم، و بدتر از آن پدرجان در حینِ سرقت گیر می‌اندازند! 😩🥹

#من
05/05/2025, 18:51
t.me/roshnai_khakster/2528 Permalink
دنیا جای ترسناکی شده، نه به‌خاطرِ جنگ‌ها و تاریکی‌هایش، بلکه به‌خاطر دل‌هایی‌که از هم فاصله گرفته‌اند. آدم‌هایی‌که به‌جای دست گرفتن، قضاوت می‌کنند و واژه‌ای مهربانی کم‌کم به افسانه تبدیل می‌شود. با این‌همه هنوز می‌شود روشن ماند، هنوز می‌شود فرق داشت، هنوز می‌شود آدم ماند، اگر دل‌مان را پاک نگه داریم...!

#نادیا
05/05/2025, 14:24
t.me/roshnai_khakster/2527 Permalink
بخند، بگذر، صبور بمان تو از جنس نوری! ☘️⭐️
05/05/2025, 14:03
t.me/roshnai_khakster/2526 Permalink
لبخندش مرزها را بی معنا می کند، اما چشمانش فریادی از بی عدالتی هست!

#منقول
05/05/2025, 13:51
t.me/roshnai_khakster/2525 Permalink
نبودنت
میشود زخمی ز زخمهای درمان ناشدنی من

ـ-ـ-ـ-ـ

«سيبقى غيابك بين جروحي التي لاتداوى.»
05/05/2025, 13:41
t.me/roshnai_khakster/2524 Permalink
گفتگوی من با آینه‌

_تو تنها تصویری از من را نشان می‌دهی، اما از درونم آگاه نیستی‌؟ هزاران رازی وجود دارد که تنها خودم می‌دانم.
_حقا که تنها چهره‌ات را بازتاب می‌دهم، اما روح‌ات چیزی فراتر از آن است؛ چیزی‌که با چشم دیده نمی‌شود.
_حق با توست من در تو خودم را می‌بینم، نه تمامِ من، بلکه قسمتِ از داستانم را.
_من فقط نشان می‌دهم که در بیرون چه هستی، اما آن‌چه در ‌درون‌ات است، پر از نشانه‌های است که باید خودت جستجو کنی.
_می‌دانم تنها تو تصویرم را نشان می‌دهی، اما درونم پر از احساساتی است که هیچ آینه‌ی قادر به عریانِ آن نیست.
_بلی چهره‌ات تنها بخشِ کوچکِ از داستانِ درونِ تو است که می‌بینم.
_می‌دانی، در هر نگاه به تو، کمی بیشتر از خودم را کشف می‌کنم، شاید که تمامِ من هیچ‌گاه در یک‌ بازتاب جای نگیرد.
_شاید این‌طوری بیاندیشی، من حدس می‌زنم تنها ظاهرت را می‌بینم و آنچه در درون‌ات می‌گذرد تنها برای خودت آشناست و روح‌ات پیچیده‌تر از آن است که در قابم جا بگیرد.
_با نگریستن بسوی تو حس می‌کنم از زاویه‌ی دیگر می‌نگرم، انگار می‌خواهم تغییر کنم.
_نه، اشتباه متوجه شدی، زیرا تغییر همیشه از درون آغاز می‌شود نه از ظاهر.
_حق باتوست، تو ببین، آیا خنده بر چهره‌ام می‌زیبد؟
_بدونِ شک، همیشه بخند! چهره‌ات با خنده قشنگ‌تر می‌شود، لبخندِ قشنگی داری، اما درون‌ات پر از حرف‌های‌ ناگفته است، تو را همان‌طور که هستی ‌می‌بینم، اما هیچ‌کسی نمی‌تواند در‌عمقِ نگاه‌های تو غوطه‌ور‌ شود. من فقط نشان می‌دهم که در بیرون چه کسی هستی، اما هیچ‌گاه نمی‌توانم بازتاب دهم که در درون چه‌کسی می‌شوی، من فقط تصویر تو را منعکس می‌کنم، اما نه من و نه حتیٰ آیینه‌های عالَم هم نمی‌توانند با هر نگاه‌ات تغییراتی‌که در درونت اتفاق می‌افتد را قادر به دیدن کند، جز آینه‌ی درون‌ات.
_چنان من را تفسیر نمودی که خودم عاجزتر از آن بودم.

#نادیا
05/05/2025, 13:37
t.me/roshnai_khakster/2523 Permalink
رفته‌ای، اما یادت، خاطره‌هایت، عطرِ حضورت هنوز در همه‌جا هست. یادِ تو، نوری‌ست که هیچ‌گاه خاموش نمی‌شود.
چه سخت است دلتنگی برای کسی‌که دیگر هیچ‌گاه بر نمی‌گردد، اما من هنوز هم تو را در هر دعایم دارم، در هر نفسم، در هر روزی که بدون تو می‌گذرد.

#نادیا
#یاد_تو🥀
05/05/2025, 13:30
t.me/roshnai_khakster/2522 Permalink
خسته‌ام، نه از راه رفتن، نه از کارهای روزمره، بلکه از تظاهر به خوب بودن، از لبخندهایی‌که نقابی هستند بر چهره‌ای پر از درد، از شنیدنِ «خوبی؟» و پاسخ دادن با «بلی، کاملن خوبم!»

در حالی‌که درونم فریاد می‌زند: نه، خوب نیستم! خسته‌ام از اینکه هیچ‌کس نمی‌فهمد، که این لبخندها تنها برای آرامشِ دیگران است، نه نشانه‌ای از آرامشِ خودم.

خسته‌ام از اینکه باید قوی باشم، در حالی که دلم می‌خواهد فقط یک بار، یک بار کسی باشد که بگوید: «می‌فهمم‌ات، بیا در آغوشم پناه ببر.»

#نادیا
#خستگی_روحی
05/05/2025, 13:26
t.me/roshnai_khakster/2521 Permalink
کتاب با تکه‌های کوچک و دارای محتوای زیبا، از همان‌هایی‌ست که بی‌هیاهو، اما عمیق به جانت می‌نشیند.
نه روایت‌های بلند دارد، نه داستانی پُر پیچ‌وخم، اما هر جمله‌اش پنجره‌ای‌ست رو به فهمی تازه...🌸📖
05/05/2025, 04:52
t.me/roshnai_khakster/2517 Permalink
به‌سوی آسمانِ مه‌آلود خیره شده بود که مادرش با نگاهی آرام گفت: دخترم هر وقت دلت گرفت، به آسمان نگاه کن؛ آن‌جا جایی‌ست که دعاها مسیرشان را پیدا می‌کنند.
دختر لبخندی محو زد، اشک در گوشه‌ی چشم‌هایش حلقه زد و زیر لب زمزمه کرد: پس کاش آسمان صدای دلم را بشنود، که بی‌صدا فریاد می‌زند!
مادرش دستانش را گرفت و آهسته افزود: و بشنود عزیزم، زیرا خدا همیشه نزدیک‌تر از بغض‌مان است.

#نادیا
#در_لحظه
05/04/2025, 19:16
t.me/roshnai_khakster/2516 Permalink
🌱☂

چرا معیارِ پاکی، تنها بر دوشِ یک جنس سنگینی می‌کند؟
این دوگانگیِ شرم‌آور، زنجیرِ سنت‌های پوسیده‌ای است که یک طرفش را به گردنِ زنان می‌بندند و طرف دیگرش را در دستانِ برخی مردانِ بی‌اخلاق می‌سوزانند...
اگر پاکی ارزش است، چرا تنها نیمی از انسان‌ها را به آن محکوم می‌کنید؟
آیا این ریاکاریِ اخلاقی، زخمی بر پیکرِ انسانیت نیست؟
پاکی را باید از خود آغاز کرد، نه در وجودِ دیگران.
چونان که نمی‌توان با دستان آلوده، گلِ معصومیت چید!

#ناشناس
05/04/2025, 09:47
t.me/roshnai_khakster/2515 Permalink
آرامش🫀
05/04/2025, 00:45
t.me/roshnai_khakster/2514 Permalink
در این سکوتِ نیمه‌شب...
دلم شبیه چراغی‌ست که دیگر کسی برایش روشن نمی‌ماند...
نه صدایی، نه نگاهی
تنها من مانده‌ام و خاطره‌هایی‌که خواب را هم از چشمانم گرفته‌اند.

#نادیا
05/04/2025, 00:18
t.me/roshnai_khakster/2513 Permalink
ممنونم که به لب‌خندم می‌اندیشی:)🙂
05/03/2025, 19:27
t.me/roshnai_khakster/2512 Permalink
اگه من بودم، کل روزو برات جوک می‌گفتم تا فقط بخندی
05/03/2025, 19:27
t.me/roshnai_khakster/2511 Permalink
پ.ن1: این داستان نه تنها درباره‌ی کمک به دیگران اشت، بلکه تأثیرگذار مثبت و تغییرات کوچک اما مُستمر در جامعه است. ناهیل همیشه به یاد داشت که: کمک به دیگران تنها در قالبِ پول نیست، بلکه در برقراری ارتباط، همدلی و درکِ شرایط دیگران است.
پ.ن2: اگر برای‌تان مفید تمام شد، خوش‌حال می‌شوم نظریه‌ی تان را در ناشناس با من شریک بسازید! هر پیامِ الهام‌بخشِ شما و هر نقد و ایرادی؛ گامی در مسیرِ موفقیت و پیشرفتِ من خواهد بود.
@roshnaikhakster_bot
05/03/2025, 10:42
t.me/roshnai_khakster/2510 Permalink
یک روز، همان پیرزن‌ دوباره به دروازه‌ی خانه‌ی ناهیل‌شان رسید، آفتاب از پشت کوه‌های دور تازه بیرون آمده بود و صدای مرغ‌های خانگی و نسیمِ نرم صبح‌گاهی، روستا را پُر کرده بود.
مریم آهی کشید و چشمانش را از آفتابِ گرم پوشاند.
_پسرم روز به روز ضعیف‌تر می‌شود و من کاری از دستم ساخته نیست، کسی را ندارم که برایم کمک کند. دوباره پیش‌ات آمدم که شاید از شماها کسی باشد کمک کند.

ناهیل دست مریم را گرفت و گفت:
_خاله جان من و همه‌ی آن‌هایی‌که دل دارند، برای درمان راهی پیدا خواهیم کرد.

آن روز، کوچه‌های گِلی روستا قدم‌های ناهیل را شناختند. او از یک خانه‌ به خانه‌ی دیگر رفت، با لبخند حرف زد، درد را شریک کرد و برای درمان تلاش کرد و از دیگران خواست تا با هم کمک کنند. در عرض چند روز از همسایه‌ها، دوستان و آشنایان‌اش کمکی جمع‌آوری شد تا دواها را تهیه کنند. اما مهم‌ترین اقدام برای ناهیل این بود که او در این مسیر مردم را با هم متحد کرده بود.

وقتی دواها را به خانه‌ی مریم آوردند، ناهیل دواها را به او داد و گفت: بعد از این شما تنها نیستید، همه‌ی ما در کنار هم هستیم. مریم با دستانِ لرزانش دواها را گرفت و با چشمانِ پر از شکرگزاری به ناهیل نگاه کرد.

روزها گذشت و ناهیل شروع به دیدن تغییراتِ کوچکی در جامعه‌ی خود کرد. مردمی‌که هیچ‌گاه همدیگر را نمی‌شناختند، حالا به یکدیگر کمک می‌کردند. ناهیل فهمید که کمک به دیگران و اتحاد، گاهی اوقات از امکاناتِ مالی ارزشمندتر است.

ناهیل هیچ‌گاه از تلاشِ خود خسته نشد و به عنوانِ دختری‌که به کمک کردن عادت کرده بود، توانست پیامی از امید و تغییر را به جامعه‌اش منتقل کند. او با قلبی بزرگ و اراده‌یِ استوار به دیگران نشان داد که هرکسی می‌تواند تغییر را از خود شروع کند.

«پایان»

#نادیا
05/03/2025, 10:39
t.me/roshnai_khakster/2509 Permalink
«دختری از سرزمینِ امید»

در قلبِ یکی از روستاهای آرام و کوهستانی شمالِ افغانستان، جایی میانِ درّه‌های سبز و چنارهایی‌که از سال‌های دور ایستاده‌ اند. دختری به نامِ "ناهیل" با خوانواده‌اش زندگی می‌کرد. خانه‌ی‌ خشتی ‌و ساده با حیاطی‌که در آن همیشه عطری از نعنای تازه و گل‌های بنفشه می‌پیچید. ناهیل با وجودِ سنّ کم، همیشه به دنیای اطرافش توجّه ویژه‌ داشت. او دخترِ یک معلمِ ساده بود و پدرش همیشه به او می‌گفت: ناهیل دنیا به کسانی نیاز دارد که برای بِه‌بودش قدم بردارند، نه برای گرفتنِ بیش از آنچه که نیاز دارند.

این سخن‌ها همیشه در ذهنِ ناهیل باقی مانده بود. با وجودِ مشکلاتی‌که خانواده‌اش با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کرد، او هیچ‌گاه احساسِ این را نداشت که باید فقط به دنبالِ منافع خود باشد. او برای کمک به دیگران در تلاش بود تا تغییراتِ هرچند کوچک در دنیای اطرافش ایجاد کند.

روزی از روزها، یکی از اهالی روستا که پیرزنی به نام "مریم" بود. نزد ناهیل آمد. مریم به سختی می‌توانست راه برود و چهره‌اش پر از چین و چروک بود. رو به سوی ناهیل کرد و گفت: دخترم، من از شما می‌خواهم برای پسرم که در بیماری سختی به سر می‌برد کمکی بیابی. دواهای‌که برای درمانش نیاز دارد را نمی‌توانم برایش تهیه کنم، زیرا پیرزنی بی‌نوا هستم.

ناهیل با چشمانی پر از اشک گفت: من تمام تلاشم را می‌کنم خاله‌جان، حتمن کاری می‌کنم.

ناهیل به‌خوبی می‌دانست در شرایطی‌که در آن زندگی می‌کند، نمی‌تواند به سادگی کمکِ مالی پیدا کند...

ادامه...
05/03/2025, 10:37
t.me/roshnai_khakster/2508 Permalink
بمانید با من!
با نبشته‌های‌که قرار نیست دنیا را تغییر دهم، اما شاید دلِ یکی‌ را آرام کنم. 🙃
05/03/2025, 10:35
t.me/roshnai_khakster/2507 Permalink
داستانی که نه از رؤیاهای دور، بلکه از درونِ همین کوچه‌های خاکی، همین نگاه‌های خسته و دل‌های امیدوار برآمده...
05/03/2025, 10:35
t.me/roshnai_khakster/2506 Permalink
مَیل دارید اولِ هفته را با یک داستانِ امیدبخش از سوی من آغاز کنید؟
هرچند نصفِ روز شده😉
05/03/2025, 10:18
t.me/roshnai_khakster/2505 Permalink
روبروی آینه دختری ایستاده
با ریشه‌هایی در خاک استوار
و شاخه‌هایی‌که به آسمان می‌رسند

بادها آمده ‌طوفان‌ها گذشته
اما او همچنان ایستاده، محکم و بی‌تزلزل

در دلش آوای کوه‌هاست
و در نگاهش آرامشِ دشت‌های پهناور

او نه تنها دختر، بلکه نماد استقامت و پایداری‌ است، در برابرِ هر ناملایمتی، شبیه چناری که خم نمی‌شود.

#نادیا
#دل‌نوشت
05/02/2025, 10:25
t.me/roshnai_khakster/2504 Permalink
درودِ خداوند بر تو و بر خاندان و یارانِ تو باد ای سراجاً منیرا❤️
05/01/2025, 18:49
t.me/roshnai_khakster/2503 Permalink
گاهی آن‌قدر درگیر خود و مشکلات‌مان می‌شویم که فراموش می‌کنیم باید روابط‌مان را زنده نگه داریم.
حتی در خانه‌ای که با هم زندگی می‌کنیم، از درد و دلِ یک‌دیگر بی‌خبریم. آن‌قدر غرقِ در خود شده‌ایم که احوالِ دیگران از یادمان رفته است.
نه از اقارب خبری داریم و نه حتی از نزدیک‌ترین‌های‌مان.

امروز تصادفاً کاکای بزرگم که سال‌هاست از وطن دور است، از شماره‌ی ناشناس تماس گرفت.
با تصور اینکه مزاحم است، پاسخ ندادم.
چندین‌بار زنگ زد و در نهایت با بی‌میلی پاسخ دادم، و ناگهان صدایش... کاکایم بود!
پس از احوال‌پرسی، سرزنش‌اش تلخ بود
از دل‌خوری‌هایی که ریشه در بی‌خبری من داشت.
و همان‌جا فهمیدم که چقدر از اطرافم دور مانده‌ام؛ از کسانی که مهرشان بی‌چشم‌داشت است.

رابطه‌ها گاه مثل شیشه می‌شکنند، نه از بی‌ارزشی بلکه از نازکیِ دل‌ها و زخمی شدن‌های بی‌صدا
اما شکست، همیشه پایان نیست.
گاهی می‌توان با مهربانی، درک، صبر و یک گفت‌وگوی ساده، تکه‌های شکسته را دوباره به هم پیوست.
و اگر نتوان ترمیم کرد، دست‌کم باید بکوشیم دیگر نشکنیم.

#نادیا
#ترمیم_روابط
05/01/2025, 12:00
t.me/roshnai_khakster/2502 Permalink
موسی به دنبالِ آتشی می‌رود، اما در حالی باز می‌گردد که حاملِ نور است! این همان داستانِ من است.

📘آنگاه‌ که‌ عمر بن‌ خطاب را دیدم
04/30/2025, 15:04
t.me/roshnai_khakster/2500 Permalink
و من اشراق را در قلبِ خویش دارم❤️


نادیا/📸
04/30/2025, 12:16
t.me/roshnai_khakster/2499 Permalink
💐🩷

دخترانِ سرزمینم! لبخندتان روشنایی، قدم‌های‌تان امید و بودن‌تان افتخار است.🌸

#نادیا
04/30/2025, 10:22
t.me/roshnai_khakster/2498 Permalink
راضی به کتابِ تقدیر باش!
کتابِ تقدیر هم صفحاتِ شیرین‌ دارد و هم‌ تلخ.

#نادیا
04/30/2025, 05:48
t.me/roshnai_khakster/2497 Permalink
آفتاب که آرام آرام از پشتِ کوه‌ها سرک می‌کشد، با خود نویدِ امید، آغاز و بخشش می‌آورد.
صبح دستی‌ است‌که بر شانه‌ی شب‌های خسته می‌نشیند و می‌گوید: دوباره می‌شود و دوباره می‌توانی!
با هر پرتوِ خورشید، هزار آرزو در دل‌ها بیدار می‌شود.
و زندگی با امیدی روشن‌تر از دیروز ادامه می‌یابد.

#نادیا
#صبح‌تان_درخشان��@roshnai_khakster
04/29/2025, 05:04
t.me/roshnai_khakster/2495 Permalink
ما دروغ گفتیم هرجا جار زدیم، عمل‌گرا هستیم!
ما فقد شعارگرا بودیم و عمل‌گرا نه!
ما شعار دادیم که دلی نشکنیم، اما شکستیم!
ما شعار دادیم که انسانیت را پیاده سازیم، اما خود از آن فراریدیم!
ما شعار دادیم که مهربان باشیم، اما سنگ‌دل‌تر شدیم!
ما شعار دادیم که خیرخواه باشیم، اما برعکس شدیم!
ما شعار دادیم که بذرِ خوبی بکاریم،
اما بذرِ بدی کاشتیم!
ما شعار دادیم که اصیل باشیم، اما متظاهرتر شدیم!
ما شعار دادیم که برای رویاهای‌مان بجنگیم، اما رویاها برای ما جنگیدند!
ما شعار دادیم که بعد هر افتادنی برخیزیم و راه برویم، اما با اولین افتادن زمین‌گیر شدیم!
ما شعار دادیم که آزاد باشیم، اما محبوس‌تر شدیم!
ما شعار دادیم که همیشه خدا با ماست، اما ما با خدا نبودیم!

...

ما فقد شعارگرا بودیم، عمل‌گرا نه!

#نادیا
04/28/2025, 12:53
t.me/roshnai_khakster/2493 Permalink
ارزشِ چند مرتبه شنیدن دارد! 👌🏻💯
04/28/2025, 08:53
t.me/roshnai_khakster/2491 Permalink
🏷️ کتاب بخوانیم!

✍ خانم نادیا نور؛ عضو کانون بانوان نویسنده

کتاب‌ها، پنجره‌هایی‌ رو به باغِ بی‌کران اندیشه‌ها هستند.
هر صفحه، پلی‌ست میانِ ما و جهانی‌که شاید هرگز به چشم نبینیم، اما در دل آن را حس می‌کنیم. 
با هر کتابی‌که می‌خوانیم افقِ دیدمان
گسترده‌تر می‌شود، اندیشه‌های‌مان جوانه می‌زند و روح‌مان بال می‌گیرد. 
کتاب برای‌ما شجاعتِ پرسیدن، فهمیدن، دانشِ بیکران و بهتر زیستن را می‌آموزد. 
چه زیباست که در میانِ هیاهوی دنیا، دستی کتابی را ورق بزند و دلی آرام گیرد.

#کتاب_بخوانیم
#کانون_بانوان_نویسنده
https://t.me/QalamWaNegaresh
04/27/2025, 19:03
t.me/roshnai_khakster/2490 Permalink
آب آرام است اما عُمق دارد.
دلِ من هم شبیه آب است، آرام به نظر می‌رسد، اما پر از جریان‌هایی‌ست که تنها خودم از آن باخبرم.

#نادیا
04/27/2025, 16:02
t.me/roshnai_khakster/2489 Permalink
دوست دارم با چهره‌های‌ روبرو شوم که در عقبِ آن روح‌های سرشار از بزرگ‌منشی و بخشنده‌خویی قرار دارند.

#نادیا
04/27/2025, 16:01
t.me/roshnai_khakster/2488 Permalink
آنگه که بادها وحشیانه می‌وزند، رعد و برق نعره می‌کشد و تاریکی آسمان را دربر می‌گیرد، سرشتِ انسان بی‌اختیار به سوی خداوند باز می‌گردد و دستِ یاری به سوی او دراز می‌کند.
برعکس...❤️‍🔥

#نادیا
04/27/2025, 15:59
t.me/roshnai_khakster/2487 Permalink
قدم‌های کوچک می‌توانند ثمرات بزرگی به‌جا بگذارند.
برای شکست طاغوت‌های فکری، باید الماس کتاب را انیس جامعه ساخت و با درخت مطالعه آلودگی‌های ذهنی را تصفیه کرد.
همراهی‌تان با اهل کتاب و حمایت‌تان از اهل قلم، می‌تواند حرکت بزرگ و خیر جاریه‌ای به‌جا بگذارد.

خلوت‌گاه عروج
"مجموعه‌ی دل‌نوشته‌های باز شگفته‌ام"

قیمت: ۸۰ افغانی
مراکز فروش:

۱. انتشارات قدس ؛مقابل دروازه‌ی پوهنتون هرات
۲. کتاب سرای بیان ؛چوک سینما جنب کتابخانه عامه

ارتباط با ما👇
@httpstmeQalamWaNegares
h

https://t.me/QalamWaNegares
h
04/27/2025, 10:55
t.me/roshnai_khakster/2486 Permalink
در هیاهوی این روزگار
مشکلات بسان مار
در دور و اطرافم می‌پیچد
راه بیرون آمدن از این گرفتاری‌ها
بسا صعب و سنگین است،
جز توکّل بر ذاتِ حیّ قیّوم!
تلخ‌ترین طنز دنیا امیدهای واهی است
هرطرف که رو‌ آورم، جز تاریکی و سیاهی
چیزی دیگری به چشم نمی‌خورد،
اما من به لطف و عنایت ربّ‌ام باور دارم
و یقین دارم که پایانِ این روزهای سیه
سپیدی درخشان است...
خدایا شکرت!
بابتِ تمامِ داشته‌های زندگی
تجربه‌ها و مسیرهای‌که
از من یک نویسنده‌ی کوچک ساخته...
زندگی با صبر و توکّل قابلِ تحمّل‌تر می‌شود.

پ.ن: چند دقیقه‌ی خواستم
بدونِ بکار بردنِ مغز، آنچه از زبانم
خارج می‌شود را بنگارم و نتیجه!
این حالِ من و این روزها...🧡

#نادیا
04/27/2025, 08:02
t.me/roshnai_khakster/2485 Permalink
سپاس از لطف و همراهی‌تان!
واژه‌های شما، چون نسیمِ صبحگاهی، جانم را تازه کرد و روزم را ساخت.
حضور و انرژی مثبت‌تان، روشنی‌بخشِ مسیر من است.
همواره استوار و الهام‌بخش بمانید!

🌸🫠
04/27/2025, 04:31
t.me/roshnai_khakster/2484 Permalink
رمانی که نوشته بودی خواندم واقعا عالی نوشتی
حتی لیاقت ای ره داره که به عنوان کتاب چاپ شوه
همیشه موفق باشی❤️❤️
04/27/2025, 04:27
t.me/roshnai_khakster/2483 Permalink
Merhaba değerli ablam!

İnşallah sehat ve selamette olasınız her zaman!

Yazdığınız yazıları her zaman okurum ve takip ederim.
Sizin O büyük ve aynı zamanda nazik "KIZ" düşündüğünüze afferin diyorum ablam benim!
Elinize tuttuğunuz kaleme, okuduğunuz kitaplara ve masdaki kağıtlarınıza Allah(c.c) berket versin!

Bunun yanında bunu söylemek isterdim:
Bir inancı muhafeze etmek için, sürekli onu hatırlamanız gerekiyor, ve sizin için bu muhafaza, sadece okumanızla, düşündüğünüzle ve yazmanızla mümkün olacak!

Bırakmayın "KİTAPLARINIZI ve YAZMALARINIZI"!😊

-YAĞMUR-
04/27/2025, 04:26
t.me/roshnai_khakster/2482 Permalink
#پیام_چاشت‌گاه✨

اگر پیشرفت‌هایت سر به آسمان بزند، آن‌گاه به تعدادِ ستاره‌ها دشمن در آن‌جا‌ خواهی یافت.
بی‌پرده بگویم: در واقع کسی به یک سگِ مرده لگد نمی‌زند، مردم به کسی‌که از آن‌ها سبقت بگیرد، حسودی می‌کنند و نسبت به او خصومت می‌ورزند.
پس از کنارشان عبور نموده، با پاسخی همچون «مخاطب‌اش من‌نبودم!» به راه‌ات ادامه بده!

#نادیا
04/26/2025, 12:30
t.me/roshnai_khakster/2481 Permalink
پیش از آن‌که خشم و غفلت بر شما غلبه کند، تسلیم شوید و تقدیر الهی را بپذیرید. اگر همه‌ی توان‌تان را بکار بردید و سرانجام، امور برخلافِ میل شما صورت گرفت، ایمانی مستحکم داشته باشید و بدانید که اراده‌ی خداوند چنین بوده است و هرگز نگویید: «اگر چنان می‌کردم، چنین می‌شد»، بلکه بدانید این مشیّت خداست و آن‌چه او اراده کند، همان می‌شود.

📘غمگین_مباش
04/26/2025, 12:30
t.me/roshnai_khakster/2480 Permalink
و گاهی سکوت، بلندترین فریادِ دل است.
و من در دلِ شب، با صدای خاموشِ خودم نجوا می‌کنم؛ نه برای شکایت، بلکه برای گفت‌وگو با روحی‌که سال‌هاست در هیاهوی دنیا گم شده است.

#نادیا
04/26/2025, 00:20
t.me/roshnai_khakster/2477 Permalink
زن بودن یعنی در دلِ طوفان‌ها، همچنان شکوفه دادن. زن بودن یعنی در سکوتِ شب، شمعی روشن کردن. هر مرتبه که زمین می‌خوریم با هزاران امیدِ دوباره به‌پا‌ می‌خیزیم. زن بودن یعنی باور به قدرتِ درونی که در هر سختی و سیاهی به نور تبدیل می‌شود.

#نادیا
#زن
04/25/2025, 17:17
t.me/roshnai_khakster/2476 Permalink
غروب یعنی وداعی آرام که بوی دلتنگی می‌دهد، اما به دل، نرمیِ امید می‌بخشد...✨🧡

#نادیا/📸
04/25/2025, 16:53
t.me/roshnai_khakster/2472 Permalink
کتاب بخوانیم! 🌸📖
04/25/2025, 04:57
t.me/roshnai_khakster/2469 Permalink
کتاب بخوانیم! 🌸📖
04/25/2025, 04:56
t.me/roshnai_khakster/2463 Permalink
Search results are limited to 100 messages.
Some features are available to premium users only.
You need to buy subscription to use them.
Filter
Message type
Messages
Find similar avatars
Channels 0
High
Title
Subscribers
No results match your search criteria