💎نیلوفر آبی در مرداب هم میروید.
"به مناسبتِ ۷ اردیبهشت زادروز سیمین دانشور"
صحنهٔ ادبیات ما همواره در انحصار مردان بوده؛ دستاندرکاران چاپ و نشر نوشتههای ادبی تا چندی پیش جملگی مردان بودهاند. نقد ادبی بیشتر ساخته و پرداختهٔ قلم و ذهن مردان بوده و باز این مردان بودهاند که حق انتخاب داشتهاند و بعضی مقولات ادبی را ارزنده و پارهای دیگر را بیارزش و در نتیجه محکوم به فنا دانستهاند. به عبارت سادهتر ادبیات فارسی از سرچشمهٔ کهن مردسالاری تغذیه کرده است. قیود دست و پاگیر همراه با سنتی مردسالار مانع آن بودند که دانههای خلاقیت زن رشد کرده و به درختی تنومند و بارور تبدیل شود.
▪️عوامل بازدارندهٔ بسیاری (از قبیل داشتن نقشی حاشیهای در اجتماع، فقر و عدم استقلال مالی، امکانات محدود و جویِ نامطلوب) از گسترش ظرفیتهای فکری و ادبی زن جلوگیری کرده و کمتر این امکان را به وجود آورده است که قلم به دست زن برسد. چه بسا بودهاند زنان شاعر و نویسندهٔ بالقوهای که در شرایط نامساعد زیستند و نطفههای خلاقیت در بستر بارور ذهنشان محبوس ماند و چون پرورش نیافت؛ پوسید.
▫️معدود زنانی هم که به رغم مصائب، اشتیاق به پخش و توزیع نوشتههای خود داشتند بیشتر مورد بیمهری قرار میگرفتند و آثارشان به پنجهٔ قهار فراموشی سپرده میشد و به قول کشاورز صدر در کتاب "از رابعه تا پروین" در ثبت زندگی زنان شاعر کوتاهی شده است. (۱)
▪️افرادی نیز هستند که ادبیات را منحصر به طبقهٔ برگزیده و خاص مردان نمیدانند و به آن اندکی جامعیت و عمومیت میدهند؛ اما حاضر نیستند زنان را به تنهایی در آن دایرهٔ تنگ خواص پذیرند به همین سبب به جستجوی دایم و پیگیر برای یافتن مردی در زندگی زنان ادیب و هنرمند میپردازند تا مبادا خلاقیت زن امری مستقل و خودکفا پنداشته شود.
نقل قول زیر از صدرالدین الهی نمونهای است از این طرز تفکر:
«فروغ فرخزاد برکهٔ آرام و زنانهای بود بیهیچ موج و تحرکی و ابراهیم چون سنگ روشن در این برکه افتاد و آن آرامش و سکون مرده را به تموج و تحرک زنده واداشت!» (۲)
▫️و چنین است که در مملکتی با هزاران سال فرهنگ بالنده و بارور، نقش ادبی نیمی از جمعیت آن، از شاعر گرفته تا داستاننویس و منتقد، حاشیهای و رنگپریده میماند و جدی گرفته نمیشود.
▪️در چنین فضایی تنگ و مسموم و در میان جمعی نه چندان مشتاق و مشوق، زنانی چند به اوج خلاقیت رسیدهاند و بسان نیلوفری که خود را با چالاکی از اعماق مرداب بیرون میکشد و غنچه میدهد نویسندگانی طراز اول شدهاند. سیمین دانشور، نمونهٔ بارز چنین پدیدهای است که در بوستان ادب معاصر رویید و داستاننویسی را که تا پیش از او و علیرغم نقش فعال زن در قصهگویی دربست در اختیار مردان بود از انحصار آنان به در آورد و شاید لازم به تأکید نباشد که نه تنها مدار بیشتر داستانهای دانشور منظر زنان است بلکه احترام به آزادیهای بنیادی زن درونمایه جهانبینی اوست. ایمانی که گهگاه تا سر حد زنسالاری هم اوج میگیرد و مثلاً در مصاحبهای اعلام میدارد که «اگر دنیا به طور اعم دست زنان بود بشر سعادتمندتر میشد.» (۳)
▫️و این هم زری در سووشون:
«کاش دنیا دست زنها بود. زنها که زاییدهاند یعنی خلق کردهاند و قدر مخلوق خودشان را میدانند قدر تحمل و حوصله و یکنواختی و برای خود هیچ کاری نتوانستن را.
شاید مردها چون هیچوقت عملاً خالق نبودهاند آنقدر خود را به آب و آتش میزنند تا چیزی بیافرینند. اگر دنیا دست زنها بود، جنگ کجا بود؟» (۴)
▪️دانشور رسالت خود را در «نشان دادن ذهنیت زن ایرانی» با تمام فردیت و خصوصیات درونی و بیرونیاش میداند.
به هر سبب داستانهای دانشور به طور عمده روایت امید و مقاومت و مبارزه است. به قول خود او:
«آیا زندگی انسان در واقع هیچ و پوچ است؟ زندگی که در آن وقوف و آگاهی و دریافت هنرمندانهٔ واقعیت حتی نسبت به جنگهای اتمی موجود است نمیتواند پوچ باشد. زندگی که در آن امید و دوستی و عشق و گل و شعر و موسیقی هست نمیتواند پوچ باشد، زندگی که در آن مبارزه هست به شرطی که راه آن با حق و حقیقت سنگفرش شده باشد نمیتواند پوچ باشد.» (۵)
تحقیق و گردآوری: #محمدرضاکاکائی
🗓 ۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ خورشیدی
📘منابع:
➖نیمهٔ دیگر (نشریه فرهنگی،سیاسی و اجتماعی زنان)، ویژه سیمین دانشور به همت فرزانه میلانی. آمریکا. شماره 8 (پاییز1988/ 1367). بریدههایی از صفحات ۵-۲۱:
۱. از رابعه تا پروین، تهران: چاپ کاویان ۱۳۳۵
۲. جاودانه به کوشش امیر اسماعیل و ابوالقاسم صدارت، تهران: انتشارات مرجان ۱۳۴۷، ص ۸۳.
۳. الفبا، دوره جدید، ج ۴ پاییز ۱۳۶۲، گفتگوی فرزانه میلانی با سیمین دانشور، ص ۱۵۶.
۴. سووشون، سیمین دانشور، تهران: خوارزمی ۱۳۴۸، ص ۱۹۲
۵. ده شب، شبهای شاعران و نویسندگان به کوشش ناصر مؤذن، تهران: امیرکبیر ۱۳۵۷، ص ۱۴.
🔹کانال حافظخوان
ی
🔗 https://t.me/hafezaneha1